در طول تاریخ مدعیان دروغین فراوانی وجود داشتهاند، از زمان خود ائمه طاهرین(ع) گرفته تا دورههای بعد همواره افرادی بودهاند که ادعای مهدویت داشتهاند مثلاً عبدالله افطح پسر امام صادق(ع) که منحرف شد و ادعای مهدویت کرد یا اسماعیل فرزند دیگر امام صادق(ع) که برای وی ادعای مهدویت شد. جالب است بدانید در برخی منابع اشاره شده که عدهای بر اساس روایتی جعلی در حق معاویةبن ابیسفیان هم ادعای مهدویت کردهاند و این موضوع نشان میدهد که انحراف در این حوزه تا چه حد زیاد بوده و از سدههای ابتدایی اسلام هم این انحراف بزرگ آغاز شده است.
در طول تاریخ مدعیان زیادی در حوزه مهدویت داشتهایم بخصوص در دورههایی که مشکلات و گرفتاریهای سیاسی و اقتصادی مردم بیشتر بوده است. هر گاه در طول تاریخ مردم تحت این فشارها یا فشارهایی که از ناحیه دشمنان خارجی وارد میشده قرار میگرفتند، انتظارشان برای ظهور منجی بیشتر بوده و شیادان هم از همین مسیر وارد میشدهاند.
اساساً ادعای دروغین درباره مهدویت با چه انگیزهها یا دلایلی انجام میشود؟
مدعیان دروغین، سه دستهاند؛ یا انسانهایی هستند که دچار اختلالات روانی و مالیخولیا هستند و درگیر توهمات و خیالات میشوند؛ اینها به اصطلاح مدعیان روانی در بحث مهدویت هستند. دسته دوم افراد شیادی هستند که با سوءاستفاده از احساسات دینی و مذهبی مردم در پی رسیدن به مطامع مادی و هواهای نفسانی خودشان یعنی قدرت، شهوت و ثروت هستند. دسته سوم این مدعیان هم مدعیانی هستند که جاسوس و عوامل استثمار هستند؛ اینها با برنامهریزی سرویسهای جاسوسی کشورهای استعماری در 200 ساله اخیر، بارها ادعای مهدویت یا ادعاهایی از این دست داشتهاند. برخی از اینها هم که شرایط لازم را از نظر دستگاههای اطلاعاتی بیگانه دارند، پس از ادعاهای اولیه و نشان دادن قابلیتهای خود، تحت پوشش و هدایت سرویسهای امنیتی قرار میگیرند. افرادی مانند مستر جیکاک، غلاماحمد قادیانی، علیمحمد باب، حسینعلی نوری و... که با کمک و هدایت دستگاههای جاسوسی خارجی ادعاهای دروغین خود را مطرح کردند و فرقههای انحرافی و ادیان ساختگی را تأسیس کردند.
چه وجوه اشتراک و افتراقی بین مدعیان دروغین مهدویت در اعصار گذشته با امروز دیده میشود؟
مهمترین وجوه مشترک این افراد، بازی کردن با روایات و توجیه و تفسیر این روایات بر اساس تفسیر به رأی و بخصوص تقطیع روایات است. یعنی اصل روایت و سند را بهدرستی مطرح میکنند اما از این روایت، نتیجهای ساختگی و مورد نظر و منفعت خود میگیرند و مثلاً میگویند نشانههایی که در این روایت بیان شده به من برمیگردد! یا روایت را تقطیع میکنند و بخشی از آن را به صورت ناقص بیان میکنند و سپس نتیجه انحرافی خود را میگیرند.
روش دیگر اینها تمسک به خواب و استخاره است. مثلاً غلاماحمد قادیانی مردم را با خواب به امامت خود دعوت میکرد یا علیمحمد باب هم خواب را عَلم میکرد و مدعیان دروغین امروزی مانند احمد الحسن که خود را سید یمانی میخواند هم با دلایلی مانند خواب و استخاره، مردم را فریب میدهند. اینها یک سری مطالب را به صورت کلی بیان میکنند و با سوءاستفاده از احساسات دینی مردم، ابتدا از راه دین وارد میشوند و سپس مطامع پست دنیوی خود را دنبال میکنند و موجب انحراف برخی افراد ناآگاه میشوند.
و وجه افتراق آنها؟
مدعیان جدید با بهروزرسانی شبهات و اشکالاتی که بر مدعیان قدیمی وارد بوده، در واقع خودشان را بهروز کردهاند و برخی از این شبهات را ظاهراً پاسخ میدهند و برایش توجیه پیدا کردهاند و با استفاده از بستری که فضای مجازی بخوبی برایشان آماده کرده است و همچنین بهره بردن از برخی فضاهای رسانهای مانند شبکههای ماهوارهای، ادعاهای فریبنده و پوچ خود را مطرح میکنند.
در مورد برخی از ائمه(ع) نیز از سوی برخی افراد ادعای مهدویت شده است؛ این ادعاها درباره کدام یک از امامان بوده و با چه انگیزههایی انجام شده است؟
بله؛ در دوره امام موسیبنجعفر(ع) وقتی آن حضرت به شهادت رسیدند، عدهای آمدند و ادعای مهدویت ایشان را مطرح کردند که به «واقفیه» معروف شدند. وقتی امام موسی کاظم(ع) در زندان بودند، عدهای بودند که نوّاب و وکلای امام بودند و پول و ثروت و وجوهات شرعیه دستشان بود. زمانی که امام رضا(ع) پس از شهادت پدر ارجمندشان، از این افراد خواستند این مبالغ را به ایشان به عنوان امام عصر تحویل بدهند، مطامع دنیوی باعث شد این افراد از این کار امتناع کنند و بگویند شما حجت خدا نیستید بلکه امام کاظم(ع) همان مهدی مورد اشاره پیامبر اکرم(ص) بوده که از نظرها غایب شده است و بدین ترتیب اموال را نزد خود نگه داشتند و بر امامت امام هفتم توقف کردند و به واقفیه معروف شدند که یکی از جریانهای انحرافی در اسلام است.
برخی از فرزندان ائمه(ع) نیز ادعای دروغین امامت داشتهاند، درست است؟
بله؛ البته بیشتر فرزندان ائمه معصومین تحت تربیت ائمه(ع) به مقامات عالیه معنوی دست یافتند اما افراد ناصالحی نیز وجود داشتند که شمار این افراد بسیار اندک بوده است. درباره ادعای دروغین امامت به طور مشخص دو نفر از فرزندان ائمه چنین ادعایی کردهاند که اولی عبدالله افطح فرزند امام صادق(ع) و دومی جعفر کذّاب فرزند امام هادی(ع) و عموی امام زمان(عج) است که گفته شده بعدها از ادعای دروغین خود توبه کرده است.
در مورد اسماعیل فرزند ارشد امام جعفر صادق(ع) نیز پس از مرگ وی از سوی برخی ادعای امامت و مهدویت شد که به تشکیل فرقه اسماعیلیه انجامید. از زید النار فرزند امام موسی کاظم(ع) نیز خطاهایی سر زده اما او مورد تذکر برادر بزرگوارش امام رضا(ع) قرار گرفته است. بنابراین شمار این مدعیان در میان فرزندان امامان(ع) بسیار اندک است.
در دوره معاصر بخصوص سالهای اخیر نیز بحث مدعیان دروغین مهدویت داغ بوده بخصوص با توجه به گستردگی رسانههای نوین و اینترنت و فضای مجازی. مدعیان دروغین در دوره ما چه ویژگیهایی دارند و از چه ابزارها و نقاطی برای نفوذ استفاده میکنند؟
فضای مجازی در دوره ما از مهمترین ابزارهای رشد جریانهای انحرافی است چون در حاشیه امنی که این فضا برایشان ایجاد میکند بهراحتی میتوانند افکار منحرفشان را تبلیغ کنند. این مدعیان در سالهای گذشته کارشان را از شبکه اجتماعی «فیسبوک» آغاز کردند و بتدریج با آمدن هر شبکه و پیامرسان جدید، حوزه کار خود را به فضاهای تازه هم منتقل کردهاند، چنانکه حضور این مدعیان دروغین در اپلیکیشنهایی مانند تلگرام و واتساپ دیده میشود و در این فضاها هم برای خودشان کانالها و گروههایی را راه انداختهاند. اما باید توجه کرد که اینها همچنان شیوههای سنتی و قدیمی تبلیغات را هم فراموش نکردهاند؛ مثلاً بتازگی موج تازهای از حرکتهای تبلیغی از سوی فرقه ضالّه احمد الحسن با توزیع یک سری جزوات به صورت خانه به خانه انجام میشود. شمار اندکی از طرفداران این شخص کذاب هم به صورت فامیلی و خانوادگی و از راه گفتوگو، افراد را فریب میدهند و سعی میکنند به جذب طرفدار برای این شخص بپردازند.
این احمد الحسن کیست و به طور خلاصه چه ادعایی دارد؟
یک مدعی دروغین اهل بصره عراق است و ادعا میکند از فرزندان امام زمان(عج) و فرستاده ویژه ایشان یا سید یمانی است و مردم به دستور امام زمان(عج) باید برای زمینهسازی ظهور ایشان، با او بیعت کنند!
دلایل این شیاد هم یک سری تفسیرهای به رأی از احادیث و البته همان دلیل دیگر مدعیان دروغین یعنی خواب و استخاره است که البته هیچکدام از دلایلش قابل قبول نیست. این فرد ادعا میکند که سید یمانی است در حالی که در روایات داریم سید یمانی از یمن خروج میکند و امام صادق(ع) میفرمایند: فردی از بصره ادعا میکند که سید یمانی است، او دروغگو و دجال است.
مردم بخصوص جوانان در برابر چنین ادعاهایی چه آگاهیهایی باید داشته باشند و چه نشانههایی در سخنان این افراد بیانگر دروغگو بودن آنهاست؟
چند ویژگی اصلی در سخنان این مدعیان دروغین وجود دارد؛ اول بحث نفی مرجعیت است. اینها علما و مراجع تقلید را نفی میکنند و آنها را غصب کننده جایگاهی میدانند که متعلق به این دروغگویان است! دوم بحث نفی وجوهات شرعیه است زیرا اینها بهدنبال مطامع اقتصادی هستند و از طرفداران خودشان نیز به شکلهای مختلف اخاذی میکنند. سوم اینکه این افراد ادعای ارتباط و نیابت خاصه با امام زمان(عج) را مطرح میکنند.
نکته دیگر نشانههایی است که در احادیث اهل بیت(ع) تحت عنوان علایم حتمی ظهور داریم که اگر افراد با آن آشنا باشند خوب است و در غیر این صورت باید از علما و اهل فن سؤال کنند.
پنج نشانه اصلی و حتمی ظهور عبارت است از خروج سُفیانی، خَسف یا فرو رفتن [لشکر سفیانی] در بیداء که منطقهای در میان مکه و مدینه است، خروج یمانی، قتل نفس زکیه و صیحه آسمانی یعنی ندای جبرئیل که مردم را به بیعت با ولیعصر(عج) فرامیخواند که البته توضیحات این علایم، مفصل
است. فقط این را تأکید کنم که در روایت داریم هر کدام از این نشانهها شما را به شک و شبهه انداخت، درباره صیحه آسمانی هیچ شک و شبههای وجود ندارد و این تیر خلاصی است به همه شبههها که مردم را به سمت حجت خدا سوق میدهد.
این مدعیان دروغین به آیات و احادیث هم استناد میکنند. مردم با این موضوع چطور باید مواجه شوند؟
بله! باید دقت کرد که در سخنان این مدعیان، تناقضهای روشن و دروغهای آشکاری وجود دارد که البته ممکن است گاهی مردم عادی متوجه نشوند و فریب بیان احادیث و آیات قرآن را زبان این افراد از بخورند. به همین دلیل مردم باید تحت هر شرایطی ابتدا اظهارات این افراد را به علما و کارشناسان عرضه کنند تا پاسخهای دقیق و درست را از زبان کارشناسان دریافت کنند و برایشان شک و شبهه یا سؤالی باقی نماند و بعد هم با معرفی مبلّغان این فرقههای دروغین به سازمانهای امنیتی در قطع شدن دست آنها از کشورمان کمک کنند.
درباره نقش استعمار در مهدیتراشی و علم کردن مدعیان دروغین مهدویت هم اگر اشاراتی دارید، بفرمایید.
مهدویت و انتظار منجی، یکی از نیازهای فطری بشر است که نه تنها اسلام بلکه همه ادیان، حتی ادیان غیرتوحیدی هم به آن اعتقاد و اشاره دارند. غرب و بخصوص بنگاههای اقتصادی برای اینکه سودشان در گمراهی مردم جهان است میآیند و ابتدا نیازهای کاذبی به موازات نیازهای حقیقی مردم ایجاد میکنند و سپس بر اساس آن نیاز کاذب سرمایهگذاری میکنند و سود
میبرند. در بحث منجیگرایی از هندوئیسم گرفته تا مسیحیت و یهودیت، همه مردم جهان تشنه عدالت و ظهور منجی هستند. سینمای هالیوود بر همین نیاز سوار میشود تا هم این اعتقاد و در واقع مسیر اسلام را به انحراف بکشاند و هم در کنار آن از سود اقتصادی سرشاری برخوردار شود.
نظرات شما عزیزان: