دفاع مقدس
 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2988
بازدید دیروز : 1923
بازدید هفته : 17005
بازدید ماه : 47516
بازدید کل : 10439271
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 22 / 6 / 1394

 

1- مقدمه
 

فرهنگ 1 جهاد 2 ميراث مجاهداني است كه نه تنها از همه جلوه هاي فريبنده دنيا مي گذرند،بلكه آگاهانه در راه خدا با تمام وجود(مال،جان) اطاعت امر حق و ولي او نموده و عمل به تكليف مي كنند . اين فرهنگ مبدا تحول هويت ايراني و تبلورارزش هاي اسلامي است.فرهنگ جهاد سرمايه حركت بسوي »پيشرفت« و »عدالت « به حساب مي آيد.عشق،عقل،علم،تدبيروتحمل در فرهنگ جهاد جمع شده و سرمايه اجتماعي توسعه بومي و پايدار را تشكيل مي دهد .فرهنگ جهاد عامل پيروزي انقلاب اسلامي و بقاي نظام جمهوري اسلامي مي باشد .اين فرهنگ كارآمدي خود را در دوران انقلاب و هشت سال دفاع مقدس به اثبات رسانده است .از اين رو مي تواند چارچوبي جامع براي حل مسائل مختلف كشور به شمار آيد. ارزش ها و باورهاي نهفته در اين گنجينه بزرگ معنوي كه يادگار مجاهدت هاي ميليون ها مردان و زنان فداكار اين مرز و بوم بوده و به خون ده ها هزار شهيد مزين شده است، مي تواند به مثابه موهبتي الهي چراغ هدايت جامعه اسلامي باشد.ترويج ارزش هاي آن در جامعه، گسترش ضابطه مندي،قانون گرايي،ازخودگذشتكي ،آزادمنشي ومبارزه باانانيت ها در زندگي فردي و اجتماعي است . فرهنگ جهاد بشارت دهنده وحدت در ميان تمام آحاد جامعه است و يادآور اين مطلب است كه اختلاف دست يابي به جامعه اي پيشرفته و عادلانه را ناممكن مي سازد. پاسداشت اين سرمايه با عمل به ارزش هاي آن بدست مي آيد . مهمترين اركان اين فرهنگ خدامحوري)باور(،اخلاص وتقوا) ارزش (وعمل به تكليف )رفتار( مي باشد. 
مسئله تحقيق رابطه مباني نظري،ارزشها و رفتارها با وفاق و افتراق اجتماعي و نوع تصور ذهني و عيني گروههاي اجتماعي است . سئوالات تحقيق عبارتند از اين كه،امام چگونه توانست هزينه فرايند انقلاب را با توجه به ماهيت استبدادي رژيم تا دندان مسلح وگستردگي انقلاب درمقايسه با انقلاب هاي بزرگ دنيا كاهش دهد؟ بحران هايي كه بعد از انقلاب بوجود آمدند،هر يك در سقوط يك نظام سياسي كافي بود،چگونه با كمترين هزينه مديريت شدند؟جنگ تمام عيار هشت ساله با توجه به كمي عده وعده چگونه اداره شد؟ وچگونه به پيروزي رسيد؟فرض مقاله اين است كه؛فرهنگ جهاد پشتوانه اصلي بر اندازي نظام ديكتاتوري پهلوي و پيروزي انقلاب اسلامي، تاسيس جمهوري اسلامي واداره هشت سال جنگ تحميلي ودفاع مقدس و بزرگترين سرمايه معنوي و اجتماعي در حل بحران هاي گونه گون بعد از پيروزي انقلاب اسلامي بوده است.تذكر چند نكته در مقدمه براي فهم بهتر كمك خواهد كرد: 
1- ايثار مقدم شمردن ديگران بر خود است و در برابر خود خواهي 3 و خودگرايي 4 قرار مي گيرد(1).جهاد در راه خدا عمل به تكليف است ،براي مجاهد جز خدا ديگري مطرح نيست كه مقدم داشتن مفهوم داشته باشد. از اين رو در عنوان مقاله ...» فرهنگ جهاد «... اخذ شده است نه ايثار. 
2- ايثار يك امر اخلاقي است،ايثارگر كسي را نسبت به خود ترجيح قايل شده و اورا مقدم مي دارد و خود را از يك بهره اي محروم مي كند »قدمه و فضّله« (2)،در حالي كه مجاهد ضمن عمل به تكليف در بدست آوردن امتيازات به ديگران سرعت و سبقت مي گيرد. 
3- منظور از جهاد در اين مقاله هرگونه تلاش در جهت تحقق آرمانها ومقاصد الهي است.چه از طريق فراهم آوردن زمينه ها و عوامل تحقق آنها و چه از طريق رفع موانع.چه از طريق تقديم جان،مال،فرزند،حيثيت و آبرو،وچه از دست دادن منافع و امتيازات اجتماعي - سياسي و تمام مظاهر مادي، چه در ميدان جنگ و چه در ميادين ديگر، مهم انجام تكليف، بسته به موقعيت مي باشد.تكليف را خدا و ولي زمان مشخص مي كند نه احساس دروني يا منافع افراد. 
4- فرهنگ مجموعه اي از معارف ،عقايد،ارزش ها،اخلاق،قوانين،آداب و سنن و...است كه فرد در جامعه بدست مي آ ورد و در قبال ان متعهد است (3). فرهنگ مجموعه نگرش ها ، ارزش ها رفتارهاي مشترك ميان مردم است و از نسلي به نسلي منتقل مي شود .با توجه به اين تعريف مي توان گفت ؛فرهنگ جهاد و شهادت مجموعه اي از باورها)خدامحوري(،ارزش هاي الهي )اخلاص و تقوا (وشيوه هاي رفتاري وضوابطي است كه فرد در جامعه اسلامي انجام مي دهد(تكليف)و در واقع جهاد و شهادت ايفاي تعهدات در قبال آنها مي باشد .بنابراين اتخاذ فرهنگ در عنوان مقاله مناسب و هدفمند است .دراين مقاله به مباني،آثارو چالشها و آسيب هاي آن از ديدگاه امام مي پردازيم.

2- مباني
 

1-2 جهان شناختي ؛ فرهنگ جهاد از نظر جهان شناختي ،جهان شناسي هاي ماترياليستي وفلسفي را پشت سر گذاشته و به حريم كبريائي» انا لله وانا اليه راجعون «واردگشته است. ما از خدا هستيم و به سوي او باز مي گرديم. چطور آمدن و چطور بودن و چطور بازگشتن مهترين سوالات اين جهان بيني هستند.هويت اصيل انساني تنها در صورتي تجلي مي يابد كه انسان در خدمت حق تعالي،خلق خدا، مجاهده در راه خدا و صراط مستقيم باشد. انحراف ازصراط مستقيم»مغضوب عليهم« و» ضالّين « و شقاوت است.راه مستقيم، راه كمال و سعادت است.ملتي كه اين راه را طي كند سعادتمند مي باشد(4) مجاهدان پويندگان صراط مستقيم هستند كه صراط اسلام ،صراط انسانيت، صراط كمال و راه به سوي خداست. راه مستقيم،راه جانبازي براي اسلام،عدالت اسلامي است. صراط مستقيم، راه آنهايي است كه خداوند سلوك و حفاظت آن را به آنها منت گذاشته است» همه ما و همه ملت بايد پاسدار اسلام و قرآن كريم باشد(5) پيروزي سالكين راه خدا مرهون خلوص نيت آنان، ايمان سرشار و عز م استوارشان است.انساني كه اسير جهان بيني مادي است.كسي كه جهان را محدود به عالم طبيعت با همه عظمت آن مي داند ،جهاد و شهادت در نزد او مفهوم پيدا نمي كند. امام مي فرمايد»: من نمي توانم باور كنم كه كسي مبادي معنوي نداشته باشد و براي مردم كوشش كند .من اصلاَ باورم نمي ايد،اينهايي كه خدا قائلند،آنهايي كه جزا قائلند،آنهايي كه عطا قائلند،اينها تعقل دارد كه يك كسي جان خودش را بدهد يك جان بالاتر بگيرد... اما آن كسي كه اين مبادي را ندارد يا بسيار احمق است يا دروغ است مطلب .من مي گويم دروغ است مطلب ،تعميه است .اينكه من براي مردم، براي توده دارم زحمت مي كشم« (6).جهاد و شهادت تفسيرمسير از ملك تا ملكوت است .بنابراين جهان بيني فرهنگ جهاد و شهادت ، توحيدي است.جهاد و شهادت بازگشت عالم طبيعت به غيب و تجلي غيب است.
2-2 انسان شناختي ؛ انسان ابعاد مختلف وجودي دارد.مسئله فطرت يكي از اساسي ترين آنها است.امام با استناد به آيه 30 سوره مباركه روم فطرت را جميع معارف حق مي داند كه خداوندانسانهارا بر آنها آفريده است .در امور فطري همه مشترك است،چون فطرت از لوازم وجود در اصل خلقت انسان است. امور فطري اختصاص به طائفه اي ندارد». فطرالناس عليها« قابل تغييروتبدل نيست ،»لا تبديل لخلق الله « انسانها خيال مي كنند كه با هم اختلاف دارند. احكام ولوازم فطرت مثل خودفطرت ازبديهيات مي باشد» ولكن اكثر الناس لا يعلمون« حريت،تسليم در برابر سلطان عادل وعدالتخواهي ازامور فطري هستند.(7)انسان داراي دو نوع فطرت، اصلي و فرعي است. عشق به كمال مطلق ، فطرت اصلي استقلالي است و تنفراز نقص، فطرت فرعي است.انسان با يكي ازما سوي منقطع وبا ديگري به جمال وجميل واصل مي شود(8) احكام شريعت مربوط به فطرت و براي خلاصي فطرت از حجاب ظلمت طبيعت است . عامل انحراف انسان ازفطرت،دلبستگي به دنيا،اختلاف محيط ها وعادات است. همه درجستجوي كمال هستند،اما درتشخيص مصاديق كمال مطلق،اشتباه مي كند (9) فطرت انسان را درراه حق و حقيقت قرارمي دهد. انسان راه وصول به خير مطلق وجمال مطلق را از طريق فطرت مي پيمايد.اگرخودبيني و خود خواهي ازبين برود،انسان حق پذير مي گردد. اگر فطرت اصلي انسان از تصرف ابليس محفوظ بماند،تعليمات قرآن شريف وانبياء عظام واوليا كرام دراوجلوه مي كند (10). جهاد در راه خدا،بازگشت به فطرت اصيل است.اين تحول انسان را از ملك به ملكوت، از طبيعت به مقام قرب و »عند ربهم يرزقون« نايل مي كند،يك شبه ره صد ساله طي مي نمايد.مجاهد با نثار جان ،مال،فرزند و عيال،چشمش به جمال الهي روشن مي گردد. 
»آن كس كه تو را شناخت جان را چه كند 
فرزند وعيال وخان ومان را چه كند 
ديوانه كني هر دو جهانش بخشي
ديوانه تو هر دو جهان را چه كند« 
در اين نوع انسان شناسي است كه سرود »شهادت هنر مردان خدا است« طنين انداز مي گردد .شهيد شمع محفل دوستان وبشريت مي شود . شهداء در قهقهه مستانه شان و در شادي وصولشان از نفوس مطمئنه اي مي شوندكه خطاب فَادخُلي في عبادي و ادخُلي جنَّت ي پروردگارشامل حالشان مي گردد. شهادت طلبي و فوز عظيم دانستن آن يك تحول انسان شناختي است.پيشرفت مسلمين در صدر اسلام مرهون فرهنگ جهادوشهادت بود.شهادت طلبي ،خود را به حلقوم مرگ انداختن براي نجات اسلام وكشوراسلامي است(11) 
شهادت و شهادت طلبي يك عمل آگاهانه،خالصانه،خدامحورانه است.شهيد جز خدا از هيچ كس توقعي ندارد ،پس هر كشته شدني شهادت وهر كشته اي شهيد نيست .مقوم شهادت فنا في الله شدن است.عشق به مرگ و شهادت يك تحول جدي دروني انسان شناختي است.امام راه علاج رهايي از قيد استبداد و ديكتاتوري داخلي و نفوذ و تسلط بيگانگان را متحول شدن مردم مي داند،اين تحول در گرو توجه به اسلام است.اسلام انسان را از عشرتكده ها به ميدان مبارزه ومجاهده مي كشاند(12) رمز پيروزي ملت ها آرزوي» شهادت« است.(13) انسان در فطرت خود سعادتمند آفريده شده است. شهادت راه سعادت و بازگشت به فطرت اصلي است. فرياد »اقتلوني اقتلوني يا ثقات ان في قتلي حياتا في حيات(14) فرياد انسان سرمست سبوي ديدار يار است .شهيد در خون خويش مي غلتد ونعره مستانه مي زند . همه عوامل زبوني، حقارت، سستي، خود باختگي ازاو مي گريزند و به شكوهي پايدار و غروري ماندگار دست مي يابد .آنان كه هستي خويش را براي وصال دوست، مهيا كرده اند، از دام هاي منيت رهيده و شيطان را در بند كشيده و او را به يأس كشانده اند(15).شهادت امتيازي است كه خداوند به انسان هاي لايق و شايسته اعطا مي كند.اين شايستگي از طريق انجام تكليف الهي حاصل مي گردد »سعادت را آنها بردند كه تكليف خودشان را ادا كردند- چه درحبس، چه در زير شكنجه، و چه بيرون از حبس« (16)آنها كه عمل به تكليف نكردند چه؟ انسان تعجب مي كند از كساني كه قاعدين دوران بودند،امروز مجاهد شده اند و از خود سوال مي كند :اينها كه عمل به تكليف نكردند،آيا سخنان امام را هم نشيده اند؟خطاب مجاهدان به ايثارگر يا مجاز است يا فرار از چون مجاهد و شهيد امتياز حهاد و شهادت را بدست مي آورد در حاليكه ايثارگر چيزي را از دست مي دهد. 
مجاهده در مكتب اسلام فروش جان ناقابل خويش به خداوند عزيز و اعتلاي انسان است . شهيد با خون خود به هستي خ ويش، ارزش و جاودانگي مي بخشد . خون شهيد براي هميشه در رگ هاي اجتماع مي جهد. پيامبر اكرم)ص( فرمود »:فَوقَ كُلِّ ذي بِرٍّ بِرّ حتَّي يقتَلَ الرَّجلُ في سبِيلِ اللَّه فَاذَا قُتلَ في سبِيلِ اللَّه فَلَيس فَوقَه بِر« (17)بالاترازهرنيكويي، نيكويي ديگري است ، تا آنگاه كه انسان در راه خدا كشته شود ، وقتي كشته شد ، بالاتر ازآن نيكويي نيست . نيز فرمود »:اجود النَّاسِ من جاد بِنَفسه و ماله في سبِيلِ اللَّه تَعالَي« ( 18)بخشنده ترين مردم، كسي است كه جان و مال خويش را درراه خدا ،ببخشد . شهيد عاشق خدا است. علي(ع) فرمود: به خدا كه با مردن،چيزي به سر وقت من نيامد كه آن را نپسندم و نه چيزي پديد گردد كه آن را نشناسم، بلكه چون جوينده آب به شب هنگام بودم كه ناگهان به آب رسد(19). حال شهيد فوق حالات عارف در شعر حافظ است كه مي گويد: 
»دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند/ اندر آن ظلمت شب آب حياتم دادند
چه مبارك سحري بود وچه فرخنده شبي/ آن شبِ قدر كه اين تازه براتم دادند«
(حافظ ص 114 )
امام خانواده هاي شهدا را مشعلداران راه اوليا،جانبازان را چراغ هدايت، اسرا را سرود آزادي ،مفقودين را محور درياي بيكران خداوند توصيف مي كند وعظمت شهدا را غير قابل توصيف مي داند».شهدا شمع محفل دوستانند. شهدا در قهقهه مستانه شان و در شادي وصولشان عند ربهِم يرزقون اند؛ و »از نفوس مطمئنه اي « هستند كه مورد خطاب فَادخُلي في عبادي و ادخُلي جنَّتي پروردگارند. اينجا صحبت عشق است و عشق؛ و قلم درترسيمش برخود مي شكافد(20)كلام امام بسيار پر معني است ؛ شهدا شمع محفل دوستان است نه اغيار.شهدا نورهدايت رهروان شان هستند،نه آنها كه ديروز جنازه شهدا را با انگشت نشانه مي رفتند و امروز خون آنها را مصادره مي كنند.آنها كه به دليل مملو بودن دماغشان از گنداب ماديت ،روي ازعطر مجاهدان بر مي تافتند.عشق يكي از عناصر اصلي فرهنگ جهاد است. يكي ازعلائم عشق آن است كه محب آنچه را محبوب مي پسندد ،بپسندد. پدر مجنون اورا به زيارت خانه خدا برد تا شايد از عشق ليلي دست بر دارد،ولي مجنون چون حلقه در به گرفت چنين سرود: 
»در حلقه عشق جان فروشم
بي حلقه او مباد گوشم . 
گويند ز عشق كن جدائي 
كاين نيست طريق آشنايي
گويند كه خو،زعشق واكن
ليلي طلبي زدل رها كن .
يارب تو مرا زياده ميلي
هر لحظه بده به روي ليلي
از عمر من آنچه هست بر جا
يبستان و به عمر ليلي افزاي 
گرچه شده ام چو مويش از غم
يك موي نخواهم از سرش كم 
(نطامي،ليلي ومجنون، 80-81 )
امام تقديراز عمل رزمندگان را به دليل بذل خالصانه بزرگترين سرمايه خود(جان) فقط در عهده اولياي خدا و الهام گرفتگان از خدا مي داند . آنچه در نزد خدا ارزش دارد،عمل از روي اخلاص است .آنچه اهميت دارد»علي حبه« (سوره انسان: 8) است . صورت عمل انسان مخلص با غير آن، يكي است، لكن محتوا دوتا است، ميزان محتواي عمل است، نه صورت عمل. شمشير علي بن ابي طالب- سلام اللَّه عليه- و ديگران فرقي ندارد، ارزش درمرتبه اخلاص اواست.اين مرتبه اخلاص است كه يك ضربت را با عبادت ثقلين، عبادت جن و انس برابر بلكه افضل مي كند(21) .غربيان و شرقيان و غربزدگان و شرق زدگان بعد معنوي و روح عرفاني و الهي اين فداكاريها را نمي توانند توجيه و تحليل كنند؟ اينجا عمل و جسارت مطرح نيست؛ انگيزه و روح آن مطرح است. عشق به محبوب حقيقي،همه چيز را محو مي كند و هر انگيزه اي غيرازعشق به او را مي سوزاند . جز در طبقه اولياي الهي و تربيت شدگان مكتب آنان ،در كدام جنگ و نهضت ، در طول زمان و سراسر خلقت، فداكاراني مانند ايران وجود دارند. در كجا، چون مادران و پدران و همسران و خواهران و برادران و ساير بستگان اينان را سراغ داريد كه پس از چند قرباني باز براي قرباني ديگر فرزندان خود پيشقدم مي شوند. اين مكتب قرآن و اسلام راستين است؛ و اينان فرزندان اين قرآن و اين مكتب هستند(22)
3-2 فقهي ؛ تكاليف الهي از ديدگاه امام دو دسته اند؛تكاليف شخصي ( خطاب شخصي) و تكاليف عمومي (قانوني).ابتدا به معيارهاي اين دو اصطلاح مي پردازم:خطاب شخصي ويژگيها و نشانه هايي از اين دست دارد:همواره روشن و جزئي است.آگاهي و توانايي مكلف برانجام و يا ترك آن شرط اساسي است.مخاطب, بايد برانگيزانده شود.هر خطابي كه اين ويژگيها را داشته باشد،خطاب شخصي است.خطابهاي قانوني و كلي با اين نشانه ها شناخته مي شوند: مخاطب، همه كساني هستند كه اين خطاب به آنان مي رسد. محدود به زمان و مكان و افراد خاصي نيست . در اين گونه خطاب،توانايي و آگاهي مخاطبان شرط صدور خطاب نيست . لازم نيست همگان از اين گونه خطاب برانگيزانده شوند.در يك سخن كلي مي توان گفت: در خطابهاي شخصي به تعداد مخاطبان,خطابي مستقل و جداگانه وجود دارد,ولي در خطابهاي قانوني, خطاب يكي و مخاطبها فراوان است (23) .در امرهاي قانوني و كلي هدف قانونگزاري است. طبيعي است گروهي به اين قانون گردن نهند و گروهي گردن فرازي كنند. درهر صورت اين گونه امر و خطاب لغو و بيهوده نخواهد بود(24) . قانون براي عالم و جاهل،تونمند وعاجز برابر است ولي دستورات شخصي وابسته به آنها مي باشد . 
مبناي فقهي فرهنگ جهاد همين ديدگاه اصولي امام در بحث خطابات قانوني است.بر اساس اين نوآوري همه مكلف به مبارزه وجهاد در راه خدا واجراي احكام خدا هستند. همه مكلف به مبارزه با طاغوت وحكومت هاي غير الهي هستند.همه بايد بر اساس قدر مقدور،اهم ومهم،مصالح اسلام ومسلمين ومملكت اسلامي اقدام كنند،درغير اين صورت موآخذه خواهند شد.اگر قادر به انجام هيچ كاري نباشند معذورند نه اينكه تكليف از آنها برداشته شود.تحقق اين فرهنگ كه بر آمده از خطابات عمومي الهي است،مستلزم شجاعت و صبوري، ايثار وپايداري ، مبارزه با نفس(جهاد اكبر)،مبارزه با رژيم هاي استبدادي و ديكتاتوري واستقامت در برابرقدرت هاي شرق وغرب است. امام اين گونه مي ستايد »:صلوات و سلام بر بازماندگان شجاع و صبور شهدا و بر بندگان شايسته پروردگار،سلام بر ملت عظيم الشأن ايران كه همچون سدي عظيم در مقابل ابرقدرتان شرق و غرب استقامت كردند« (25) شهيد چمران بعد ازذكر فجايع دشمن وبيان رشادت ها و دلاورمرديهاي رزمندگان اسلام در پاوه، اين گونه با خدا سخن مي گويد»:اي خداي بزرگ تو به من آن شجاعت رادادي كه سينه سپر بلا كنم و به استقبال شهادت بروم،و آن چنان در دل توطئه گران ايجاد رعب و وحشت كنم كه به محض شنيدن اسم من مثل مور ملخ بگريزند و از رودرروئي با من بپرهيزند« (26) انجام اين تكليف در سايه وحدت و همبستگي ممكن است.اتحاد ازخدا گرايي ، اختلاف و نزاع از باطن خود انسان وهواهاي نفساني بوجود مي آيد.پيروزيها در اثر انسجام تمام قوا با نقشه واحد و فكر واحد نصيب مي شود. حفظ انسجام و وحدت ضروري وتزلزل در اين امر الهي از بزرگترين اسباب شكست و از هم پاشيدگي است.فرهنگ جهاد برآمده ازوحدت همه مردم درانقلاب و بنيانگذاري نظام جمهوري اسلامي بود. وحدت عامل همدلي ودلگرمي مجاهدان است.زنان و مردان،شهري وروستائي و عشاير وخانواده ها فداكارانه مشاركت كردند. امام اين گونه از آنها تجليل مي كند»: درود اولياي حق در طول تاريخ بر رزمندگان راه هدف؛ از ارتش و سپاه و بسيج و ديگر فداكاران قواي مسلح نظامي و انتظامي و عشايري و مردمي، و آفرين بر مادران و پدران متعهدي كه چنين فرزندان سلحشور وعاشقي را دردامن پربركت خود تربيت نمودند « (27) 
قرآن كريم يكي از ويژگي هاي برجسته انسان هاي مؤمن را حضور در عرصه رقابت سازنده و مفيد معرفي مي كند. مسير مسابقه »صراط مستقيم« مسافت از ملك تا ملكوت وجايزه مسابقه غفران ورضايت الهي است.مثل همه مسابقه ها اول سرعت مي گيرند ، »اولئك يسارِعونَ في الخَيرات) «مؤمنون /61) سپس سبقت مي جويند »فَاستَبِقُوا الخَيرات« ، ) مائده/48 ) مسابقه براي طلب مغفرت و جلب رضايت خدا صورت مي گيرد »سابِقُوا الي مغفرَه من ربكُم« )حديد/21 (قرآن كريم مسابقه و رقابت سالم را ارج مي نهند » و السابِقُونَ السابِقُونَ، اولئك المقَرَّبون «(واقعه/ 10-11) و پيشگامان پيشگامند، آنها مقرّبانند! حال كه انسان ناگزير از رقابت است، بدون ترديد يكي از زمينه هاي مسابقه جهان ، برداشتن موانع رشد و تكامل معنوي جامعه است و آن نيازمند فداكاري ، از خود گذشتگي و ايثار جان و مال و آمادگي براي استقبال از جهاد و شهادت است . انسان در ميدان مبارزه حق و باطل براي دفاع از آرمان هاي اصيل معنوي ، كه بالاترين درجه خير و نيكي است سرعت مي گيرد و براي درك شهادت و مغفرت ورحمت الهي ازهمديگر سبقت مي جويد.همه سرعت كنندگان ورقابت كنندگان راه خدا برنده هستند.اين مسابقه بازنده ندارد ،كشته شود يا بكشد پيروز است » . احدي الحسنيين « حضور دائمي و خستگي ناپذيرمردم درصحنه ها، و آمادگي و فداكاريهاي خالصانه آنها درطول سالهاي پرفرازونشيب انقلاب وهشت سال دفاع مقدس آنها را در مقابل رژيم تا دندان مسلح ومورد حمايت مستكبران و عراق مورد تاييد نظامي، انساني،امنيتي واطلاعاتي غرب وشرق وكشورهاي منطقه به پيروزي رساند. حضور دائمي بود كه مهر افتحار بر پيشاني ملت ايران در عرصه داخلي وبين المللي زد ولكه ننگ جنگ هاي ايران وروس را در قرن 19 وپيمان هاي تركمانچاي وگلستان را پاك كرد.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: دفاع مقدس
برچسب‌ها: دفاع مقدس
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی