در اسلام ، حفظ حريم قانون بسيار مورد توجه و تاكيد قرار گرفته و از قانون شكنى و التقاط و بدعت گذارى كه تجاوز از حريم قانون است شديداً نهى و منع شده است تا آنجا كه بدعت گذار در اسلام محكوم به اعدام است و تفاوتى ندارد كه چيزى بر قانون اسلام بيفزايد و يا چيزى را بكاهد، حلالى را حرام كند يا به عكس .
يكى از نكات لطيف و جالبى كه در قرآن و روايات اسلامى در راستاى حفظ حريم قانون ديده مى شود داستان حضرت ايوب عليه السلام مى باشد كه به انواع مصايب گرفتار شد و در برابر همه فشارها و رنج صبر و استقامت كرد. در يك مورد نسبت به همسرش ناراحت شد. (گويا همسرش به دنبال انجام كارى رفت و دير به خانه بازگشت و ايوب كه از بيمارى رنج مى برد سخت ناراحت گرديد) و چنين سوگند ياد كرد كه هرگاه قدرت پيدا كند يكصد ضربه يا كمتر به او بزند و او را تنبيه كند اما بعد از بهبودى مى خواست به پاس وفادارى ها و خدماتش او را ببخشد ولى مساله سوگند و نام خدا و حريم قانون الهى در ميان بود؛
خداوند به او فرمود:
و خُذ بِيَدك ضِغثَاً فَاضرِب بِه وَ لا تَحنَث انّا وَجَدناه صابراً نِعمَ العَبدُ انّه اَوّاب
(به او گفتيم ) بسته اى گندم (يا مانند آن ) را برگير و به او (همسرت ) بزن و سوگند خود را مشكن . ما او را شكيبا يافتيم . چه بنده خوبى كه بسيار بازگشت كننده به سوى خدا است .
همسر ايوب زن باوفا و مهربانى بود. درست است كه در موردى خطا كرد و طبق سوگندِ ايوب عليه السلام مى بايست كيفر گردد ولى استحقاق عفو و بخشش را نيز داشت .
گرچه زدن يك دسته ساقه گندم يا چوب هاى خوشه خرما مصداق واقعى سوگند ايوب نبود ولى حفظ حريم قانون الهى و عدم اشاعه قانون شكنى باعث شد كه او اين كار را انجام دهد و ايوب عليه السلام به دستور خدا در عين عفو، ظاهر قانون را نيز حفظ كرد.(104)
نظير اين معنى در اجراى حدود اسلامى در مورد خطا كاران بيمار نيز آمده است .
در چند روايت ذكر شده كه شخص بيمارى زنا كرده بود و مى بايست حد صد ضربه شلاق بر او جارى گردد رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله دستور داد خوشه خرمايى كه داراى صد شاخه بود آوردند و با آن يك ضربه به آن بيمار زد و همان را در اجراى حد كافى دانست .(105)
البته ناگفته نماند اين گونه امور در موارد استثنايى و خاصى است و گرنه در موارد ديگر كه استحقاق نباشد هرگز مجاز نيست .
آرى حتى در موارد استثنايى بايد حريم قانون را در ظاهر حفظ كرد تا موضوع قانون شكنى در جامعه راه نيابد.
در مورد ((بدعت )) كه يك گناه بسيار بزرگ و يك نوع تجاوز به حريم قانون مى باشد به چند روايت زير توجه كنيد:
1 اميرمؤ منان عليه السلام در ضمن گفتارى فرمودند:
و ان شر الناس عند اللّه امام جائر ضَلَّ و ضُلَّ به فاَمات سُنَّة مَاءخوذَة و اَحيا بِدعَة مَترُوكة (106)
بدترين مردم نزد خداوند رهبر ستمگرى است كه خود گمراه است و مردم بوسيله او گمراه مى شوند سنت هاى پذيرفته شده را از بين مى برد و بدعت هاى متروك را زنده مى كند.
2 رسول اكرم عليه السلام مى فرمايد:
اذا ظهرت البدع فى امتى فليظهر العالم علمه فمن لم يفعل فعليه لعنة الله (107)
هرگاه بدعت ها در ميان امتم آشكار شد، بر عالم (دين ) است كه علمش را آشكار كند (و بر ضد بدعت گذارها افشاگرى نمايد) و اگر چنين نكرد پس لعنت خدا بر او باد.
3 و نيز آن حضرت صلّى اللّه عليه و آله فرمود:
كل بدعة ضلالة و كل ضلالة سبيلها الى النار(108)
هر بدعتى گمراهى است وراه هر گمراهى به سوى آتش دوزخ است .
4 اميرمؤ منان على عليه السلام مى فرمايد:
من مشى الى صاحب بدعة فوقره فقد سعى فى هدم الاسلام (109)
كسى كه براى ديدار بدعت گذار به سوى او برود و او را احترام كند در حقيقت براى ويران كردن اسلام اقدام نموده است .
فارس بن حاتم از دروغگويان و غُلات مشهور و بدعت گذاران بود و مردم را به مذهب فاسد خود دعوت مى كرد، امام هادى عليه السلام به اباجنيد دستور داد تا فارس را اعدام كند و امام حسن عسكرى عليه السلام خون او را هدر دانست و بهشت را براى قاتل او ضامن گرديد. سرانجام اباجنيد آن بدعت گذار را كشت .(110)
نظرات شما عزیزان: