تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 106108
بازدید دیروز : 52941
بازدید هفته : 238275
بازدید ماه : 291553
بازدید کل : 10683308
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


Alternative content


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک
 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 5 / 7 / 1400

تصاویری از شهدای مقاومت در مسیر پیاده روی اربعین 1400 +فیلم

انیمیشن سینمایی ایرانی صحرای کربلا

نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 5 / 7 / 1400

پیاده روی اربعین

نوحه خوانی جانسوز نوجوان یزدی (از دست ندهید )

نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 5 / 7 / 1400

زائران اربعین تصویر کارت ملی و گذرنامه را در اختیار سایرین قرار ندهند

فیلم سینمایی گام های شیدایی مرتبط با اربعین( حتما ببینید )

دانلود فیلم گام های شیداییحجم
دانلود فیلم با کیفیت ۱۴۴p ۱۱۸.۴۸ مگابایت
دانلود فیلم با کیفیت ۳۶۰p ۳۶۶.۹۲ مگابایت
دانلود فیلم با کیفیت - ۷۲۰p-HD ۹۲۹.۶۵ مگابایت

 

نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 5 / 7 / 1400

کارت پستال اربعین حسینی

مداحی نوجوان روستایی به مناسبت فرارسیدن اربعین بسیار عاشقانه

نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 5 / 7 / 1400
اربعین حسینی، رمز ظهور مهدی

سخنرانی استاد محمد شجاعی،

اربعین حسینی، رمز ظهور مهدی

راه پیمایی و اجتماعات اربعین حسینی زمینه ساز ظهور و تمدن سازی اسلامی است. پیاده روی اربعین و حوادث آینده تاریخ و جهان اسلام از گذشته مورد توجه خداوند و اهل بیت (علیهم السلام) بوده است. نحوه ارتباط مردم با اهل بیت و امامزادگان و شهادت آنان به ویژه سیدالشهداء به گونه ای طراحی شده است که شیعه بتواند در طول تاریخ دوام بیاورد و انرژی لازم را برای تمدن سازی و تغییر نظام جهانی داشته باشد.

 
موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 5 / 7 / 1400

کارت پستال اربعین حسینی

 

اشاره

هرساله با فرارسیدن روز بیستم ماه صفر، موضوع «اربعین شهادت امام حسین علیه السلام»، «زیارت» و «نخستین زائران كربلا» مورد گفت و گوی محافل علمی و مذهبی قرار می گیرد؛ چرا كه حادثه جانگداز عاشورا با «اربعین حسینی» پیوندی ناگسستنی دارد. امید است یادكرد و بزرگداشت این مناسبت ها، زمینه رشد و تعالی امّت اسلامی را فراهم سازد. ان شاءالله

 

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 5 / 7 / 1400

اشعار مناسبتی-اربعین

اربعین

نوحه اربعین

یک ماه خون گرفته۷-غلامرضا سازگار

فاتح شـام بلایم یا حسین
زائر کرب و بلایم یا حسین
یابن زهرا السلام                زینبت آمد ز شام

yaspic.ir-motehareke-moharam-19.gif

 

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 5 / 7 / 1400

کارت پستال اربعین حسینی

روضه اربعین (جانسوز) میثم مطیعی در محضر رهبر انقلاب 1399

نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 5 / 7 / 1400

کارت پستال اربعین حسینی

کلیپ اربعین/ نامه امام حسین(ع) به جامونده ها/شرط عشق صبوریه../ منتقم

نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 29 / 8 / 1395






۩۩ ویژه نامه اربعین حسینی ۩۩

باساربان بگوئید احوال حال چشمم،تا بر شتر نبندد محمل به روز باران



سلام ای نازنین آلاله های سرخ زهرایی
که بشکفتید روی نیزه ها در اوج زیبایی

سلام ای یوسف بی پیرهن! ای بحر لب تشنه!
سلام ای آفتاب منخسف! ای ماه صحرایی!


زجا بر خیز، ای اشکم نثار حنجر خشکت!
که از بهر تو آب آورده ام با چشم دریایی

اگر چه قامتم خم گشت از کوه فراق تو
خدا داند شکستم پشت دشمن را به تنهایی


سر تو قطعنامه خواند و من تکبیر می گفتم
که بر بیدادگر طشت طلا شد طشت رسوایی

اگر از شام می پرسی زننگ شامیان این بس
که با سنگ جفا کردند از مهمان پذیرایی


چنان داغ تو آبم کرده و از پا درافکنده
که ممکن نیست جز با چشم تو زینب را تماشایی

به لطف و رأفتت نازم که در ویران سرا یک شب
سر پاک تو شد بر ما چراغ گردهم آیی


خدا دادِ دل ما را ز اهل شام بستاند
که بهر کف زدن کردند دور ما صف آرایی

گرفتم پیکرت را چون به روی دست در مقتل
گریبان چاک زد ازاین شکیبایی، شکیبایی


قبول حضرتت افتد که هم چون ابر باران زا
به یاد حلق خشکت چشم میثم گشته دریایی



موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 11 / 9 / 1394

زينب(سلام الله علیها) كيست ؟

زينب فرزند كيست ؟ 
نام زينب را چه كسى براى او انتخاب كرد؟ 
جانشين زهرا(س ) كيست ؟ 
زينب چه كرد كه امام حسين (ع ) به احترام او از جا برخاست ؟ 
زينب چه كرد كه به اين مقامات عالى رسيد؟ 
وقتى زينب فرق شكافته پدرش را ديد، چه حالى به او دست داد؟ 
زينب فراق مادرش را چگونه تحمل كرد؟ 
وقتى زينب لخته هاى جگر برادرش را در تشت ديد، چه حالى به او دست داد؟ 
چرا زينب را مادر مصيبت ها خوانده اند؟ 
قهرمان كربلا كيست ؟ 
وقتى زينب بر فراز تل زينبيه ايستاده بود، چه ديد؟ 
وقتى زينب سى هزار لشكر دشمن را در مقابل ديد، چه احساسى داشت ؟ 
زينب چگونه تشنگى خود و كودكان را تحمل كرد؟ 
زينب چه احساسى داشت وقتى مى ديد عزيزانش در برابر او كشته مى شوند؟ 
زينب در قتلگاه چه ديد؟ 
زينب چگونه بدن پاره پاره برادر را شناخت ؟ 
زينب وقتى كنار بدن برادر آمد، چه دعايى كرد 
زينب ، چگونه مصيبت از دست دادن جد، پدر، مادر، برادران ، و عزيزانش را تاب آورد؟ 
زينب چرا سيلى خورد؟ 
آن هنگام كه خيمه ها را به آتش مى كشيدند، زينب در چه حالى بود؟ 
زينب در اسارت چه مصايبى چه مصايبى را تحمل كرد؟ 
زينب چه احساسى داشت وقتى سر بريده برادر را بر بالاى نيزه ديد؟ 
زينب در مجلس يزيد چه صحنه هايى را مشاهده كرد؟ 
زينب در آن مجلس و بعد از آن چه خطبه هايى خواند كه كاخ ستم يزيديان را بر سرشان خراب كرد؟ 
زينب چرا نماز شب خود را نشسته خواند؟ 
زينب در كجا و در چه شرايطى وفات يافت ؟


در اين كتاب ، دويست از فضايل ، مصايب و كرامات صديقه صغرى حضرت زينب كبرى (س ) بيان گرديده و در قسمت پايانى اشعار منتخب از شاعران اهل بيت عصمت و طهارت (ع ) نقل شده است . 
اميد است بتوانيم خود را به اوصاف و كمالات آن الگوى ايثار و فداكارى نزديك كنيم و از خصايل و خصايص آن حضرت بهره وافر بر گيريم و بدانيم كه توسل با اخلاص به آن بانوى پاك و مصيبت ديده ، بدون پاداش و نتيجه نخواهد ماند. 
فضايل و خصايص زينب كبرى (س )
تولد زينب و گريه پيامبر بر مصايب آن حضرت بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ زينب كبرى (س ) روز پنجم جمادى الاول سال 5 يا 6 هجرت در مدينه چشم به جهان گشود. خبر تولد نوزاد عزيز، به گوش رسول خدا (ص ) رسيد. رسول خدا (ص ) براى ديدار او به منزل دخترش ‍ حضرت فاطمه زهرا (س ) آمد و به دختر خود فاطمه (س ) فرمود: ((دخترم ، فاطمه جان ، نوزادت را برايم بياور تا او را ببينم )). فاطمه (س ) نوزاد كوچكش را به سينه فشرد، بر گونه هاى دوست داشتنى او بوسه زد، و آن گاه به پدر بزرگوارش داد. پيامبر (ص ) فرزند دلبند زهراى عزيزش را در آغوش كشيده صورت خود را به صورت او گذاشت و شروع به اشك ريختن كرد. فاطمه (ص ) ناگهان متوجه اين صحنه شد و در حالى كه شديدا ناراحت بود از پدر پرسيد: پدرم ، چرا گريه مى كنى ؟! رسول خدا (ص ) فرمود: ((گريه ام به اين علت است كه پس از مرگ من و تو، اين دختر دوست داشتنى من سرنوشت غمبارى خواهد داشت ، در نظرم مجسم گشت كه او با چه مشكلاتى دردناكى رو به رو مى شود و چه مصيبتهاى بزرگى را به خاطر رضاى خداوند با آغوش باز استقبال مى كند)). 
در آن دقايقى كه آرام اشك مى ريخت و نواده عزيزش را مى بوسيد، گاهى نيز چهره از رخسار او برداشته به چهره معصومى كه بعدها رسالتى بزرگ را عهده دار مى گشت خيره خيره مى نگريست و در همين جا بود كه خطاب به دخترش فاطمه (س ) فرمود: ((اى پاره تن من و روشنى چشمانم ، فاطمه جان ، هر كسى كه بر زينب و مصايب او بگريد ثواب گريستن كسى را به او مى دهند كه بر دو برادر او حسن و حسين گريه كند)).(1) 
ولادت و پرورش زينب
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ درست ترين گفتار آن است كه سيدتنا زينب كبرى (س ) در پنجم ماه جمادى الاولى سال پنجم هجرى به دنيا آمده ، و تربيت و پرورش ‍ آن دره يتيمه و مرواريد گرانبها و بى مانند در كنار پيغمبر اكرم (ص ) بوده ، و در خانه رسالت راه رفته ، و از پستان زهراى مرضيه (س ) شير وحى مكيده ، و از دست پسر عموى پيغمبر، اميرالمؤ منين (ع ) غذا و خوراك خورده و نمو نموده ، نمو قدسى و پاكيزه ، و با سعادت و نيكبختى ، و پرورش يافته پرورش روحانى و الهى ، و به جامه هاى عظمت و بزرگى به چادر پاكدامنى و حشمت و بزرگوارى پوشيده شده ، و پنج تن اصحاب كساء به تربيت و پرورش و تعليم و آموختن و تهذيب و پاكيزه گردانيدن او قيام نموده و ايستادگى داشتند، و همين بس است كه مربى و مؤ دب و معلم او ايشان باشند.(2) 
گريه جبرئيل بر مصايب زينب (س )
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ روايت شده است كه پس از ولادت حضرت زينب (س )، حسين (ع ) كه در آن هنگام كودك سه چهار ساله بود، به محضر رسول خدا (ص ) آمد و عرض كرد: ((خداوند به من خواهرى عطا كرده است )). پيامبر(ص ) با شنيدن اين سخن ، منقلب و اندوهگين شد و اشك از ديده فرو ريخت . حسين (ع ) پرسيد: ((براى چه اندوهگين و گريان شدى ؟)).< p/> پيامبر(ص ) فرمود: ((اى نور چشمم ، راز آن به زودى برايت آشكار شود.)) 
تا اينكه روزى جبرئيل نزد رسول خدا (ص ) آمد، در حالى كه گريه مى كرد، رسول خدا (ص ) از علت گريه او پرسيد، جبرئيل عرض ‍ كرد: ((اين دختر (زينب ) از آغاز زندگى تا پايان عمر همواره با بلا و رنج و اندوه دست به گريبان خواهد بود؛ گاهى به درد مصيبت فراق تو مبتلا شود، زمانى دستخوش ماتم مادرش و سپس ماتم مصيبت جانسوز برادرش امام حسن (ع ) گردد و از اين مصايب دردناك تر و افزون تر اينكه به مصايب جانسوز كربلا گرفتار شود، به طورى كه قامتش خميده شود و موى سرش سفيد گردد.)) 
پيامبر (ص ) گريان شد و صورت پر اشكش را بر صورت زينب (س ) نهاد و گريه سختى كرد، زهرا (س ) از علت آن پرسيد. پيامبر (ص ) بخشى از بلاها و مصايبى را كه بر زينب (س ) وارد مى شود، براى زهرا(س ) بيان كرد. 
حضرت زهرا (س ) پرسيد: ((اى پدر! پاداش كسى كه بر مصايب دخترم زينب (س ) گريه كند كيست ؟ پيامبر اكرم (ص ) فرمود: ((پاداش او همچون پاداش كسى است كه براى مصايب حسن و حسين (ع ) گريه مى كند))(3) 
بشارت تولد زينب و گريه على (ع )
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ هر پدرى را كه بشارت به ولادت فرزند دادند، شاد و حرم گرديد، جز على بن ابى طالب (ع ) كه ولادت هر يك از اولاد او سبب حزن او گرديد. 
در روايت است كه چون حضرت زينب متولد شد، اميرالمؤ منين (ع ) متوجه به حجره طاهره گرديد، در آن وقت حسين (ع ) به استقبال پدر شتافت و عرض كرد: اى پدر بزرگوار! همانا خداى كردگار خواهرى به من عطا فرموده 
اميرالمؤ منين (ع ) از شنيدن اين سخن بى اختيار اشك از ديده هاى مبارك به رخسار همايونش جارى شد. چون حسين (ع ) اين حال را از پدر بزرگوارش مشاهده نمود افسرده خاطر گشت . چه ، آمد پدر را بشارت دهد، بشارت مبدل به مصيبت و سبب حزن و اندوه پدر گرديد، دل مباركش ره درد آمد و اشك از ديده مباركش بر رخسارش جارى گشت و عرض كرد: ((بابا فدايت شوم ، من شما را بشارت آوردم شما گريه مى كنيد، سبب چيست و اين گريه بر كيست ؟)) 
على (ع ) حسينش را در برگرفت و نوازش نمود و فرمود: ((نور ديده ! زود باشد كه سر اين گريه آشكار و اثرش نمودار شود.))كه اشاره به واقعه كربلا مى كند. همين بشارت را سلمان به پيغمبر داد و آن حضرت هم منقلب گرديد. 
چنان كه در بعض كتب است كه حضرت رسالت در مسجد تشريف داشت آن وقت سلمان شرفياب خدمت گرديد و آن سرور را به ولادت آن مظلومه بشارت داد و تهنيت گفت . آن حضرت بگريست و فرمود: ((اى سلمان جبرييل از جانب خداوند جليل خبر آورد كه اين مولود گرامى مصيبتش غير معدود باشد تا به آلام كربلا مبتلا شود، الخ ))(4) 
نامگذارى زينب از طرف خداوند
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ هنگامى كه زينب (س ) متولد شد، مادرش حضرت زهرا (س ) او را نزد پدرش اميرالمؤ منين (ع ) آورده و گفت : اين نوزاد را نامگذارى كنيد! حضرت فرمود: من از رسول خدا جلو نمى افتم . 
در اين ايام حضرت رسول اكرم (ص ) در مسافرت بود. پس از مراجعت از سفر، اميرالمؤ منين على (ع ) به آن حضرت عرض كرد: نامى را براى نوزاد انتخاب كنيد. رسول خدا (ص ) فرمود: من بر پروردگارم سبقت نمى گيرم . 
در اين هنگام جبرئيل (ع ) فرود آمده و سلام خداوند را به پيامبر(ص ) ابلاغ كرده و گفت : 
نام اين نوزاد را ((زينب )) بگذاريد! خداوند بزرگ اين نام را براى او بر برگزيده است . 
بعد مصايب و مشكلاتى را كه بر آن حضرت وارد خواهد شد، بازگو كرد. پيامبر اكرم (ص ) گريست و فرمود: هر كس بر اين دختر بگريد، همانند كسى است كه بر برادرانش حسن و حسين گريسته باشد.(5)

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 11 / 9 / 1394

« اربعین، نگهبانی از خط خون »

سوز ای دل، که امروز اربعین است عزای پور ختم المرسلین است مرام شیعه در خون ریشه دارد نگهبانی ز خط خون، چنین است
حسین بن علی سالار دین است امام و رهبر اهل یقین است قیام کربلایش تا قیامت سراسر درس، بهر مسلمین است
حسین است آنکه با حق همنشین است خدا را حجت و دین را امین است حسین است آنکه در «خط شهادت‏» امام اولین و آخرین است
حسین است آنکه حق را جاودان کرد حسین است آنکه باطل را عیان کرد حسین است آنکه حکم دین بیان کرد حسین است آنکه با قرآن، قرین است
دلا! کوی حسین، عرش زمین است مطاف و کعبه اهل یقین است اگر جمع شهیدان، حلقه باشند حسین بن علی، آن را نگین است
افق، از خون پاکان لاله گون است نهال دین حق، محتاج خون است برای یاری حق، بهترین راه شهادت در ره قرآن و دین است
شهادت، زندگی در «لامکان‏» است شهادت، لطف حق، لطفی نهان است شهادت چون حیات جاودان است میان مرگ‏ها، زیباترین است
اگر در کربلا، غم بی‏شمار است اگر دلهای شیعه داغدار است اگر چشمان مهدی (ع)اشکبار است ز داغ آن «وداع آخرین‏» است
پیام خون، خطاب آتشین است بقای دین، رهین اربعین است که تاریخ پر از خون و شهادت سراسر اربعین در اربعین است
در آن دوران شوم سلطه شب که می‏دوزند از افشاگران، لب جهاد حضرت سجاد و زینب بیان خطبه‏های آتشین است
زبان زینب، آن بانوی پر درد که هست آموزگار هر زن و مرد چنان در کوفه، طوفانی به پا کرد که گویی خود، امیر المؤمنین است
اسیران را چو بر محمل نشاندند تو گویی تیر غم بر دل نشاندند گلی راچیده و در گل نشاندند «رقیه‏» آن گل شاداب دین است
دیار شام، با غمها قرین است قلوب شیعیان، زان غم حزین است مزار زینب و قبر رقیه تجلیگاه عشق عارفین است
شهیدان را، مکان، خلد برین است و عاشورا نبرد کفر و دین است به یاد کربلا دلها غمین است دلا خون گریه کن، چون اربعین است

جواد محدثی

 

 

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 11 / 9 / 1394

اما این که قدر مشترکی بین راه مدینه و عراق وجود ندارد، باید بررسی کرد که مسیر بازگشت اسرا از کدام راه بوده است؟ در این باره باید گفت منابع تاریخی سکوت کرده اند. البته برخی اندیشمندان شیعه هم چون ابن نما و ابن طاووس که به ملاقات اهل بیت(علیهم السلام)با جابر در کربلا تصریح کرده اند، گویا بر این باور بوده اند که مسیر شام به مدینه، از عراق می گذشته است، چنان که گفته اند چون کاروان اهل بیت(علیهم السلام) از عراق عبور داده شد، اهل بیت(علیهم السلام) به راهنما گفتند که ما را به کربلا ببر.78 این در حالی است که طبق گزارش جغرافی دانان متقدم، اصلا راه شام به مدینه (یا به طور کلی حجاز) از راه شام به عراق، از ابتدای مسیر جدا بوده است، چنان که ابن خردادبه (متوفای حدود 300 ق) مسیر کوفه (که نزدیک کربلا است) به دمشق را در قرن چهارم چنین نوشته است:
حیره، قطقطانه، بقعه، ابیض، حوشی، جمع، خُطی، جُبّه، قلوفی، رواری، ساغده، بقیعه، اعناک، اذرعات، منزل، دمشق.79
و نیز همو و ابن رسته مسیر دمشق به مدینه را چنین نگاشته اند:
منزل، ذات المنازل، سَرغ، تبوک، مُحْدَثَه، اقرع، جُنَینه، حِجر، وادی القری، رحبه (رحیبه)، ذِی المَروة، مرّ، سویداء، ذی خُشُب، مدینه.80
اگرچه اکنون هیچ نام و نشانی از منازل و مناطق یاد شده در منطقة عراق و شام وجود ندارد و نیز بر روی نقشه های جغرافیایی اثری از آن ها به چشم نمی خورد، اما چنان که از این دو گزارش استفاده می شود، تنها نقطه مشترک بین دو مسیر کوفه و مدینه، مکانی به نام «منزل» است و از آن جا، راه مدینه از کوفه جدا می شود. از این رو اگر نپذیریم که اهل بیت(علیهم السلام) از همان شهر دمشق و دربار یزید، قصد رفتن به کربلا را داشته اند، ممکن است آنان از این نقطه مشترک، قصد رفتن به کربلا را کرده اند. بنابراین اگر از سخن ابن نما و ابن طاووس چنین برداشت شود که آنان مسیر مشترک طولانی برای مسیر شام به مدینه و کربلا قائل شده اند، نمی تواند تعبیر این دو اندیشمند در این باره درست باشد، مگر آن که گفته شود که اساساً اهل بیت(علیهم السلام) از همان راهی که به شام برده شدند، به عراق بازگشته اند که البته این احتمال، در صورتی می تواند بر واقع منطبق باشد که اهل بیت(علیهم السلام)یا از همان دربار یزید، مسئله رفتن به مزار امام حسین(علیه السلام) را نزد وی مطرح کرده و از او در این باره موافقت گرفته باشند و یا دست کم تا پیش از ترک تنها نقطه مشترک مسیر کوفه و مدینه، یعنی اقامت گاه «منزل»، به صورتی موافقت او را احراز کرده باشند، در غیر این صورت، منطقی به نظر نمی رسد که اهل بیت(علیهم السلام) بدون هیچ انگیزه ای از راه عراق به مدینه بازگردند.
شواهد دیگر
از مجموع آن چه نوشته شد، امکان حضور اهل بیت(علیهم السلام) در اربعین سال 61ق بر مزار امام(علیه السلام) اثبات شد، اما آیا در خارج و واقع نیز چنین حادثه ای اتفاق افتاده است؟ در پاسخ باید گفت: چنان که نوشته شد برخی نویسندگان، همانند ابوریحان بیرونی و شیخ بهائی، تصریح کرده اند که حضور اهل بیت(علیهم السلام) در روز بیستم صفر بوده است. افزون بر این، قراین و شواهد دیگری برای اثبات این مسئله وجود دارد که می توان به آن ها استناد کرد که عبارت اند از: محل دفن سر امام(علیه السلام)،الحاق سر امام(علیه السلام) به بدنش توسط امام سجاد(علیه السلام) در روز اربعین و وجه استحباب زیارت اربعین.
قول اول: سر به بدن ملحق شده است. این قول مشترک میان شیعه و سنی است. علمای شیعه، از جمله شیخ صدوق (متوفای381 ق)، سید مرتضی (متوفای 436 ق)، فتال نیشابوری (متوفای 508 ق)، ابن نمای حلی، سید ابن طاووس (متوفای 664 ق) شیخ بهائی و مجلسی این قول را بیان کرده اند.
شیخ صدوق و پس از او، فتال نیشابوری در این باره می نویسند: علی بن حسین(علیهما السلام)همراه زنان (از شام) خارج شد و سر حسین(علیه السلام) را به کربلا بازگرداند.81

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 11 / 9 / 1394

نقد، در منابع یاد شده، هیچ تصریحی بر عدم حضور اهل بیت(علیهم السلام) در کربلا نشده است، بنابراین، ممکن است گزارش هایی از حضور اهل بیت(علیهم السلام) در کربلا وجود داشته (همانند گزارشی که ابوریحان نقل کرده) که یا به دست آنان نرسیده و یا رسیده است، اما به دلایلی به آن استناد نکرده اند.
افزون بر این چنان که اشاره شد ابوریحان و بعد از او شیخ بهائی، تصریح کرده اند که روز اربعین، اهل بیت(علیهم السلام)در کربلا حضور داشته اند.
چهارم: عدم بیان دیدار جابر با اهل بیت(علیهم السلام) در روایت: کتاب های بشارة المصطفی، مقتل الحسین خوارزمی و مصباح الزائر که جریان زیارت جابر را در روز اربعین گزارش کرده اند، از ملاقات وی با اهل بیت(علیهم السلام) سخنی به میان نیاورده اند، در حالی که اگر چنین حادثه ای اتفاق افتاده بود، به یقین گزارش می شد.
نقد، اولاً: چنان که اشاره شد، برخی از منابع، به زیارت قبر امام حسین(علیه السلام) توسط اهل بیت(علیهم السلام) اشاره کرده اند;
ثانیاً: به نظر می رسد که یا جابر بن عبدالله انصاری، دست کم دوبار موفق به زیارت قبر امام(علیه السلام) شده است، یک بار با عطیه عوفی که طبری، خوارزمی و ابن طاووس در مصباح الزائر آن را گزارش کرده اند، و بار دیگر که ابن نمای حلی و سید ابن طاووس گزارش گر آن هستند، و یا چون بنای سید ابن طاووس (همانند شیخ مفید) بر اختصار و گزینش حوادث بوده و آن چه از دیدگاه وی اهمیت داشته، مسئله دیدار جابر با اسرا (نه چگونگی آمدن جابر به کربلا) بوده است، از این رو جابر، اهل بیت(علیهم السلام) را دیدار می کند، اما خبری از همراهی وی با عطیه نیست.
پنجم: حرکت اهل بیت(علیهم السلام) از راه سلطانی: محدث نوری بر این باور است که مسیر حرکت اهل بیت(علیهم السلام) از کوفه به شام، یا از راه سلطانی بوده است و یا از راه بادیه. وی برای اثبات حرکت آنان از راه سلطانی، دلایل و شواهد ذیل را می آورد:
بنابراین با توجه به مسیر حرکت و در نظر گرفتن کم ترین مدت زمان توقف اهل بیت(علیهم السلام)در شام، بازگشت در اربعین اول، از محالات و ممتنعات است.
محدث نوری درباره احتمال حرکت اسرا از راه بادیه می گوید: اما اگر بپذیریم که مسیر حرکت از بیابان بوده است، باز هم بازگشت در اربعین اول ممتنع است، چرا که حد فاصل بین کوفه تا شام مستقیماً 175 فرسنگ (1050 کیلومتر) است. ورود اهل بیت(علیهم السلام) به کوفه روز دوازدهم محرم و در کاخ پسر زیاد، روز سیزدهم بوده است. بنا به گفته ابن طاووس در اقبال، رفتن قاصد از کوفه تا شام و بازگشت وی به کوفه، کم تر از بیست روز امکان ندارد. مسئله اعزام پیک و بازگشت او را مورخانی هم چون ابن اثیر نیز در کامل آورده اند.69 اما احتمال فرستادن کبوترِ نامه رسان نیز قابل تصور نیست، چون در آن دوره، این کار معمول نبوده و نخستین بار این کار، توسط نورالدین محمود بن زنگی در سال 565 ق صورت گرفته است.
بنابراین، مدت اقامت یک ماهه در شام (چنان که ابن طاووس نوشته است) و طی کردن هشت فرسنگ (حدود 50 کیلومتر) در شبانه روز، مستلزم آن است که 22 روز در راه باشند که در مجموع بیش از چهل روز طول کشیده است. البته این مدت برای قافله ای که زنان، کودکان و ضعیفان را به همراه دارد، میسّر نبوده، در حالی که حضور در کربلا، بیش از زمان یاد شده را می طلبیده است.
نقد، در پاسخ این اشکال باید گفت که یکی از مسائل مبهم و نامشخص در تاریخ عاشورا، تشخیص مسیر حرکت کاروان اهل بیت(علیهم السلام) از کوفه به دمشق است. منابع تاریخی متقدم، هیچ خبر معتبری که مسیر حرکت کاروان اسرا را از کوفه به سوی شام مشخص کند، گزارش نکرده اند، اما با مراجعه به منابع تاریخی کهن و نقشه های جغرافیای این منطقه می توان به این نتیجه رسید که در آن زمان، در مجموع، سه مسیر برای رسیدن به شام وجود داشته است:

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 11 / 9 / 1394

منکران ورود اهل بیت(علیهم السلام) در اربعین اول
با توجه به آن چه درباره زمان ورود اهل بیت(علیهم السلام) به دمشق و مدت اقامت آنان در شام نوشته شد، برخی از اندیشمندان نتوانسته اند ورود اهل بیت(علیهم السلام) را به کربلا در اربعین اول بپذیرند و به دلایلی، آن را بعید یا حتی محال دانسته اند که در ذیل، دیدگاه آنان مطرح می شود:
در [کتاب] مصباح [المتهجد] دیدم که اهل بیت حسین(علیهم السلام) همراه علی بن حسین(علیهما السلام) در روز بیستم صفر، به مدینه رسیدند36 و در غیر مصباح یافتم که آنان به هنگام بازگشت از شام، در همان روز به کربلا رسیدند و هر دو قول (از جهت زمانی) بعید به نظر می رسد، چرا که عبیدالله بن زیاد (که لعنت خدا بر او باد) نامه ای برای یزید نوشت و برای فرستادن اسیران به شام از او اجازه خواست و او تا زمانی که پاسخ یزید را دریافت نکرد، اهل بیت(علیهم السلام) را به شام نفرستاد که البته این کار، بیست روز و یا بیشتر طول کشید. هم چنین گزارش شده که هنگامی که اهل بیت(علیهم السلام) را به شام بردند، آنان یک ماه در جایی بودند که از گرما و سرما مصون نبودند و صورت جریان آن است که آنان پس از اربعین، به عراق و یا به مدینه رسیدند. اما عبور آنان از کربلا زمان بازگشت ممکن است، اما در روز بیستم صفر نبوده است، چرا که آنان طبق آن چه روایت شده است جابر بن عبدالله انصاری را ملاقات کردند و اگر جابر به عنوان زیارت از حجاز آمده باشد، رسیدن خبر به او و آمدنش به کربلا، بیش از چهل روز نیازمند است.37
چنان که ملاحظه می شود ابن طاووس اصل آمدن اهل بیت را به کربلا نه در کتاب لهوف و نه در کتاب اقبال نفی نمی کند، هم چنان که عبارت اخیر سید در اقبال، قرینه واضح بر آن است که وی در کتاب لهوف نیز حکم به ورود اهل بیت(علیهم السلام) را در اربعین (چنان که به وی نسبت داده اند) نداده است، چرا که اگر وی چنین دیدگاهی داشت، در کتاب اقبال که سال ها بعد از لهوف تألیف شده است، بیان می کرد که من از گفته خود در کتاب لهوف برگشته ام و نظر نهایی من در این باره، آن چیزی است که اکنون می گویم.
بنابر این، ابن طاووس و ابن نما از منکران ورود اهل بیت(علیهم السلام) به کربلا در روز بیستم صفر سال 61 هستند.
در اخبار، علت استحباب زیارت اربعین بیان نشده است. مشهور اصحاب علت استحباب را، بازگشت اهل بیت حسین(علیهم السلام)در آن روز (بیستم صفر) به کربلا در زمان برگشت شان از شام و ملحق کردن علی بن حسین(علیهما السلام)سرهای شهدا را به اجساد مطهرشان بیان کرده اند. اما قول دیگر در این باره آن است که اهل بیت(علیهم السلام) در این روز به مدینه بازگشتند. هر دو قول جداً بعید است، چرا که این مدت زمان (چهل روز) برای این دو امر (حضور در کربلا یا در مدینه) گنجایش ندارد، چنان که این امر از اخبار و قراین پیداست. اما این امر در سالی دیگر بوده است، این نیز بعید است.38

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 11 / 9 / 1394

اما سید ابن طاووس جریان زیارت جابر را این گونه، گزارش کرده است:
چون اهل بیت حسین(علیهم السلام) از شام به عراق آمدند، به راهنمای کاروان گفتند که ما را از کربلا عبور بده. آنان چون به قتل گاه رسیدند، جابر بن عبدالله انصاری و جمعی از بنی هاشم و مردان خاندان رسول خدا(صلی الله علیه وآله) را ملاقات کردند که برای زیارت قبر حسین(علیه السلام)آمده بودند. همه شروع به گریه و ناله نمودند و بر صورت های شان سیلی می زدند و به گونه ای عزاداری و نوحه سرایی می کردند که جگرها را آتش می زد. زنان منطقه عراق نیز نزد اهل بیت(علیهم السلام) آمده و آنان نیز چند روزی عزاداری کردند.9
آیا اهل بیت(علیهم السلام) روز اربعین در کربلا حضور داشته اند؟
یکی از مسائل مبهم و پیچیده در تاریخ عاشورا تعیین زمان حضور اهل بیت امام حسین(علیه السلام) در کربلا بعد از شهادت ایشان است، زیرا اغلب منابع حدیثی و تاریخی در این باره به صراحت گزارش نکرده اند که آیا این حادثه، روز بیستم صفر سال 61 اتفاق افتاده است یا پس از آن؟ آن چه بسیاری از منابع کهن از آن سخن گفته اند، این است که در این روز، سرِ امام حسین(علیه السلام)به بدنش ملحق شده است که در ادامه نوشتار به این گزارش ها خواهیم پرداخت. هم چنین گزارش شده است که بیستم صفر روزی است که خاندان امام حسین(علیه السلام) از شام به مدینه بازگشتند. اما در این باره، قول دیگری است که اربعین را روز ورود اسرا از شام به کربلا دانسته است. سید ابن طاووس(رحمه الله) در این باره می نویسد:
در غیر کتاب مصباح آمده است که اهل بیت(علیهم السلام) روز بیستم صفر از شام به کربلا رسیدند.10
این ابهام و پیچیدگی در این حادثه، سبب شده است که در قرون متأخر، در میان اندیشمندان شیعه دو نظر عمده در این باره، بهوجود آید : 1ـ دیدگاه منکران ورود اهل بیت(علیهم السلام)به کربلا در اربعین اول، 2ـ دیدگاه موافقان این امر. پیش از پرداختن به شناسایی و معرفی طرفداران دو دیدگاه و نقد و بررسی دلایل آنان، لازم است دو موضوع، روشن شود: یکی، تاریخ ورود اسرا به شام و دیگری، مدت اقامت شان در شام.
تاریخ ورود اسرا به شام
درباره تاریخ ورود اسرا به دمشق، منابع تاریخی چند گونه گزارش کرده اند:
اول: برخی منابع همراهی اسرا را با سر امام(علیه السلام) در ورود به شام گزارش کرده اند. ابن حبّان (متوفای 354 ق) در این باره نوشته است:
... سپس عبیدالله بن زیاد، سر حسین بن علی(علیهما السلام) را همراه با زنان و کودکان اسیر از خاندان رسول خدا(صلی الله علیه وآله) به شام روانه کرد.11
شیخ صدوق(رحمه الله) (متوفای 381 ق) نیز نگاشته است:
ثم امر [عبیدالله] بالسبایا و رأس الحسین(علیه السلام) فحملوا الی الشام.12
به گزارش خوارزمی در جریان ملاقات سهل بن سعد با سکینه، دختر امام حسین(علیه السلام)هنگام ورود اهل بیت(علیهم السلام) به شام، وقتی سهل از سکینه می خواهد که هر تقاضایی دارد اجابت می کند، سکینه به سهل می گوید که از حمل کنندة سر امام(علیه السلام)بخواهد تا سر را جلوتر از اهل بیت(علیهم السلام) حمل کنند تا نگاه شامیان به سر معطوف شود و از توجه و نگاه به اهل بیت(علیهم السلام)منصرف شوند.13 این جریان حاکی از همراهی سر امام(علیه السلام) با اهل بیت(علیهم السلام)در ورود به شام است.
ابوحنیفه دینوری (متوفای 382 ق)، ابن اثیر و سبط ابن جوزی نیز بر این باورند که اسرا به همراه سرِ امام(علیه السلام) به شام رفته اند.14
سید ابن طاووس به نقل از امام سجاد(علیه السلام) نوشته است:

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 11 / 9 / 1394

پژوهشی در اربعین حسینی( علیه السلام )

حضور اهل بیت(علیهم السلام) در اولین اربعین شهادت امام حسین(علیه السلام) بر سر مزار آن حضرت در کربلا از مسائلی است که در قرون اخیر برخی محققان شیعه درباره آن تشکیک کرده اند. در مقابل، برخی دیگر از اندیشمندان، درصدد رد این تشکیک و اثبات اربعین اول شده اند. این نوشتار ابتدا به دلایل منکران اربعین اول پرداخته و در ادامه به پاسخ گویی آن ها می پردازد، سپس با استفاده از قراین و شواهد دیگر، دیدگاه موافقان اربعین اول را تأیید می کند.
پژوهشی در اربعین حسینی(علیه السلام)
یکی از مباحث مهم تاریخ عاشورا که در این فصل درباره آن بحث و بررسی صورت گرفته، حضور اهل بیت(علیهم السلام)در کربلا در اولین اربعین شهادت امام حسین(علیه السلام) بر سر مزار آن حضرت و دیگر شهدای کربلاست. در میان شیعه، مشهور است که اربعین روزی است که جابر بن عبدالله انصاری، صحابی بزرگ رسول خدا(صلی الله علیه وآله) به زیارت قبر امام حسین(علیه السلام)نائل شد و در همان جا بود که اهل بیت(علیهم السلام)هنگام بازگشت از شام نیز به زیارت مزار امام(علیه السلام) آمده و جابر را ملاقات کردند. هم چنین در این روز سر امام حسین(علیه السلام)به بدن ملحق شده و دفن شد. اما در مقابل این شهرت، برخی اندیشمندان متقدم و معاصر شیعه، ورود اهل بیت(علیهم السلام) را در روز اربعین سال 61 ق انکار کرده اند که دیدگاه ها و دلایل انکار آنان و نیز ادله و قراینی که برخی محققان معاصر برای رد دلایل منکران اقامه کرده اند، بررسی و مطالعه خواهد شد. سپس در ادامه، قراین و شواهد تاریخی و روایی این موضوع را به منظور اثبات چنین شهرتی بیان خواهیم کرد.
«اربعین» در متون و نصوص دینی
واژه اربعین از اصطلاحاتی است که در متون دینی، حدیثی و تاریخی کاربرد زیادی دارد و بسیاری از امور، با این عدد و واژه، تعریف و تحدید شده اند. مثلاً کمال عقل در چهل سالگی، آثار چهل روز اخلاص، آثار حفظ چهل حدیث، دعای چهل نفر، دعای برای چهل مؤمن، قرائت دعا عهد در چهل صبح، عدم پذیرش نماز شراب خوار تا چهل روز، گریه چهل روز زمین، آسمان و فرشتگان بر امام حسین(علیه السلام)، استحباب زیارت اربعین و ... از جمله مواردی است که جایگاه و ارزش والای این واژه و عدد را در معارف اسلامی بیان می دارد.2
با این همه، در احادیث، تنها استحباب زیارت اربعین درباره امام حسین(علیه السلام) وارد شده است و چنین سفارشی درباره هیچ یک از معصومان(علیهم السلام) پیش و پس از سیدالشهدا(علیه السلام)وجود ندارد. بنابراین از نظر تاریخی و حدیثی، هیچ پیشینه ای را نمی توان برای اربعین و اعمال مربوط به این روز تا پیش از حادثه عاشورا تصور کرد و این ویژگی و امتیاز، تنها از آنِ امام حسین(علیه السلام)است.

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 10 / 9 / 1394

« اربعين لاله ها »

بشير!
وقتى به مدينة‏ النبى رسيديم، مبادا كسى جلوى قافله اسراى كربلا، گوسفندى را سر ببرد! اين كاروان، از سفر چهل روزه با سرهاى بريده بر بالاى نى مى‏آيد.
نگذار هيچ لاله ‏اى را در رثاى شهدايمان پرپر كنند! سراسر خاك كربلا، پر بود از گلبرگ‏هاى خونين و پاره‏ اى كه از هر سو مرا صدا مى‏ زدند: «أخَىَّ اخَّى».
اجازه نده كسى بر سر و رويش خاك بريزد؛ هنوز باد، گرد و خاك كوچه‏ هاى كوفه و شام را از سر و روى زنان و كودكان عزادار نربوده است.
اين صورت‏هاى كبود و دست‏هاى سوخته، نيازى به گلاب‏ افشانى ندارند؛ هنوز اربعين گل‏هايى كه با تشنه‏ كامى بر خاك و خون افتادند، نگذشته است.
بگو پاى برهنه به استقبالمان نيايند؛ اين كاروان پر است از كودكانى كه پاى پرآبله دارند.
سفارش كن شهر را شلوغ نكنند و دور و برمان را نگيرند، ما از ازدحام نگاه‏هاى نامحرم و بيگانه بازگشته‏ ايم.
بگذار آسوده‏ ات كنم بشير!
دل زينب عليهاالسلام براى خلوت مزار جدش پر مى‏كشد تا به دور از چشم خونبار رباب و سكينه و سجاد عليه‏ السلام و اين كاروان داغدار، پيراهن كهنه و خونين حسين عليه ‏السلام را بر سر و روى خويش بنهد و گريه‏ هاى فرو خورده چهل روزه‏ اش را يك‏سره رها سازد.

نزهت بادی

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 10 / 9 / 1394

سرّ عدد چهل

اعداد نه تنها در زندگی مادی که در زندگی معنوی ما نیز حائزاهمیت فراوانند ، تعدا رکعات نماز ، تعداد تسبیحات اربعه ، تعداد تسبیحات حضرت فاطمه (س) و امثال اینها نشان می دهند که زندگی معنوی جدا از اعداد نیست . منزلت اعداد منحصر به اعدادی نظیر پنج ، هفت ، دوازده وچهارده و چهل می شود که برای هریک دلیل یا دلایلی را ذکر کرده اند :
عدد پنج به دلیل 5 تن پیامبر اولوالعزم و 5 تن آل عبا،
عدد هفت به واسطه 7 آسمان و 7شهر عشق و 7 مرحله سلوک عارفان ، 7 دور طواف خانه خدا.
عدد دوازده به دلیل 12 معصوم و12 چشمه ایی که به معجزه حضرت موسی از دل سنگ جوشید ،
وعدد چهارده به دلیل 14 معصوم تقدس یافته اند ؛ به همین قیاس برای عدد چهل نیز باید دلایلی موجود باشد :
عقل آدمی در چهل سالگی به بالاترین کمال خود در حد استعداد هر فرد می رسد ،
حضرت رسول در سن چهل سالگی به رسالت مبعوث شدند ،
حضرت موسی چهل روز در کوه معتکف بود تا الواح هفتگانه را دریافت داشت ،
قوم بنی اسراییل به دلیل کفران نعمت و پرستش گوساله به سرگردانی چهل ساله محکوم شدند ،
و تخمیر طینت آدم ابوالبشر در 40 روز به اتمام رسید . عارفان وسالکان طریق حق چله نشینی را از همین آفرینش چهل روزه حضرت آدم اقتباس کردند ، سهروردی بیان می کند که : خداوند انسان را در چهل روز آفرید و هر روز صفتی به او اعطا کرد که هریک حجابی ومایه تعلق وی به دنیا بود تا اینکه در روز چهلم حجاب ها کامل و متراکم شد . در چله نشینی سالک یک به یک حجاب ها را می درد تا در روز چهلم انوار حق در وی تجلی می یابد . " هرچند اربعین از اعداد و کمیات است ولی در فرهنگ عرفان اسلامی این واژه کمّی در ارتباط با کیفیات مطرح می شود و لذا تکرار عمل تا چهل مرتبه تکمیل کننده ابعاد روحانی و عرفانی انسان را باعث می گردد ."(1)
سید مهدى بحرالعلوم در زمینه جایگاه عدد چهل فرموده است :

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 10 / 9 / 1394

درشام چه گذشت؟

وضعيت اعتقادى مردم شام
در اينجا وضعيت روحى و اعتقادى مردم شام را به اختصار بيان مى‏كنيم:
شام و نواحى آن كه معاويه قريب چهل سال بر آن استيلا داشته و اهالى آن عموما" تازه مسلمان بودند و از روزى كه ار مسيحيت به اسلام گرويدند جز خاندان ابوسفيان و دست نشانده‏هاى آنان كه در اين منطقه حكومت مى‏كردند كسى را نمى شناختند، لذا اسلام مردم شام، اسلامى بود كه بنى اميه به آنها تعليم كرده بودند!
بنابراين اهل بيت عليه‏م السلام در چنين منطقه‏اى وارد شدند كه معاويه آنان را با اسلام دلخواه خود تربيت كرده بود و از نظر اخلاق و دستورات عملى اسلام از معاويه و دست نشانده‏هاى او پيروى مى‏كردند! فراموش نكنيم كه در جنگ صفين، معاويه با لطائف الحيل آن جمعيت فراوان را كه متجاوز از صد هزار نفر بودند، به مخالفت با امير المؤمنين عليه‏السلام بسيج كرد و آنچنان بر ضد على عليه‏السلام تبليغات كرده بود كه مردم شام او و خاندان او را واجب القتل مى‏دانستند! و بر منابر، على و خاندان او عليه‏م السلام را دشنام مى‏دادند!!
به همين جهت آنقدر بر اهل بيت عليه‏م السلام در شام سخت‏گذشت كه وقتى از يكى از اهل بيت سؤال كردند كه: در اين سفر در كجا به شما سخت‏تر گذشت ؟! در پاسخ فرمود: شام! و تا سه مرتبه آن را تكرار فرمود.
در همين رابطه نقل شده كه امام چهارم عليه‏السلام فرمود:
فياليت لم انظر دمشق و لم اكن
يرانى يزيد فى البلاد اسيره(1)(2)

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی