2-عدم جوازتأخیر عمل جراحی برای کسب اجازه،بابودن خطر وفات بیمار
س) اگر پزشک منتظر اجازه ی بستگان بیمار برای عمل جراحی شود، ممکن است بیمار دچار نقص یا از کار افتادگی عضو شود. در این صورت آیا پزشک می تواند عمل جرّاحی را به تأخیر بیاندازد؟
ج. اگر خطر فوت بیمار در میان باشد، تأخیر جایز نیست.
3-جوازانجام جراحی بدون رضایت بیمار،درصورتی که ضروری وموجب نجات جان بیمارشود.
س) برخی از بیماران عاقل و بالغ که نیازمند عمل جراحی هستند، به علت ترس یا هر توجیه دیگری حاضرند درد و رنج را تحمل نمایند، ولی تن به عمل ندهند، و این در حالی است که پزشک می داند که در صورت عمل نکردن، بیمار به زودی خواهد مرد یا دچار عوارض سختی خواهد شد. با این فرض، آیا پزشک می تواند با تصمیم خود، او را عمل جراحی کند؟
ج) اگر نجات بیمار از مرگ مستلزم عمل جراحی است، اشکال ندارد.
4-جواز انجام جراحی غیر ضروری به اصرار همراهان بیمار،درصورت آگاهی آنان به موثرنبودن عمل
س) پزشکی یقین دارد که انجام گرفتن عمل جراحی روی بیمار، تأثیر در زنده ماندن او ندارد، و در هر صورت، بیمار پس از مدت کوتاهی خواهد مرد. آیا جایز است پزشک بنا به اصرار همراهان بیمار یا مسئولان بیمارستان، اقدام به جراحی نماید ؟
ج) با اطلاع دادن به بیمار یا همراهان او نسبت به عدم تأثیر عمل، اقدام به عمل جراحی مانعی ندارد.
5-جوازدرمانهای پرخطر برای تأخیر انداختن مرگ
س) اگر بدانیم یا احتمال بدهیم بیماری در اثر بیماری ای مثل «لوسمی» و یا «متاستاز» یا برخی از سرطانها و برخی تومورها به زودی خواهد مرد، آیا مجازیم برای افزایش طول عمر او ـ در حد چند ماه ـ از شیوه های درمانی پرخطر و پرعارضه، مانند شیمی درمانی که اغلب عوارض آن بسیار شدیدتر از بیماری اولیه است، استفاده نمائیم؟
ج. اشکال ندارد، بلکه بعید نیست در برخی موارد لازم باشد.
6-وجوب عملی که ترکش موجب مرگ زود بیمارشود.
س) بنا بر تشخیص اطباء حاذق در صورت ترک نمودن عمل جراحی، بیمار به زودی خواهد مرد و در صورت اقدام به عمل جراحی، به احتمال قوی زنده می ماند. ولی تا پایان عمر دچار درد و رنج شدید و توان فرسا می شود، تکلیف چیست؟
ج) در فرض مذکور که ترک عمل و معالجه موجب مرگ می شود، اقدام به عمل واجب است.
7-عدم جواز اتانازی («قتل از روی ترحّم» یا «بیمارکشی با ترحم»)
س1) «اتانازی» به منظور کوتاه کردن مدت درد و رنج بیمار لاعلاجی که بر اساس دانش پزشکی امروز، هیچ امیدی به شفا و یا بهبود او وجود ندارد چه حکمی دارد؟
ج) جایز نیست و قتل نفس محسوب میشود.
س2) گاهی به جهت تعجیل در راحت شدن محتضر، به او مواد مُهلکه (کُشنده) تزریق می کنند؛ آیا این عمل جایز است یا نه؟ و در صورت عدم جواز، آیا عاملان این کار، در قتل او شریکند؟
ج)جایز نیست و در صورتی که موجب قتل شود، قصاص یا دیه ی آن واجب می گردد.
8-جوازپیونداعضاء بارعایت شرایط عمومی وخصوصی
س)پیوند اعضاچه حکمی دارد؟
ج)باید شرایط عمومی ذیل برای جایز بودن پیوند اعضا حاکم باشد:
1) ضرر قابل توجه برای بدن شخص هدیهدهنده یا گیرنده نداشته باشد.
2) مستلزم حرام دیگری مثل لمس یا نظر حرام و مفاسد دیگر نباشد؛ مگر اینکه حفظ جان شخصی منوط به آن باشد یا برای درمان ضرورت داشته باشد. (مستفاداجوبه،س۱۲۹۱)
علاوه بر شرایط عمومی فوق، باید:
1)پیوند اعضاء موجب تسریع مرگ واقعی شخص نشود.
2)با اذن قبلی وی صورت گیرد؛ مگر نجات جان مسلمانی منوط به آن باشد. (همان،س۱۲۹2)
مسئله:اگر پیوند عضو موجب تسریع مرگ واقعی فرد مبتلا به مرگ مغزی شود، حتی برای نجات جان دیگری هم این کار حرام است.
9)عدم جواز استفاده ازاعضای بیمار مرگ مغزی، براى معالجه بيماران ديگر،چنانچه باعث تسريع در مرگ و قطع حيات آنان شود
س1) بعضى از افراد دچار ضايعات مغزى غير قابل درمان و برگشت مى شوند که بر اثر آن، همه فعاليتهاى مغزى آنان از بين رفته و به حالت اغماى کامل فرو مى روند و همچنين فاقد تنفس و پاسخ به محرّکات نورى و فيزيکى مى شوند، دراين گونه موارد احتمال بازگشت فعاليتهاى مذکور به وضع طبيعى کاملاً از بين مى رود و ضربان خودکار قلب مريض باقى مى ماند که موقّت است و به کمک دستگاه تنفس مصنوعى انجام مى گيرد و اين حالت به مدّت چند ساعت و يا حداکثر چند روز ادامه پيدا مى کند، وضعيت مزبور در علم پزشکى مرگ مغزى ناميده مى شود که باعث فقدان و از دست رفتن هر نوع شعور و احساس و حرکتهاى ارادى مى گردد و از طرفى بيمارانى وجود دارند که نجات جان آنان منوط به استفاده از اعضاى مبتلايان به مرگ مغزى است، بنا بر اين آيا استفاده از اعضاى مبتلا به مرگ براى نجات جان بيماران ديگر جايز است؟
ج)اگر استفاده از اعضاى بدن بيمارانى که در سؤال توصيف شده اند براى معالجه بيماران ديگر، باعث تسريع در مرگ و قطع حيات آنان شود جايز نيست، در غير اين صورت اگر عمل مزبور با اذن قبلى وى صورت بگيرد و يا نجات نفس محترمى متوقف بر آن عضو مورد نياز باشد، اشکال ندارد. ( جزوه احکام بهداشت و درمان/ بر اساس فتاوای امام خامنهای)
س2)اگر شخصى مبتلا به بيمارى شود و پزشکان از درمان وى نااميد گردند و اعلام نمايند که او به زودى از دنيا خواهد رفت، در اين صورت آيا برداشتن اعضاى حياتى بدن او مثل قلب و کليه و غيره قبل از وفات وى و پيوند آنها به بدن شخص ديگر جايز است؟
ج)اگر برداشتن اعضاى بدن او منجر به مرگ وى شود حکم قتل او را دارد؛ و در غير اين صورت اگر با اجازه خود او باشد اشکال ندارد. ( جزوه احکام بهداشت و درمان/ بر اساس فتاوای امام خامنهای)
س3) شخصی که در اثر آسیب مغزی درک و شعور و شنوایی و بینایی و حس خود را از دست داده و فقط قلب او میزند و حرکت می کند اگر کسی او را در این شرایط بکشد، آیا باید دیه ی کامل بپردازد؟
ج) بلی دیه ی کامل دارد.
س4)آیا می توان این بیمار را به همان حال باقی نهاد تا قلب او هم از کار بیفتد؟
ج) اگر دستگاهی به او وصل شده و برداشتن دستگاه موجب مرگ وی می شود، نمی توان چنین کاری را انجام داد.
استفاده از اعضاى مبتلا به مرگ براى نجات جان بيماران ديگر
دریافت نشریه موازین احکام پزشکی4 شماره 224 (مخصوص چاپ)
نظرات شما عزیزان: