7. آية الله جواد تبريزي( م 1427 ه ق) 8. سيد عبدالرسول جهرمي شريعتمداري( معاصر)
لعل الامتحان راجع الي عالم الذّر و خلق الأرواح في الصور المثاليه قبل خلق الأبدان( 2: ج 2، ص 568)
شايد امتحان مربوط به عالم ذرّ و خلق ارواح به صورت مثالي پيش از خلق ابدان بوده باشد.
ايشان در جاي ديگر در مورد علت عدم ذکر اخراج فرزندان آدم از پشت
حضرت آدم (ع)سخن گفته و توضيح مي دهد که در اين جهت ميان آيه و روايات تعارض وجود ندارد.
إن الله تعالي اخرج أولاً ذرية آدم ظهره، ثم اخرج من ذريته ذريتهم. و ليس معني الذرية خاصاً بما بعد الولادة في الدنيا. لکن لم يذکر في الآيه إخراج ذرية آدم، و لم يتعرض في النصوص للترتيب المذکور، کغالب القصص القرآنية، حيث لا تعرض فيها لأکثر الخصوصيات. و لعله لعدم مدخلية ذکره هنا في غرض الاحتجاج. فبهذا يحصل التوفيق بين الآية و النصوص. و من المعلوم أنه يجوز رفع اليد في الجملة عن ظاهر الآيات، اذا ورد تفسيرها عن المعصوم (ع)بنص صحيح.(4:ص 19-20)
خداي تعالي اول ذرّيه حضرت آدم را از پشت او خارج کرد، سپس از پشت ذرّيه او ذرّيه آنها را. و معناي ذرّيه اختصاص ندارد به آنچه در دنيا متولد مي شود. ولي نه در آيه ي شريفه، از اخراج ذرّيه ي حضرت آدم سخني به ميان آمده و نه در نصوص به ترتيب مذکور اشاره شده است. اين عدم ذکر، مانند بيشتر داستانهاي قرآني است که در آنها به اکثر خصوصيات تعرّض نمي شود. و شايد به خاطر آن است که ذکر آن مدخليّتي در هدف احتجاج ندارد. و به اين بيان، تنافي بين آيه و روايات نيز برطرف مي شود.
ايشان در پاسخ به شبهات عالم ذرّ مي نويسد:
اولاً: اين اشکالات عقلي، بر امتناع وجود عالم ذرّ دلالت ندارد، بلکه شبهه اي در مقابل دليل است که نمي شود آن را حلّ کرد. همچنين رمز بطلان آن نيز براي ما معلوم نيست، زيرا عقلها با عالم مادّي مأنوس شده و از درک حقيقت ماسواي عالم مادّه- از عوالم غيبي مانند احوال بهشت و جهنم و برزخ- قاصر است. روشن است که ميّت در مقابل ما يا در قبرش به انواع عذابها معذب مي شود و يا به انواع لذائذ متنعّم است، ولي ما از درک آنها به حواسّ ظاهري خود ناتوانيم.
ثانياً:... حجت بر مردم در اين عالم تمام است، در همين حدّ که به معرفت
فطري، خالقشان را اجمالاً مي شناسند. اين معرفت، محصول آن چيزي است که در عالم ذرّ براي مردم حاصل شده است، چنانچه امام باقر و صادق (ع)بدان تصريح کرده اند...
و ذريه اي که از پشت حضرت آدم گرفته شده يا از طينت اصلي او... از موادّ و جرمهاي زميني نيست که به نطفه تبديل شود، بلکه آنها اجزاي لطيف و عالي اند که به صورتي خاصّ با مواد زميني امتزاج پيدا مي کنند تا از آنها به امر خالقشان، انسان پديد آيد.(4: ص 20-21)