در سورهی الرحمٰن ابتدا «علم القرآن» بیان شده و سپس «خلق الانسان»، پس قرآن قبل از انسان به چه کسانی تعلیم داده شده است؟
موضوع را از چند جنبه باید مطرح و به چند معنا باید نمود:
- در سوره مبارکهی «الرحمٰن»، از ابتدا تا به انتها به رحمتها و نعمات واسعهی الهی اشاره شده است، چنان چه ابتدای آن با کلمه و اسم رحمت خدا «الرحمن» آغاز شده است و ختم به اسمای جلال و کریم میگردد. «تَبَارَکَ اسْمُ رَبِّکَ ذِی الجَْلَالِ وَ الْاکْرَام» و در طی سوره 31 مرتبه به نعمتهای غیر قابل انکار و شمارش خدا تذکر میدهد «فَبِأَیِّ ءَالَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَان» و به برخی از آن نعمتها و آلاء (قرآن، انسان، علم بیان، خورشید، ماه، خوردنیها، نوشیدنیها، بهشت و حتی جهنم و ...) نیز اشاره مینماید.
- نعمتهای شمارش شده [و نشده از این قبیل] همه صادره از جلوهی رحمانیت خداوند متعال است و به همین دلیل، نمیفرماید: الله، یا حکیم، یا علیم، یا قادر و ...، در امر خلقت چنین و چنان نمود، بلکه میفرماید «الرحمن» قرآن را تعلیم داد، انسان را خلق کرد، علم بیان را آموخت، خورشید و ماه و ستارگان را به نظم درآورد و ... . یعنی اینها همه جلوهی رحمت الهی است.
پس از قرآن کریم، انسان از عظمت وجودی بالاتری قرار میگیرد که این عظمت به شرط برخورداری و استفادهی صحیح از قدرت «بیان» به معنای امکان و قدرت «تبیین» و روشنگری و تکلم هدایتگرانه (بر اساس آگاهی و آگاه کننده) میباشد و آگاهی و قدرت تبیین و تکلم آگاه کننده نیز مستلزم تمسک و بهرهوری از ظاهر و باطن قرآن کریم است
- اما ترتیب بیان شده توجه به عظمت مراتب وجودی آن تجلیات دارد و نه مبتلا و مبتلابه یا خطیب و مخاطب ...، و بدیهی است که عظمت و حقیقت وجودی قرآن کریم به مراتب والاتر از «انسان» به معنای عام آن است.
پس از قرآن کریم، انسان از عظمت وجودی بالاتری قرار میگیرد که این عظمت به شرط برخورداری و استفادهی صحیح از قدرت «بیان» به معنای امکان و قدرت «تبیین» و روشنگری و تکلم هدایتگرانه (بر اساس آگاهی و آگاه کننده) میباشد و آگاهی و قدرت تبیین و تکلم آگاه کننده نیز مستلزم تمسک و بهرهوری از ظاهر و باطن قرآن کریم است.
پس از توجه به نکات فوق، تأمل در مباحث دیگری نیز لازم است که از جمله موارد ذیل میباشد:
الف – هر چیزی «جسم، روح و ملکوتی» دارد، که ملکوت هر چیز نزد خداوند متعال و در اختیار اوست:
«فَسُبْحانَ الَّذی بِیدِهِ مَلَکُوتُ کلشیءٍ وَ إِلَیهِ تُرْجَعُونَ» (یس - 83) ؛ منزه است آنکه ملکوت (سلطنت به کنه وجود) همه چیز به دست اوست و به سوی او بازگشت مییابید.
و آن چه نازل میگردد نیز از منبع و خزینه است که همهی خزاین زمین و آسمانها نزد اوست و از هر چه حکمت و مشیتاش تعلق بگیرد، به اندازهی لازم از آن خزاین نازل مینماید:
«وَ لِلَّهِ خَزائِنُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض» (المنافقون – 7) ؛ گنجهای زمین و آسمانها از آن خداوند است.
«وَ إِنْ منشیءٍ إِلاَّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاَّ به قدر مَعْلُومٍ» (الحجر - 21) ؛ هیچ چیز نیست مگر آنکه نزد ما خزینههای آنست و ما نازلش نمیکنیم مگر به اندازه معین.
قرآن کریم نیز از این قواعد مستثنیٰ نمیباشد. قرآن نیز جسمی دارد که در قالب کتاب در اختیار ماست و روحی دارد که انسان کامل است و ملکوت و خزینهای دارد که در نزد پروردگار عالم است و از آن به حدی که لازم بوده است (به قدر مَعْلُومٍ) نازل نموده است. لذا خداوند خود در به ارهی قرآن کریم میفرماید:
«وَ الْکِتَابِ الْمُبِینِ * إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْءَانًا عَرَبِیا لَّعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ * وَ إِنَّهُ فیِ أُمِّ الْکِتَابِ لَدَینَا لَعَلیٌِّ حَکِیمٌ» (الزخرف -4)
ترجمه: سوگند به کتاب روشنگر * که ما آن را خواندنی عربی کردیم، شاید تعقل کنید * و سوگند که این خواندنی قبلاً درم الکتاب نزد ما بود، که مقامی بلند و فرزانه دارد.