قضاى آن دارند. به عنوان نمونه نگا: الفتوحات المکیة، ج ۳، صص ۴۱۳ - ۴۱۲؛ مقالات شمس تبریزى، ج ۲، صص ۱۴۴ - ۱۴۵ و ج ۱ ص ۳۰۴؛ الفصل فى الملل والاهواء و النحل، ج ۴، ص ۱۸۸. این دسته از صوفیان، گاهى برخى از آیات قرآن را دستاویز خویش ساخته و با تمسّک به آیه وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّى یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ حجر (۱۵)، آیه ۹۹. وبزرگان طریقت را یقین یافتگانى مى دانند که از عبادت و شریعت، بى نیاز گشته اند.چو عارف با یقین خویش پیوست رسیده گشت مغز و پوست بشکست .( گلشن راز) . بر همین اساس، فرقه اى به نام «واصلیه» معتقدند: نماز، روزه، زکات، حج و احکام دیگر از بهر آن نهاده اند تا اوّل، شخص بدان مشغول شود و تهذیب اخلاق حاصل کند و او را معرفت حق حاصل شود، و چون معرفت حاصل شد، واصل بود ... و چون واصل شد، تکلیف از وى برخاست». نگا: تبصرة العوام، ص ۱۳۱؛ تذکرة الاولیاء، ص ۱۹۸؛ حلیةالاولیاء، ج ۱۰، صص ۳۵ و ۳۶.برخى از اهل تصوف شریعت گریز، براى آن که بى نیازى خود را از شریعت با پایبندى پیامبران به شریعت توجیه نمایند، واصلان را به سه دسته تقسیم مى کنند:
یک: آنان که به کلى در دریاى مستى و بی خودى فرو مى غلتند و به ساحل هوشیارى بازنمى گردند. اینان از آن رو که عقل و خرد خویش را از کف داده اند، از بند تکلیف و عبادت رهایى مى یابند.
دو: برخى که گه مست اند و گه هوشیار. اینان در زمان هوشیارى از دو جهت باید احکام شرعى را رعایت کنند: نخست براى آنکه خود از دو رنگى نجات یافته، در دریاى وحدت استقرار یابند، دوّم اینکه بتوانند ارشاد و راهنمایى دیگران را بر عهده گیرند.
سه: دسته اى دیگر از حقیقت یافتگان پس از آن که در دریاى وحدت غوطه ور شدند، مأمور به دستگیرى از در راه ماندگان مى گردند و از این جهت، بار تکلیف و عبادت از دوش آنان برداشته نمى شود.
بر این اساس صوفیانى که به کلى عبادت را وانهاده اند، در دسته اوّل و آنان که گاهى از شریعت فرمان نمى برند، در دسته دوّم جاى مى گیرند. پیامبران الهى نیز با قرار گرفتن در دسته سوّم، از دو گروه پیشین تمایز مى یابند. نگا: مناقب العارفین، ج ۲، ص ۷۲۴؛ مقالات شمس تبریزى، ج ۱، ص ۱۴۰؛ مفاتیح الاعجاز، صص ۳۰۱ - ۳۰۰.
باید توجه کرد که: بسیارى از عارفان حقیقى و راستین، حقیقت را بى طریقت و این دو را بى شریعت دست نایافتنى مى دانند. اینان هیچ گاه دست از اعمال ظاهرى بر نمى دارند و احوال و ملکات باطنى را، جز از راه عبادت و ریاضت هاى شرعى نمى جویند . به عنوان نمونه نگا: عرفان و عارف نمایان، صص ۸۶ - ۸۷.
بسیارى از صوفیان نام آور، حقیقت بى شریعت را کفر و زندقه مى خوانند. نگا : عوارف المعارف، ص ۷۸، کتاب المعرفة، ص ۹۸V و آن دو را به منزله روح و جسم مى دانند.نگا: ابعاد عرفانى اسلام، ص ۱۸۲. برخى از آنان تأکید مى کنند که در صورتى مى توان میوه حقیقت را از شاخه طریقت چید که ریشه شریعت تباه نشده باشد. بر این اساس، در عباداتى همچون نماز، هر سه مرتبه فراهم آمده است همان، ص ۲۶۵..
نظرات شما عزیزان: