اسلام یک دین توصیفی است نه دین فرمانی اما رسوبات حکومت های استبدادی سابق سبب شده است تا بخش گسترده ای از رفتار ما رفتار ارباب مآبانه، شاهانه باشد و این رفتار حتی در برخوردهای خانوادگی هم وجود دارد و افراد به جای نرم سخن گفتن به هم دستور می دهند.
دین مانند یک نقشه ساختمانی است. معمار و مهندس نقشه را می کشند و به شما می دهند و به شما می گویند اگر می خواهید این بنا اصولی ساخته شود طبق این نقشه پیش بروید. حالا اگر شما چیزی را جابه جا کنید و تغییر دهید خودتان دچار مشکل می شوید.
شاهان عرب و عجم ما را به خشونت کشیدند در حالی که در فرهنگ اسلامی آمده است" سید القوم خادمهم". خادم کسی است که شما او را اجیر می کنید تا بخشی از کارهایتان را انجام دهد و در مقابل کاری که انجام می دهد مزد دریافت می کند و یا با کرامت برای جامعه و مردم کاری را دنبال می کند.
خداوند متعال به نبی ختمی صلی الله علیه و آله می فرماید تو فقط می توانی انذار و بشارت بدهی، لذا ما در باب امر به معروف و نهی از منکر گفتیم هیچ کسی بر دیگری ولایت ندارد مگر اینکه با دلیل ثابت شده باشد چرا که جامعه ظرف حیطهء عموم است و انجام منکر جامعه را مشکلدار می کند و همین امر باعث می شود دیگران در طرف منکر ولایت امر و نهی را پیدا کنند.
امر به معروف و نهی از منکر به معنای فضولی و تجسس در زندگی و حریم خصوصی افراد نیست. اسلام برای انسان کرامت قائل است و اجازه نمی دهد کسی در حریم خصوصی دیگران دخالت کند.
امر به معروف یعنی شما در یک جامعه زندگی می کنید، در این جامعه کسی به طور طبیعی به کسی ولایت ندارد، اما چون نظام اجتماعی است و همه می خواهند در جامعه زندگی کنند اگر کسی از قوانینی و عرفیاتی که مورد نظر است و جامعه آن را به عنوان هنجار پذیرفته است تخطی و در محیط اختلال ایجاد کرد و بر همگان لازم است جلوی آن را بگیریند.
در واقع خود شخص خاطی است که برای دیگران این ولایت را به وجود می آورد تا به او تذکر دهند نه اینکه "تعمیم امامت" وجود داشته باشد. اگر همه امامند پس معموم کیست؟ لذا ما باید مراقب باشیم تا با اسم دین مروج گناهان کبیره ای مانند تجسس نشویم.
بسیاری از بلاها به خاطر ترک امر به معروف و نهی از منکر است
امر به معروف و نهی از منکر و به عبارت دیگر، نظارت ملّی، اهمیّت فراوانی در اسلام دارد. اگر مسلمانها به این دو واجب دینی اهمیّت دهند، گناه و زشتی و فساد، از جامعه رخت میبندد و بلا و مشکلات، کاهش مییابد؛ زیرا بسیاری از بلاها به خاطر ترک امر به معروف و نهی از منکر است.
مراتب امر به معروف و نهی از منکر
مرتبهء اوّل و دوّم: امر به معروف و نهی از منکر چند مرتبه دارد.
«انزجار قلبی» و «تذکر زبانی»
در این خصوص لازم است گفته شود که در این دو مرتبه و به خصوص در تذکّر زبانی، تأثیر نظارت ملی وابسته به ملایمت، ملاطفت و استفاده از برهان و استدلال است و عمل به این دو واجب شرعی باید بدون تحمیل فکر و عقیده ی شخصی و بدون لجاجت، تندی و تنش باشد.
مطلب دیگر اینکه اگرچه در بسیاری از موارد نظارت ملی تک نفره از جانب دوستان، پدر و مادر، معلمها و نظایر آن مۆثر است و این افراد در صورت احتمال تأثیر نباید در نظارت ملی کوتاهی کنند، امّا نظارت ملی در خصوص گناهان اجتماعی و از سوی افراد غریبه، به صورت تک نفره تأثیر ندارد و تأثیر به سزای آن وابسته به نظارت و تذکر همگانی و جمعی است.
به عنوان مثال، وقتی یک زن یا دختر بدحجاب از خانه بیرون میآید، اگر تنها یک نفر به او تذکر دهد، اتّفاقی رخ نمیدهد؛ زیرا با یک تذکّر زبانی، معروف احیا نمیشود. ولی اگر همه خود را موظّف به نظارت ملی بدانند و پس از نفر اوّل، افراد دیگری به صورت مکرّر و البته با مهربانی و با استدلال، متذکّر بدحجابی او شوند، مسلّماً به نفر چهارم و پنجم نخواهد رسید که فرد بیحجاب راهش را عوض میکند و برای اصلاح حجاب خود یا از خجالت مردم، به خانه برمیگردد.
مرتبهء سوّم:
مرتبهء سوم از امر به معروف و نهی از منکر، مبارزهء منفی است که قرآن کریم، تأکید فراوانی بر آن دارد. در این مرتبه، مۆمنین باید با افراد گناهکار تماس نداشته باشند. با آنها مراوده، داد و ستد و معامله نکنند و از خانوادهء گناهکاران، برای ازدواج، دختر یا پسر هم نگیرند.
قرآن کریم در این خصوص، حکایتی نقل میکند که بسیار حائز اهمیّت است. در جنگ تبوک که یکی از جنگهای سخت برای مسلمین بود، سه نفر تخلّف کرده و با بهانههای واهی و از روی سستی و تنبلی، از رفتن به جنگ خودداری کردند. وقتی پیامبر اکرم «صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» از جنگ باز میگشتند، این سه نفر به استقبال از لشکر مسلمانان رفتند. پیغمبر اکرم فرمودند کسی به آنان اعتنا نکند. همگان به دستور پیامبر عمل کردند و با آنها با بیاعتنایی برخورد کردند. در تاریخ آمده است حتّی زن و فرزند آنها نیز با آنان حرف نمیزدند و خلاصه از جامعه طرد شدند و در یک تنگنای شدید اجتماعی قرار گرفتند.
قرآن کریم میفرماید بهاندازهای برای آنان سخت بود که گویی زمین برایشان تنگ شده بود و دیدند چارهای جز توبه و انابه ندارند. لذا برای توبه، خدمت رسول خدا «صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» آمدند و خداوند متعال، توبه ی آنان را پذیرفت:
«وَ عَلَى الثَّلاثَةِ الَّذینَ خُلِّفُوا حَتَّى إِذا ضاقَتْ عَلَیْهِمُ الْأَرْضُ بِما رَحُبَتْ وَ ضاقَتْ عَلَیْهِمْ أَنْفُسُهُمْ وَ ظَنُّوا أَنْ لا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلاَّ إِلَیْهِ ثُمَّ تابَ عَلَیْهِمْ لِیَتُوبُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحیمُ»[توبه - 118]
از آنجا که انسان به طور طبیعی، اجتماعی است و دوست دارد با دیگران تماس و رفت و آمد داشته باشد، بیاعتنایی اجتماعی، او را در تنگنا قرار میدهد. از این جهت، روش مبارزهء منفی برای اصلاح افراد گناهکار تأثیر به سزا دارد. یعنی اگر به راستی روش مبارزهء منفی، بین افراد خانواده، در مدارس و دانشگاهها، در کوچه و خیابان، در بازار و به طور کلی در اجتماع، اجرا شود، مشکلات و معضلات اجتماعی و گناهان و مفاسد اخلاقی از جامعه رخت بر میبندد.
مرتبهء چهارم: مرتبهء دیگری از امر به معروف و نهی از منکر، امر به معروف و نهی از منکر عملی است. فقهای بزرگ نظیر مرحوم صاحب جواهر «ره» این مرتبه را مهمتر و مۆثرتر از همهء مراتب و در عین حال، آسانترینِ مراتب برمیشمرند.
در این مرتبه، مۆمنین با عمل خود و به عبارت دیگر، با اهمیّت دادن به واجبات و اجتناب از محرّمات و منکرات، دیگران را متنبّه میکنند، به گونهای که مردم با دیدن رفتار نیکوی آنان نسبت به انجام واجبات و ترک گناهان تشویق میشوند.
امام صادق «سلاماللهعلیه» میفرمایند: با عمل خود، امر به معروف و نهی از منکر کنید و برای تشیّع زینت باشید، نه مایه ی ننگ: «كُونُوا دُعَاةً إِلَى أَنْفُسِكُمْ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِكُمْ وَ كُونُوا زَیْناً وَ لَا تَكُونُوا شَیْنا»[کافی، ج 2، ص 77]
فرآوری: زهرا اجلال
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منابع:
بیانات آیت الله مظاهری؛ شفقنا
بیانات آیت الله نکونام؛ شفقنا
نظرات شما عزیزان: