تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1589
بازدید دیروز : 718
بازدید هفته : 14401
بازدید ماه : 44912
بازدید کل : 10436667
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 12 / 12 / 1398

روى اين اصل براى تشكل جامعۀ موردنظر خود، انسان فطرى «انسان طبيعى» را در نظر گرفته است، يعنى انسانى كه دستگاه آفرينش به وجود آورده و با موهبت عقل سليم مجهز كرده و با اين وسيله، از ساير انواع حيوانى تميز داده و آلايش و پيرايش اوهام و خرافات و ساير افكار پوچ تقليدى و موروثى را نداشته باشد، و اين مطلب از اول تا آخر «قرآن شريف» در نهايت وضوح پيداست.

اسلام تشخيص مى‌دهد: انسانى كه دستگاه آفرينش به وجود آورده و با عقل سليم مجهز نموده است؛ با سلامت شعور و ادراك و «فطرت خدادادى خود» درك مى‌كند كه در عين حال او و هر آفريدۀ ديگرى در شاهراه حيات، جوياى سعادت و خواهان خوشبختى خود مى‌باشد، و در پيدايش وجود و بقاى خود و تأمين سعادت و رفع حوايج خود به هيچ‌وجه استقلال نداشته و از هرجهت محتاج به افراد ديگر مى‌باشد.

همچنين هر موجود ديگرى از اجزاى جهان آفرينش، خود را به وجود نياورده و در ادارۀ وجود و بقاى خود استقلال ندارد و مجموعۀ جهان هستى نيز كه همان انسان و ساير پديده‌هاى جهانى است، به يك نقطه‌اى مافوق طبيعت بستگى داشته و با يك ارادۀ شكست‌ناپذير غيبى طبق قوانين عامۀ عليت و معلوليت اداره شده و به بقاى وجود خود ادامه مى‌دهند.

رشد عقل مهمترين عبادت است

اين درك، انسان را به سوى اين نتيجه هدايت مى‌كند كه بايد به خداى يگانه «حيات و علم و قدرت مافوق طبيعت» سر تسليم فرود آورده و به سوى مقصدى پيش رود كه در ساختمان وجودى وى پيش‌بينى شده و به دست عقل سپرده شده است.

قرآن شريف تصريح مى‌كند: «إِنَّ اَلدِّينَ عِنْدَ اَللّٰهِ اَلْإِسْلاٰمُ» آل عمران/١٩«دين همان تسليم به خداى يگانه است.» و تصريح مى‌كند كه دين همانا سلسله تعليماتى است كه با آفرينش ويژۀ انسان وفق داده و تطبيق كرده و خواسته‌هاى وجودى وى را در نهايت تعديل تأمين نمايد:«فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطْرَتَ اَللّٰهِ اَلَّتِي فَطَرَ اَلنّٰاسَ عَلَيْهٰا لاٰ تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اَللّٰهِ»روم/٣٠)  «دين روى آفرينش خدايى استوار است كه مردم را طبق آن آفريده و آفرينش خدايى قابل تبديل و تغيير نيست.» ٢

كسى كه از اين نظر كلى و قطعى اسلام: «بشر بايد در حال اجتماع و اتفاق طورى زندگى كند كه با آفرينش انسانى تطبيق نمايد» اطلاع بهم رسانيده و كمى تأمل نمايد، حدس خواهد زد كه اسلام در جريان تعليمات خود، حفظ عقل سالم را مهمترين واجبات دانسته و كمترين اجازه‌اى براى تباه كردن وى، حتى يك لحظه، نخواهد داد؛ و همان‌طور هم هست.

اسلام ادارۀ امور زندگى انفرادى و اجتماعى انسان را به دست عقل سالم سپرده و هيچ‌گونه اجازۀ مداخله به عواطف دروغ نمى‌دهد، مگر در حدودى كه عقل تجويز نمايد. ازاين‌رو از هر چيزى كه فعاليت طبيعى اين موهبت خدادادى را كم يا زياد بهم زده و مختل مى‌كند، و تلاش عقل و تدبير را خنثى مى‌نمايد، با تمام قوا جلوگيرى به عمل مى‌آورد. چنانكه از قمار كه روى بخت و شناس استوار است و از دروغ و افترا و تزوير و غش در معاملات و هرچه از اين قبيل بوده و عقل اجتماعى را مختل ساخته و تدبير و رويه را خنثى مى‌كند، نهى مى‌نمايد. و از آن جمله است: استعمال مشروبات الكلى كه شديدا در اسلام ممنوع و حتى نسبت به نوشيدن يك قطره از مسكرات، هشتاد تازيانه مجازات تعيين شده است.

آثار شوم آزادى مشروبات الكلى

خوردن مشروبات الكلى در ميان ساير كارهاى مزاحم عقل و تدبير، تنها عملى است كه سروكارش مستقيما با عقل و شعور مى‌باشد و تنها به منظور كشتن تعقل و تقويت عواطف بى‌سرپرست انجام داده مى‌شود.

به همين جهت آثار شوم و نتيجه‌هاى زشت و ناهنجارى كه پيوسته از جهت بهداشت و اخلاق و روان و دين در افراد و در جامعه‌هاى بشرى بسط و توسعه مى‌دهد؛ به‌هيچ‌وجه قابل انكار نبوده و پوشيده نيست. فعلا سالى از تاريخ انسانى نمى‌گذرد كه ميليونها بيمار الكلى به بيمارى‌هاى گوناگون مرى و معده و ريه و كبد و اعصاب و غير ذلك، گرفتار نشده و در بيمارستان‌ها بسترى نشوند.

سالى نمى‌گذرد كه جمعيت انبوهى مجانين الكلى به تيمارستان منتقل نشوند، سالى نمى‌گذرد كه ميليون‌ها اشخاص كنترل اخلاقى خود را از دست ندهند و يا به انحرافات روانى و گرفتارى‌هاى فكرى مبتلا نشوند.

سالى نمى‌گذرد كه اين سم مهلك، بشر را به صدها ميليون قتل و خودكشى و جنايت و دزدى و خيانت و عرض‌فروشى و رسوايى و پرده‌درى و افشاى اسرار و بدگويى و بدزبانى و ايذا و اذيت هدايت نكند و يا اوقات زياد افراد شريف انسان را درحالى‌كه مانند حيوان وحشى پاى‌بند هيچ قانون و مقرراتى نيستند، اسير و زندانى نكند.

تعقل پاكى كه روزانۀ بواسطۀ استعمال صدها ميليون ليتر مشروبات الكلى از دست جامعۀ انسانى مى‌رود، ضايعۀ اسفناك و جبران‌ناپذيرى است، و البته از نقطه نظر روانى از جامعۀ انسانى كه پيوسته همه با قسمت اعظم مميز انسانيت خود را (تعقل صحيح و پاك) از دست مى‌دهند، نبايد اميد خير و انتظار خوشبختى عمومى داشت.

قرآن شريف براى اولين بار كه از نوشيدن مى نهى مى‌كند، به‌طور اجمال به همۀ مفاسد فردى و اجتماعى آن اشاره كرده و آن را «اثم» نام نهاده، يعنى كار زشتى كه دنبالۀ نامطلوب داشته و محروميت‌هايى بار مى‌آورد ١.

و براى آخرين بار كه در نهايت تأكيد نهى مى‌كند، مخصوصا به دو نوع از مفاسد و مضرات اين عمل اشاره مى‌كند كه رخنه يافتن آنها به جامعۀ انسانى، اركان جامعه بشرى را سست و بالاخره كاخ سعادت عمومى را به‌طورقطع سرنگون خواهد كرد.

در جاى ديگر مى‌فرمايد: «شراب مسكر در ميان شما كينه و دشمنى ايجاد كرده و شما را نسبت به مقدسات قوانين و مقررات كه پاى‌بندى آنها تنها راه سعادت شماست، بى‌اعتنا و بى‌بندوبار مى‌كند ٢» .

پر روشن است كه تنها هدف تعليمات اسلامى تشكيل يك اجتماع صالحى است كه الفت و التيام در وى حكومت كند و همۀ افراد آن، خودشان را در پيشگاه خدايى مسئول اجراى قوانين انسانى كه ضامن سعادتشان مى‌باشد، بدانند، و در هيچ حال خدا را فراموش نكنند و به مسئوليت خود بى‌اعتنا نباشند.

اين است آنچه اجمالا در قرآن شريف در مقام قانون‌گذارى بيان شده است و آنچه از مقام نبوت در اين باب نقل شده بيرون از حد بوده و همۀ مضرات جسمانى و روحانى خمر را تفصيلا بيان مى‌نمايد.

مبارزۀ اسلام با شراب

روزى كه اسلام مشروبات الكلى را تحريم كرد، جهان بشريت به استثناى معدودى از يهود، مبتلاى اين سم مهلك بود و در همۀ جامعه‌هاى مترقى و غيرمترقى آن روز رواج كامل داشته و خوردن مى هيچ‌گونه ممنوعيت قانونى نداشت، مردم آن روز با همين عقيده و عادت نامطلوب نسلا بعد نسل به‌طور توارث رشد كرده و رگ و ريشه دوانيده بودند.

البته ريشه‌كن نمودن چنين عادتى-براى اسلام-همان اندازه اشكال داشت كه از ميان بردن عقيدۀ بت‌پرستى مشكل بود؛ اگر مشكل‌تر نبوده باشد. و به همين جهت بود كه اسلام در اجراى حكم تحريم خمر، راه ارفاق و طريقۀ تدريج را اختيار نموده و در ظرف چندين سال به منظور خود (فاصلۀ نزول آيه اعراف و آيه مائده) جامۀ عمل پوشانيد. نخست در سورۀ اعراف، به‌گونۀ سربسته و به نام «اثم» و در سورۀ بقره 3 نسبتا صريح‌تر؛ و سپس در سورۀ مائده صريحا نهى نموده است. در اوايل بعثت به‌عنوان تحريم ساده و سرانجام تحريم شديد نموده و قرار حد «مجازات با تازيانه» صادر كرده است.

اسلام در ابتداى كار اگرچه در اجراى حكم تحريم و بيرون كردن هواى مى‌پرستى از سر مردم، دچار مشكلاتى بود، ولى در عين حال در اجراى اين حكم شاق و پذيرش عمومى از وى، موفقيت شگفت‌آورى پيدا كرد كه راستى حيرت‌انگيز است.

آخرين آيۀ تحريم خمر كه در سورۀ مائده است، نشان مى‌دهد كه پس از چندين سال كه از عمر تحريم مى‌گذشته هنوز مردم به‌كلى دست از عادت ديرين خود برنداشته بوده‌اند، ولى چنانكه از قراين تاريخى برمى‌آيد، پس از تحريم قطعى خمر، مردم يك‌باره هوس باده‌كشى را از سر بيرون رانده، و بى‌تأمل هرچه خم شراب و صراحى مى‌بود، در كوچه‌ها و معابر و سر راه‌ها شكسته و موجودى محتويات آنها را به زمين ريختند و هرگز اجراى حد براى كسى كه در زمان پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله (ما بين تحريم و تعيين حد و رحلت رسول) شراب خورده باشد، نقل نشده است، با اينكه اجراى حد براى قتل و زنا و امثال آن از منهيات؛ زياد نقل شده است.

در مسير تاريخى، سيزده-چهارده قرن كه از طلوع و دعوت اسلامى مى‌گذرد، در ميان جامعۀ اسلامى مى‌توان گفت؛ صدها ميليون مسلمان آمده و رفته‌اند كه در عمر خود قطره‌اى از اين سم مهلك نچشيده باشند. و در ممالك اسلامى كه صدها ميليون مسلمان زندگى مى‌نمايند، به جز شهرهاى بزرگ كه از مدنيت! امروزى بى‌بهره نبوده و اين سم نيز به همراه مدنيت! در آنها شيوع پيدا كرده، مى‌توان قطع داشت كه ميليون‌ها مسلمان در عمر خود رنگ شراب نديده باشند.


١) . «قُلْ إِنَّمٰا حَرَّمَ رَبِّيَ اَلْفَوٰاحِشَ مٰا ظَهَرَ مِنْهٰا وَ مٰا بَطَنَ وَ اَلْإِثْمَ وَ اَلْبَغْيَ بِغَيْرِ اَلْحَقِّ» . (سوره اعراف، آيه ٣٣)
٢) . «إِنَّمٰا يُرِيدُ اَلشَّيْطٰانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ اَلْعَدٰاوَةَ وَ اَلْبَغْضٰاءَ فِي اَلْخَمْرِ وَ اَلْمَيْسِرِ وَ يَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اَللّٰهِ وَ عَنِ اَلصَّلاٰةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ» . (سوره مائده، آيه ٩١)
3) . «يَسْئَلُونَكَ عَنِ اَلْخَمْرِ وَ اَلْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِمٰا إِثْمٌ كَبِيرٌ وَ مَنٰافِعُ لِلنّٰاسِ وَ إِثْمُهُمٰا أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِمٰا» . (سوره بقره, آيه ٢١٩)

معنویت تشیع به ضمیمه چند مقاله دیگر, علامه سید محمد حسین طباطبایی 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: فلسفه احکام
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی