1- اهمیت داستان در معرفی خدا
کودکان الفتی شیرین و باور نکردنی با داستان دارند. برخی از مشکلات بزرگ رفتاری کودکان را می توان با طرح داستان تغییر داد یا آمادگی ذهنی تغییر را در آنها به وجود آورد. همچنین می توان از داستان برای انتقال بهتر مفاهیم بهره گرفت؛ شیوه ای که عملاً در قرآن توصیه شده است.
در معرفی خدا به کودکان نیز زمینه استفاده از این روش بسیار مهیاست. سوره های مختلف قرآن، سیره و روش زندگی پیشوایان دینی، روش بزرگان و دانشمندان و نیز منش انسان های بزرگی که با تکیه بر قدرت خداوند توانسته اند کارهای بسیار مهمی در زندگی خود داشته باشند، می توانند در خدمت خداشناسی کودکان قرار گیرند. در اجرای موفق این روش، توجه به چند نکته سودمند است:
الف- کودکان تا سن سه سالگی و برخی دوره های دیگر، بین واقعیت و افسانه های خیالی تفاوتی قائل نیستند. آنها هر داستانی را که درباره ادیان و انبیا(علیهم السلام) گفته شود، باور خواهند کرد. حتی ممکن است وانمود کنند که خود یکی از شخصیت های داستان هستند، چرا که تفکیک میان واقعیت و آنچه در خیال او می گذرد، برای کودک مشکل است. داستان های جذاب و شخصیت های آن برای کودکان بسیار قابل باورتر و واقعی تر از توصیه های اخلاقی و تربیتی مجرد و ذهنی هستند. برای آموزش درس های بزرگ زندگی به فرزند خود، از داستان استفاده کرده و از هر گونه موعظه و سخنرانی اجتناب کنید.
ب- در طرح داستان های دینی باید دقت کرد که از بیان وقایعی که مربوط به عذاب ها و سخت گیری های خداوند بر بندگانش می شود، خودداری کرده و بیشتر به بازگویی داستان هایی پرداخته شود که چهره ای صمیمی و مهربان از پروردگار را به نمایش می گذارند.
ج- سعی کنید از داستان های فرهنگ و مذهب خودتان استفاده کنید. مانند داستان حضرت یونس(علیه السلام) که مفاهیمی چون ناامید نشدن از رحمت خداوند و توبه کردن پس از آگاه شدن از اشتباه و خطای خود در آن نهفته است.
2- محبوب خدا بودن
کودک وقتی بداند که مورد علاقه خداوند است و هدایای فراوانی از سوی خداوند مانند پدر و مادر مهربان، دوستان خوب، بدن سالم و بانشاط و خوراکی های لذید و...، به او داده شده است، ارتباط بهتری با او برقرار کرده، زمینه اولیه شناخت بهتر خداوند در او شکل می گیرد. ضروری است که این تصور در ذهن کودک استقرار یابد که خدا او را دوست دارد و می خواهد او فردی شایسته و خوشبخت گردد، او دوست داشتنی، مهربان و صمیمی تر از پدر و مادر است.
3- استفاده از مثال
تمثیل های مناسب به وجود آورید. مثلاً می توانید خوبی را به روشنایی و بدی را به تاریکی تشبیه کنید چون کودکان شب را دوست ندارند. برای کودکان بزرگ تر، خدا را به نوری تشبیه کنید که بر همه چیز می تابد و آنها را روشن می کند و همه جا حضور دارد. تمثیل باعث عینی و ملموس تر شدن مفهوم خدا برای فرزندتان خواهد شد.
معانی و محتوای تمثیل ها را مورد تاکید قرار دهید. برای درک مفهوم حضور خدا در همه جا، نور، تمثیلی بسیار غنی است.
4- استفاده از تجربیات روزمره
اگر می خواهید آموزش اعتقادات بنیادین را برای فرزندتان جذاب نمایید و نیاز او را تقویت کنید، آنها را با زندگی روزمره فرزندتان پیوند دهید، راه های متعددی برای این کار وجود دارد:
- مفاهیم بدیهی و یقینی را در اوایل دوران کودکی فرزندتان پایه ریزی کنید.
- هیچ گاه نظریه ای رسمی را برای فرزندتان تکرار نکنید مگر اینکه توانایی درک آن را دارا باشد.
- اگر فرزندتان کمتر از هشت سال سن دارد، به صورت ساده، مطلق و غیررسمی فکر می کند. او ممکن است بتواند فقط کمی فراتر از معنی ظاهری جملات را درک کند. کودکان در این سن نیاز به تذکر و تکرار دارند. همیشه باید به آنها گفت: «خدا به تو کمک می کند که کارهای خوب را انجام دهی».
- اگر فرزندتان در سن نوجوانی قرار دارد، قادر به درک معانی توصیه های شما خواهد بود، زیرا ذهن منطقی او شکل گرفته است.
- اصول اعتقادی را با تجربه روزمره فرزندتان مرتبط کنید. تجربه روزمره فرزندتان را مدخلی برای ورود به بحث درباره اصول اعتقادی قرار دهید.
- احساسات و عواطف کودکان را باید با استدلال منطقی او همراه کرد. از فرزندتان بپرسید وقتی که می فهمد خدا کیست، چه انتظاری از او دارد و در مورد خدا چه احساسی به او دست می دهد؟
- مثال ها و موارد تجربی را به سمت دستیابی به اصول اعتقادی هدایت کنید.
- برای آموزش یک اصل، از داستان های مختلفی استفاده کرده، در نهایت با طرح سؤالاتی او را راهنمایی کنید تا قادر به درک اصول مورد نظر از متن داستان ها باشد. مثلاً بپرسید: در همه این داستان ها، خدا چه کار واحدی انجام داد؟ ارتباط بین خدا و انسان ها در این داستان ها، چه چیزی را به ما می آموزد؟
5- آشنایی با نمونه های ایمان
مقصود اصلی از خداشناسی، نشان دادن تجلیات خداپرستی در زندگی انسان است. پس باید صحنه هایی از زندگی یک خداپرست واقعی متناسب با سنین کودکان هر دوره نشان داده شود. فرزندتان را با نمونه های عالی ایمان محکم و قوی آشنا سازید. چنین نمونه هایی را می توانید در میان مؤمنانی که در قید حیات هستند، بیابید. همچنین می توانید نمونه هایی را در داستان های گذشتگان و زندگینامه مؤمنان پیدا کنید.
6- الگوی موفق از ایمان
شما بهترین مثال و الگو برای فرزندتان هستید. کودکان بخصوص در خردسالی، به شدت تحت تأثیر رفتارها و باورهای والدین خود قرار داشته، از آنها تقلید می کنند و آنچه را در این دوران فرا می گیرند تا آخر عمر همراه خواهند داشت. لذا برای آموزش فرزندتان درباره خدا، بهتر است از خودتان آغاز کنید. اعتقاد و ارتباط خود با خدا را مورد بررسی قرار دهید، زیرا هر نوع رابطه ای که داشته باشید به طور ناخودآگاه به فرزندتان منتقل خواهد شد. شما می توانید الگوی خوبی برای رشد و پرورش ایمان فرزندتان باشید، به شرطی که در لحظات تردید و ناامیدی زندگی تان بتوانید با خردمندی، صداقت و تواضع در راه ایمان قدم بردارید.
اگر کودکی والدین خود را قابل اعتماد، مهربان و قابل دسترسی بداند، احتمالاً خدا را نیز دارای چنین صفاتی تصور خواهد کرد. والدین در نحوه درک فرزندشان از خدا بیشترین تأثیر را دارند. روابط تنگاتنگ و روزمره کودکان با والدین، تأثیر زیادی در نحوه درک آنها از خداوند دارد. عکس این رابطه نیز وجود دارد.
شما می توانید با روش های زیر برای فرزندتان الگویی موفق از ایمان باشید:
- تلاش برای آموختن درباره خدا:
فرزندتان باید مشاهده کند که شما درباره خدا می اندیشید، به مطالعه کتاب هایی در این زمینه علاقه دارید و خدا را عبادت می کنید.
- متواضع بودن در اعتقادات مذهبی:
فرزندتان با مشاهده سعه صدر شما در تحمل عقاید دیگران، عدم تعصب در عین داشتن یقین و احترام به نظرات مخالف، حتماً به اعتقادات شما علاقه مند خواهد شد، زیرا رفتار جذاب شما را مصداق باورهایتان می داند.
- گفت و گو با فرزند خود درباره مشکلات زندگی در فرصت های مناسب و اعتماد به خداوند به صورت عملی در حل مشکلات زندگی.
- الگو بودن در رفتار:
بیان صفات خداوند برای کودکان اگر چه آموزنده است، اما کافی نیست. رفتار و طرز تلقی شما، تأثیری بیش از گفته هایتان بر باور فرزندتان دارد. قضاوت ها، عقاید، شوخی ها، نوع دوستانی که دارید و یا نوع توجه شما به مسائل، توسط فرزندتان دریافت و جذب شده، شخصیت او را شکل می دهد.
- مشارکت دادن فرزندان در کمک به دیگران:
بخشندگی به دیگران و استمداد از دیگران را به فرزندتان بیاموزید. انبیا(علیهم السلام)، انسان هایی بودند که زندگی خود را وقف دیگران کردند، با این وجود برای آب، غذا و جلب حمایت، از دیگران کمک می طلبیدند.
7- ارتباط با طبیعت
رحمت خدا با مشاهده پدیده هایی چون بازگشت پروانه ها پس از پروازی طولانی، راه رفتن ضعیف گوساله پس از تولد و زنده ماندن پرندگان در زمستانی سرد، قابل درک است. قدرت خدا در عظمت کهکشان ها و پیچیدگی حیات دیده می شود. محبت و زیبایی خدا در رنگ های طبیعت و مناظر طبیعی متجلی است. لذت خدا از آفرینش خود(2) را می توان در تنوع و گوناگونی موجودات مشاهده کرد. لطیف بودن خداوند و توجه او به کوچک ترین جزئیات را می توان در آفرینش انسان مشاهده کرد. با آمدن برف و باران، با شکفتن گل ها، با دیدن نوزاد حیوانات و با هر جلوه و زیبایی که در طبیعت به چشم می خورد، باید یاد خدا را در خاطر فرزندان زنده کرد.
با روش های زیر ارتباط فرزندتان را با طبیعت افزایش دهید:
ا1- با فرزندتان پیاده روی کرده، از مشاهده گیاهان و سایر موجودات زنده لذت ببرید.
2- با فرزند خود به پارک ها و دشت و صحرا بروید.
3- از تماشای آسمان و طلوع و غروب آفتاب لذت ببرید.
4- از باغ وحش و آکواریوم دیدن کنید.
5- به کوهنوردی و ماهی گیری بروید و در حیاط منزل خودتان باغبانی کنید.
6- توجه به طبیعت را به فرزندتان بیاموزید.
7- گاهی اوقات با فرزند خود در مکانی آرام نشسته و محو تماشای طبیعت شوید.
8- رنگ های گوناگون طبیعت مثل قرمز، زرد، آبی، نارنجی و طیف متنوع رنگ سبز را جست وجو کرده، به تنوعی که دارند، توجه کنید.
9- به صداهای متنوع گوش کنید. صدای پرندگان، به هم خوردن برگ درختان و حرکت آب و...
10- به تماشای محل زندگی موجودات مختلف بروید: آشیانه پرندگان، کندوی زنبورها، لانه مورچه ها، محل زندگی ماهیان و... .
11- مجموعه ای از دانه های گیاهی، برگ درختان، پر پرندگان و صدف یا ماهیان را تهیه کنید.
12- برای آشنا شدن با انواع پرندگان و گل ها از کتاب های راهنما استفاده کنید.
13- انواع پرندگانی را که می توانید ببینید مورد توجه قرار دهید و هر مورد را یادداشت کنید.
14- از مناظر طبیعی عکس بگیرید و یا آنها را نقاشی کنید.
15- با استفاده از ذره بین، میکروسکوپ و یا تلسکوپ به مطالعه جزئی تر طبیعت بپردازید.
16- بین خدا و طبیعت ارتباط برقرار سازید.
17- به کودک توضیح بدهید که خدا، تنوع موجودات را دوست دارد. خدا طراح بزرگی است. خدا قدرت فوق العاده ای دارد. خدا به کوچک ترین ذرات نیز اهمیت می دهد و خدا باعظمت است.
18- از فرزندتان بپرسید که هنگام مشاهده غروب آفتاب، جنگل، آبشار و پرندگان چه تصویری از خدا به دست می آورد.
19- آیاتی از قرآن را بخوانید که در زمان و شرایط شما مصداق داشته باشد. مثلاً وقتی که از مشاهده ستارگان در حیرت فرو می روید، به آیاتی مراجعه کنید که درباره خلقت آسمان ها و زمین توضیح دهند.
20- حتی دیدن یک فیلم از شگفتی های آفرینش، فرصتی برای گفت وگو درباره خدا و قدرت اوست.
8- طرح سوالات
آموزش همیشه از طریق نصیحت یا توصیه امکان پذیر نیست؛ گاهی از طریق طرح سؤالات مختلف و فرصت دادن به کودک برای یافتن پاسخ آنها ممکن می شود. مؤثرترین و تحول آفرین ترین روش آموزش این است که ذهن یادگیرنده را بر تفکر، تجربه، سؤال و کشف متمرکز کنیم و صرفاً نقشی کمکی برای خود قائل باشیم.
با اعتقاد به این روش، سؤالات کودکان برای ما ارزش پیدا می کنند و به آنها اهمیت خواهیم داد و خود نیز با طرح سؤالات آموزنده به فرزندان مان آموزش می دهیم. اما:
1- از افراط در طرح این سؤالات خودداری کنید تا فرزندتان خسته نشود.
2- سؤالات را جدی طرح کنید و به فرزندتان وقت کافی بدهید تا درباره آنها فکر کند و سنجیده پاسخ دهد. سؤالی که با تمام وجود پرسیده شود و شنونده را به تفکر وا دارد.
3- سؤالات را با متانت طرح کنید، گویی برای خود سؤال طرح می کنید، چرا که خود نیز در حال یادگیری هستید.
4- انتظار نداشته باشید فرزندتان همان پاسخی را ارائه دهد که مورد نظر شماست، زیرا هر شخصی درک خاصی از یک سؤال دارد و عقاید خود را به نحو ویژه ای ابراز می کند.
5- سؤالات را طوری مطرح کنید که فرزندتان با زبان و درک خودش به آنها پاسخ دهد. از او انتظار ارائه پاسخ های آماده و کلیشه ای نداشته باشید.
6- به پاسخ فرزندتان با دقت و توجه فراوان گوش دهید و در برابر نظر او جبهه گیری نکنید تا نوعی اعتماد و درک متقابل بین شما ایجاد شود.
7- سؤالاتی طرح کنید که متناسب با سن و درک و موقعیت فرزندتان باشد.
8- مهم ترین نکته در طرح سؤال این است که هدف از طرح آنها ارائه پاسخ های آماده به فرزندتان نیست بلکه وادار کردن وی به تأمل و تفکر و در نتیجه، رشد ایمان و ادراک اوست.
9- اهمیت تفکر
سعی کنید برای فرزندتان شرایطی را فراهم آورید که عادت تفکر در سکوت و تنهایی در وی پرورش یابد. پیشنهادهای زیر به شما کمک می کند تا شرایطی را برای آموزش فرزندتان در خصوص تفکر در آرامش و تنهایی فراهم آورید:
1- زمان و مکان ثابتی را برای تفکر در خلوت و آرامش تعیین کنید. اوقات نماز زمان منظم و مناسبی برای خلوت کردن با خود و خداست.
2- تفکر در تنهایی را به فعالیتی خانوادگی تبدیل کنید.
3- روش تفکر در اوقات تنهایی، باید متناسب با سن و علائق فرزندتان باشد.
4- شاید بهترین روش برای بچه های چهار تا پنج ساله این است که آنها را با اسباب بازی هایشان تنها بگذارید تا با آنها ارتباط برقرار کنند. می توانید داستانی برای آنها تعریف کنید، کتابی را برای نقاشی کردن در اختیارشان قرار دهید و یا او را با نوار قصه مناسبی تنها بگذارید تا خودش به آن گوش کند.
5- وقتی که فرزندتان قادر به نوشتن شد، حتی اگر انشای خوبی ندارد یا کلمات را اشتباه می نویسد، یکی از مفیدترین کارها این است که از او بخواهید تا درباره فعالیت های روزانه اش یادداشتی تهیه کرده، دفتر خاطراتی برای خود درست کند. به او توضیح دهید که در دفتر خاطرات باید داستان خودش را بنویسد. او می تواند احساساتش را درباره رویدادهای زندگی اش و چیزهایی را که به نظر او مهم بوده و ارزش به یاد ماندن دارند، در این دفتر بنویسد. بچه های بزرگتر را تشویق کنید که از خلاصه نویسی اجتناب کرده و جزئیات بیشتری را در یادداشت های خودشان توضیح دهند. از آنها بخواهید که در نوشته هایشان صادق بوده، مطمئن باشند که بدون اجازه آنها هرگز نوشته هایشان را نخواهید خواند. به این قول خود، حتی در غیاب فرزندتان وفادار باشید.
6- علاوه بر تشویق فرزندتان به تهیه یادداشت روزانه، کتاب هایی در اختیار او قرار دهید تا مطالعه کند و وسایلی برای او تهیه کنید تا به کارهای هنری بپردازد.
10- عبادت دسته جمعی
از توصیه های مهم اسلام، اهتمام به عبادت[2] و سفارش اعضای خانواده به آن است. در مرحله اول، فرد باید خود به رفتارهای عبادی اهتمام ورزد تا الگویی مناسب برای سایر اعضا باشد. در متون دینی آمده است که فرزندان خود را در هفت سالگی به نماز سفارش کنید.[3] این سفارش می تواند به شیوه های گوناگونی اجرا شود که برخی از آنها مانند روش الگوگیری، تأثیرگذارتر خواهد بود.[4] بر این اساس و در راستای معنوی سازی زندگی روزمره خود، اوقات ثابتی را به عبادت خانوادگی اختصاص دهید. از طریق عبادت دسته جمعی می توانید فرزندتان را با درک خود از خدا آشنا ساخته، او را در ارزش ها، امیدها و ناامیدی ها، سؤال ها و پاسخ ها و توانایی های معنوی خود مشارکت دهید. در این اوقات می توانید تکیه گاه های معنوی خود و منابعی را که به شما قدرت می دهند به او نشان دهید.
می توانید در محیط خانواده به صورت جماعت، نماز بخوانید. اگر فرصت یا امکان برپایی نماز جماعت روزانه را در منزل ندارید، لااقل می توانید در اوقاتی مثل سر سفره غذا، به شکرگزاری دسته جمعی بپردازید. شما می توانید مراسم و سالگردهایی را که به مناسبت های مختلف برگزار می کنید، به ایامی برای تفکر و اندیشیدن تبدیل کنید.
عبادت یا فعالیت معنوی دسته جمعی اعضای یک خانواده، تأثیر پایداری در رشد معنوی کودکان دارد. این نوع فعالیت ها موجب می شوند تا محیط خانه به مکانی معنوی و مقدس تبدیل شود.
__________________________
پی نوشت:
[1] محمد داوودی، سیره تربیتی پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)، ج2، ص46-47.
[2] بقره،238 و نساء،103.
[3] کلینی، اصول کافی، ج3، ص409.
[4] نهج البلاغه، حکمت 73.
منبع: طه تهامی، ماهنامه پیام زن، شماره244
نظرات شما عزیزان: