جلوه های تدبیر، مدیریت و فرماندهی شهدا در عصبانیت تصمیم گیری نکن شهید اسحاق رنجوری مقدم قدرت بیان تشهید حاج میرقاسم میرحسینی
اسحاق بسیار شکیبا بود و هیچگاه عصبانی نمی شد. اگر چیزی موجب عصبانیّت او می شد، به اتاقش می رفت و مدّتی را به خواندن قرآن یا کتاب می پرداخت. عصبانیّت او بسیار مقطعی بود. یک بار که قرار بود برای مدّت چهل و پنج روز به مسافرت برود، بنده به عنوان جانشین انتخاب شدم. قبل از خداحافظی به من گفت: « حسن جان! در این مدّت سعی کن عصبانی نشوی و اگر هم شدی، سعی کن در آن حال تصمیم نگیری. در زمان عصبانیّت دست از کار بکش و پس از آنکه عصبانیّتت فروکش کرد دست بکار شو. (1)
قدرت بیان و سخنوری حاج میر حسینی همیشه مایه ی اعجاب و انگیزه ی رزمنده ها می شد. در عملیات والفجر هشت پس از چند روز بی خوابی، فرصتی پیش آمد تا در ساختمانی در فلکه ی پادگان قشله استراحت کنیم. آن شب یک بی سیم چی به نام محمود کاظم زاده همراه ما بود. او آنقدر خسته بود که برای خواندن نماز مغرب و عشا، هر بار وقتی به سجده می رفت بر اثر خستگی زیاد در همان حالت به خواب می رفت. ناچار دوباره وضو می گرفت و باز هم بر اثر خوابیدن در حال سجده، نمازش باطل می شد. چندین متر آن سوتر حاج میر حسینی که هنوز با طراوت و شاداب بود. گردانی را برای عملیات بعدی آماده می کرد.
او چنان زیبا و خداپسندانه برای نیروها سخن می گفت که برادر کاظم زاده با شنیدن فرازهایی از سخنانش، خواب و خستگی را از یاد برد و به همراه آن گردان تازه نفس آماده ی اعزام مجدّد به خط شد. (2)