خلافت الاهي
 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 115846
بازدید دیروز : 63316
بازدید هفته : 328994
بازدید ماه : 651275
بازدید کل : 11043030
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 26 / 12 / 1398

اختياري كه در اينجا مطرح مي‌شود داراي دو طرف است: اين راه يا آن راه، يا دست‌كم اختيار انجام دادن فعل يا ترك آن. اينك مي‌پرسيم آيا موجودي كه دو يا چند راه در پيش دارد و مختار است، آيا قبل از اِعمال اختيار، مستحق مدح اخلاقي است؟ خير، تا پيش از اِعمال اختيار، كاري كه موجب ستايش باشد از او سر نزده است؛ همين‌طور است در جهت منفي. حال مي‌پرسيم: آيا صحيح است كه همة انسان‌ها بدون توجه به


1. ر.ك: عبدالله جوادي آملي، تفسير موضوعي قرآن كريم، ج 10، ص 130 و محمدتقي مصباح يزدي، خودشناسي براي خودسازي، ص 17 ـ 27.

راهي كه انتخاب مي‌کنند، مورد ستايش اخلاقي قرار گيرند؟ گفتيم: خير، پيش از انجام دادن كار خوب يا بد، جاي ستايش و نكوهش نيست؛ بعد از انجام دادن فعل هم، برخي ارزش مثبت دارد و برخي منفي. از اينجاست كه دو گونه ارزش مطرح مي‌شود: ارزش مثبت براي آنان كه كار خوب کرده‌اند و ارزش منفي براي آنان‌ كه بد کرده‌اند. آيات قرآن كاملاً به اين مطلب توجه دارند؛ مثلاً بعد از آية ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِينَ؛(1) مي‌فرمايد:

إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ؛(2)«مگر كساني كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام داده‌اند».

إِنَّ الإِنسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا...؛(3)«راستي که انسان حريص و بسيار كم‌طاقت آفريده شده است»، ...إِلاَّ الْمُصَلِّينَ...؛(4)«مگر نمازگزاران».

خلاصه آنكه يك دسته آيات قرآني ناظر به كرامت تكوينيِ انسان است و در واقع هدف مدح در آنها، مدح فعل خداست. اگر انسان فضيلتي هم دارد، به اعتبار اين است كه متعلق تكريم‌هاي الاهي است وگرنه با نظر دقيق بايد گفت اين كرامت‌ها از آنِ خداست. اما جايي كه پاي افعال اختياري به ميان آيد، ديگر جاي كرامت عمومي و همگاني نيست. پس پاسخ ما به اين سؤال كه آيا انسان از ديدگاه ارزشي بر همة موجودات مزيت دارد و آيا همة انسان‌ها در اين زمينه مساوي‌اند، اين است:

 

نه همة انسان‌ها بهتر از همة حيوانات‌اند و نه همه پست‌تر. برخي آن قدر تكامل مي‌يابند كه فرشتگان در برابرشان سجده مي‌کنند و برخي چندان تنزل مي‌يابند كه از حيوانات هم پست‌ترند.


1. تين (95)، 5.

2. تين (95)، 6.

3. معارج (70)، 19.

4. معارج (70)، 22.

يادآوري اين نكته شايسته است كه مفاهيم ارزشي از واقعيات جدا نيستند. مفاهيم ارزشيِ اخلاقي در ساية ارتباط افعال اختياري انسان با كمال حقيقيِ حاصل از همان افعال مطرح مي‌گردد؛ يعني نتيجة ارزش‌هاي اخلاقي، كمالات تكوينيِ روحي براي خود انسان است. از اين رو، واقعاً انساني كه داراي ارزش اخلاقي مثبت است، از نظر وجودي كامل‌تر است و صرفاً يك قرارداد و اعتبار محض نيست.

بنابراين، گرچه ارزش‌هاي اخلاقي مفاهيمي است كه در ساية فعل اختياري انسان معنا مي‌يابد و از اين ديدگاه انسان نبايد با موجودات غيرمختار مقايسه شود؛ ولي به لحاظ نتايج واقعي اين ارزش‌ها و حصول كمالات حقيقي براي انسان، باز مقايسه درست است.

پس آيات گاه انسان را با توجه به افعال اختياري او و ارزش‌هاي اخلاقي‌اش ستايش مي‌‌كنند و گاه نكوهش. آناني كه داراي مراتب عالي مي‌شوند، به مغفرت و رحمت و جوار الاهي مي‌رسند:

فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِيكٍ مُّقْتَدِرٍ؛(1)«در جايگاه صدق نزد خداوند مالك مقتدر».

تا جوار الاهي بالا مي‌روند، به تعبير بهتري كه قرآن از قول همسر فرعون نقل مي‌کند:

رَبِّ ابْنِ لِي عِندَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ؛(2)«پروردگارا خانه‌اي براي من نزد خودت در بهشت بساز».

بنا به مباني اعتقادي ما، اين قرب (عند) جسماني نيست. اين مقام، همسايگي خداست و در اين مرتبه، فرشتگان خدمتگزاران اويند، به استقبال او مي‌آيند و به او خوش‌آمد مي‌گويند:

سَلاَمٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِينَ؛(3)«سلام بر شما، گوارايتان باد. داخل بهشت شويد و جاودانه بمانيد».


1. قمر (54)، 55.

2. تحريم (66)، 11.

3. زمر (39)، 73.

اما گاه مي‌تواند چندان تنزل يابد كه «شرّ الدّواب» گردد؛ از هر كرم و ميكروبي پست‌تر!

لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لا يَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَـئِكَ كَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَـئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ؛(1)«آنان دل‌ها (عقل‌ها)‌يي دارند كه با آن (انديشه نمي‌كنند و) نمي‌فهمند و چشماني كه با آن نمي‌بينند و گوش‌هايي كه با آن نمي‌شنوند. آنها همچون چهارپايان‌اند، بلكه گمراه‌تر. اينان همان غافلان‌اند».

إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِندَ اللّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لاَ يَعْقِلُونَ؛(2)«بدترين جنبندگان نزد خدا، افراد كر و لالي هستند كه انديشه نمي‌كنند».

فَإِنَّهَا لاَ تَعْمَى الأَبْصَارُ وَلَكِن تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ؛(3)«چراكه چشم‌هاي ظاهر، نابينا نيست؛ بلكه دل‌هايي كه در سينه‌هاست كور است».

إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِندَ اللّهِ الَّذِينَ كَفَرُواْ فَهُمْ لاَ يُؤْمِنُونَ؛(4)«به‌راستي بدترين جنبندگان نزد خدا، كساني هستند كه كافر شدند و ايمان نمي‌آورند».

در مقابل مي‌فرمايد:

إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ؛(5)«گرامي‌ترين شما نزد خداوند، باتقواترين شماست».

اين كرامت غير از كرامتِ وَلَقَدْ كَرَّمْنَا است. پس چنان‌كه چند بار اشاره كرديم، آيات قرآن ناظر به دو نوع كرامت است: كرامت تكويني، و كرامتي كه در نتيجه افعال اختياري به دست مي‌آيد. شايد دستة ميانه‌اي هم وجود داشته باشد و آن در مورد


1. اعراف (7)، 179.

2. انفال (8)، 22.

3. حج (22)، 46.

4. انفال (8)، 55.

5. حجرات (49)، 13.

كساني است كه امكان تشخيص راه صحيح يا پيمودن آن براي آنها نبوده است (البته فرض انساني كه به كلي فاقد شناخت باشد، مشكل است مگر مجانين)؛ اينان «مستضعفانِ از حيث شناخت» نام دارند و دستة ميانه‌اند، نه داراي ارزش مثبت‌اند و نه منفي:

إِلاَّ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ لاَ يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَلاَ يَهْتَدُونَ سَبِيلاً؛(1)و (2)«مگر مردان و زنان و كودكان ناتوان شمرده كه (به راستي تحت فشار قرار گرفته‌اند)؛ نه چاره‌اي دارند، و نه راهي مي‌يابند».


1. ر.ك: محمدحسين طباطبايي، الميزان، ج 5، ص 50 و محسن فيض كاشاني، الصافي، ج 1، ص 454.

2. نساء (4)، 98.

خلاصه

* خليفه يعني جانشين و از مجموع آيات مي‌توان دريافت كه خداوند انسان را جانشين خود بر روي زمين قرار داده است.

* از مجموع آيات و روايات به دست مي‌آيد كه ملاك خلافت و جانشيني انسان، داشتن علم جامع است.

* ملائك برخي اسما را مي‌دانستند.

* مراد از اسما هم اسماي خدا و هم مخلوقات است.

* خلافت ويژه حضرت آدم(عليه السلام) نبوده، و هر انسان نيك‌سرشت، راست‌جوي و حق‌مدار همانند پيامبران و امامان(عليهم السلام) نيز داراي چنين مقامي‌ است.

* انسان كامل تا پايان خلقت، جانشين خدا بر روي زمين خواهد بود؛ زيرا غرض اصلي آفرينش تحقق خلافت الاهي روي زمين بوده است.

* دربارة كرامت انسان سه ديدگاه وجود دارد: الف) هر انساني بر هر موجودي كرامت و شرافت دارد؛ ب) انسان كامل بر هر موجودي شرافت و كرامت دارد؛ ج) انسان از هر موجودي پست‌تر است.

* مكتب اومانيسم طرفدار آن است كه هر انساني از هر موجودي شريف‌تر و برتر است و انسان، محور هستي است.

* آيات قرآن دربارة كرامت انسان متفاوت هستند و از جنبه‌هاي گوناگون دربارة انسان مطالبي بيان شده است.

* مفهوم كمال، هم مي‌تواند مفهومي حقيقي و وجودشناختي باشد، هم مي‌تواند مفهومي ارزشي باشد.

* برخي فضيلت‌ها يا كاستي و ناپسندها كه قرآن براي انسان قائل شده است جنبة تكويني دارد، نه ارزش اخلاقي.

* ارزش اخلاقي انسان در پيوند با اختيار مطرح مي‌‌شود.

 

پرسش

1. مراد از جانشينى انسان در زمين و ملاك اين جانشينى چيست؟

2. آيا خلافت و جانشينى الهى بر زمين مخصوص حضرت آدم(عليه السلام) بوده است؟ چرا؟

3. ديدگاه‌هاى گوناگون دربارة كرامت انسان را بيان كنيد.

4. مكتب اومانيسم را به اختصار شرح دهيد و كاستى‌هاى آن را بيان كنيد.

5. مفهوم كمال را بيان كرده، انواع آن را توضيح دهيد.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: انسان از نگاه قرآن
برچسب‌ها: انسان شناسی
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی