حس‏گرائى و ظاهربينى بنى‏اسرائيل‏
 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 7107
بازدید دیروز : 718
بازدید هفته : 19919
بازدید ماه : 50430
بازدید کل : 10442185
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 1 / 6 / 1394

بنشينم و صبر پيش گيرم

دنباله كار خويش گيرم جهيچ سئوالى در اين دنيا بى‏پاسخ نخواهد ماند، اگر عامل طرح سئوال واقع جوئى و واقع‏يابى باشد حكمت و عنايت خداوندى بر اين است كهچون تو مى‏خواهى خدا خواهد چنين جججج‏

حق برآرد آرزوى متقين جو به هر وسيله و مشكلى باشد خداوند به وسيله معلمان و مربيان و آيات الهى خود، انسان واقع جو را به مقصد خود خواهد رساند اگر چه با فهماندن اين حقيقت به او باشد كه در مسير واقع جوئى قرار گرفتن، خود گامى بزرگ در حقيقت است و اگر سئوال براى زدن ضربه و آزار روحى يك انسان مطرح شود چنان كه مرد نحوى مرتكب شد و نيم عمر كشتيبان را بدان جهت كه نحو نخوانده بود به باد فنا سپرد، اگر انسان دل شكسته و رنجديده از آن سئوال غرض‏آلود نتواند پاسخ آن را با زبان بدهد، دير يا زود قانون پايدار انتقام از ستمكاران كه اين جهان كوه است و فعل ما ندا ‏

سوى ما آيد نداها را صدا

شارح امين آن است، از راه ميرسد و پاسخ عملى را با ضربه شكننده‏تر از سئوال غرض‏آلود بر هستى او مى‏كوبد لذا آن كشتى مقدار زياد راه نرفته بود كه- باد كشتى را به گردابى فكند- كشتى در آن گرداب به دور خود چرخيدن گرفت، از اين پهلو به آن پهلو، گاهى بالا و گاهى پائين، هر لحضه به كام گرداب كه بدون سر و صدا درس يموت النحوى را مى‏خواند نزديك‏تر مى‏گشت.

ديوار زندگى كشتى نشينان كه تا لحظاتى قبل اگر گرگ هم بودند اكنون همه آنان ميش شده بودند شكاف برداشته بود، هيچ كس سخن ديگرى را نمى‏نشيند، نگاه‏ها تمركز خود را از دست داده بودند، هر لحظه به سرعت چرخيدن كشتى به دور خود افزوده مى‏گشت، نوبت پاسخ كشتيبان به آن مرد نحوى فرا رسيده بود ولى آن نحوى بينوا با سكوتى مرگبار و اضطرابى كه كم‏كم حواسش را از كار كردن باز مى‏داشت در مرز زندگى و مرگ به وسيله كشتى به دور خود مى‏پيچيد كه گفت كشتيبان بدان نحوى بلند- اى مرد نحوى اى آشنا با نحو و بيگانه از خويشتن، اى برباد دهنده نيمى از عمر من، اى خلاصه كننده همه دانستنى‏ها و كردارها در نحو و قواعد آن هيچ ميدانى شنا كردن بگو آيا شنا كردن را مى‏دانى، آيا ميتوانى با علم شناگرى هستى خود را از اين گرداب مهلك نجات بدهى؟ آماده باش، چنان كه همه كشتى نشينان و خود من هم آماده مى‏شويم به خود بيا و دست از كشتى بردار، لباس‏هايت را تا آنجا كه بتوانى سبك كن و چشم از بار و توشه‏اى كه با خود آورده‏اى بپوش، حركت كن، برخيز، آيا شناگرى ميدانى؟ مرد نحوى بدون مراعات قوانين نحو و صرف و معانى و بيان و بديع و اشتقاق و عروض و قافيه و فقه‏اللغه و غير ذلك.

گفت نى از من تو سباحى مجو- نه اى كشتيبان عزيز كه واقعاً از زندگى خود بهترين بهره‏ها را برده‏اى، اى كشتيبان عزيز كه حتى يك لحظه از عمرت را به باد فنا نداده‏اى من شناگرى نمى‏دانم آيا راهى، چاره‏اى دارى براى من ارائه كن؟! اگر از اين گرداب مرگ و غرقاب فنا نجات پيدا كنم، براى هميشه هستى خود را مرهون تو خواهم بود اكنون چه كنم و چه خواهد شد؟!

كشتيبان كشتى آرام نمى‏گيرد و تدريجاً امواج طوفانى پيرامون گرداب وارد كشتى مى‏شوند بگو اى كشتيبان عزيز چه كنم؟

كشتيبان كه بنا به فتواى مرد نحوى نيم عمرش بخاطر نخواندن نحو بر باد فنا رفته بود با صدائى رسا

گفت كل عمرت اى نحوى فناست ‏

زان كه كشتى غرق در گرداب‏هاست جاگر نيمى از عمر من بجهت نخواندن نحو فانى شده است اكنون كل عمر تو اى نحوى به جهت جهل تو به شنا و شناگرى به پايانش رسيده است. اگر در يكى از آن روزهاى گذشته لحظه‏اى از عشق به آشنائى با مسائل و قواعد نحو كه فقط وسيله خوبى براى ابراز معانى است به خود مى‏آمدى و عقل خود را باز مى‏يافتى و با تحريك اين احتمال كه شايد روزى گذارت به دريا خواهد افتاد علم شناگرى مى‏آموختى و تمرين مى‏كردى نه تنها حكم به فناى عمر انسان‏هائى كه نحو نمى‏دانند نمى‏كردى بلكه امروز كه گرداب براى فرو بردن تو كام باز كرده است حيات خود را از مرگ نجات مى‏دادى ولى هيهات كه آب از سر گذشته و پيك اجل از در درآمده است» «7»

آرى غرق شدن در ماديات و دلباخته شدن به حسيّات به تدريج انسان را در گرداب خود فراموشى و خود پرستى قرار مى‏دهد و معبودانى هم چون گوساله سامرى چون علم و دلار و قدرت و ... در قلب انسان به جاى خدا مى‏نشاند و از درون انسان را به پوچى و پوكى مى‏برد و زمينه افتادن او را در چاه هلاكت و تيره بختى فراهم مى‏آورد و دنيا و آخرت و وجود خود انسان را بر باد مى‏دهد و براى آدمى چيزى جز حسرت و اندوه و پشيمانى و خزى دنيا و عذاب آخرت باقى مى‏گذارد و روزى انسان را بيدار مى‏كند كه آن بيدارى براى او كمترين سودى ندارد!

گذشت و عفو حق‏

راستى چه عجيب و شگفت‏آور است عظمت عفو و گذشت حق، ملتى را از چنگال ظالمانه فرعونيان و شكنجه‏هاى سخت آنان و قتل فرزندانشان و به بيگارى گرفتن زنانشان نجات داده، و با عنايت ويژه‏اش از ميان امواج رود نيل بدون اين كه كمترين آسيبى به كسى برسد به سلامت به منطقه امن آورده، و اين ملت از اين همه نعمت چشم پوشيده و ظالمانه به بدترين انتخاب تن داده به اين صورت كه از خداى رحمان دست برداشته، و از الطاف و كرامات او غفلت ورزيده و به جاى او گوساله‏اى را كه مجسمه‏اى بيش نيست و اندكى باد در او صدا ايجاد مى‏كند به عنوان معبود برگزيده و آن را پرستش و بندگى مى‏كند و قيافه كريه مادى‏گرى و حس‏گرائى و اقناع آروزها و شهوات بيجاى خود را نشان مى‏دهد و در حالى كه به خاطر انتخاب گوساله آن هم در برابر حضرت رب‏العزه و آلوده شدن به شرك كه ظلم عظيم است بايد به سخت‏ترين عذاب دنيا و آخرت دچار شود ولى از سوى حضرت حق با انجام مقدماتى كه به صلاح آنان بود مورد عفو و گذشت قرار مى‏گيرد تا پس از اين عفو عملًا به شكر آن همه نعمت برخيزد و در راه سپاسگزارى قدم بگذارد! مسئله شكر كه از اهم مسائل الهى و حقيقتى واجب بر همه بندگان است به خواست حضرت حق در آيات بعد به طور مفصل مورد بحث و تحقيق قرار خواهد گرفت.

كتاب و فرقان‏

منظور از كتاب كه پس از پايان مواعده چهل شب به حضرت موسى عطا شد قطعا تورات است كه حاوى همه مسائل لازم براى هدايت بنى‏اسرائيل بود.

قرآن مجيد به طور مكرر تورات نازل شده بر موسى را كه بخش اعظمى از آياتش تا زمان ظهور اسلام دست نخورده باقى ماند بود و در آن آيات بشارت به ظهور رسول اسلام موج ميزد مورد تصديق قرار داد و راه هر گونه عذر و بهانه‏اى را در ايمان نياوردن به پيامبر اسلام به روى يهود بست.

حضرت حق كه نازل كننده توارت بر موسى است تورات را حاوى هدايت و نور مى‏داند و آن را تا زمان مسيح كه زمان نزول انجيل بود ملاك داورى همه پيامبران پس از موسى در شئون زندگى مردم مى‏داند.

إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْراةَ فِيها هُدىً وَ نُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذِينَ أَسْلَمُوا: «8»

بى‏ترديد ما تورات را كه در آن هدايت و نور است نازل كرديم، پيامبرانى كه تا زمان مسيح تسليم تورات بودند بر اساس آن در ميان يهود داورى مى‏كردند.

قرآن مجيد به منافع عمل به كتاب‏هاى آسمانى اشاره مى‏كند آنجا كه مى‏فرمايد:

وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقامُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ: «9»

اگر آنان به تورات و انجيل و قرآن عمل مى‏كردند بى‏ترديد از بركات آسمان و زمين بهره‏مند مى‏شدند.

عمل به تورات و انجيل با بشارت‏هائى كه هر دو كتاب به رسالت پيامبر اسلام داده بودند به اين بود كه همه يهود و همه نصرانى‏ها نسبت به قرآن مجيد كه كامل‏تر از هر دو كتاب و آخرين كتاب آسمانى بود ايمان مى‏آوردند تا با ايمان به قرآن به حقيقت به تورات و انجيل عمل مى‏شد ولى متأسفانه احبار و رهبان و سردمداران يهود و نصرانيت از ايمان به قرآن امتناع كردند و زير مجموعه‏هاى خود را نيز از ايمان آوردن به قرآن منع كردند و در نتيجه نه به تورات عمل كردند و نه به انجيل و علاوه بر آن به تكذيب قرآن هم برخاستند و سد راه آيندگان هم در ايمان به قرآن شدند و جهان را به وضعى كه در اين زمان دارد كه هر گونه فسادى در آن موج مى‏زند و زور قدرت ناحق به دست حكومت‏هاى مسيحى و پول و اقتصاد در جهان و حكومت نامشروع اسرائيل در سرزمين غصب شده فلسطين به دست صهيونيسم است دچار كردند.

قرآن مجيد ملت يهود و جامعه نصرانى را بدون عمل به تورات و انجيل كه آياتش آنان را به ايمان آوردن به قرآن و پذيرفتن رسالت پيامبر دلالت مى‏كند و بدون عمل به قرآن بى‏ارزش و بى‏مايه مى‏داند، و مسلك آنان را صحيح و درست نمى‏داند.

قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ لَسْتُمْ عَلى‏ شَيْ‏ءٍ حَتَّى تُقِيمُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ ... «10»

بگو: اى اهل كتاب شما هيچ ارزشى نداريد و بر مسلك صحيح و درستى نيستيد تا زمانى كه به تورات و انجيل و قرآنى كه از سوى پروردگارتان نازل شده عمل كنيد.

فرقان را اهل تفسير و تحقيق و عالمان علم لغت و ادب به چند صورت معنا كرده‏اند:

دليل قانع كننده و قطعى، «11» شكافتن دريا براى بنى‏اسرائيل‏ «12» تورات كتاب آسمانى حق، «13» معجزات موسى كه از همه پيامبران به خاطر رام كردن دل يهود نسبت به فرهنگ حق بيشتر بود مانند اژدها شدن عصا، تابش نور سپيد از سر انگشتان موسى، مسلط كردن طوفان و ملخ و شپش و قورباقه به فرعونيان و آلوده كردن همه متاع و وسايلشان به خون‏ «14» كه همه آنها فاصل بين حق و باطل و مايه تميز كار درست از نادرست، و صدق از كذب، و كفر از ايمان، و معجزه از سحر بود، تورات و معجزات موسى حجت حق را بر ملت يهود تمام و كامل كرد و راه هر عذر و بهانه‏اى را در ايمان به خدا و قيامت و موسى و پيامبران پس از او بست ولى اين ملت لجوج و معاند و سنگدل قدر نعمت‏هاى مادى و معنوى خدا را ندانستند، و از موسى و فرهنگ الهى‏اش استقبال ننمودند و او را و برادرش را به شكنجه‏هاى عظيم روحى دچار كردند كه آيات بعد به گوشه‏اى از ستم‏ها و جنايات و لجاجت‏هاى آنان چه در زمان موسى و چه در زمان مسيح و چه در زمان پيامبران ميان موسى و مسيح و به ويژه در زمان ظهور اسلام نسبت به پيامبر اشاره مى‏كند.

آنان به جاى اينكه به وسيله تورات و فرقان هدايت الهى را كه فلسفه نزول تورات و تجلى فرقان بود بپذيرند، لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ‏ و از آثار و بركات هدايت در همه شئون زندگى در دنيا و برزخ و قيامت بهره‏مند شوند، و سعادت و خوشبختى ابدى خود را تأمين نمايند، بر اثر بيمارى خطرناك مادى‏گرى و دلبستگى به امور حسى، و غرق بودن در آمال و آرزوها و خيالات خام راه گمراهى و ضلالت را برگزيدند و مهر شقاوت و تيره‏بختى را بر پيشانى حيات خود زدند، و خزى دنيا و عذاب ابدى را براى خود خريدند!!

 

پی نوشت ها:

 

 

______________________________

(1)- اعراف 138- 141.

(2)- طه 88.

(3)- الميزان ج 1 ص 280.

(4)- تفسير نهج‏البلاغه جعفرى ج 14 ص 226.

(5)- انبياء 105.

(6)- مائده 33.

(7)- تفسير نهج‏البلاغه ج 14، ص 226.

(8)- مائده 44.

(9)- مائده 66.

(10)- مائده 68.

(11)- فرهنگ نوين.

(12)- مختصر نهج البيان.

(13)- اغلب مفسرين.

(14)- اعراف 133.

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: دریچه ای به سوی مذهب
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی