در جواب سوال شما قبل از هر چیز باید دقت کرد که بهره انسان از دانش بسیار اندک است.
وَ ما أُوتیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَلیلاً؛[۲] آنچه از علم به شما روزى شده بسیار اندك است.
و نقص شناخت انسان او را مضطر به دین داری نموده است. و با عدم غفلت از این مساله، بسیار روشن است که نمی توانیم دلیل احکام را بیابیم. عالم دارای اسرار بسیاری است و قسمت اعظم آن در دسترس دانش ما نیست (عالم غیب) و خبری از آن نداریم .
و خداوند بنا بر مصالح و مفاسد احکامی را تشریع می کند، منطقه ای در اطراف کعبه را "حرم" اعلام می کند و حرمت بیشتری برای آن قائل می شود. یا زمان خاصی را دارای حرمت بیشتری اعلام می کند. مثل ماه های حرام که احکام و جزئیات خاص خود را دارد. (رجب، محرم، ذیقعده و ذیحجه ماه های حرام هستند.)
و با توجه به پیوند شدید روح و جسم در انسان، زمان و مکان در او موثر واقع می شوند و مناسک با توجه به زمان و مکان بیان می شوند. مساله حج، روزه و جهاد و ... بعضی از این مناسک هستند. به عنوان مثال جنگ در این ماه ها حرام است:
یَسْئَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ قِتالٍ فیهِ قُلْ قِتالٌ فیهِ كَبیرٌ؛[۳] تو را از جنگ كردن در ماه حرام مى پرسند. بگو: جنگ كردن در آن ماه گناهى بزرگ است.
"تحریم جنگ در این چهار ماه یكى از طرق پایان دادن به جنگهاى طویل المدة، و وسیلهاى براى دعوت به صلح و آرامش بود، زیرا هنگامى كه جنگجویان چهار ماه از سال اسلحه را به زمین بگذارند و صداى چكاچك شمشیرها یا صفیر گلوله ها خاموش شود و مجالى براى تفكر و اندیشه به وجود آید احتمال پایان یافتن جنگ بسیار زیاد است. همیشه ادامه یك كار با شروع مجدد آن پس از خاموشى تفاوت دارد و دومى به مراتب مشكلتر است، فراموش نمىكنیم كه در دوران جنگهاى بیست ساله ویتنام چه اندازه زحمت مىكشیدند تا یك آتش بس بیست و چهار ساعته در آغازسال نو مسیحى یا مانند آن به وجود آورند، ولى اسلام براى پیروان خود در هر سال یك آتش بس چهارماهه اعلام میدارد و این خود نشانه روح صلح طلبى اسلام است."[۴]
مساله ماه های حرام بسیار با سابقه است. که حداقل از زمان حضرت ابراهیم (ع) بوده است. قبل از اسلام، مردم جاهل، تغییراتی در این حکم الهی ایجاد می کردند:
إِنَّمَا النَّسیءُ زِیادَةٌ فِی الْكُفْرِ یُضَلُّ بِهِ الَّذینَ كَفَرُوا یُحِلُّونَهُ عاماً وَ یُحَرِّمُونَهُ عاماً لِیُواطِؤُا عِدَّةَ ما حَرَّمَ اللَّهُ فَیُحِلُّوا ما حَرَّمَ اللَّهُ زُیِّنَ لَهُمْ سُوءُ أَعْمالِهِمْ؛[۵] به تأخیرافكندن ماههاى حرام، افزونى در كفر است و موجب گمراهى كافران. آنان یك سال آن ماه را حلال مىشمردند و یك سال حرام، تا با آن شمار كه خدا حرام كرده است توافق یابند. پس آنچه را كه خدا حرام كرده حلال مىشمارند. كردار ناپسندشان در نظرشان آراسته گردید.
و خود این حکم (حرمت ماه های چهارگانه) می تواند دارای بطونی باشد، که یکی از آن ها را بریتان نقل می کنم:
امام باقر (ع) می فرمایند: اى أبا حمزه! روشنترین و آشكارترین برهان (امامت ائمه دوازدهگانه) براى كسى كه خداى تعالى او را هدایت فرموده گفتار اوست. در قرآن مجید كه فرموده: «به درستى كه عدد ماهها نزد خدا دوازده ماه است روزى كه آفرید آسمانها و زمینها را، از آنها چهار ماه حرام است، این است دین استوار، پس ستم نكنید در آنها بر خویشتن؟» و شناسایى ماهها مانند محرم و صفر و ربیع و ماههاى پس از آن و همچنین ماههاى حرام: رجب و ذى قعدة و ذى حجة و محرم دین محكم خدا نیست چون یهود و نصارى و مجوس و سایر ملتها و همه مخالف و موافق (مذهب) این ماهها را مى شناسند، و اسامى آنها را شماره مى كنند؛ بلكه آنها امامان و سرپرستان دین خدایند، و مراد از ماههاى حرام (در آیه شریفه) امیر المؤمنین علیه السّلام است كه نام او از نام «على» كه نام خدا است جدا شده و مشتقّ است، همان طور كه نام محمد صلّى اللَّه علیه و آله از نام «محمود» خدا مشتقّ است، و دیگر سه فرزند آن حضرت كه نامهاى آنها على است: على بن الحسین (زین العابدین) و على بن موسى (الرضا) و على بن محمد (هادى) و به احترام آن حضرت این نام (على) از نام خدا جدا شده و مشتقّ است.؛[۶]
پی نوشت:
[۱]. توبه آیه ۳۶.
[۲]. اسراء آیه ۸۵.
[۳]. بقره آیه ۲۱۷.
[۴]. تفسیر نمونه، ج۷، ص: ۴۰۹.
[۵]. توبه آیه ۳۷.
[۶]. الإنصاف فى النص على الأئمة ع ص ۷۳.
منبع ،شهرسوال
نظرات شما عزیزان: