در یادداشت واشنگتن پست آمده است، «تحولات ماههای اخیر به ریاض نشان داد که میتواند به عربستان آسیب بزند؛بن سلمان با درک این موضوع الگوی استراتژی ایرانی سلف خود عبدالله بن عبدالعزیز را در دستور کار خود قرار داده است.»
این یادداشت میگوید،«موضع گیری ضد ایرانی عربستان که در ادامه با حمایت این کشور از عراق در جنگ علیه ایران ادامه یافت با پشتیبانی عربستان از حضور نظامی قابل توجه آمریکا در منطقه پس از جنگ خلیج فارس به اوج رسید؛ این اختلاف نظر در اواسط دهه ۱۹۹۰ به جنگ رسانهای تمام عیار میان دو کشور تبدیل شد اما این روند در همان زمان به دلیل درک عربستان از موقعیت منطقهای ایران متوقف شد و عبدالعزیز در مسیر کاهش تنشها گام برداشت البته نباید از تاثیر جنگ داخلی در خانواده سلطنتی عربستان بر اتخاذ این رویکرد غافل بود.»
در ادامه یادداشت آمده است، «عربستان با اجرای ابتکار عمل در سال ۱۹۹۷ برای رفع تنشها با ایران تلاش کرد، اعتبار خود را در عرصه بین المللی ترمیم و تقویت کند؛ این ابتکارعمل در عرصه سیاسی برای وی به شدت سودمند بود.»
این دوره ۶ ساله تا سال ۲۰۰۳، زمان حمله آمریکا به عراق ادامه داشت. اما با تجاوز آمریکا به عراق که با مخالفت شدید ایران همراه شد و در پی آن به قدرت رسیدن محمد بن سلمان این روند متحول شد. عربستان در این سالها تمام هم و غم خود را صرف مقابله با نفوذ منطقهای ایران و تلاش برای سد کردن راه گسترش نفوذ این کشور کرد. تحریم قطر و ربودن نخست وزیر لبنان، از دیگر اقداماتی است که با این رویکرد انجام شد.
در پایان این یادداشت آمده است، «به رغم شباهت دوره ولیعهدی عبدالعزیز و بن سلمان، باید توجه داشت که ولیعهد فعلی سعودی به مراتب آسیب پذیرتر است؛ سناتور لیندسی گراهام، سناتور آمریکایی حامی عربستان که به داشتن این رویکرد معروف است، بن سلمان را دیوانه و خطرناک خوانده است؛ باید در نظر داشت که موضوع رقبای داخلی، به بن سلمان نشان داده که بسیار آسیب پذیر است؛ از این رو وی با مشاهده تحولات منطقهای اخیر رویکرد معتدل تری را در قبال ایران اتخاذ کرده و خواستار میانجیگری از سوی کشورهای ثالث شده است؛ بن سلمان اکنون باید نشان دهد که حاکمی بالغ و شریکی سازنده برای صلح است و مهمترین ابزارش در این مسیر کاهش تنشها با ایران است که برای منطقه و جهان پیامدهای مثبتی خواهد داشت.»
نظرات شما عزیزان: