4- غايت
جهاد وشهادت غايات واهداف مختلف دارد؛يكم،هدف سياسي آن،درهم كوبيدن دستگاه ستم وبرپائي حاكميت الله مي باشد.جهاد روحيه ظلم ستيزي،عدالت طلبي،سلطه گريزي و سلطه ستيزي را در بين اقشار مختلف ،خصوصاّ جوانان ايجاد مي كند. امام درتجليل از شهيدان و رزمندگان فرمود»: با قدرت الهي دست تبهكاران داخلي و خارجي را از تجاوز به ميهن اسلامي قطع كردند« (29) ايشان در تجليل از شهيدان پانزده خرداد آنها را با شهداي كربلا مقايسه كرد وفرمود»: محرم چه ماه پر غائله اي،و چه ماه خوني،وچه ماه حماسه آفريني .ماهي كه دستگاه شاهنشاهي بني اميه را درهم كوبيد، وماهي كه رژيم شاهنشاهي 2500 ساله جنايتكاران را درهم پيچيد« (30) جهاد و شهادت فرقان حق وباطل،دستگاه ديكتاتوري ونظام عدل،ايمان ونفاق است» شهادت سيد مظلومان وهواخواهان قرآن در عاشورا،سر آغاززندگي جاويد اسلام وحيات ابدي قرآن كريم بود، آن شهادت مظلومانه و اسارت آل الله تخت وتاج يزيديان را كه با اسم اسلام اساس وحي را به خيال خام خود مي خواستند محو كنند، براي هميشه به باد فنا سپرد وآن جريان ،سفيانيان را از صحنه تاريخ به كنار زد، اين شهادت دلاورانه ملت مظلوم ايران تخت وتاج پهلويان وجريان پهلوي صفتان را كه با اسم اسلام مي خواستند اسلام را از صحنه خارج نمايند وافكار غرب ونشخوار آمريكا را جانشين وحي كنند،از تاريخ ايران بيرون راند.در حقيقت دستاورد 15 خرداد 42 پيروزي 22 بهمن 57 بود (31)امام قيام پانزده خرداد 42 را پرتوي از قيام عاشورا و از ثمرات بي شمار ثارالله،انقلاب اسلامي ايران را از ثمرات قيام پانزده خرداد وانقلاب اسلامي را مقدمه وقوع جنبش عظيم مستضعفان وستمديدگان عالم براي تحقق آرمان بزرگ قرآني وحاكميت صالحان ومتقيان وشكست نهائي بساط مستكبران جهان دانسته واز قدرت الهي بعيد نمي داند كه »آفاق را به جلوه الهي ولي الله الاعظم صاحب العصر ارواحنا له الفداء روشن فرمايد وپرچم توحيد وعدالت الهي رادر عالم بر فراز كاخ هاي سپيد وسرخ مراكز ظلم والحادوشرك به اهتزاز در آورد »وما ذلك علي الله بعزيز) « ابراهيم: 20) (32)
دوم،حفظ نظام اسلامي و تقويت» مكتب اخلاص و ايثار، جمهوري اسلامي را بيمه كرد« (33)جهاد و شهادت دوعنصردر حفظ، تداوم و تقويت مكتب حيات بخش اسلام در طول تاريخ بوده است.دركلام منسوب به سيد الشهدا(ع) آمده »:ان كان دين محمد لا يبقي الا بقتلي فياسيوف خذيني« اگر دين خدا باقي نمي ماند مگربا كشته شدن من،پس اي شمشيرها مرا دريابيد.امام فرق مكتب اسلام با مكتبهاي انحرافي و الحادي را ، شهادت طلبي و شهادت مي داند. خداوند دين را هم توسط فاجران وهم مومنان تاييد و تقويت مي كند، در حديث است كه »لَا يزَالُ يؤيد هذَا الدينُ بِالرَجلِ الفاجر« با مردهاي فاجر- به اراده خدا- اين دين ما تأييد مي شود. محمد رضا مرد فاجر، خواهي نخواهي اين دين به واسطه او تأييد شد؛ براي اينكه هر چه ظلم بيشتر باشد و هر چه ستمكاري بيشتر باشد، دين عدل بيشتر تأييد مي شود.دين عدل با اعمال ظالمانه ظالم تأييد مي شود. دين موسي با طغيان فرعون تأييد شد. دين رسول اكرم با طغيان ابو سفيان تأييد شد. دين اسلام با طغيان،عصيان،جور و ستم محمد رضا تأييد شد. دين خدا توسط مومنان هم تأييد مي شود .اين انقلاب و نهضت بايد زنده بماند. زنده ماندنش به اين خونريزيها و شهادت ها است . در عين حال امام كشتن انسان ها توسط جابران را نشانه ناتواني و بي.دليل اينكه عمل - منطقي آنان مي داند(34) ظالم دين را تاييد ،قيام حق طلبان براي مبارزه با ظلم است.حهاد در راه خدا قيام عدالت خواهانه ،آزادي طلبانه و استقلال جويانه در مقابل ظلم،استبداد و وابستگي است.اين نوع قيام عامل هواخواهي ،جوشش و شكل حركت اجتماعي وهمبستگي اجتماعي و روح جمعي در مقابل ظالمان،مستبدان است.
سوم،عامل تربيت ،جهاد و شهادت مجموعه اي از باورها،ارزش ها و رفتارها است،مجاهد قائل به ما بعد اين عالم طبيعت، عالمهاي بالاتر و نورانيتر از اين عالم است. مؤمن در اين عالم در زند ان است، و بعد از شهادت از زندان بيرون مي رود.به همين دليل طالب شهادت است.آنهايي كه به خدا اعتقاد ندارند،آنها از شهادت مي ترسند. شاگردان مكتب توحيد از شهادت نمي هراسد(35).جهاد و شهادت ، منشأ تربيت انسان مجاهد وشهيد است. پويندگي وجاودانگي او است .حقيقت وجود او را تبيين و تفسير مي كند .در فرهنگ جهاد جبهه هاي جنگ دانشگاه انسان سازي تلقي مي شود،نه هدر دادن جان. ميادين نبرد عرصه معرفت نفس و عبوديت در برابر حضرت حق مي گردد.سنگرهاي مبارزه تبديل به محراب ومسجد مي شود . مجاهد» و ما خَلَقت الجِنَّ و الانس الاَّ ليعبدونِ« (ذاريات/56) را تفسير كرده وعينيت مي بخشد »عبوديت نهايت و اوج تكامل انسان و قرب او به خدا است )« مكارم،22/387) انسان پس از گذراز گردنه هاي صعب العبور ،به محضر حضرت حق بارمي يابد و مشمول عنايت خاص او مي شود .شهيد و مجاهد اين راه را در يك لحظه طي مي كند. برخي،بسان عنكبوت خود را در تارهايي كه مي بافند،زنداني مي كنندو پيوسته كاخ هاي خيالي خود را براي صيد موجودات ضعيف زينت مي بخشند ، غافل از آنكه سست ترين خانه ها ، خانه عنكبوت است)عنكبوت/41 (اينان زنداني خويش اند. طبيعت،جامعه و تاريخ را در قالب ذهن ناتوان خويش تفسير مي كنند . اهل هجرت، حركت ، سازندگي ، ارتباط با مردم و مشاهده حقايق عالم نيستند . اما گروهي از انسان ها ، اهل حركت و هجرتند و لحظه اي آرام نمي گيرند و ايستايي و سكونت را موجب مرگ و خواري مي دانند. سرود :
»ما زنده از آنيم كه آرام نگيريم موجيم كه آرامش ما در عدم ماست«
سرمي دهند.امام به ملت و رزمندگان ايران،وعصري كه در آن قرار گرفته افتخار مي كند وبه اخلاص آنها غبطه مي خورد.اخلاص وتزكيه نفس را مهمترين وجه تمايز آنها با دشمن تلقي كرده،آنان را برندگان و ديگران را ماندگان از اين غافله مي شمارد.امام ملت ايران را در دنيا بي نظير ارزيابي مي نمايد(36)قسم نامه شهيد دكتر چمران روشنگر فرهنگ جهاد و شهادت است كه،بعد از آزادسازي پاوه مي سرايد.از اين زاويه همه چيزمقدس مي گردد و مصداق »ما رايت الا جميلاّ« مي شود و نشان دهنده اوج تربيت و تزكيه نفس است:
»قسم به پاوه و مقاومت بي نظيرش،و اراده آهنينش،و شهيدان خونين كفنش. قسم به كردستان و كوه هاي بلندش ودره هاي عميقش،به درد وحرمانش، به مردم فداكار و با وفايش.قسم به ايران وتاريخ پر افتخارش.قسم به اسلام ورسالت مقدس خدائي وجاودانيش.قسم به امام امت،و فرمان منقلب كننده(فرمان امام براي آزادسازي پاوه ) و معجزه آفرينش،قسم به اراده آهنينش و ايمانش و عرفانش.قسم به فرياد الله اكبر پاسداران. قسم به عرق جبين رزمندگان در زير آفتاب سوزان . قسم به سنگريزه هاي كوههاي بلند كه از زير پاي تكاوران مهاجم فرو مي ريزد . قسم به گلوله سوزان ، قسم به جسارت و فداكاري. قسم به فرياد رعد آساي دليران. قسم به هجوم صاعقه وار رزمندگان. قسم به ضجه كودكان معصوم. قسم به درد سوزان رزمندگان مجروح. قسم به خون شهيدان. قسم به اشك يتيمان. قسم به آه بيوه زنان. قسم به خون. قسم به شرف. قسم به شهادت . قسم به انقلاب. قسم به رسالت. قسم به خدا.كه تا آخرين قطره خون خود عليه دشمنان داخلي و خارجي مي جنگيم و از انقلاب مقدس اسلامي ايران و استقلال اين آب و خاك پاسداري مي كنيم،و تا استقرار حكومت حق وعدل در سرتاسرعالم وتا نابودي كامل طاغوتها وشيطانها دست از مبارزه بر نمي داريم و خداي بزرگ برآنچه مي گوييم شهيد وشاهد است(37)
نظرات شما عزیزان: