چرا وحی به صورت لفظ نازل می شود؟
معارف، معانی مجردی در مخازن الهی میباشد که هر انسانی را امکان دسترسی بدان نیست.برای بهرهگیری انسان از آنها، معارف به صورت لفظ تنزل کرده، و خدای سبحان توسط انبیا و برگزیدگان خود، عموم مردم را با حقایق آشنا مینماید.
افرادی نوع انسان گرچه از نظر آداب و زبان گفتگو با یکدیگر متفاوتند، لیکن از جهت حقیقت خلقت، از یک فطرت همگون و هماهنگ، و از یک فرهنگ و زبان مشترک بهرهمند میباشند.و به همین خاطر همه خواستار یک نوع معارف هستند.
وقتی زبان فطرت انسانها همگون باشد، در سخن گفتن و القاء معارف به آنها نیازی نیست که تفاوت زبان گفتگو در نظر گرفته شود و از هر ملیت با زبان خاصی، پیامبری انتخاب شود که همزبان آنان باشد. بلکه چون فرهنگ محاوره یکسان است از بین صدها نوع زبان اگر وحی به یک زبان نازل شود برای همگان حجت خواهد بود، زیرا هر انسانی از هر ملتی که باشد پیام هر پیامبری را درک میکند، چون همه انبیا بر اساس فطرت، سخن میگویند و فطرت، یک چیز است.
بنابراین آنچه دلیل، دلالت میکند به عنوان لطف و از خدا(نه بر خدا)واجب است، آن است که خدای سبحان پیام خویش را به انسان، ابلاغ نماید، تا اتمام حجت شده و لئلایکون للناس علی اللّه حجة بعد الرسل(نساء، 165)، تحقق یابد، و وحی الهی به صورت لفظ در اختیار همگان قرار گیرد.قرآن در این باره میفرماید:ما قرآن را به صورت لفظ عربی، نازل کردیم تا شما در آن اندیشه نمایید:انا انزلناه قرآنا عربیا لعلکم تعقلون(یوسف، 2)، همان معارف که اگر به صورت لفظ تنزل نکند، بشر عادی به آن دسترسی ندارد، انه فی ام الکتاب لدنیا لعلی حکیم.(زخرف، 2)
پیامبران و هم زبانی با قوم خود
اما اینکه میفرماید هر پیامبری به زبان قومش مبعوث میشود، ما ارسلنا من رسول الابلسان قومه(ابراهیم، 4)یا اشاره به همین معناست که عنوان شد-که هر پیامبری بر هر تعداد از افراد انسان که مبعوث میشود، با زبان فطرت آنها سخن میگوید که زبان هنگان است و معارف الهی هماهنگ با فطرت انسان بوده.و هیچگاه وحی تحمیل بر فطرت انسانی نمیباشد-و یا به این معناست که از هر قومی که پیامبری برگزیده میشود، همزبان با آن قوم است، یعنی اگر از قوم بنیاسرائیل پیامبر مبعوث شد بر زبان همان قوم(عبری یا سریانی)وحی میآورد، و اگر از قوم عرب پیامبری انتخاب شد با زبان عربی از طرف خدا سخن میگوید، نه اینکه از هر قومی لازم است، پیامبری همزبان با همان قوم مبعوث شود و رسالت هر پیامبری اختصاص به قوم خودش دارد.این دو مطلب کاملا از هم متفاوت هستند آنچه مفاد آیه است، مطلب اول است نه دیدگاه دوم.مفاد آیه، قضیه خارجیه است، یعنی اگر از قومی پیامبری مبعوث شده به زبان همان قوم سخن میگوید نه اینکه اختصاصی به آن قوم داشته باشد.
نزول تدریجی قرآن
قرآن نیز به عنوان آخرین پیام الهی به صورت لفظ تنزل کرد، تا انسان با معارف آسمانی آشنا شود، گرچه قرآن دو نزول جمعی و تدریجی دارد، لیکن نزول جمعی قرآن که دفعتا بر روح پیامبر اسلام(ص) تجلی نمود، از سنخ لفظ نیست.لفظ، در نزول تدریجی قرآن است که در طول رسالت پیامبر(ص) بر او نازل شده و هر آیهای از آیات قرآن بیشتر از یک بار بر پیامبر نازل نشده است و در یک بار نزول و تلفظ هر لفظی بیش از یک نوع هیأت و اعراب شکل نمیگیرد.اگر برخی آیات قرآن دو مرتبه نازل شده، بدون هیچگونه تفاوت در دو جای قرآن تنظیم شده و جا داده شدهاند.