پیـــام های آسمــانی
جزء هفتم
(برگرفته از تفسیر نور)
1. يَأَيُّها الَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تحُرِّمُواْ طَيِّبَاتِ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكُمْ
وَ لَا تَعْتَدُواْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِين
اى كسانى كه ايمان آورده ايد، چيزهاى پاكيزه اى را كه خدا بر
شما حلال كرده است حرام مكنيد و از حد درمگذريد
كه خدا تجاوزكنندگان از حد را دوست ندارد.
اهل ايمان بايد از چيزهاى پاكيزه و طيّبات استفاده كنند.
«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا»
خوردنى ها، پوشيدنى ها و لذايذ حلال، براى انسان
آفريده شده است.
«لَكُم»
( مائده، 87)
2. قُل لَّا يَسْتَوِى الْخَبِيثُ وَ الطَّيِّبُ وَ لَوْ أَعْجَبَكَ كَثرَةُ الْخَبِيثِ
فَاتَّقُواْ اللَّهَ يَا أُوْلىِ الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُون
بگو: ناپاك و پاك برابر نيستند، هر چند فراوانى ناپاك تو را به اعجاب افكند.
پس اى خردمندان، از خداى بترسيد، باشد كه رستگار گرديد.
منطقِ «خواهى نشوى رسوا، همرنگ جماعت شو»قرآنى نيست.
«وَ لَوْ أَعْجَبَكَ كَثْرَةُ الْخَبِيثِ»
(مائده، 100)
وَ بِرَسُولِى قَالُواْ ءَامَنَّا وَ اشهْدْ بِأَنَّنَا مُسْلِمُونَ
و به حواريان وحى كردم: به من و به پيامبر من ايمان بياوريد.
گفتند: ايمان آورديم، گواه باش كه ما تسليم هستيم.
گاهى خداوند به دلهاى آماده الهام مى كند.
«أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوارِيِّينَ»
ايمان به خدا، از ايمان به رسول جدا نيست.
«آمِنُوا بِي وَ بِرَسُولِي»
(مائده، 111)
بگو: در روى زمين بگرديد و بنگريد كه پايان
كار تكذيب كنندگان چگونه بوده است.
سفرهاى علمى و آموزنده و عبرت آور، ستوده و نيكوست.
«سِيرُوا» ... «ثُمَّ انْظُرُوا»
(أنعام، 11)
در آن روز، عذاب را از هر كه بگردانند مورد رحمت خدا
واقع شده است، و اين كاميابى آشكارى است.
تسليم خدا شدن، زمينه ى دريافت رحمت الهى است.
«إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ»،
«مَنْ يُصْرَفْ عَنْهُ» ... «فَقَدْ رَحِمَهُ»
(أنعام، 16)
أَيْنَ شُرَكاَؤُكُمُ الَّذِينَ كُنتُمْ تَزْعُمُونَ
روزى همه را گرد آوريم، سپس به آنها كه شرك آورده اند بگوييم:
آن كسان كه مى پنداشتيد كه شريكان خدايند اكنون كجايند؟
قبل از هر عقيده و عشق و پرستشى،
آماده ى پاسخگويى در روز قيامت باشيم.
«وَ يَوْمَ نَحْشُرُهُمْ» ...
«أَيْنَ شُرَكاؤُكُمُ»
(أنعام، 22)
لِّلَّذِينَ يَتَّقُونَ أَ فَلَا تَعْقِلُونَ
و زندگى دنيا چيزى جز بازيچه و لهو نيست و پرهيزگاران را
سراى آخرت بهتر است. آيا به عقل نمى يابيد.
راه نجات از حسرت آخرت، فكر و تعقّل است.
«يا حَسْرَتَنا» ...
«أَ فَلا تَعْقِلُونَ»
(أنعام، 32)
نه، تنها او را مى خوانيد و اگر بخواهد آن رنجى را كه خدا
را به خاطر آن مى خوانيد از ميان مى برد و شما شريكى را
كه براى او ساخته ايد از ياد مى بريد.
دعاى خالصانه، همراه استجابت است.
«بَلْ إِيَّاهُ تَدْعُونَ فَيَكْشِفُ»
(أنعام، 41)
به زودى خواهيد دانست كه براى هر خبرى
زمانى معين است.
گرچه مجبور به ايمان آوردن نيستيد، ولى فكر عاقبت
و فرجام كار خودتان باشيد.
«وَ سَوْفَ تَعْلَمُونَ»
زود قضاوت نكنيد و مهلت دادن هاى الهى را
نشانه ى غفلت خدا از خودتان نپنداريد.
«سَوْفَ تَعْلَمُونَ»
( أنعام،67)
إِنىّ أَرَاكَ وَ قَوْمَكَ فىِ ضَلَالٍ مُّبِينٍ
و ابراهيم پدرش آزر را گفت: آيا بتان را به خدايى مى گيرى؟
تو و قومت را به آشكارا در گمراهى مى بينم.
خويشاوندى، مانع نهى از منكر نيست.
«إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ لِأَبِيهِ ...»
ملاك در برخورد، حقّ است نه سنّ و سال.
«قالَ إِبْراهِيمُ لِأَبِيهِ»
(حضرت ابراهيم به عموى خود كه سن بيشتر داشته،
آشكارا حقّ را بيان كرده و هشدار داده است.)
(أنعام، 74)
نظرات شما عزیزان: