خواندن نماز به زبان عربی ؟
در این باره باید گفت :
1- خواندن نماز به صورت عربی و با الفاظ و کلماتی که پیامبر ودیگر مسلمانان صدر اسلام می خواندند، دلائل مختلفی دارد که به برخی اشاره می کنیم:
اول: تعبدى و توفیقى بودن خواندن نماز به لفظ عربى، به این معنا که شریعت اسلام دستور به عربى خواندن نماز داده است.
با توجه به این که روح عبادت بر تسلیم و تعبد است، انسانی که می خواهد عبادت خدا کند، چیزی را انجام می دهد که خداوند خواسته است و طبق آیات و روایات و سیره پیامبر ،نماز ، این واجب و تکلیف دینی به این شکل واجب شده است، اگر چه انسان می تواند در غیر نماز با هر زبانی با خداوند سخن گوید.
دوم: جهت ایجاد زبانى مشترک میان همه پیروان اسلام و فراهم سازى وحدت و پیوند بین المللى دینى .
سوم: قرائت و اذکاری که در نماز است ،به صورت دقیق در هیچ زبانی ترجمه ندارد؛ یعنی نمی توان مفاهیمی را که در اذکار نماز است ،به صورت دقیق ترجمه کرد و آن را بیان نمود. چه بسا برخی از کلمات یا جملات،معانی بسیاری در خود جای داده که با یک یا چند جمله نتوان همه آن ها را بیان نمود.(1) به عنوان مثال از سوره حمد نام مىبریم که هیچ ترجمهاى که بتواند تمام مفاهیم آن را به زبان دیگر بیان کند، نیست. حتى کلمه الله، هیچ معادلى در زبان دیگر ندارد (اگر چه در قالب جمله ای بتوان ترجمه کرد). کلمه خدا در زبان فارسى نیز معادل معناى الله نیست.
در ضمن تجربه زندگی انسانها نشان داده آن جا که دست ها ی انسانی در کارهای مختلف دخالت کرده است، آن را به صورتهای مختلف در آورده که گاهی با اصل و حقیقت خود فاصله بسیار دارد. در مورد احکام و تکالیف دینی نیز ما این مسئله را در ادیان دیگر مشاهده می کنیم که دست بردن انسانها در احکام و دستورهای دینی آن ها را به چه وضعی در آورده و گاهی آن را به صورت کلی پاک کرده و از بین برده است.
شاید یکی از رموز خواندن نماز به زبان عربی و با دیگر شرایط و آداب ،حفظ نماز بعد از قرنها است ،در حالی که در ادیان دیگر اثری از آن نمی بینیم و چه بسا اگر به همان صورت خود که پیامبران گفته بودند عمل می کردند و به خواست خود با آن برخورد نمیکردند، آن ها نیز چیزی به عنوان نماز میداشتند.
اگر چه با توجه به اسبابی که ذکر کردیم، نماز باید به زبان عربی خوانده شود، اما بدان معنی نیست که انسان نتواند به هیچ زبان دیگری با خداوند سخن بگوید.
انسان می تواند با هر زبانی که خواست در غیر نماز با خدا سخن گفته و با او راز و نیاز کند و درد ها و نیاز های خود را با او در میان گذارد و به تعبیر دیگر دعا بخواند.
2فلسفه کامل تر بودن زبان عربی آن است که:
غنای زبان عربی از جهت واژگان، مفاهیم وساختار معنایی، به ویژه درحوزه معارف دینی، با دیگر زبان ها قیاس پذیر نیست، زیرا زبان عربی دارای واژه ها و کلماتی است که محتوای بسیار بلند را می رساند . با لفظ کم معنای زیادی را می فهماند . این خصوصیت در واژه های دیگر زبان ها کم تر وجود دارد.
در زبان عربی تمام ریزکاری ها با قانون مندی خاصی بیان شده است . به گفته برخی از دانشمندان:
«مفردات و تکواژه های قرآن به گونه ای به هم پیوند یافته اند که با گذر از هر بخشی از این تراکیب به بخش دیگر معنی بدیع تر و دقیق تری را یکی پس از دیگری القا می کنند.» به همین جهت فصاحت و بلاغتی که در قالب زبان عربی قابل بیان و تفهیم است ، در هیچ زبانی دیگری ممکن نیست. به همین جهت قران با زبان عربی نازل شده است . علاوه بر آن ، خصوصیت و ویژگی های منحصر به خود را دارد که در هیچ کلام دیگری یابیده نمی شود.
اگر به جای لغتی که در قرآن کریم، آمده، از لغات دیگری استفاده شود ، آن معنای ظریف قرانی را نمی دهد .
در قرآن کریم واژه های «خالق»، «بارئ»، «فاطر» در جایگاه های مختلفی آمده که نمی توان خصوصیات آن ها را با تعبیر «آفریدگار» القا کرد. از آن جا که خداوند متعال بر همه لغات از نظر آگاهی احاطه کامل دارد ،بهترین آن ها را در جای مناسب آورده که این کار از عهده توانایی بشر بیرون است.
پی نوشت:
1. استاد محمد تقى مصباح یزدى، قرآنشناسى، ص 102 - 92، با اقتباس و تلخیص، چاپ مؤسسه آموزش و پژوهشى امام خمینى، 1380 ه' ش.
موضوعات مرتبط: نماز
برچسبها: نمار
نماز شکر ؟
نماز شکر دو رکعت است. در رکعت اوّل حمد و توحید و در رکعت دوم حمد وسوره جحد(کافرون) خوانده می شود. در رکعت اول در رکوع مىگویى (الحمد للّه شکرا) یعنى حمد الهى مىکنیم از جهت شکر نعمت او. در سجود (شکرا للّه و حمدا) مىگویى، یعنى شکر مىکنم خدا را و او را حمد مىکنم و در رکعت دوم در رکوع و سجود مىگویى: «الحمد للّه الّذى استجاب دعائی و اعطانى مسألتی؛ حمد مخصوص خداوندی است که حاجت مرا برآورد و آن چه طلبیده بودم، به من عطا فرمود».
نماز شکر را شیخ کلینی و شیخ طوسی در کافى و تهذیب روایت کردهاند، از حضرت امام جعفر صادق لیکن در ذکر رکوع و سجود در رکعت اوّل مىگویى :الحمد للّه شکرا شکرا و حمدا. در رکعت دوم در رکوع و سجود مىگویی: «الحمد للّه الّذى استجاب دعائی و اعطانى مسألتی» (1)
پی نوشت :
1. لوامع صاحبقرانی، ج5، ص: 396.
موضوعات مرتبط: نماز
برچسبها: نمار
نام بردن از حاجت به هنگام دعا جزو آداب دعا و از شرایط اجابت آن است.
اما در خصوص نماز ، برخی دعاهای خاص ذکر شده که می توان آنها را خواند.
در سجده پس از اتمام ذکر، هر دعایی می توان کرد وخواندن این دعاها خوب است:
1--یا لطیف ارحم عبدک الضعیف، یا جلیل ارحم عبدک الذلیل.
2- یا ولی العافیه، اسئلک العافیه، عافیه الدین والدنیا والاخره، بجاه محمد و عترته الطاهره،صلواتک علیهم اجمعین.
3- اللهم انی اسئلک الراحه عند الموت والمغفره بعد الموت والعفو عند الحساب.
4- یا من له الدنیا والاخره ارحم من لیس له الدنیا والاخره.
5- رب اغفر وارحم و تجاوز عما تعلم انک انت الاعز الاجل الاکرم.
6- یا خیر المسوولین و اوسع المعطین، ارزقنی وارزق عیالی من فضلک فانک ذوالفضل العظیم.
در قنوت نماز نیز دعاهایی وارد شده است . به فتوای بسیاری از فقها می توان به زبان فارسی یا هر زبان دیگر دعا خواند و حاجات خود را به زبان جاری کرد.
در حال نماز در کعبه همه به دور کعبه هستند و رو در رو قرار گرفتن امام و مأموم طبیعی است.
در عین حال شرایطی برای صحت نماز در این حالت بیان شده و فتوای فقها در این مورد با هم کمی اختلاف دارد.
در استفتائات حج از امام خمینی (ره) آمده است : کسی که نماز را در مسجد الحرام به نحو استداره خوانده، به طوری که رو در روی امام جماعت و یا طرفین او ایستاده است، آیا نماز احتیاج به اعاده دارد؟
ج- با وضع فعلی نیاز به اعاده ندارد.
آیت اللَّه (گلپایگانی)، آیت اللَّه (صافی) فرموده اند : نماز به نحو استداره مانعی ندارد، ولی بنا بر احتیاط باید به حسب دائره مقدم بر امام نباشد، و هم چنین بنا بر احتیاط با مراعات قید قبلی نزدیکتر از امام به کعبه هم نباشد.
آیت اللَّه (بهجت) فرموده اند : بارعایت عقبتر بودن صف مأمومین از امام و با رعایت جلوتر نبودن از امام به کعبه، بعید نیست نماز جماعت بطور استداره در اطراف کعبه یا مسجد صحیح باشد.
آیت اللَّه (اراکی) فرموده اند : در صورت تأخر مأموم در مواضع سجود و جلوتر نبودن به کعبه از امام به حسب
دائره نماز جماعت صحیح است.
آیت اللَّه (فاضل) فرموده اند: اگر به جهت تقیه خوانده باشد اعاده ندارد و در غیر مورد تقیه استداره جایز نیست.(1)
به فتوای آیت الله خامنه ای نماز کسانی که پشت سر یا در دو طرف امام جماعت قرار میگیرند، صحیح است ولی کسانی که در دو طرف امام میایستند مستحب است که فاصله بین امام و کعبه را رعایت کنند و نزدیکتر از امام به کعبه نایستند. اما کسانی که در طرف دیگر کعبه، مقابل امام قرار میگیرند، نمازشان صحیح نیست.
پینوشتها:
1. مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، ص 493؛ العروة الوثقی، ج1، ص783، مسأله 25، شرایط الجماعة؛ آیت الله بهجت، ذخیره، ج2، ص 231.
موضوعات مرتبط: نماز
برچسبها: نمار
اما از نظر عقلی، زیباترین بیان از علامه طباطبایی است: دانة گندمی که در شکم خاک با شرایط مناسبی قرار میگیرد، شروع به رشد و نمو کرده، به شاهراه تحوّل میافتد و هر لحظه صورت و حالت تازهای به خود گرفته، با نظم و ترتیب مشخصی راهی را میپیماید تا بوتهای کامل دارای خوشههای گندم میشود. اگر یکی از دانههای آن به زمین افتد، باز مسیر گذشته را آغاز کرده، و خود را به سرانجام میرساند، و اگر هسته میوهای است،در مهد زمین آغاز به حرکت نموده، پوست را شکافته، نوک سبزی میدهد و راه منظم و مشخصی را پیموده، بالاخره درختی برومند و سرسبزی باردار میشود. اگر نطفه حیوانی است، در میان تخم یا در رحم مادر شروع به تکامل نموده، راه مشخصی را (که ویژه همان حیوان نطفهای است) سیر نموده، فردی کامل از همان حیوان میشود.
این راه مشخص و سیر منظم در هر یک از انواع آفرینش که در این جهان مشهودند، برقرار و در سرشت همان نوع است.
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: ملک الموت به من گفت که: هر کس مواظب اوقات نمازهاى پنجگانهاش باشد، من از مادر به او مهربانتر مى باشم . (1)
امام صادق علیه السلام فرمود: ان ملک الموت، یدفع الشیطان عن المحافظ على الصلاة و یلقنه شهادة ان لا اله الا الله و ان محمدا رسول الله، فى تلک الحالة العظیمة (2)
در تاریکى شب، دو رکعت نماز بخوان، برای (رهایی از) وحشت قبرها.
ملک الموت به هنگام قبض روح، شیطان را از آن انسانى که بر نمازش محافظت داشته دفع مىکند، و در آن حالت هولناک و پر وحشت، شهادت به توحید و رسالت را به او تلقین مىکند.
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: الصلاة شفیع بینه و بین ملک الموت و انس فى قبره و فراش تحت جنبه و جواب لمنکر و نکیر (3)
نماز شفیع نمازگزار در نزد ملک الموت و مونس در قبر و بسترى نیکو در قبر و پاسخ، به سوال نکیر و منکر مىباشد.
سعید بن جناح مىگوید: در مدینه، در منزل امام محمد باقر علیه السلام بودم .حضرت ابتدا، بدون اینکه سوالى شده باشد، فرمود: "من اتم رکوعه، لم تدخله وحشه فى قبره" (4) هر کس رکوع خود را در درست و کامل به جاى آورد، وحشت قبر به او راه نیابد.
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: "ما من عبد، اهتم بمواقیت الصلاة و مواضع الشمس، الا ضمنت الروح عند الموت و انقطاع الهموم و الاحزان و النجاة من النار" (5)
بندهاى نیست که به وقتهاى نماز و مواضع خورشید، اهتمام دارد، مگر اینکه راحتى و آسایش در موقع مرگ و از بین رفتن ناراحتیها و غمها و رهایى از آتش را برایش ضمانت مىنمایم .
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: صلاه اللیل، سراج لصاحبها فى القبر (6) نماز شب، چراغى است براى صاحبش در قبر.
خداوند به یکى از پیامبرانش خطاب نموده، فرمود: "قم فى ظلمة اللیل، اجعل قبرک روضة من ریاض الجنة" تیرگى شب، به عبادت برخیز تا قبر تو را باغى از باغهاى بهشت قرار دهم .
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: ان القبر ینادى کل یوم بخمس کلمات، انا بیت الفقر، فاحملوا الىّ کنزا، انا بیت الظلمة فاحملوا الىّ سراجا،... قبر در هر روز به این کلمات پنجگانه ندا در مى دهد، من خانه فقر و تهیدستیم ، پس ذخیرهاى براى خودتان به اینجا بفرستید. من خانه تاریکىام، چراغى در این خانه بیاورید،... گفته شد: آنها کدامند؟ حضرت فرمود: "و اما السراج فصلاة اللیل و اما الکنز فکلمه شهاده لا اله الا الله" ... چراغ این خانه ظلمانى، نماز شب است و گنج آن، کلمه شهادت لا اله الا الله و... مى باشد. (7)
حضرت رضا فرمود: بر شما باد به نماز شب ! بندهاى نیست که آخر شب برخیزد و هشت رکعت نماز شب و دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر را بجاى آورد، و در قنوت وتر، هفتاد مرتبه استغفار کند، مگر آنکه پاسخ داده شود به ایمنی از عذاب قبر و از عذاب جهنم و نیز عمرش طولانى شود (8)
وقتى که جناب ابوذر غفارى (ره) به مکه معظمه مشرف گردیده بود نزد کعبه ایستاد، و خطاب به مردمى که براى حج از اطراف عالم در مسجد الحرام جمع گشته بودند، فرمود:
چراغ این خانه ظلمانى، نماز شب است و گنج آن، کلمه شهادت لا اله الا الله و...
ایها الناس ! منم جندب بن سکن غفارى، منم خیر خواه شما و مهربان بر شما، به سوى من بیایید.
مردم از اطراف دور او جمع شدند، فرمود:
اى مردم ! هر گاه یکى از شما خواست به سفرى برود، هر آینه زاد و توشهاى
براى خود بر مىدارد - به آن اندازه که در سفر دارد - و چاره اى از آن ندارد، پس هر گاه چنین است، سفر آخرت سزاوارتر است به زاد و توشه راه، در این هنگام مردى برخاست و گفت: پس ما را راهنمایى کن اى ابوذر!
فرمود: ... "صل رکعتین فى سواء اللیل لوحشه القبور" (9) در تاریکى شب، دو رکعت نماز بخوان، برای (رهایی از) وحشت قبرها.
1- ثواب الاعمال ، ص 61، بحار، ج 6، ص 244.
2- وسائل الشیعه ، ج 3، ص 19، من الا یحضره الفقیه ، ج 1، ص 42.
3- بحار، ج 82، ص 231 خصال صدوق ، ج 2، ص 522.
4- ثواب الاعمال ، ص 61، بحار، ج 6، ص 244.
5- سفینه البحار، شیخ عباس قمى ، ج 2، ص 43.
6- الرساله العلیه ، ص 176.
7- نشان از بى نشانها، ص 314.
8- سفینه البحار، ج 2، ص 397.
9- بحار، ج 96، ص 258، منازل الاخره ، ص 3.
موضوعات مرتبط: نماز
برچسبها: نمار
به این آیات مراجعه شود:
1 - « أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلى غَسَقِ اللَّیْلِ وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کانَ مَشْهُوداً
وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَکَ عَسى أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُوداً» اسراء /78 - 79
نماز را از زوال آفتاب تا نهایت تاریکى شب برپادار، و [نیز] نماز صبح را، زیرا نماز صبح همواره [مقرون با] حضور [فرشتگان] است.
و پاسى از شب را زنده بدار، تا براى تو [به منزله] نافلهاى باشد، امید که پروردگارت تو را به مقامى ستوده برساند.
2 - «وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَیِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّیْلِ إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ ذلِکَ ذِکْرى لِلذَّاکِرینَ»هود /114
و در دو طرف روز [=اول و آخر آن] و نخستین ساعات شب نماز را برپا دار، زیرا خوبی ها بدی ها را از میان مىبرد. این براى پندگیرندگان، پندى است.
3 - «فَسُبْحانَ اللَّهِ حینَ تُمْسُونَ وَ حینَ تُصْبِحُونَ وَ لَهُ الْحَمْدُ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ عَشِیًّا وَ حینَ تُظْهِرُونَ » روم / 17 - 18
پس خدا را تسبیح گویید آن گاه که به عصر درمىآیید و آن گاه که به بامداد درمىشوید.
و ستایش از آنِ اوست در آسمان ها و زمین و شامگاهان و وقتى که به نیم روز مىرسید.
4 - « فَاصْبِرْ عَلى ما یَقُولُونَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبِها وَ مِنْ آناءِ اللَّیْلِ فَسَبِّحْ وَ أَطْرافَ النَّهارِ لَعَلَّکَ تَرْضى» طه/130
پس بر آنچه مىگویند شکیبا باش، و پیش از بر آمدن آفتاب و قبل از فرو شدن آن، با ستایش پروردگارت [او را] تسبیح گوى، و برخى از ساعات شب و حوالى روز را به نیایش پرداز، باشد که خشنود گردى.
5 - « فَاصْبِرْ عَلى ما یَقُولُونَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ الْغُرُوبِ وَ مِنَ اللَّیْلِ فَسَبِّحْهُ وَ أَدْبارَ السُّجُودِ» ق / 39 -40
و بر آنچه مىگویند صبر کن، و پیش از برآمدن آفتاب و پیش از غروب، به ستایش پروردگارت تسبیح گوى.
و پارهاى از شب و به دنبال سجود [به صورت تعقیب و نافله] او را تسبیح گوى.
دلالت بعضی از آیات مذکور بر نمازهای پنجگانه احتیاج به توضیح و تبیین دارد . برای اطلاع از آنها لازم است به کتب تفسیر به خصوص تفاسیر آیات الاحکام مراجعه شود ، بدین منظور ما دو کتاب مناسب را در این زمینه به شما معرفی می کنیم :
1 – فاضل، جواد کاظمى، جواد بن سعد بن على اسدى، مسالک الأفهام إلى آیات الأحکام، ج1، ص: 141 – 157، 4 جلد.
2 - فاضل مقداد، جمال الدین مقداد بن عبد اللَّه، کنز العرفان فی فقه القرآن، ج1، ص: 66 ، 2 جلد - قم - ایران، نوبت چاپاول.79.
موضوعات مرتبط: نماز
برچسبها: نمار
چگونه نماز بخوانم تا در قبر و قیامت، شرمنده نباشم؟
باید به همراه نماز، به عبادات دیگر و از جمله رفتار نیک با دیگران و کمک به نیازمندان نیز توجه کرد. نماز باید با حضور قلب همراه باشد.
از آیات و روایات استفاده میشود که نماز کامل و حقیقی نمازی است که با حضور قلب و خلوص نیت و همراه با یقین باشد. از امام رضا (ع) نقل شده است : "لا صلاة الا باسباغ الوضوء و احضار النیة و خلوص الیقین و افراغ القلب و ترک الاشتغال و هو قوله"فاذا فرغت فانصب و الی ربک فارغب"؛(1) نماز کامل باید با وضوی کامل، با حضور قلب و خلوص یقین و خالی بودن فکر و ذهن و قلب از توجه و اشتغال به دنیا باشد، همان طور که خطاب به پیامبر آمده است : "هنگامی که فارغ شدی، به نماز بایست و به سوی پروردگارت بشتاب".
اما این بدان معنا نیست که اگر احیانا نماز با این ویژگیها نبود، باطل است، بلکه میتوان مراتب متعددی برای نماز و نمازگزار تصور کرد. مسلماٌ هر چه درجه و مرتبة کمال معنوی بالاتر باشد، نماز بهتر و از درجه ای بالا برخوردار خواهد بود. قرآن از برخی انسانها چنین یاد میکند "رجال لا تلهیهم تجارة و لا بیع عن ذکر الله؛(2) افرادی که تجارت و خرید و فروش آنان را از ذکر خدا باز نمیدارد". اینان در عین این که بین مردم هستند و به کار و تلاش مشغولند، ولی این کارها آنان را از نماز و یاد خدا باز نمیدارد.
عرفا برای حضور قلب در نماز مراتبی ذکر کرده اند:
1 - شخص نماز گزار اجمالاٌ بداند که با خداوند سخن میگوید و حمد و ثنای او میکند، اگر چه به معنای الفاظ
توجه نمیکند.
2 - علاوه بر مرحلة قلبی، به معانی کلمات و اذکار نیز توجه داشته باشد و بداند که چه میگوید. به این مرتبه روایتی از امام صادق (ع) اشاره دارد: "هر کس دو رکعت نماز بخواند، در صورتی که بداند چه میگوید، از نماز فارغ میشود در حالی که بین او و خداوند گناهی نیست، مگر این که خداوند آنها را میبخشد". (3)
3- مرتبة سوم آن است که اسرار عبادت و حقیقت اذکار و تسبیح و تحمید را بفهمد.
4- آن اسرار و حقایق به باطن نفوذ کند.
5 - در این مرتبه نمازگزار به مرتبة کشف و شهود و حضور کامل میرسد، که به این مرحله حضور قلب در معبود میگویند. در این مرحله نمازگزار حتی به خود و افعال و حرکاتش نیز توجه نداشته، از سخنگو و سخن نیز غافل است. (4)
بدیهی است که بعضی از این مراتب اختصاص به اولیای حق دارد، ولی تحصیل بعضی مراتب دیگر برای دیگران نیز ممکن است. بزرگان برای به دست آوردن حضور قلب در نماز عواملی را ذکر کرده اند که مهمترین آنها عبارتند از :
موضوعات مرتبط: نماز
برچسبها: نمار
آن چه را که خداوند انجام آن را واجب کرده از نماز و روزه و سایر عبادت ها و انفاق مال و صلة ارحام و کمک به ضعفا و دستگیری از فقرا، هم چنین آن چه را که ترک آن را واجب شمرده و آن همه گناهان صغیره و کبیره است. بنابر این انجام واجبات و ترک گناهان و محرمات، محبوبترین عملی است که انسان را به مقام قرب الهی می رساند.(1)
بعد از انجام واجبات و ترک گناهان، کارهای مستحبی است که انسان را به خدا نزدیک می کند، از این رو در ادامة حدیث قدسی خداوند می فرماید:
«بدون شک و تردید، بندة من با به جا آوردن کارهای مستحب، به سوی من تقرّب پیدا می کند و با انجام کارهای مستحبی، چنان کمال می یابد و به من تقرّب پیدا می کند، که او را دوست دارم (یعنی بندة خدا، محبوب خدا می شود). وقتی کسی محبوب من گشت و او را دوست داشتم، گوش او می شوم، که با آن می شنود. چشم او می شوم که با آن می بیند.زبان او می گردم که با آن سخن می گوید .دست او می شوم، که با آن می دهد و می گیرد. پای او می شوم، که با آن راه می رود. وقتی (چنین بندهای) مرا بخواند، اجابت می کنم، وقتی از من چیزی را درخواست کند، به او خواهم داد».
مفهوم حدیث این است: کسی که همه واجبات را انجام می دهد و از همه گناهان خود را دور می سازد و با کارهای مستحبی به خداوند تقرب می جوید، چشم و گوش و زبان و دست و پا و فکر و اندیشه و بالاخره همة اعضا و جوارح او در مسیری که رضایت و خشنودی خداوند است، تحرک و فعالیت خواهد داشت و هرگز خلاف رضای خدا نمیاندیشد و گام برنمیدارد. چنین شخصی همة دعاهایش مستجاب است.
مستحبات که بعد از واجبات انسان را به خدا نزدیک می کند، بسیار است و توان و طاقت و عمر انسان ، محدود و کوتاه ، پس در میان مستحبات باید محبوبترین و با فضیلتترین مستحبات را شناسایی کرد و آن ها را انتخاب نمود.
در ذیل به برخی از آنها اشاره می شود.
1ـ خواندن نمازهای واجب (صبح، ظهر و عصر و مغرب و عشا) در اول وقت ،
2ـ نماز شب،
3ـ خوشحال کردن مسلمان فقیری با سیر کردن شکم او، یا پرداخت بدهی های او،
4ـ جهاد در راه خدا،
5ـ داشتن حیا و عفت،
6ـ رفتن به زیارت چهارده معصوم و داشتن ارتباط روحی و توسل به آنان به خصوص زیارت قبر ابی عبدالله الحسین علیهم السلام،
7ـ انتظار فرج امام زمان علیه السلام و عمل کردن به آن چه که لازمة منتظر واقعی است،
8ـ تولی و تبری و دوستی و دشمنی به خاطر خدا ،
9ـ ذکر خدا و دعا،
10ـ صلوات بر محمد و آل محمد.
پینوشتها:
1. الکافی، ج 2، ص 352.
موضوعات مرتبط: نماز
برچسبها: نمار
در مورد حجاب زنان در نماز، در روایات، به دلیل و روایت خاصی در بیان حکمت آن برخورد نکرده ایم، در حالی که اصل وجوب پوشش زنان در آنها بیان شده است. در عین حال که میدانیم و اطمینان داریم احکام دین اسلام بر اساس مصالح واقعی است که خداوند عالَم به تمام اسرار آنها آگاهی داشته و بر بندگان مقرر و معین کرده تا به مصالح واقعی احکام دست یافته و به سعادت و کمال برسند.
همچنین به عنوان یک حکمت عام در احکام دین اسلام میدانیم که مقررات الهی سنجشی برای میزان تعبد و تسلیم انسان در مقابل پروردگار است که چقدر اهمیت و ارزش به رضای الهی مینهد. اگر خواستة دل بر خلاف رضای الهی باشد، چگونه عمل خواهد کرد و میزان تعبد و تسلیم او در مقابل آفریدگار جهان و عالِم به تمام اسرار هستی چگونه خواهد بود.
با این توضیحات در مورد حجاب در نماز می گوییم : حکمت پوشش بدن و رعایت حجاب اسلامى بر زن در حال نماز پنهان کردن و مستور نمودن خود از خدا نیست؛ زیرا چیزى از علم خدا پنهان نیست و خداوند بر همه چیز در همه حالات آگاه است، بلکه یکى از حکمتهاى این حکم رعایت ادب است، یعنى بدون ستر و پوشش لازم، هنگام نماز خواندن، نوعی بى احترامى به حساب می� ��آید. این مسئله در تمام ادیان در هنگام عبادت وجود داشته و برای زنان این اهمیت ویژه بوده است.
در دین اسلام برای نماز و ایستادن در مقابل پروردگار و راز و نیاز با او، آداب و احکامی قرار داده شده تا انسان آمادگی لازم برای حضور در مقابل پروردگار را پیدا کند. از جمله طهارت قبل از نماز و وضو و رو به قبله ایستادن و ... که برخی از آن موارد آداب مستحب است، مانند لباس پاکیزه پوشیدن، استفاده از عطر و به طور کامل پوشیده بودن. مورد اخیر در مورد زنان واجب است که می تواند به دلائل مختلف باشد، از جمله این که به زنان میفهماند حجاب و پوشاندن بدن در مقابل دیگران آن قدر اهمیت دارد که خداوند آن را حتی در نماز و راز و نیاز با خود نیز خواسته است. .هم چنین حجاب در نماز نوعی تمرین مستمر و روزانه برای حفظ حجاب و تاکید بر آن در درون جامعه و اجتماع است. در حقیقت همراه نماز، درس عفّت و پوشش مناسب می دهد، تا الگوی رفتاری و کرداری زن مسلمان را معرفی کند. در عین حال پوشش کامل در پنج نوبت در شبانه روز تمرین و تلقین عملی بسیار خوب و مناسبی بر پوشش و حجاب اسلامی زن مسلمان است.
بنابر این میتواند حجاب ازجمله عواملی باشد که در پاسداشت دائمی پوشش اسلامی زن و جلوگیری از آسیب پذیری او نقش مهمی ایفا کند. اگر بپذیریم اسلام همواره درصدد حفظ حجاب بانوان و مصونیت آنها است و به عفّت و پاکدامنی سفارش میکند، متوجه می شویم پوشش کامل همسو با این ایده است.
از طرف دیگر نماز خواندن در منظر مردم و در اماکن عمومی و مساجد و مجامع، حجاب کامل میطلبد، به ویژه برای زنان تا از نگاه دیگران مصون بمانند، مخصوصاً که در نماز رکوع و سجده و نشست و برخاست است، در این صورت حجاب کامل موجب مصون ماندن زنان از نگاه دیگران و باعث حفظ آرامش روحی نمازگزار، نیز پاسداری از عفّت عمومی میشود و چون تفاوتی بین نوع پوشش نماز گزار در موارد و شرایط متفاوت نیست، در مواردی نیز که زن در خانه خود ودر جای خلوت است، این حکم در آنجا نیز هست و استثنا نشده است، در عین حال که این احتمال وجود دارد که در هر لحظه نامحرمی داخل خانه و حتی در جای خلوت شده و زن را در حالی که حجاب ندارد، ببیند. در هر حال این مسئله در احساس آرامش زن و احساس حضور در مقابل پروردگار تاثیر بسیار دارد.
موضوعات مرتبط: نماز
برچسبها: نمار
راه مبارزه با حواس پرتی ریشه کنی خیالپردازیها است. مبارزه با خیالپردازی آن است که قبل از نماز، تمرین و ممارست در حفظ قوه خیال و متمرکز کردن آن صورت میگیرد، به این صورت که در ابتدا تمرین کنیم تا فکر و خیال خود را به امور خاصی مثل پرستش و نیایش تمرکز دهیم و دائماً مواظبت نماییم خیال به جای دیگر نرود.(1)
در نماز نیز باید با خیالپردازیها مبارزه شود، بدین معنا که انسان تصمیم بگیرد خیال خود را در نماز یا معنای نماز متمرکز نماید و هر وقت کنترل آن از اراده انسان خارج شد، دوباره برگرداند. امام راحل(س) مینویسد: "طریقه رام نمودن آن (خیال) عمل نمودن بر خلاف است و آن چنان است که انسان در وقت نماز خود را مهیا کند که حفظ خیال در نماز کند و آن را حبس در عمل نماید... در هر یک از حرکات و سکنات و اذکار و اعمال نماز ملتفت حال آن (قوه خیال) باشد...".(2)
پینوشتها:
1. علی اصغر عزیزی، علل و درمان حواسپرتی، ص 31 - 32.
2. امام خمینی، آداب الصلوة، ص 44.
لازم است که چند کار را انجام دهید:
1- چون بیشتر اوقات بیدار نشدن برای نماز ناشی از سستی و تنبلی است ، عوامل آن را شناسایی کنید و آنها را برطرف نمایید، مثلاً شب ها زودتر بخوابید یا شام را زودتر بخورید تا با شکم سبک به خواب روید.
2- آگاهی از فواید و اثار وبرکات خواندن نماز در وقت می تواند شما را به خواندن در وقت تشویق نموده و اراده شما را تقویت نمایید.
3- ترک گناهانی که باعث ضعف ایمان می شود و انسان را در اعمال و عبادات سست می کند.
4- استفاده از ساعت زنگ دار که دور باشد تا مجبور شوید برای خاموش کردن آن بلند شوید.
5- خواندن برخی دعاها برای زود بیدار شدن یا آیه آخر سوره کهف را بخوانید و سپس نیت کنید که چه زمانی بیدار شوید.
6- چنانچه هیچ کدام موثر واقع نشد، با خود عهد و نذر کنید که اگر یک نماز ترک شد ، در عوض آن مقداری صدقه بدهید یا یک روز را روزه بگیرید .
ضمناًحتما قضای نماز ترک شده را در اولین فرصت بخوانید.
امام صادق(ع) فرمود: السجود على طین قبر الحسین(ع) ینوّر إلى الارضین السبعه و من کانت معه سبحه من طین قبر الحسین (ع) کتب مسبّحاً و ان لم یسبح بها. (1)
سجده بر خاک قبر امام حسین، زمین را تا هفت طبقه اش نورانى میکند. هر کس تسبیحى از گِل قبر حسین(ع) همراه داشته باشد، همواره تسبیح گو محسوب میشود، گر چه مشغول به ذکر نباشد.
معاویة بن عمار میگوید :همیشه همراه امام صادق مقدارى از خاک کربلا بود. هنگامى که میخواست نماز بخواند ، بر آنها سجده میکرد و میفرمود: سجده بر تربت امام حسین از هفت آسمان بالا میرود. (2)
پی نوشت ها:
1. وسائل الشیعه، ج 3، ص 608.
2. همان.
موضوعات مرتبط: نماز
برچسبها: نمار
رسول خدا صلى الله وعلیه وآله فرمود: «نماز ستون دین است و اولین چیزى که از اعمال بندگان در قیامت رسیدگى مىشود، نماز است. پس اگر نماز قبول شود و صحیح باشد، به اعمال دیگر بنده رسیدگى مىشود. اگر نمازش قبول نباشد، به بقیه اعمالش رسیدگى نمىشود». (1)
این روایت به صراحت تأکید دارد که قبولى سایر اعمال و شرط آن، پذیرش نماز انسان است. اگر نماز مقبول درگاه الهى قرار گیرد، بقیه اعمال بررسى گردیده و اعمال صالح مُهر تأیید مىخورند. این در صورتی است که نماز انجام شود، اما اگر نماز ترک شود، مطمئناً اعمال دیگر ناقص خواهد بود.
این قاعده در مورد سایر واجبات نیز مىآید، یعنى اگر کسى روزهاش را عمداً ترک کرده و تا آخر عمر توبه نکند و قضایش را به جا نیاورد، مسائل اعتقادى او زیر سؤال مىرود. پس انجام واجبات الهى و ترک محرّمات نزد خداوند بسیار اهمیت دارد.
امام صادقعلیهالسلام در آخرین لحظات عمر شریف خود، خانواده و نزدیکان را فراخواند و فرمود: «شفاعت ما شامل حال کسانى که نماز را سبک بشمارند نمىشود».(2)
پیامبرصلى الله وعلیه وآله فرمود: «کسى که نماز را سبک بشمارد، از من نیست. قسم به خدا! کنار حوض کوثر بر من وارد نمىشود».(3)
این روایت در مورد سبک شمردن نماز است تا چه رسد به این که نماز انکار و ترک شود.
ترک نماز بسیار بدتر از سبک شمردن نماز است به طوری در روایات وارد شده : هر کس عمداً نماز را نخواند مثل کسی است که کافر شده است.(4)
مقصود از ترک عمدی این است که واجب بودن نماز را انکار کند وبه خاطر انکار وجوب نماز، آن را نخواند، چنین کسی کافر ونجس است در صورتی که بداند و متوجه باشد که انکار نماز که از ضروریات اسلام است، ملازم با انکار رسالت پیامبر(ص) و قرآن مجید است.
اما کسی که منکر وجوب نماز نباشد و حق بودن قرآن ورسالت حضرت محمد(ص)را قبول دارد و معتقد است که نماز از طرف خدا واجب شده اما از روی تنبلی نماز را ترک نماید، فاسق و معصیتکار است نه کافر.( 5)
در روایت دیگرى داریم که «مرز بین بندگى خدا و کفر، ترک نماز است».(6) زیرا ترک نماز، نشان انکار عبودیت و بندگی است و چنین انسانی در حقیقت مقام پروردگاری خداوند را و این که او لایق پرسش است، انکار کرده است.
بنابراین ترک و انکار نماز عقوبتی سنگین در پی دارد؛ همان طور که قرآن می فرماید مَا سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ؛ قَالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ ؛(7)
به جهنمیان می گویند چه باعث شد به جهنم بیافتید، می گویند ما از نماز گزاران نبودیم".
پینوشتها:
1. رى شهرى، میزان الحکمه، ج 2، ص 1630، باب 2273.
2. همان، ص 1664، ح 10696، (ماده صلاة).
3. همان، ص 1645، ح 10706.
4. همان، ص 1645، ح 10705.
5. آیت الله شهید دستغیب، گناهان کبیره، ج2،ص183.
6 . رى شهرى، میزان الحکمه، ج 2، ص 1645، ح 10705.
7. مدثر(74) آیه 42-43.
موضوعات مرتبط: نماز
برچسبها: نمار
فلسفه و حکمت بیشتر احکام و مقرارت اسلام براى ما مشخص نیست و تنها از باب تعبّد آن ها راپذیرفته ایم، و چون خداوند و نبى گرامى اسلام (ص) و ائمه اطهار(ع) فرموده اند یقین داریم تمام دستور آن ها مبتنى بر مصالح و مفاسد واقعی است؛ از این رو با جان و دل از آنها اطاعت مى کنیم اگر چه علت گفتارشان را ندانیم.
جهر (بلند) و اخفات (آهسته) در نماز نیز تعبدى است و ما فلسفه آن را به طور کامل نمى دانیم. البته وقتى به روایات مراجعه مى کنیم، به اشاراتى ازناحیه ائمه معصومین (ع) و پیامبر اکرم (ص) برخورد مى کنیم، لکن نمىتوان آن راعلت حقیقى و فلسفه واقعى و تمام و کمال جهر و اخفات دانست. به این معنا که تمام فلسفه و حکمت در آن خلاصه شود و چیز دیگری نباشد.
محمد بن حمران یا محمد بن عمران از امام صادق علیه السّلام علت بلند خواندن حمد و سوره را در بعضى نمازها وآهسته خواندن آن را در بعض دیگر پرسید. حضرت فرمود:
وقتى که پیامبر (ص) را به آسمان بردند، اولین نمازى که خداوند بر او واجب نمود، نماز ظهر روز جمعه بود و فرشتگان بر او اقتدا کردند. خداوند براى این که عظمت نماز ظهر روز جمعه را به ملائکه نشان دهد، به پیامبر فرمان داد حمد و سوره را بلند بخواند. دومین نمازى که بر او واجب نمود نماز عصر بود، ولى چون کسى بر پیامبر اقتدا نکرده بود، دستور رسید که آهسته بخواند. بعد نماز مغرب و همین طور عشا را بر او واجب نمود و گروهى از فرشتگان نیز به او اقتدا کردند. باز دستور رسید که بلند بخواند. سپس وقتى به زمین رسید، موقع صبح بود و براى این که عظمت نماز صبح را براى مردم تبیین کند، به پیامبر امر فرمود که حمد و سوره را بلند بخواند. . . . (1)
بنا براین بلند خواندن حمد و سوره در نمازهاى مغرب و عشا و صبح بر اساس روایات است که فقهاى عظام به آن ها استدلال کرده اند و مشهور علما بر این عقیده اند، ولى تعدادى از فقها مانند سیدمرتضى به واجب نبودن قرائت جهریه(بلند خواندن) فتوا داده اند. برخی از علما نیز به این حکم گرایش دارند و آن روایات صحیح را نیز حمل بر استحباب جهر کرده اند، نه اینکه بلند خواندن واجب باشد.
برخی از فقها نیز گفته اند : باتوجه به این که درصدر اسلام مساجد فاقد وسیله روشنایی بود، مسلمانان موظف بودند نمازهایی که درتاریکی خوانده می شد(نماز صبح ومغرب وعشا)را بلند بخوانند، تا دیگر مسلمانان متوجه آنان باشند، و به صف جماعت ملحق شوند، ولی نسبت به نماز ظهر وعصر نیازی به این کار نبود. پس از آن که مساجد به وسائل روشنایی مجهز شد، سنت مذکور به حال خود باقی ماند. (2)
پی نوشت ها :
1. صدوق، علل الشرائع، ج 2، ص 17و 18.
2. آیت الله مکارم، بخشی از مسائل کثیر الابتلا، مسئله 20.
موضوعات مرتبط: نماز
برچسبها: نمار
چرا که در خانه از هر جای ان که باشیم صدای سخنان و گفتگوی افراد خانه یا مهمانان به گوش میرسد.
و جای کاملا ساکتی نمی توان یافت که با ارامش و تمرکز نماز خواند . در چنین مواقعی چه باید کرد؟
و چگونه به گفتگوی خود با خدای خویش توجه کرد؟ یا حق.
خوش به سعادت تان که این همه دغدغه بندگی دارید واهل عبادت وعبویت هستید .
در ابتدا باید گفت : نماز خواندن در مکان هایی که سرو صدا زیاد است اشکال ندارد و لازم هم نیست که انسان صدای خودش را بشنود. بلکه همین مقدار که ذکر های نماز را درست بگوید صحیح است و اگر قرائت نماز مغرب و عشا و صبح باشد، جوهره صدا خارج شود نماز صحیح است و اگر شک کند به احکام شک عمل کند.
اگر بتواند نماز را درجایی که سرو صدا نباشد با حضور قلب بیشتر بخواند بهتر است. ولی در جایی شلوغ و پر سر و صدا نیز نماز صحیح است.
در تبیین مسله باید اشاره شود :
عواملی که میتواند عبادت و و زیارات را برای انسان لذت بخش کند چند چیز است:
الف) قبل از عبادت انسان خود را مستعد و مهیا سازد؛ یعنی، قدری به خود تلقین کند من در صدد نیایش و نماز هستم و سعی کند افکار متفرق را از ذهنش دور کند.
ب) حتی الامکان در بهترین وقت عبادت کند؛ مثلاً، با کسالت - خستگی و خواب آلودگی - وارد نماز نشود. «لاتقربوا الصلوة و انتم کسالی».
ج) در محیط پر سر و صدا و آشوب به مناجات نایستد، بلکه محیط آرام و با فراغتی را انتخاب کند.
د) در حین نماز مصمّم بر مراقبت باشد و اگر احیاناً افکار دیگری به او هجوم آورد، همین که متوجه شد، سعی کند خود را از دام آن افکار برهاند.
یکی از عواملی که باعث صفای دل و زدون حالت قساوت میشود همین دعاها و نیایشها و نمازهای سازنده است. البته اگر با شرائط ویژهاش ادا گردد. 1ـ یعنی در وقت نشاط، 2ـ با توجه کامل به خدا،
3ـ در محیطی با فراغت و دور از سر و صدا و جنجال، 4ـ گریه از خوف خدا و اهوال قیامت عامل دیگری است که در صفای دل مؤثر است، 5- نشست و برخاست با علماء و شخصیتهای بر جسته و وزینی که خود مظهر صفا و تقوا هستند. همچنین تلاوت قرآن با توجه به آیات الهی نیز مؤثر است، 6- و نیز عامل دیگر طلب صفای دل از خداست. در این زمینه بسیار به جا است که شما نیز با امام سجاد(ع) هم نوا گشته و مناجات شاکین را بخوانید (مفاتیح الجنان، مناجات خمسه عشر).
انسان حالات گوناگونی دارد. در نهجالبلاغه از امیرالمؤمنین(ع) نقل شده: «ان للقلوب شهوه واقبالا و ادبارا» بنابراین قلب انسان گاه اقبال به خدا و معنویات دارد و گاه پشت میکند. در این رابطه فرمودهاند: در هنگام اقبال دل به مستحبات و مندوبات بپردازید و در صورت ادبار به واجبات اکتفا کنید. البته هر قدر انسان مجاهده نفس بیشتری کند و با خدا و قرآن و اهلبیت(ع) انس بیشتری گرفته و دل از هواهای نفسانی تخلیه کند به تدریج اقبالش بیشتر شده و به صورت ملکه راسخه در میآید. آن گاه است که در همه حالات به یاد خدا و متوجه اوست و هیچ چیز نمیتواند او را از محبوب حقیقی باز دارد. این همان حالتی است که ازآن تعبیر به «نماز دائم» شده است:
خوشا آنان که الله یارشان بی به حمد و قل هوالله کارشان بی
خوشا آنان که دایم در نمازند بهشت جاودان ماوایشان بی
برای لذت بردن از نماز و انس با آن راهکارهای زیرا را دقیق عمل کنید:
1. باور کردن اهمیت نماز: باید یک مطالعهی مستمری را دربارهی اهمیت نماز پیش بگیرید و کتابهای مختلفی را که در این باره نگاشته شده پیوسته مطالعه کنید تا با تکرار این مطالعه به اهمیت نماز برسید و از اعتقاد صرف به باور و ایمان دست یابید. لذا کتب زیر سفارش میشود: الف. «اسرار الصلوة» اثر میرزا جواد ملکی تبریزی.
ب. «پرواز در ملکوت یا اسرار الصلوة»، اثر امام خمینی(ره). البته اگر شروع مطالعات با کتابهای آقای محسن قرائتی در باب نماز باشد بهتر است.
2. باور کردن زشتی تارک نماز: وعید و عذابهای الهی دربارهی تارک نماز همیشه باید مدّ نظر باشد تا انسان به خود بباوراند که چنین عذابهایی واقعا وجود دارد کتابهایی مثل «گناهان کبیره» اثر شهید دستغیب در این باره مفید است.
3. تفکر در مرگ : روزی نیم ساعت، در زود گذشتن دوران زندگی خود، خاطرات تلخ و شیرین و خلاصه انتهای عمر و ورود به عالم قبر و قیامت و رسیدن عذابهای الهی و سرافکندگی و روسیاهی و... این فکر باید در مکانی خلوت باشد تا دل شما متأثر گردد و تا تحریک برای نماز و هر توشه اخروی گردید. اگر این تفکر اثر خود را بخشید هفتهای نیم ساعت کفایت میکند.
4. گزیدن دوستانِ نماز دوست و گریز از دشمنان بینماز به ظاهر دوست: اثر همنشین بر کسی پوشیده نیست.
5. پرهیز از گناه: گناه دل انسان را سیاه میکند و او را نسبت به اعمال عبادی کم رغبت و گاهی بی رغبت میکند.
6. انس با محیطهای معنوی: مساجد و کلاً محافل نشاط بخش معنوی، دل را به سمت عبادت و نماز میکشاند. حتی شنیدن و دیدن مثل دعای ندبه و کمیل به وسیلهی صدا و سیما مفید و روح بخش هستند.
7. استقامت و پافشاری عملی بر نماز در محیطهای ملامتگر نماز: نماز را به هیچ قیمتی ترک نکنید هر چند در محیط و موقعیتی قرار گیرید که دیگران شما را سرزنش کنند.
8. پرهیز از نمازهای طولانی تحمیلی: نماز واجب را خلاصه بخوانید. فقط هر وقت قلب شما به طولانی کردن نماز اقبال و تمایل نشان داد به همان اندازه نماز را طولانی کنید.
9. انجام مستحبات نشاطآور: در بین مستحبات چه نماز، چه ذکر چه دعا آن را که بیش از همه به شما حال خوش و لذّت روحی میبخشد، انتخاب کرده و بیشتر انجام دهید.
10. دعا و توسل: رغبت به نماز را هم با دعا و توسل به ائمه معصومین(ع) از خداوند تعالی بخواهید.
11. عزم جزم: تصمیم جدی بگیرید که هیچ گاه نماز را ترک نکنید و اگر احیانا به خاطر عذر شرعی مثل فراموشی ترک شد حتما قضای آن را به جا آورید.
12. مطالعه احوال علما: شرح حال بزرگان را دانستن و مطالعه کردن بسیار مفید است.
موضوعات مرتبط: نماز
برچسبها: نمار
اگر صفتی یا حالتی برای انسان ملکه شود آن صفت یا حالت در همه صحنهها و تمام شئون زندگی خود را نشان داده و آدمی را رها نمیکند. کسی که در کوچه و بازاردر کلاس و مدرسه در محیط خانه محلأ کار یکسره به یاد خداست و از او غافل نیست. بدون تردیددر نماز نیز حواسش را جمع کرده و از خداوند غفلت نمیکند. بر خلاف کسی که در محیط خانه، محل کار، در کلاس ، مدرسه و کوچه و بازار از خدا غافل است و یکسره سرش بند مسائل مادی و روزمره زندگی دنیاست و دلش متعلق به غیر خداست. بی شک چنین کسی نمیتواند در نماز قلب خود را متوجه خدا کند بلکه دلش دنبال همانی است که قبل از نماز دنبال آن بود و وجودش غرق در همانی است که قبل از ورود به نماز غرق در آن بود. خداوند در وصف بندگان مومن خویش میفرماید: ((رجال لاتلهیهم تجاره و لابیع عن ذکر الله ;مردانی که آنها را هیچ تجارت و معاملهای از یاد خدا بازنمیدارد. (1)(نور، 37)
وقتی که کسب و کار آنان را از یاد خدا باز ندارد. بدون تردید موقعی که وضومیسازند و رو به قبله میایستند و نماز میگذارند ازخدا غفلت نمیکنند.اولیای خدا و بندگان مخلص حقأ نماز خویش را برداشته و آن را با خود به محیط کار و بازار میبرند. در آنجا هم که هستند مشغول نمازند و به قول باباطاهر ((خوشا آنان که دائم در نمازند))
باری ای عزیز! اگر صادقانه قصدآن داری که در نماز دلت متوجه به خدا باشد و از اوغافل نگردی باید کار را قبل از نماز شروع کنی و درهمه جا و همه حال به یاد خدا باشی و از او غفلت نکنی بی شک اگر چنین توفیقی را به کف آوری درنماز دلت متوجه به خدا خواهد بود وگرنه نه.
مرحوم علامه طباطبایی در اواخرعمر با برکت خود موقعی که در بستر بیماری افتاده بود در خواب شخصی که از آن جناب از چگونگی تحصیل حضور قلب در نماز پرسش کرده بود چندبار با عنایت خاصی فرموده بود: مراقبه، مراقبه. مراد آن بزرگوار از عبارت مزبوراین است که اگر میخواهید در نماز حواستان جمع خودتان باشد و از خدا غافل نشوید باید در طول شبانه روز وقتی که به کارهای دیگر اشتغال داریداهل مراقبه باشید زیرا اگر این حالت ملکه شما گردد و چنین صفتی بر شما غالب آید در نماز نیز این حالت برای شما محفوظ خواهد ماند همان طور که اگر در طول شبانه روز از خدا غافل باشید و غفلت ازحق در شما رسوخ کند در حال نماز نیز چنان خواهید بود و از آن خلاصی نخواهید داشت.
عوامل تحصیل حضور قلب بسیارند که به مهمترین آنها اشاره میکنیم:
1ـ اهمیت دادن به عبادت. کسانی که عبادت (به معنای وسیع آن که شامل نماز و گفتن اذکار میشود) را سرسری میگیرند و نسبت به آن بی توجه هستند و به اهمیت آنها توجهی ندارند، حضور قلب نخواهند داشت. بر عکس کسانی که اهمیت میدهند و برای آنها سرمایهگذاری میکنند و وقت و فرصت بیشتری را صرف آنها میکنند، حضور قلب بیشتری خواهند داشت.
عارف بزرگ میرزا جواد آقا ملکی تبریزی (ره) میگوید: «حضور قلب سببش همّت آدمی است، زیرا قلب تابع همّت بوده و اگر همّت نماز و عبادت باشد، قلبت هم نزد نماز حاضر خواهد بود و اگر همتت در پی چیز دیگری بوده است،قلبت هم غافل از نماز و نزد آن چیز خواهد بود، چون خداوند برای هیچ کس دو قلب قرار نداده است و برای احضار قلب در عبادت جز این که همتت را متوجه آن سازی راه دیگری نیست».(2)
2ـ احساس و درک عظمت و بزرگی خدا.
درک عظمت و بزرگی هر کسی بستگی به مقدار شناخت و معرفت به او دارد. هر مقدار این شناخت بیشتر شود، بزرگی و عظمت او بیشتر جلوهگر خواهد شد. اگر کسی به عظمت و بزرگی خدا پی ببرد، طبعاًخضوع و خشوع بیشتری در پرستش و عبادت خواهد داشت.
ابان بن تغلب میگوید: به امام صادق(ع) گفتم: علی بن الحسین(ع) را دیدم وقتی که به نماز میایستاد، رنگ به رنگ میشد. فرمود: «آری او خدایی را که در برابرش ایستاده بود، کاملاً میشناخت».(3)
امیرالمؤمنین(ع) در وصف عارفان و خداپرستان واقعی فرمود: «عظم الخالق فی أنفسهم فصغر ما دونه فی أعینهم؛(4) آنان خدا را به عظمت و بزرگی شناختهاند. بنابراین هر چه غیر او است، در نظرشان کوچک جلوه میکند».
3 - آمادگی قبل از نماز: کسی که میخواهد در نماز حضور قلب داشته باشد، لازم است به مقدمات نماز توجه داشته باشد و وضو را به صورت کامل انجام دهد و قبل از نماز لحظاتی را با خدا خلوت کند. امام صادق (ع) میفرماید: «هنگامی که به قصد نماز به جانب قبله ایستادی، دنیا و آن چه در آن است و مردم و احوال آنها را فراموش کن. قلبت را از هر شاغلی که تو را از یاد خدا باز میدارد، فارغ ساز و با چشم باطن، عظمت و جلال خدا را مشاهده کن. به یادآور توقف خودت را در برابر خدا، در روزی که هر انسانی اعمالی پیش فرستادهاش را آشکار میسازد».(5)
4ـ جلوگیری از هرزگی قوة خیال:
یکی از بزرگترین عوامل حواسپرتی در نماز و عبادت،هرزگی و پراکندگی قوة خیال است. اگر قبل از نماز و هر عبادتی چند دقیقهای به وسیلة ذکر خدا و مناجات و خواندن نمازهای مستحبی و تلاوت قرآن، خود را آمادة نماز کنیم، ذهن از حواس پرتی و پراکندگی و از توجه به کثرت، به سوی وحدت معطوف میشود، در نتیجه در نماز فکر انسان به این طرف و آن طرف متوجه نمیشود. کسی که قبل از نماز با دیگری بگو مگو و بحث داشته یا خوشحال یا ناراحت شده، اگر فوراً وارد نماز شود، نمازش تحت تأثیر آن افکار خواهد بود و حضور قلب نخواهد داشت.
5ـ توجه به معانی الفاظ عبادت (مخصوصاً نماز) و تفکر در افعال نماز مانند رکوع و سجود و این که نمازگزار بداند چه میگوید و چه میکند.
6ـ طول دادن و با تأنی انجام دادن نماز: اگر کسی رکوع و سجود را مقداری طولانی کند و با حال خوشی اذکار رکوع و سجود را بگوید، در حضور قلب مؤثر خواهد بود.
7ـ حالت خاصی در عبادت که بیانگر خضوع است، این حالت در خشوع که حالت قلبی است، تأثیر میگذارد.
8- رعایت مستحبات نماز: از اسباب حضور قلب، رعایت احکام و آداب نماز است، مانند نگاه کردن به محل سجده در حال قیام، نگاه کردن بین دو پا در حال رکوع، نگاه کردن به دامن در حال تشهد و سلام و چسباندن دستها به بدن در حال قیام و موارد دیگر که در رسالههای توضیح المسائل نیز آمده است.
9ـ رعایت بعضی از آداب مانند به موقع خواندن و مواظبت بر وقت و به حالت کسالت داخل عبادت نشدن و... بسیار مؤثر است.
10ـ ترک گناه یکی از مهمترین عوامل توفیق در حضور قلب است. کسی که اهل معصیت و گناه باشد،توفیق باریابی به درگاه خدا نمییابد
11- دوری از غذاهای شبهه ناک و حرام و اموالی که از طریق غیر مشروع به دست میآید در حضور قلب و ایجاد آمادگی درونی برای نماز و عبادات بسیار موثر است.
12- رعایت آدابی از قبیل مسواک زدن،انگشتر به دست کردن،عطر زدن و ... که باعث آمادگی و تمیزی و پاکی انسان میشود. این کارها موجب بهرهبرداری هر چه بیشتر از برکات معنوی عبادت میشود.
با رعایت این نکات میتوان نماز وعبادات و اذکار را بهترین برنامه زندگیساز دانست.
پینوشتها:
1-نور، آیه 37
2. علیاصغر عزیزی، علل و درمان حواسپرتی در نماز، ص 107، به نقل از اسرار الصلوه.
3. همان،ص 114، به نقل از بحارالانوار،ج48، ص 236.
4. همان، به نقل از نهج البلاغه، فیض الاسلام، خطبة 184.
5. بحارالانوار، ج 84، ص 230.
موضوعات مرتبط: نماز
برچسبها: نمار