عوامل شكوفايى فطرت
در مقابلِ عواملى كه فطرت آدمى را تحت الشّعاع قرار مى دهند، عواملى هستند كه فطرت را شكوفا كرده ، آن را جلا بخشيده ، و درخشنده مى سازند. اكنون به بيان برخى از آنها مى پردازيم .
1- احساس خطر. بسيارى از انسان ها تا هنگامى كه به رفيق و پول و زور، يا پست و پارتى وابسته اند، به فطرت و امور فطرى - از جمله خدا - توجّهى ندارند، امّا همين كه دستشان از ابزار و وسايل ظاهرى قطع شد و يا از كمك آنها نااميد شده و احساس خطر نمودند، به فطرت خود باز مى گردند.
2- مشكلات . درگيرى با گرفتارى ها، انسان را متوجّه امور فطرى مى كند.
3- ياد نعمت هاى الهى . توجّه و تدبّر و تفكّر در نعمت هاى الهى ، فطرت را شكوفا مى كند.
امتيازات دين
اكنون كه نياز به دين روشن شد، مناسب است به طور خلاصه ، امتيازات دين را ذكر كنيم :
1- دين قداست دارد. زيرا دين ، قانون خداست و قانون خدا مقدّس است .
2- دين با فطرت همراه و هماهنگ است . چنانكه توضيح داديم .
3- دين با عقل سازگار است . چنانكه توضيح داديم .
4- دين جامعيّت دارد. دين براى تمامى مسايل زندگى انسان ، برنامه و دستور دارد. از قبل از ولادت تا پس از مرگ ، وظايف ، مسئوليّت ها و كارهايى را كه بايد انجام و يا ترك شود، همه را متذكّر گرديده است .
صدها آيه قرآن و هزاران حديث از پيشوايان ، تكاليف و وظايف ما را در رابطه با خدا، جامعه ، خانواده ، دوستان و همسايگان و حتّى حيوانات و محيط زيست روشن و مشخّص نموده است . همچون آداب انتخاب همسر، مراسم عقد و ازدواج ، دوران باردارى ، تغذيه مادر، زايمان ، نامگذارى ، عقيقه ، لباس و تغذيه كودك ، خواب و گريه كودك ، مسئوليّت پدر و مادر، صميميّت با كودك ، آموزش و تريبت كودك ، و دوران جوانى ، پيرى ، بيمارى و مرگ .
على عليه السلام در نامه بيست وپنج نهج البلاغه به مسئول دريافت زكات دستور مى دهد: هنگام مراجعت در سوارشدن بر شترانى كه از بابت زكات دريافت نموده ، عدالت را مراعات كند! آرى دين جامع ، حتّى در سوار شدن بر مركب ، به عدالت سفارش مى كند.
روايات مى گويد: هنگام دوشيدن شير از پستان گاو، حقّ گوساله را مراعات كنيد و شير مورد نيازش را در پستان مادر باقى بگذاريد.
فقط در مورد لباس ، ده ها دستور وجود دارد. از نوع لباس ، رنگ وجنس آن ، بهداشت لباس ، بافت و دوخت آن و ... .
5 - دين از سرچشمه وحى است . در دين ، هواها و هوس ها، غرائز، محدوديّت ها، باند بازى ها و حزب گرايى ها راهى ندارد و تمامى دستورهاى دين از وحى الهى سرچشمه مى گيرد.