فرهنگ شهادت و ايثار (3)
انس با قرآن
انيس روز و شب رزمندگان در جبههها بعد از خداي متعال، قرآن كريم بوده است. رزمندگان با شوق تلاوت قرآن و تفكر در معاني آيات آن، حقيقت اين آيه را عينيت بخشيدند كه:
اِنَّ هذاالقرآن يَهدي لِلّتي هِي اَقوَم
به راستي كه قرآن، دستورالعمل سير و سلوك رزمندگان بوده است؛ به تعبير زيباي استاد معظم حضرت علامه حسنزاده آملي (حفظهالله):
«ما در عرفان عملي، دستورالعملي جز قرآن نداريم و روايات و ادعيه كه از اهل بيت عصمت: صادر شده، همه رشتههايي هستند كه از درياي بيكران قرآن منشعب شده و همه مرتبه نازله قرآناند».
رزمندگان ما با علم به اين كه قرآن كتاب انسانسازي است، با تعمّق در آيات قرآن، دردهاي دل خود را درمان ميكردند و نيرو و توان مقابله با دشمن را مرهون دلبستگي به قرآن ميدانستند، و يك لحظه از قرآن جدا نبودند؛ مخصوصاً در زمان عمليات، آيات و سورههايي را كه حفظ بودند، در دل و زبان زمزمه مينمودند و يا قرآن را در جيب روي سينه نگهداري ميكردند، و چه بسيار شهيداني كه خون پاكشان بر صفحات قرآن همراه آنان، نقش بست، و به راستي كه مصداق اين كلام نوراني مولاي متقيان بودند كه فرمود:
تالينَ لأجزاء القرُآن يرتلونها تَرتيلاً يحزنون به انفسَهُم و يستثيرون به دواء دائهم.
قرآن را بخش بخش، همراه با تأنّي و تفكر و با ترتيل قرائت ميكنند و بر اثر تعمّق در آيات آن، دلهايشان محزون ميشود و از اين طريق، دردهاي باطني خويش را درمان ميكنند.
از مصاديق بارز رابطهاي كه مولاي متقيان عليعليه السلام بين عاشقان بيدار دل و قرآن برقرار كرده است، رزمندگان ما بودهاند. مرحوم الهي قمشهايقدس سره چه زيبا اين حالات را به نظم درآورده است:
همه شب تا سحر، آن عشقبازان
ز شوق دوست، چون شمع گدازان
كنند اجزاء قرآن را تلاوت
به ترتيب و تفكر وز درايت
كنند از فكر در آيات قرآن
هزاران دردِ جان خويش درمان
كتاب عشق، قرآن است درياب
صحيفه سدّ سجان است درياب
مي شيرين پاك آسمان است
ز قرآن جو كه تاك آسماني است
شهود غيبي و غيب شهودي است
صعود قوسي و قوس صعودي است
خوشا آنان كه شب زين دفتر عشق
همي خوانند نام دلبر عشق
خوشا آنان كه هر شب تا سحرگاه
بدين خوش نغمه از دل بر كنند آه
همچنين مايه آرامش دل آزادگان سرافراز ما در زندانهاي مخوف رژيم بعثي عراق، سه چيز بوده است: خدا، قرآن و اهل بيتعليهم السلام. مرحوم فيض كاشاني غزلي دارد كه بيانگر حال عزيزان ما در گوشههاي اسارت است:
اگر اجل دهدم مهلت و خدا توفيق
من و خدا و كتابي و گوشه خلوت
مراد از كتاب، قرآن كريم است كه انيس دل آرام عزيزان ما بوده است.
در اين جا به ذكر خاطرهاي از آزاده سرافراز مهندس يحيوي بسنده ميكنيم:
فكر كردم كه شايد روز براي خواندن قرآن بهتر باشد. صبح شد، اتاق كمي روشنتر بود، ولي باز هم نميشد به راحتي قرآن خواند. تنها راه ورود نور به اتاق، پنجرهاي بود به عرض نيم متر و طول دو متر كه سر تا سر آن از پوشش كركره مانندي از آلومينوم پوشيده شده بود. از اين پنجره حدود ساعت دو صبح نور خيلي باريكي وارد اتاق ميشد كه از سوي ديوار غربي سلول شروع ميشد. بعد حركت ميكرد و نصف سلول را طي ميكرد و از روي ديوار شرقي قطع ميشد. در اتاق به آن تاريكي براي خواندن قرآن اين بهترين فرصت بود. قرآن را دست ميگرفتم و با نور حركت ميكردم و قرآن ميخواندم.