تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 20131
بازدید دیروز : 718
بازدید هفته : 32943
بازدید ماه : 63454
بازدید کل : 10455209
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 11 / 9 / 1394

استحباب زیارت اربعین در روایات و گزارش های تاریخی
مهم ترین دلیل بزرگداشت اربعین سیدالشهدا(علیه السلام) روایت مرسله ای از امام عسکری(علیه السلام)است که فرموده است: نشانه های مؤمن، پنج چیز است که یکی از آن ها زیارت اربعین است.3افزون بر این، امام صادق(علیه السلام)زیارت اربعین را به صفوان بن مهران جمّال تعلیم داده است که در آن به بزرگداشت اربعین تصریح شده است.4
اما درباره منشأ اهمیت اربعین در منابع کهن شیعه، باید گفت که به این روز از دو جهت توجه شده است. یکی از جهت بازگشت اسرا از شام به مدینه و دیگری به سبب زیارت قبر سیدالشهدا(علیه السلام) توسط جابر بن عبدالله انصاری، یکی از اصحاب برجسته رسول خدا(صلی الله علیه وآله) و امیرالمؤمنین(علیه السلام).
شیخ مفید، شیخ طوسی و علامة حلّی(قدس سره) در این باره می نویسند:
روز بیستم صفر روزی است که حرم امام حسین(علیه السلام) از شام به سوی مدینه بازگشتند. هم چنین در این روز، جابر بن عبدالله انصاری، صحابی رسول خدا(صلی الله علیه وآله) برای زیارت امام حسین(علیه السلام) از مدینه به کربلا آمد و او اولین کسی بود که قبر امام حسین(علیه السلام) را زیارت کرد.5
جابر بن عبدالله انصاری;3 نخستین زائر قبر امام حسین(علیه السلام)
منابع تاریخی زیارت قبر امام حسین(علیه السلام)6 را توسط جابر دو گونه، گزارش کرده اند. گزارش نخست از طبری شیعی است که زیارت جابر را همراه با عطیه عوفی، به طور مسند و با تفصیل گزارش کرده، اما در آن، سخنی از ملاقات وی با اهل بیت امام حسین(علیه السلام)به میان نیاورده است. گزارش دوم از سید ابن طاووس است که زیارت جابر را بدون همراهی عطیه و به اختصار، بیان کرده و به دنبال آن، ملاقات جابر را با اسرای اهل بیت(علیهم السلام) که از شام بازگشته اند، آورده است. ابتدا گزارش طبری و سپس گزارش ابن طاووس را بررسی می کنیم.
عماد الدین طبری (متوفای 525 ق) در بشارة المصطفی به سندش از عطیة بن سعد بن جناده کوفی جدلی7 نقل کرده که گفت: با جابر بن عبدالله به قصد زیارت امام حسین(علیه السلام)حرکت کردیم، چون به کربلا رسیدیم جابر به سوی فرات رفت و غسل کرد، سپس پارچه ای به کمر بست و پارچه ای به دوش انداخت و عطر زد، سپس ذکرگویان به سوی قبر امام(علیه السلام) رفت. وقتی نزدیک قبر شد، گفت: دستم را بگیر و روی قبر بگذار. من دستش را روی قبر گذاشتم. جابر خود را به روی قبر انداخت و آن قدر گریه کرد که بی هوش شد. بر او آب پاشیدم تا به هوش آمد. آن گاه سه بار گفت: ای حسین! سپس گفت: دوست پاسخ دوستش را نمی دهد. بعد ادامه داد: تو چگونه جواب دهی در حالی که رگ های گردنت را بریدند و بین سر و بدنت جدایی انداختند. گواهی می دهم که تو فرزند خاتم پیامبران و پسر سرور مؤمنان و هم پیمان تقوا و از نسل هدایت و پنجمین نفر از اصحاب کسایی; فرزند سرور نقیبان و پسر فاطمه(علیها السلام) سرور زنانی و چرا چنین نباشی که سالار پیامبران با دست خویش غذایت داده و در دامان متقین تربیت شده ای و از سینه ایمان، شیر خورده ای و از دامان اسلام برآمده ای. خوشا به حالت در حیات و ممات. اما دل مؤمنان در فراق تو ناخرسند است و شک ندارد که آن چه بر تو گذشت، خیر بوده است. سلام و خشنودی خدا بر تو باد. شهادت می دهم که تو همان راهی را رفتی که برادرت یحیی بن زکریا پیمود.
آن گاه نگاهی به اطراف قبر افکند و گفت: سلام بر شما ای جان های پاک که در آستان حسین(علیه السلام) فرود آمدید. گواهی می دهم که شما نماز را بر پا داشته و زکات پرداختید، امر به معروف و نهی از منکر کردید و با ملحدان جهاد نمودید و خدا را پرستیدید تا آن که مرگ شما را فرا رسید. سوگند به خدایی که محمد(صلی الله علیه وآله) را به حق فرستاد، ما در راهی که رفتید، شریک شماییم.
عطیه گفت: به جابر گفتم: چگونه با آنان شریکیم در حالی که نه [با آنان] دشتی پیمودیم و نه از بلندی و کوه بالا رفتیم و نه شمشیر زدیم، اما اینان سر از پیکرهای شان جدا شد، فرزندان شان یتیم گشتند و همسران شان بیوه شدند؟
جابر گفت: ای عطیه! از حبیبم رسول خدا(صلی الله علیه وآله) شنیدم که می فرمود: هر کس گروهی را دوست دارد در عمل آنان شریک است. سوگند به آن که محمد(صلی الله علیه وآله) را به حق به پیامبری فرستاد نیت من و نیت یارانم همان است که حسین(علیه السلام) و اصحابش داشتند. مرا به سوی خانه های کوفیان ببر. چون مقداری راه رفتیم، به من گفت: ای عطیه! به تو وصیتی بکنم؟ گمان نکنم پس از این سفر، دیگر تو را ببینم. دوست دار خاندان محمد(صلی الله علیه وآله) را دوست بدار تا وقتی در دوستی باقی است، دشمن خاندان محمد(صلی الله علیه وآله) را تا زمانی که دشمن است، دشمن بدار، هر چند اهل نماز و روزة بسیار باشد. با دوست دار آل محمد(علیهم السلام) مدارا کن; او هر چند به سبب گناهانش بلغزد، اما گام دیگرش با محبت این خاندان ثابت می ماند. دوست دار آل محمد(علیهم السلام)به بهشت می رود و دشمنان شان به دوزخ.8


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی