یک سئوال
اکنون جاى یک سئوال هست که اگر کسى بگوید:آیانظیر آنچه در این روایات آمده در کتابهاى تاریخى و روایات غیراسلامى هم ذکرى از آنها شده یا نه؟
که ما در پاسخ این سئوال مىگوئیم:اولا اگر حدیث وروایتى از نظر سند و صدور از امام معصوم علیه السلام براى اثابتشد دیگر کدام روایت و تاریخى براى ما معتبرتر از آن حدیث و روایت مى تواند باشد،و همه بحثها در همان قسمت اول واعتبار سند و به اصطلاح «صغراى قضیه»است،ولى پس ازاثبات دیگر استبعاد و زیر سئوال بردن حدیث،جز ضعف ایمان وتاریخ زدگى محمل دیگرى نمى تواند داشته باشد،وگرنه کدام تاریخ و روایتى معتبرتر از آن تاریخ و روایتى است که از منبع وحى الهى سرچشمه گرفته باشد و کدام داستان و حدیثىمحکمتر از داستان و حدیثى است که از زبان پیمبران و ائمه معصوم علیهم السلام صادر گردیده باشد!
مگر نه این است که سرچشمه پر فیض و زلال همه علوم آنهایند؟و معیار صحت و سقم همه دانشهاى بشرى گفتار آنهااست؟
و ثانیا- مى گوئیم:مگر تاریخ صحیح و دست نخورده اى از گذشتگان و زمانهاى قدیم در دست داریم که ما بتوانیم این روایات را با آنها منطبق ساخته و یا تاییدى از آنها بگیریم؟
جائى که مقدسترین کتابها مانند تورات و انجیل با آن همه نسخه هاى متعددى که معمولا از آنها در دست مردم آن زمانهابوده و جمله جمله و کلمه بکلمه آنها مورد احترام و متن دستورات دینى آنها بوده از دستبرد و تحریف و تصحیف و اسقاط در امان نبوده،و طاغوتهاى زمان و جیره خوارانشان احکام و فرامین آنها رابنفع ایشان تغییر داده و یا اسقاط کرده اند،دیگر چگونه کتابهاىتاریخى معدودى که در زوایاى کتابخانه ها با نسخه هاى خطى منحصر به فرد یا ا نگشت شمارى وجود داشته مى تواند مورد اعتمادباشد؟
و ثالثا-بر فرض که چنین تاریخى وجود داشته باشد که اوضاع و احوال آن زمانها را نوشته و ثبت کرده باشد آیا همه وقایعى که در آن زمانها اتفاق افتاده در تاریخها ثبت و نگارش شده؟و آیا وسائل ارتباطى آنچنان بوده که تاریخ نگاران بتواننداز هر اتفاقى که در گوشه و کنار جهان آنروز اتفاق مى افتادهم طلع گردند و آنرا در تاریخ ثبت کنند؟
مگر امروزه با تمام این وسائل ارتباطى و مخابراتى و رادیوها و تلویزیونها و ماهوارهها و...چنین کارى انجام شده و چنین ادعائى مى توان کرد؟...
مگر وسائل ارتباطى جهان آزادند و مستقلانه و بدور از سیاستها واختناقها و خارج از کانالهاى مخصوص و صافیهاى انحصارىمى توانند کوچکترین خبرى را منتشر کنند؟آن هم خبرى که بصورت معجزه آسمانى براى شکستیک قدرت طاغوتى و یکدربار سلطنتى بوقوع پیوسته باشد...؟
مگر معجزاتى امثال«شق القمر»که وقوع آن مورد اتفاق همه مسلمانان مى باشد و بگفته دکتر سعید بوطى-نویسنده مصرى-در کتاب فقه السیرة از امورمتفق علیه در نزد علماء و دانشمندان اسلامى است در تاریخهاى گذشته نقل شده...؟
و بلکه معجزات انبیاء گذشته مانند سردشدن آتش بر ابراهیم خلیل علیه السلام و شکافته شدن دریابوسیله عصاى موسى و اژدها شدن و بلعیدن آن تمام مارهاىجادوئى ساحران و زنده شدن مردگان بدعاى حضرت مسیح وامثال آن جز در کتابهاى مقدس و مذهبى در تاریخها و روایاتدیگر آمده و ذکرى از آنها دیده مى شود؟!...
و حقیقت آن است که تاریخ نویسان و وقایع نگاران گذشتهدر انحصار طاغوتهاى زمان بوده-چنانچه امروزه نیز عموما اینگونهاست و بشر هنوز نتوانسته خود را از قید و بند ایشان آزاد سازد-وانبیاء الهى نیز پیوسته بر ضد همان طاغوتها قیام مىکرده ومبارزه داشتند،و آنها همواره در صدد از بین بردن انبیاء و محو نام و آثار ایشان بوده و بهر وسیله مىخواسته اند آنها را افرادى ماجراجو و بى شخصیت و افسادگر معرفى کنند،و هرگز اجازه نمى دادند آنها را بعنوان مردانى الهى که قدرت انجام معجزه رادارند معرفى کنند،و بهمین دلیل معجزاتى را که بوسیله ایشان انجام مى شده انکار کرده و یا توجیه مى نمودند،و اگر کتابهاى آسمانى و روایات مذهبى نبود اثرى از این معجزات بجاى نماندهو بدست ما نرسیده بود...
چنانچه اکنون نیز ما در انقلاب اسلامى خود که یک انگیزهمذهبى داشته و ادامه آنرا نیز بیارى خدا همان انگیزه مذهبى وعشق شهادت طلبى در راه خدا و دین،تضمین کرده و بر ضدطاغوتهاى شرق و غرب قیام کرده همین شیوه تبلیغى را مى بینیم که هر حرکتى بنفع این انقلاب در داخل و یا خارج بشود مانند راهپیمایى میلیونى و غیر میلیونى که در داخل و یا خارج انجام مىگیرد اصلا منعکس نمى شود و در رادیوها و وسائل ارتباط جمعى ذکرى از آن نمى شود،اما کوچکترین حرکت ضدانقلاب-مانند اجتماعات اندکى که جمعا به صد نفر نمىرسد با آب و تاب در همه رسانه هاى گروهى بعنوان یک حرکت ضد رژیم نه یکبار بلکه چند بار پخش مى گردد.
و بهمین دلیل ما مىگوئیم انگیزه و نیازى براى تحقیق در تاریخهاى گذشته نداریم و اگر هم تتبع کنیم معلوم نیست بجائى برسیم،مگر اینکه بخواهیم بهر وسیله و هر ترتیبى که شده تاییدى از تاریخ براى این روایات پیدا کنیم اگر چه مجبور شویم براى تطبیق این روایات با تاریخ دست به توجیه و تاویلهاىنامربوط بزنیم،چنانچه نظیر آنرا در داستان اصحاب فیل ذکرکرده و شنیدید و خواندید،که ما آنعمل را محکوم کرده و دلیل برضعف ایمان و غربزدگى و تاریخ زدگى و غیره دانستیم...
پى نوشتهای بحث ولادت :
1-یعنى او را بکنار خانه کعبه آورد و براى سلامتى و پناه او از شر شیاطین و دشمنان،بدنش را بچهار گوشه کعبه مالید.
2-صحیح البخارى ج 6 ص 73.
3-سوره جن آیه 9.
4-مفاتیح الغیب ج 8 ص 241.
5-بحار الانوار ج 15 ص 331.
نظرات شما عزیزان: