11 بهمن 57 امام خمینی و همراهان ایشان نوفللوشاتو را در میان بدرقه اهالی این شهرك به سمت پاریس ترک كردند. مرحوم حبیبالله عسگر اولادی در خاطرات خود درباره این روز چنین نقل كرده است: «غروب یازدهم بهمن برای حرکت به سمت ایران به فرودگاه رفتیم. جمعیت زیادی از کشورهای مختلف اروپایی و اسلامی آنجا جمع بودند و یکپارچه ابراز احساسات میکردند.»
همانطور که در فرودگاه ایران برنامههایی برای استقبال از امام تدارک دیده شده بود، در فرودگاه پاریس نیز مراسمی برای بدرقه امام در نظر گرفته شد.
خبرنگار روزنامه اطلاعات در گزارشی از این مراسم استقبال چنین نوشت: «از ساعت هفت بعدازظهر به وقت پاریس تا لحظهای که هواپیمای امام خمینی در آسمان فرودگاه شارل دوگل به پرواز درآمد، حدود یک هزار تن از دانشجویان، زنان و مردان مقیم فرانسه و سایر کشورهای اروپایی و آمریکایی که برای مشایعت امام خمینی به فرودگاه آمده بودند در محوطه فرودگاه در حالی که دهها عکس امام خمینی را در دست داشتند به نفع او شعار میدادند و سرودهای انقلاب و پیروزی را میخواندند. در گوشهای از فرودگاه هم نمایشگاهی از عکسهای شهدای انقلاب، مجروحان و کسانی که در طی سالهای اخیر شکنجه دیده بودند برپا شده بود. که بر بالای آن نوشته بودند: حقوق بشر شاه! »
حدود ساعت 1 به وقت فرانسه و 3 و 30 دقیقه بامداد به وقت تهران روز پنجشنبه 12 بهمن 1357هواپیمای حامل امام خمینی از فرودگاه شارل دوگل به سمت ایران به پرواز درآمد.
غیر از برخی از اعضای خانواده امام خمینی، سیاستمداران انقلابی و خبرنگاران نیز در این پرواز حضور داشتند. بنا به قولی این پرواز ایرفرانس را ابوالحسن بنیصدر با یک چک بیمحل چارتر كرده بود. دکتر ابراهیم یزدی اما درباره نحوه کرایه این هواپیما میگوید: «بازاریانی که در پاریس بودند، جمعا 400 هزار تومان پول دادند و یک هواپیمای ایرفرانس دربست کرایه شد». از حاج کریم دستمالچی، بازاری ثروتمند تهرانی و از اعضای جبهه ملی نیز نام برده میشود كه این هواپیما را اجاره و بیمه كرد. قول مشهور دیگر آن است كه علا میرمحمدصادقی بازاری معروف اصفهانی وقتی دید ایرفرانس حاضر به اجاره این هواپیما به دلیل خطرات احتمالی آن نیست، با یک چک 2 میلیون دلاری، این پرواز و سرنشینان آن را بیمه كرد.
حجت الاسلام سیداحمد خمینی، آیت الله مرتضی مطهری، حسن حبیبی، حجت الاسلام محمد منتظری، حجتالاسلام حسن لاهوتی، حاج مهدی عراقی، سیدصادق طباطبایی، ابراهیم یزدی، صادق قطبزاده، حبیبالله عسگراولادی و ابوالحسن بنیصدر از جمله افراد سرشناس در این پرواز بودند. از مرور خاطرات اكثر حاضران در این پرواز چنین برمیآید كه عمده این افراد وحشتزده بودهاند چون مشخص نبود چه اتفاقی در انتظار آنان است. احتمال میرفت هواپیما در طول سفر مورد سوءقصد قرار گیرد یا افراد حاضر در این پرواز هنگام نشستن در تهران ازسوی حكومت بازداشت شوند. اما در این میان امام خمینی آرامش خاصی داشت.
عسگر اولادی که یکی از مسافران پرواز انقلاب بود میگوید: «مقداری از پرواز که گذشت خلبان آمد خدمت امام و عرض کرد که اگر میل داشته باشید، میتوانید بروید و بر روی تخت من استراحت کنید.
بعضی از کسانی که در آنجا بودند، از روی نگرانی که نکند برای امام نقشهای کشیده باشد، گفتند که مصلحت نیست و امام نباید برود و بعضی هم گفتند که خود امام باید تصمیم بگیرند. امام فرمودند: میروم کمی استراحت کنم. من و تعدادی دیگر حرکت کردیم که همراه ایشان برویم، امام فرمودند: همه سر جای خود بمانید و لازم نیست. فقط سید احمدآقا و شهید عراقی ایشان را به محل استراحت بردند که امام به آنها نیز فرموده بود بروید و آنها نیز بیرون آمدند، ولی همگی مراقب بودیم.
حدود یک ساعت گذشت و امام تشریف آوردند، وضو گرفته بودند. وقتی نشستند به تهجد مشغول شدند و آرامش خاصی داشتند. اما همگی ما نگران بودیم که وقتی وارد مرز میشویم نکند هواپیمای ما را بزنند. عمدتاً یک وضع روحی فوقالعاده بدی داشتیم، کسی در چهرهاش رنگی نبود غیر از امام که آرامش خاصی داشتند و مشغول ذکر بودند.
وقتی از مرز ترکیه وارد ایران شدیم، یکی دو هواپیمای فانتوم اطراف هواپیمای ما را احاطه کردند، نگرانی همه ما بیشتر شد، اما الحمدلله اتفاقی پیش نیامد و آن هواپیماها هم رفتند. با فاصله کمی خبرنگارهایی که در انتهای هواپیما سوار بودند، برای مصاحبه به قسمت جلو و خدمت امام آمدند.یک خبرنگار که شاید آمریکایی بود، پرسید: «شما به عنوان مقتدرترین انسان در حال وارد شدن به ایران هستید، لطفاً بگویید چه احساسی دارید؟» امام فرمودند: «هیچ». این خبرنگار خیال کرد که یا حرفش را نتوانسته است برساند یا بد ترجمه کرده و یا امام متوجه نشدهاند سؤالش چه بوده، برای همین مجدداً پرسید: «شما در طول تاریخ ایران به عنوان مقتدرترین انسان در حال وارد شدن به ایران هستید، از این ورود مقتدرانه چه احساسی دارید؟» وقتی که ترجمه کردند امام فرمودند: «هیچی» و آهسته ادامه دادند،«الا ان اقیم حقا و ابطل باطلاً»؛ مگر اینکه حقی را استوار کنم و باطل را سرنگون سازم.»
هنگامیکه هواپیما بر فراز شهر تهران و بر روی باند فرودگاه رسید، اجازه فرود داده نشد، در نتیجه حدود ده دقیقه در آسمان تهران به پرواز خود ادامه داد اما در نهایت موفق شد در فرودگاه مهرآباد فرود آید. مرحوم عسگراولادی دراین باره نیز گفته است: «هواپیما آرام آرام نزدیک باند آمد و یک دور زد و اوج گرفت دو مرتبه برگشت و با آرامش نشست. نفهمیدیم این قضیه چه بود. بعدها که خلبان مصاحبهای کرد گفت از من یک کار شیطانی خواسته شده بود که من در دنیا و قیامت نمیتوانم جواب بدهم، بدینجهت بالا رفتم و به خودم مسلط شدم و دو مرتبه پایین آمدم».
هواپیمای امام ساعت 8:45 دقیقه در باند فرودگاه مهرآباد تهران بر زمین نشست. با گشوده شدن درِ خروجی هواپیما ابتدا همراهان امام و خبرنگاران خارج شدند. سپس 9:30 دقیقه گروهی از منتخبین کمیته استقبال وارد هواپیما شدند و رأس ساعت 9:37 دقیقه و 30 ثانیه امام از هواپیما خارج شدند.
نظرات شما عزیزان: