چکيده: عالم ذرّ، از مسائلي است که در قرآن و روايات، درباره ي آن سخن رفته است و شناخت آن به فهم معناي توحيد، کمک مي رساند. در اين گفتار، نظرات يازده تن از دانشمندان قرن پانزدهم هجري در اين مورد، نقل و نقد و بررسي شود. از جمله: سيدمحمّدحسين طباطبايي، ميرزا حسنعلي مرواريد، سيدعبدالرسول جهرمي، عبدالله جوادي آملي، محمدتقي مصباح يزدي، ناصر مکارم شيرازي.
کليدواژه: عالم ذرّ/ توحيد/ طباطبايي، سيدمحمدحسين/ مرواريد، حسنعلي / جهرمي، سيدعبدالرسول/ جوادي آملي، عبدالله/ مصباح يزدي، محمّدتقي/ مکارم شيرازي، ناصر.
1. سيد محمد حسين طباطبايي( 1401ه.ق)
خلاصه ي بيان ايشان چنين است:
1-1- در تفسير آيه ي ذرّ(1)، بعد از معناي اجمالي آيه، قول مثبتين عالم ذرّ را بيان مي کند، يعني آنان که محتواي روايات را تفسير آيه دانسته اند.علامه ميان رواياتي که به اخراج ذريّه ي حضرت آدم از پشت او دلالت دارند و آيه که اخراج ذريّه از پشت فرزندان آدم را مطرح مي کند، هيچ گونه تخالفي نمي بينند. ايشان عقيده دارند که خداوند بعد از اخراج تمام انسان ها به صورت ذرّ، خود و پيامبرش و ائمه(ع) را به آنها معرفي کرد و از آنها بر اين امور عهد و پيمان گرفت. سپس به پشت حضرت آدم (ع)برگرداند و در اين دنيا همه ي آنها را به تدريج بيرون مي آورد.
آنگاه قول منکران و اشکالات آنها را بر قول مثبتين ذکر مي کند و به آنها پاسخ مي دهد. پس از آن، حاصل فهم مثبتين را به اين صورت بيان مي کند:
اخرج نطفة آدم التي هي مادة البشر، و وزعها بفصل بعض اجزائه من بعض، الي ما لا يحصي من عدد بني آدم بحذاء کل فرد ما هو نصيبه من اجزاء نطفة آدم، و هي ذرات منبثة غير محصورة. ثم جعل الله سبحانه هذه الذرات المنبثه عند ذلک، او کان قد جعلها قبل ذلک کل ذرّه منها انساناً تاماً في انسانيته، هو بعينه الانسان الدنيوي الذي هو جزء المقدم له. فالجزء الذي لزيد هناک هو زيد هذا بعينه، و الذي لعمرو هو عمرو هذا بعينه. فجعلهم ذوي حياة و عقل، و جعل لهم ما يسمعون به و ما يتکلمون به، و ما يضمرون
به معاني فيظهرونها أو يکتمونها. و عند ذلک عرفهم نفسه فخاطبهم فأجابوه، و اعطوه الاقرار بالربوبيه، اما بموافقة ما في ضميرهم لما في لسانهم او بمخالفته ذلک.
ثم إن الله سبحانه ردهم بعد اخذ الميثاق الي مواطنهم من الاصلاب، حتي اجتمعوا في صلب آدم و هي علي حياتها و معرفتها بالربوبيه، و إن نسوا ماوراء ذلک مما شاهدوه عند الاشهاد و اخذ الميثاق، و هم بأعيانهم موجودون في الاصلاب، حتي يؤذن لهم في الخروج الي الدنيا؛ فيخرجون و عندهم ما حصلوه في الخلق الاول من معرفة الربوبية، و هي حکمهم بوجود رب لهم من مشاهدة انفسهم محتاجة الي من يملکهم و يدبر امرهم.(8:ج 9، ص 315).