دوم. شيعيان كوفه كه در آينده ممكن است به كمك سيّدالشهداء عليه السلامبروند، سركوب شوند و كوفه از شيعيان و بزرگان خالى گردد.
عمده اين سركوب ها توسّط زياد بن ابيه صورت گرفت; چرا كه او تك تك شيعيان را مى شناخت و آنان را تحت تعقيب قرار مى داد. برخى از تاريخ نگاران به صراحت درباره عمل كرد او با شيعيان مى نويسند:
كان يتتبّع شيعة عليّ;
زياد بن ابيه در پى شيعيان على عليه السلام بود و آنان را تحت تعقيب قرار مى داد.
حجر بن عدى1 و عمرو بن حمق2 از شخصيت هاى بزرگ شيعيان در كوفه هستند كه زياد بن ابيه آنان را به همراه يارانشان دست گير كرد. رجال شناسان در شرح حال اين دو نفر مى نويسند: حجر و عمرو بن حمق از بزرگان صحابه رسول خدا صلى اللّه عليه وآله بودند.3
روشن است كه دست گيرى چنين شخصيت هايى مقدّماتى لازم دارد; چرا كه صحابه رسول خدا صلى اللّه عليه وآله در اجتماع آن روز احترام ويژه اى داشتند.
آنان از حجر بن عدى خواستند كه امير مؤمنان على عليه السلام را لعن كند و دشنام دهد، امّا او حاضر نشد و اين دشنام ندادن به على عليه السلام در آن زمان جرم بزرگى محسوب مى شد و براى اثبات آن به مدرك قوى نياز داشت.
آنان طومارى بر ضدّ حجر بن عدى تنظيم كردند كه بزرگان از شخصيت هاى اهل كوفه آن را امضا نمودند و گفتند: حجر به جهت تبرّى نكردن از على مستحق قتل است(!)
در تاريخ اسامى كسانى كه طومار را امضا كردند، چنين آمده است:
عمرو بن حُريث،
خالد بن عرفطه،
ابوبُردة بن ابو موسى اشعرى،
قيس بن وليد بن عبد شمس بن مغيره،
اسحاق بن طلحه،
موسى بن طلحه،
اسماعيل بن طلحه،
منذر بن زبير بن عوام،
عمر بن سعد بن ابى وقّاص،
عمارة بن سعد بن ابى وقّاص،
عمارة بن عقبة بن ابى مُعيط،
شَبث بن ربعى،
قَعقاع بن شُور ذهلى،
حجّار بن اَبْجَر عجلى،
عمرو بن حجّاج زبيدى،
شمر بن ذى الجوشن،
زَحر بن قيس،
كثير بن شهاب،
عامر بن مسعود بن اُميّة بن خلف،
مُحرز بن جارية بن ربيعة بن عبدالعزى بن عبد شمس،
عبيداللّه بن مسلم بن شعبة حضرمى،
عِناقِ بن شَرحبيل بن ابى دهم،
وائل بن حُجْر حضرمى،
مَصْقَلة بن هبيره شيبانى،
قَطَن بن عبداللّه بن حصين حارثى،
سائِب بن اَقْرع ثقفى،
لُبيد بن عطارد تميمى،
محضر بن ثعلبه،
عبدالرحمان بن قيس اسدى و
عزرة بن عزره احمسى.
ما از آوردن اين اسامى چند هدف در نظر داريم:
1 . معرفى بزرگانى از اهل كوفه آن روز كه دشمن اهل بيت عليهم السلام بودند.
2 . عدّه اى از همين افرادى كه در ماجراى حجر بن عدى اين گونه فعاليت كرده اند، در شهادت حضرت مسلم عليه السلام و سيّدالشهداء عليه السلام نيز از لشكريان يزيد بودند و با اين كه از مردم كوفه بودند، از ياران و پيروان يزيد به شمار مى رفتند.
3 . بيشتر اين افراد از بزرگان رجال صحاح ستّه هستند و دانشمندان اهل سنّت به اين افراد كه اسمشان را ذكر كرديم، اعتماد داشته و آنان را به پرهيزگارى و تقدّس مى شناسند و در علم فقه و تفسير به عنوان راوى از آنان روايت نقل مى كنند.
با اين توصيف، به خوبى معلوم مى شود كه چه كسانى در كوفه آن روز زندگى مى كردند. پس كسى نگويد: در آن تاريخ مردم كوفيان شيعيان اميرالمؤمنين عليه السلام بوده اند و يا غلبه با شيعيان بوده است.
نه، چنين نيست; چرا كه همه اين افراد مذكور از بزرگان كوفه بودند و هيچ يك شيعه نبودند. از افرادى كه آن طومار كذايى را امضا نموده بودند، شمر بن ذى الجوشن و عمر سعد هستند كه هر دو از ياران عبيداللّه بن زياد و به نوعى آلت دست او بودند كه به زودى شخصيّت و نقش آنان را بررسى خواهيم كرد.
عمرو بن حمق از كسانى است كه به دست زياد بن ابيه به شهادت رسيده اند. زياد پس از شهادت اين مردِ بزرگ سر او را به شام فرستاد. تاريخ نگاران مى نويسند: نخستين سرى كه در اسلام از شهرى به سرزمينى ديگر برده شد، سر عمرو بود.3
زياد بن ابيه جنايات فراوانى در كوفه انجام داد، از جمله بزرگانى چون رشيد حجرى، ميثم تمّار و كميل را تعقيب كرد.
چنان كه گذشت، معاويه با شيوه هاى گوناگون شهرهاى مدينه، حجاز، شامو كوفه را از وجود مخالفان خود پاك سازى مى كرد. بنا بر بررسى ها و تحقيق ها، باقى ماندگان مخالف از شخصيت هاى بزرگ فقط دو نفر بودند: حضرت سيّدالشهداء عليه السلام و عبداللّه بن زبير.
بدين وسيله معاويه زمينه ها و مقدّمات را آماده كرد تا جايى كه براى انجام كارها و ادامه آنها وصيّت نامه اى نوشت و آن را نزد غلام نصرانى خود به نام سرجون مخفى كرد تا در وقت مناسب آن وصيّت نامه را به يزيد بدهد.
با ادامه پژوهش و بررسى ثابت خواهد شد كه اصل طرح و نقشه شهادت سيّدالشهداء عليه السلام توسّط معاويه بوده و اين حقيقت با تحقيقاتى كه انجام يافته، اثبات خواهد شد.
1 . اُسد الغابه: 1 / 697 ـ 698، الاستيعاب: 1 / 329.
2 و 3 . الاستيعاب: 3 / 174.
3 . الاستيعاب: 3 / 174.
نظرات شما عزیزان: