تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 122031
بازدید دیروز : 63316
بازدید هفته : 335179
بازدید ماه : 657460
بازدید کل : 11049215
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


Alternative content


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک
 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 18 / 8 / 1395

 

 


یاسر جهانی پور

Image result for ‫خود سازی‬‎

مقدمه:

در تعریف علمای اخلاق و عارفان بالله، خودسازی عبارت است از شناخت نفس، به طوری که انسان در این شناخت، بتواند خود را از حیوانیت و صفات و ملکات آن رهانیده و به عالم نور و انسانیت داخل کند. پس به طورکلی شامل دو مرحله می شود:

اول: دفع رذایل و صفات زشت اخلاقی که از آن تعبیر به تخلیه می شود دوم: آراسته شدن به صفات نیک اخلاقی و فضایل پسندیده انسانی که از آن به عنوان تحلیه یاد می شود.

اینک باید بدانیم منظور از شناخت نفس چیست که در کلمات ائمه از آن به انفع المعارف یاد شده است؟ آیا همین که انسان گرسنه شد و دانست که باید در پی غذا رود تا گرسنگی خود را رفع کند و یا تشنه شد و فهمید که باید در پی آب باشد و یا برای سلامتی خود در پی دکتر و یا برای دفع غضب خود در پی انتقام باشد، برای نفس شناسی کافی است و آیا حقیقتاً می توان گفت کسی که به دنبال علم آن رفته و فهمیده است که برای این مخلوق الهی یعنی انسان غیر از این جسم خاکی، روحی ملکوتی است که ماندگار و پاینده می باشد به شناخت نفس دست یافته. با تتبّع و گشت و گذار در آثار علمای این علم که حقیقتاً به معرفتی از آن دست یافته اند معلوم می شود که در نظر ایشان شناخت نفس چیز دیگری است. مرحوم عالم عامل حاج ملااحمد نراقی (قدس سره) در اوایل کتاب معراج السعاده در این باب چنین می فرمایند:

«و اما شناختن خود، موجب شوق در تحصیل کمالات و صفات عالیه و تهذیب اخلاق و باعث دفع رذایل می شود و آن به این علت است که چون آدمی حقیقت و جوهرة وجود خود را شناخت و دانست که ذات او چیزی است از عالم ملکوت که به این عالم جسمانی آمده به این فکر افتد که چنین جوهر شریفی را عبث و بیهوده به این عالم نفرستاده اند بدین سبب به تحصیل فوائد تعلق نفس به بدن برمی آید و اما شناختن نفس نه به این معناست که گوئی خود را شناخته ام و به حقیقت خود رسیده ام در حالی که شناخت تو از خود، چیزی جز سر و روی و چشم و گوش و پوست و گوشت نباشد و از باطن خود فقط همین شناسی که چون گرسنه شوی در پی غذا روی و چون تشنه شوی در پی آب و چون خشمناک شوی در صدد انتقام برآیی و غیره و این شناخت نفس نباشد و به این شناختن کلید سعادت را نشاید که در این شناخت تو با حیوانات برابری و از چه روی خدا تو را بر دیگر مخلوقاتش برتری بخشید و فرمود: و فَضَّلْنا هُم عَلی کَثیرٍ مِمَّن خَلَقْنا تَفْضیلاً»1

حال که فهمیدیم شناخت نفس چیزی فراتر از شناخت مادیات بدن است، باید بدانیم منظور از آن چیست و ما در این نوشتار در پی آن هستیم که چگونه می توان به معرفت نفس دست یافت و مراحل و روش های آن را درک کرد. حضرت امام خمینی در بیان اجمالی شناخت نفس می فرمایند:

«بدانکه انسان اعجوبه ای است دارای دو نشئه و دو عالم: نشئه ظاهرة ملکیه دنیویه که آن بدن او است و نشئه باطنة غیبیة ملکوتیه که از عالم دیگر است و نفس او، که از عالم غیب و ملکوت است، دارای مقامات و درجاتی است که به طریق کلی گاهی تقسیم کرده اند آنرا به هفت قسمت، و گاهی به چهار قسمت و گاهی به سه قسمت و گاهی به دو قسمت و از برای هر یک از مقامات و درجات آن جنودی است رحمانی و عقلانی که آن را جذب به ملکوت اعلی و دعوت به سعادت می کنند و جنودی است شیطانی و جهلانی که آن را جذب به ملکوت سفلی و دعوت به شقاوت می کنند و همیشه بین این دو لشکر جدال و نزاع است و انسان میدان جنگ این دو طایفه است. اگر جنود رحمانی غالب شد انسان از اهل سعادت و رحمت است و در سلک ملائکه منخرط، و در زمرة انبیا و اولیا و صالحین محشور است، و اگر جنود شیطانی و لشکر جهل غالب آمد، انسان از اهل شقاوت و غضب است و در زمرة شیاطین و کفار و محرومین محشور است»2

از این رو، حضرت امام خمینی (سلام الله علیه) در کلمات و بیانات و سفارشات خود بارها و بارها سفارش به اصلاح نفس و تزکیه نموده و مؤمنین را به آن طریق راهنمائی فرموده اند از آنجمله در شرح حدیث جنود عقل و جهل فرمود:

«باید دانست اگر انسان از خود غفلت کند و درصدد اصلاح نفس و تزکیة آن بر نیاید و نفس را سرخود بار آورد هر روز، بلکه هر ساعت بر حجابهای آن افزوده شود و از پس هر حجابی، حجابی بلکه حجبی برای او پیدا شود تا آنجا که نور فطرت بکلی خاموش و منطفی شود و از محبت الهیه در آن اثری و خبری باقی نماند بلکه از حقتعالی و آنچه به او مربوط است... متنفر گردد و ریشه عداوت حق ـ جلّ و علا و مقربان درگاه مقدس او در قلبش محکم و مستحکم گردد تا آنجا که به کلی درهای سعادت بر او بسته شود و راه آشتی با حقتعالی و شفعاء ـ علیهم السلام ـ منسدّ گردد و مخلّد در ارض طبیعت گردد که باطن آن در عالم دیگر جلوه کند و آن خلود در عذاب جهنم است»3

باید دانست، معرفت نفس، راهی است برای معرفت رب به این معنا که از طریق شناخت نفس می توان خدا را شناخت و به حقیقت دست یافت. بنابراین توضیحات و تفصیلات ما این علم را به نحوی و با موضوعی خاص از علوم دیگر جدا ساختیم زیرا علمای فن برای تمایز علوم از یکدیگر، برای هر علمی موضوعی تعیین کرده اند و علت طبقه بندی علوم را یکی شناخت علوم و دیگری سهولت در امر تعلیم و آموزش عنوان کرده اند. بر اساس تئوری و مدل ارسطو در تقسیم بندی علوم، علم اخلاق که مشتمل است بر بایدها و نبایدهای زندگی، در قسمت حکمت عملی قرار گرفته، بی آنکه او بخواهد در این زمینه بر تزکیه ن

و خودسازی تأکید کند. سخن در باب اینکه بخواهیم بدانیم این علم جزو کدام دسته از علوم قرار می گیرد به درازا می کشد و نیز برای بحث در این رابطه فایده ای مترتب نیست پس بهتر است بگذریم و صحبت را به وقتی دیگر موکول کنیم.

حال می خواهیم بدانیم جایگاه خودسازی در اسلام چیست و این علم در چه مرتبه و پایه ای قرار می گیرد. این مطلب را تحت عنوان حدیثی از امام کاظم بیان می کنیم: عن ابی الحسن موسی(ع) قال: دَخَل رَسول الله(ص) المَسجِدَ فَاذِاً جَماعَة قَد اَطافُوا بِرَجُلٍ. فقال: ماهذا؟ فقیل: علّامه. فقال: وَ ماالعلاّمه؟ فقالوا له: اَعْلَمُ النّاس بانِسابِ العَرب و قائمِها و ایّام الجاهِلیة و الأشعار العَرَبیّه. قال: فقال النبی صلی الله علیه و آله: ذاکَ علمٌ لایضُرُّ من جهله و لاینفَع من عَلِمه ثم قال النبی(ص): انما العِلْمُ ثَلاثه: آیةٌ مُحکمَه؛ او فریضة عادِلَه، او سُنَّة قائمه و ما خَلا هُنَّ فَهُو فَضلٌ. 4

ترجمه امام موسی بن جعفر فرمود: پیغمبر به مسجدی داخل شد جماعتی را مشاهده فرمود که اطراف مردی دور می زنند فرمود: این چیست؟ گفته شد: علامه است. فرمود علامه چیست؟ گفتند به او داناترین مردم به انسان عرب و وقایع آن و روزگار جاهلیت و اشعار عربی است. پیغمبر فرمود: این علمی است که از ندانستن او ضرر و زیانی نرسد و از دانستن آن فایده ای همانا علم در سه چیز است: آیه محکمه، فریضة عادله، سنت قائمه و غیر از اینها زیادت است»

 

 

موضوعات مرتبط: معرفت شناسی
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی