تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 10238
بازدید دیروز : 8958
بازدید هفته : 353053
بازدید ماه : 10238
بازدید کل : 11067089
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


Alternative content


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک
 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 21 / 2 / 1401

 

شهید میر اسدالله مدنی دهخوارقانی  (۱۲۹۳ در آذرشهر – ۲۰ شهریور ۱۳۶۰ در تبریز)، نماینده دورهٔ اول مجلس خبرگان و امام جمعهٔ سابق تبریز و نورآباد ممسنی(در دوران تبعید) بود که حین اقامهٔ نماز، مورد سوء قصد قرار گرفته و به شهادت رسید.

 

موضوعات مرتبط: حکایت خوبان
برچسب‌ها: حکایت خوبان
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 21 / 2 / 1401

شخصیت‌شناسی میرزا جواد تبریزی

درآمد
یکى از بزرگان و مفاخر فقهاى نامدار شیعه و از استوانه‌هاى فقهى‌و اجتهادى در فقه اسلامى که از نظر آثار و خدمات وجودى بسیار بابرکت بوده، مرحوم فقیه متبحر، میرزا جواد تبریزى(قدس سره) است. ایشان عالمى عابد، زاهدى

 

موضوعات مرتبط: حکایت خوبان
برچسب‌ها: حکایت خوبان
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 3 / 4 / 1400

حاج اسماعیل دولابی (امام زمان (عجل الله)غایب است یعنی چه؟

حاج محمد اسماعیل دولابی در پاسخ به پرسش «امام زمان(عج) غایب است، یعنی چه؟» چنین پاسخ داد:

 

غایب، کدام غایب؟

بچه دستش را از دست پدر رها کرده و گم شده می‌گوید: پدرم گم شده است.

ما مثل بچه‌ای هستیم که پدرش دست او را گرفته تا به جایی ببرد و در طول مسیر از بازاری عبور می‌کند.

بچه جلب ویترین مغازه‌ها می‌شود و دست پدر را رها می‌کند و در بازار گم می‌شود و وقتی متوجه می‌شود که دیگر پدر را نمی‌بیند، گمان می‌کند پدرش گم شده است، در حالی‌که در واقع خودش گم شده است.

انبیاء و اولیاء پدران خلق‌اند و دست خلایق را می‌گیرند تا آن‌ها را به سلامت از بازار دنیا عبور دهند، غالب خلایق جلب متاع‌های دنیا شده‌اند و دست پدر را رها کرده و در بازار دنیا گم شده‌اند.

امام زمان(عج) گم و غایب نشده است، ما گم شدیم و محجوب گشته‌ایم، امام غایب نیست، تو نمی‌بینی آقا را، او حاضر است.

چشمت که اسیر دنیا شده، اگر از دنیا دست بردارد، آقا را می‌بیند، خلاصه نگو آقا غایب است، تو نمی‌بینی.

منبع:کتاب «امام زمان در کلام اولیای ربانی»

موضوعات مرتبط: حکایت خوبان
برچسب‌ها: حکایت خوبان
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 3 / 4 / 1400

امام خمینی رحمت الله علیه :

کرامتهای اخلاقی حضرت امام خمینی رحمه الله علیه

جلوتر از شما نخواهم رفت

حجه الاسلام و المسلمین امام جمارانی :

روز دوازده بهمن 57 وقتي هواپيماي امام در فرودگاه تهران به زمين نشست آيت الله پسنديده برادر امام به استقبال ايشان به داخل هواپيما رفتند.امام به حسب روحيه اي که داشتند فرمودند آقاي پسنديده جلوتر از ايشان از هواپيما خارج

 

موضوعات مرتبط: حکایت خوبان
برچسب‌ها: حکایت خوبان
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 3 / 4 / 1400

http://bayanbox.ir/view/8131978482066564947/07-Hekayate-khooban-213-9704.jpg.jpg

مرحوم آیت الله حاج شیخ محمد تقی بافقی یکی از علمای بزرگ، جلیل القدر، صاحب مقامات و کرامات و در امر به معروف و نهی از منکر بسیار سختگیر و با شجاعت و بی باک بود. چنانکه در یکی از حمام ها دید سرهنگی ریش خود را می تراشد؛ نزدیک آمده به او گفت: مگر تو نمی دانی که در اسلام ریش تراشی حرام و گناه است؛ چگونه به این گناه اقدام می کنی؟

 

موضوعات مرتبط: حکایت خوبان
برچسب‌ها: حکایت خوبان
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 27 / 1 / 1400

سخنان حضرت آیت الله حجت هاشمی خراسانی

حجت الاسلام فاطمی نیا نقل می کنند:

 در تهران بزرگی بود به نام حاج شیخ محمود یاسری رضوان الله علیه. بخشی از پیرمردهای تهران تربیت شده او بودند. بنده آقا شیخ محمود را دیده بودم. سلمان زمانه بود، بسیار پاک و بزرگوار...

قضیه ای را از خود ایشان شنیدم که شرحش مفصل است و ذکرش لزومی ندارد. اجمالاً اینکه بنا بود روح شیخ بهایی را احضار کنند. روح شیخ را احضار کرده بودند. شیخ یک مسئله ای را که یک سوال علمی بوده حل کرده بود... خواستند سوال دیگری بکنند، شیخ فرموده بود:

من دیگر وقت ندارم، من و تمام علما و انبیاء باید برویم پیشواز آقا سید محمد تبریزی!

 می گوید جلسه تمام شد، ساعتی بعد ضجه از قم بلند شد که آیت الله حجت مرحوم شدند.(1)

 (1)   نکته ها از گفته ها، دفتر اول، صفحه 175

موضوعات مرتبط: حکایت خوبان
برچسب‌ها: حکایت خوبان
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 27 / 1 / 1400

یکی از شاگردان حاج میرزا جواد آقا، جناب حجت الاسلام حاج سید جعفر شاهرودی، چنین نقل می‌کند: «شبی، در شاهرود، در خواب دیدم که گویا حضرت صاحب الامر علیه السلام با جماعتی در صحرا به نماز جماعت ایستاده است .

 

موضوعات مرتبط: حکایت خوبان
برچسب‌ها: حکایت خوبان
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 27 / 1 / 1400

ملاقلي جولا يکي از اوتاد است و درباره او گفته اند که يکي از ابواب حضرت بقية الله است   . 

 

تاجري از ثروتمندان تبريز صاحب اولاد نمي شد . هر چه نزد اطبا به معالجه پرداخت نتيجه اي نديد  .   به نجف اشرف مشرف شد و مدتي در آنجا جهت تشرف خدمت امام عصر ارواحنا فداه به عمل استجاره مشغول بود . استجاره از سابق تا حال متداول بوده و هست . مردان پاک و پارسا از اهل نجف يا مسافرين ،چهل شب چهارشنبه نماز و اعمالي در مسجد سهله را به جا مي آورند و بعد به مسجد کوفه مي‌روند و در آنجا بيتوته مي کنند . در ظرف اين مدت ، يا شب آخر خدمت امام زمان عليه السلام مشرف مي شوند و بسا باشد که آن حضرت را نشناسند و بسياري از افراد اين اعمال را انجام داده و به مقصود رسيده اند .اين مرد تاجر تبريزي نيز پس از موفقيت و انجام آن اعمال شبي بين خواب و بيداري ، حالتي به او دست مي دهد و شخصي را مشاهده مي کند که به او مي گويد : نزد ملاقلي جولاي دزفولي (نساج و بافنده) برو ، به حاجت خود خواهي رسيد و ديگر کسي را نديد   .

 

موضوعات مرتبط: حکایت خوبان
برچسب‌ها: حکایت خوبان
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 15 / 12 / 1399

ناگفته‌هایی از زیارت قبور ائمه توسط آیت‌الله خوشوقت

 

رئیس دفتر مقام معظم رهبری خاطراتی ناگفته از نحوه زیارت ائمه توسط آیت‌الله خوشوقت مطرح کرد. 

 

 به گزارش خبرگزاری اهل‏بیت(ع) ـ ابنا ـ حجت‌الاسلام محمدی گلپایگانی رئیس دفتر مقام معظم رهبری در مراسم دهمین سالگرد شهادت سردار مجید حاج حاتم به ذکر دو خاطره ناگفته از مرحوم آیت‌الله خوشوقت پرداخت.

محمدی گلپایگانی در این مراسم اظهار داشت: روزی در مشهد مقدس نزد آیت‌الله خوشوقت تنها بودم و از ایشان سؤال کردم وقتی که به حرم امام رضا(ع) مشرف می‌شوید، کدام زیات‌نامه را می‌خوانید و فکر می‌کردم که پاسخ ایشان زیارت جامعه و زیارت امین‌الله را مطرح می‌کند ولی ایشان گفتند، هیچکدام و من تعجب کردم. آیت‌الله خوشوقت گفتند هیچ زیارتی نمی‌خوانم و من پرسیدم پس در حرم چه می‌خوانید و ایشان در پاسخ گفتند، خودم با حضرت حرف می‌زنم، می‌گویم و می‌شنوم.

موضوعات مرتبط: حکایت خوبان
برچسب‌ها: حکایت خوبان
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 15 / 12 / 1399

یادی از حاج اقا حسین مظلومی

توفيق زيارت و يادي از مرحوم آقاي مظلوم (ره)
 

زيارت کردن حرم مطهر امامان (ع) آرزوي همه شيعيان است، اما خود امامان بايد بطلبند تا فردي افتخار ورود به حرم مطهر آنان نصيبش شود. يکي از اساتيد، کرامتي را که در مورد جناب آقا حسين مظلوم (ره) در زيارت امام رضا (ع) بهره اش شده بود، چنين بيان مي کرد: يک روز که آقاي مظلوم به زيارت حضرت معصومه (س) مي رود، در مسجد بالاسر، دو رکعت نماز مي خواند و هديه به امام رضا (ع) مي کند، دو رکعت نيز به نيت امام حسين (ع) و دو رکعت هم به نيت حضرت عباس (ع) هديه مي کند. آقاي مظلوم مي گويد: بعد از نماز، سيدي کنارم نشست و بدون مقدمه گفت: «دوست داري به زيارت امام رضا (ع) بروي؟» جواب دادم: «بله، بسيار دوست دارم ولي امام رضا (ع) بايد عنايت کنند و مرا بطلبند.» او مي گويد: آن مرد پس از شنيدن پاسخ من، رفت و من نيز از حرم خارج شدم، در حالي که همه حواسم به سخن آن مرد بود و با خود مي گفتم: بايد سخن اين مرد را به فال نيک بگيرم؛ شايد امام مرا طلبيده باشد. آن گاه دارايي جيبم را شمردم و ديدم با پول من، حتي تا تهران هم نمي توان رفت.

 

موضوعات مرتبط: حکایت خوبان
برچسب‌ها: حکایت خوبان
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 1 / 11 / 1399



عارف بالله  ، خادم العباس حاج محمود آرزومند رمضانی


من ادامه دهنده راه ایشان هستم

دكتر سعید ایرانمنش:آقای آرزومندمی فرمودند:پدر بزرگ شان(پدرِ مادرشان)زحمات زیادی در راه اهلبیت عصمت و طهارت كشیده بودند و حالات معنوی خاص خودش را داشته و از خداوند خواسته بود كه این حالات و این نزدیكی به خداوند ، در نسلشان باقی بماند و دعای ایشان مستجاب شده و من ادامه دهنده راه ایشان هستم  و من یقین دارم كه پدربزرگمان یكی از یاران امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هستند.

 

موضوعات مرتبط: حکایت خوبان
برچسب‌ها: حکایت خوبان
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 1 / 11 / 1399

حکایت خوبان ۴ | دیگ آشپزخانه

 

دیگ آشپزخانه

یک روز فرد مستمندى به در خانه آیت‌الله مدرس آمد و تقاضای کمک نمود. در آن روز مرحوم مدرس چیزى نداشت که به آن فقیر بدهد، از سوى دیگر راضى نبود او را با دست خالى بازگرداند. از این جهت به دخترش گفت: «دیگ آشپزخانه را بگذار دم مغازه مشهدى عبدالکریم (بقال سر محل) و پول آن را گرفته و به فقیر بدهید.» گفته شد جز این دیگ ظرفى براى طبخ غذا نداریم، گفت: «اشکالى ندارد!»

منبع: مؤسسه سیره علما

آیت‌الله شهید مدرس

 

موضوعات مرتبط: حکایت خوبان
برچسب‌ها: حکایت خوبان
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی