نقش نماز در مسئولیت پذیری
اول تربیت فکری است. تربیت فکری و اعتقادی، چطور؟ ما میخواهیم به بچهها و به نسلمان بگوییم: انسان نباید بیغیرت و لاابالی باشد. انسان مسؤول و متعهد است. میخواهیم این را به بچهها حالی کنیم. مسأله فکری است. تو نمیتوانی آدم هرزی باشی. وقتی میتوانیم بگوییم تو مسؤول هستی که سائلی باشد. مسؤول اسم مفعول است. هر مسؤولی یک سائلی دارد. پس باید یک کسی از من سؤال کند، یک حساب و کتابی باشد تا مسؤول شوم.
شما اگر وارد خانه ای شدی، گفتند این خانه نه صاحب دارد نه حساب. هر کاری بخواهی میکنی. چون خانه بی حساب و صاحب هرچه نچاپیم از جیبمان رفته است. وقتی میتوانیم بگوییم مواظب باش که بدانیم فیلمبرداری میکند، صاحبخانه مچت را میگیرد. حساب و کتاب است، اگر این خانه صاحب و حساب داشت، میتوانیم بگوییم: آدم حسابی باش. اما خانهای که نه صاحب دارد و نه حساب، به چه دلیل من مسؤول هستم؟ مسؤول نیستم. کرهی زمین از کرات دیگر جدا شد و در فضا تاب خورد و پوستش سرد شد و مغزش هم هنوز داغ است و به مرور ایام پستی و بلندی و راه خدایی... اگر کسی گفت: خدایی نیست، بعد هم که می میریم هیچ میشویم. قیامتی نیست. اگر خانه نه خدا دارد و نه قیامت، نه صاحب دارد و نه حساب، به چه دلیل شما مسؤول هستی؟ انسان مسؤولیت ندارد. یک مشت آدم تصادفی دور هم جمع شدند. مثل سنگهای رودخانه! سیل آمد سنگها را به رودخانه آورد. بعد هم آب ته نشین شد، سنگها وسط رودخانه ماند. این سنگهای رودخانه حساب و کتاب نبوده که همینطور سیلی آمده اینها را برده است. نمیتوانیم بگوییم: سنگ رودخانه تو مسؤول هستی. برو دنبال کارت! قضا و قدری بود، بارانی و رودخانهای و جوی و رودی و مسیری و محل صیدی و... ما اگر خواسته باشیم به نسلمان بگوییم: تو وظیفه داری، مسؤولیت داری، تکلیف داری باید این خانه صاحب و حساب داشته باشد. یعنی باید عقایدش درست باشد.