خوشا دمی که رسد آرزو به حد کمال
خوشا شبی که به عاشق رسد پیام وصال
تمام عمر اگر بگذرد به درد فراق
چه غم ،چو قلب بود از امید مالا مال
ز زندگانی هشتاد و چارساله به است
شبی که ارزش آنست بیش از آن همه سال
دهند مژده مهمانی خدای جلیل
فرشتگان ،به تشرف به بارگاه جلال
ز میز بان یگانه به بندگان آرند
درود و مژده رحمت، نوید استقبال
شگفت اینکه بود روزهای مهمانی
غذای جسم حرام و شراب روح حلال!
به بزم دوست همه هرچه هست هست جمیل
که تابناک بود بارگه زنور جمال
به گوش جان رسد از محرمان خلوت انس
هزار پاسخ راز عجب بدون سوآل
زسرخوشی نتوان گفت چون زمان گذرد
روان چگونه پرد در چنان شگفت مجال
چنین بود شب تقدیر تا طلیعه فجر
که روشنی دمد و تیرگی رود به زوال
تو ناظم ! ار به سر آمد زمان مهمانی
بشو غبار غم از چهر خود زاشگ زلال
کسی بود به یقین رستگار در دو سرای
که ماهی ازهمه سالش بود بدین منوال
نظرات شما عزیزان: