ای نام تو آغازگر
وصف تو را چگونه؟
درد دلم با تو هزار خط باشد
می نویسم حالا
می شنوم فردا
دفتر خاطراتم
پر شده از پریشانی هنگام ها
حیف که به خاطرم نیست نام ها...
سردم شده خدا
پس کو...
...گرمای محبت او؟
همچنان می نویسم
همچنان منتظرم
دردلم با تو هزار اشک باشد
من طاقت دوری هیچ ندارم!
از تیشه ی فرهاد...
به سر کوه غم من
خونی آمد شیرین
تلخ تر از تلخی خون
می نویسم اینجا
می شنوم هرجا
ای خدا!
هر صفحه از دفترم
نام کسی بودآشنا
حیف که به خاطرم نیست نام ها...
که اگر بود
می نوشتم حالا
می شنیدم فردا
شاعر مصطفی صادق پور (مهدیار)
نظرات شما عزیزان: