امام علی عليه السلام : اَلصّلاةُ حِصْنُ الرَّحْمنِ وَ مَدْحَرَةُ الشَّيطانِ. / (غررالحكم، ح 2213)
نماز، دژ محكم خداوند مهربان و وسيله راندن شيطان است
علت تمام مفاسد عالم !
اولیای خدا آن چیزی که پیششان مهم بود تهذیب نفس بود و دل کندن از غیرخدا و توجه به خدا. تمام مفاسدی که در عالم واقع میشود از این توجه به خود است در مقابل توجه به خدا. تمام کمالاتی که برای اولیای خدا و انبیای خدا حاصل شده است از این دل کندن از غیر و بستن به اوست؛ و علامات این مسائل در اعمال ماها ظاهر می شود.
[صحیفه امام خمینی ، ج 17، ص: 492 - 493]
غرّه نشو !
دردو جای از قرآن این عبارت هست که:«ثُمَّ إِذَا خَوَّلْنَاهُ نِعْمَةً مِنَّا قَالَ إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ » هم در سورهی زمر هست و هم احتمالاً در سورهی لقمان - خدا نعمتی به انسان میدهد، اما انسان از دهندهی نعمت غافل میشود و تصور میکند که این خود اوست که توانسته این نعمت، این موقعیت و این فرصت را به دست آورد. عین همین عبارت دربارهی قارون هست که وقتی به او اعتراض کردند که این نعمتها را از خدا بدان، سهم خودت را هم ببر؛ اما آن را در راه خدا مصرف کن، او در جواب گفت: « إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِنْدِي » ؛ خودم به دستش آوردم، هنر خودم بود؛ این همان خطای بزرگی است که ممکن است همهی ما دچارش بشویم؛ غرّه شدن به خود. عین همین قضیه، غرّه شدن به خداست. آیهی شریفه: « فَلَا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَلَا يَغُرَّنَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ » دربارهی غرّه شدن به خداست؛ به خدا هم غرّه نشوید ... مغرور شدن به خدا یعنی نابحق از خدا توقع کردن؛ بدون این که انسان عمل صالحی را به میدان بیاورد، از خدا پاداش بخواهد؛
[ بیانات مقام معظم رهبری امام خامنه ای در جمع کارگزاران نظام ، 29/03/1385 ]
گرفتاری تو به سبب آن خرابی است که اصلاح نکرده ای!
از گناهان کبیره بسیار مهم، عقوق والدین و قطع رحم است که هم در قرآن ذکر شده و هم در روایات، عقوبت های زیادی برای آن ها بیان شده است. اغلب گرفتاری های ما مسلمان ها، در اثر این دو چیز است؛ یا عقوق والدین است یا قطع رحم. بنده خدایی اعتراض می کرد و می گفت :«من برای حاجتی که داشتم، نمازهای چهارده معصوم را در حرم علی بن موسی الرضا (علیه السلام) خواندم؛ ولی به من نمی دهد». یک کسی به او گفت:«ببین کجای کار خراب است؟ تو از این طرف به پدر و مادرت فلان اذیت و آزار را کردی و آن ها مرتب تو را نفرین می کنند، و از طرفی تو اینجا داری نماز چهارده معصوم می خوانی؟ خوب اثر ندارد. آن را درست بکن»... آقا! این گرفتاری تو به سبب آن خرابی است که اصلاح نکرده ای.
[ فرازی از سخنرانی آیت الله محمد ناصری با موضوع گناه شناسی ]
ببینید درست می خوانم یا خیر؟
یک بار نوجوانی نوزده، بیست ساله به خدمت آقا -حضرت آیت الله سیدمحمد رضا گلپایگانی - آمد این جوان از قراء مصر بود - استاد غلوش - و در قرائت رتبه اول را کسب کرده بود. آقا به این جوان فرمودند؛ من سوره حمد را می خوانم شما ببینید درست می خوانم یا خیر. پیش جمعیت بلند بلند شروع کرد به خواندن. آن جوان قرائت آقا را تصدیق کرد و گفت: قرائت شما شبیه قرائت اهل حجاز است.
[ منبع:محمد حسین محمدی ، هزار و یک حکایت قرآنی ( به نقل ازسید محمد باقر گلپایگانی فرزند آیت الله گلپایگانی) ،ص 401 ]
مراقب باش!
ابوبصیر رحمة الله می گوید: در کوفه بودم، به یکی از بانوان درس قرائت قرآن می آموختم. روزی در یک موردی با او شوخی کردم! مدتها گذشت تا اینکه در مدینه به حضور امام باقر علیه السلام رسیدم. آن حضرت مرا مورد سرزنش قرار داد و فرمود: کسی که در حال خلوت گناه کند، خداوند نظر لطفش را از او برمی گرداند، این چه سخنی بود که به آن زن گفتی؟ از شدّت شرم، سرم را پایین انداخته و توبه نمودم. امام باقر علیه السلام فرمود: مراقب باش که تکرار نکنی.
[ بحار، ج 46، ص 247 ]
تو به خودی خود هیچ نیستی !
مرحوم کربلایی احمد طهرانی می فرماید: در همان مدتی که در کربلا زندگی می کردم، چندین موقعیت گناه برایم فراهم شد؛ ولی من از آنها سر باز زدم؛ زیرا مطمئن بودم که اینها امتحان و فتنه های الهی است و هر گونه لغزشی در آنها کار آدم را می سازد. در یکی از آن روزها چند بار شرایط معصیت فراهم شد؛ ولی هر بار از آنها رو بر گرداندم. دیگر از خود بی خود شده بودم، به حرم قمر بنی هاشم علیه السلام پناه بردم. در آنجا به حضرت عرض کردم: بنده به خاطر تقرّب به شما، از لذت معصیت چشم پوشی کردم. حضرت در جواب فرمودند: گمان نکن که تو با دست خود کاری انجام داده ای! ما تو را نگه داشته ایم و به تو اراده دوری از گناه را داده ایم؛ و گرنه تو به خودی خود، هیچ نیستی. ایشان در تکمیل این موضوع فرمود: دست ولایت است که ورشکسته هایی مثل ما را نگه داشته است. اگر ما را به خودمان واگذارند، عاقبت ، همه ما طلحه و زبیر از کار در می آییم.
[ منبع : کتاب رند عالم سوز ]
مثل چمران بمیرید !
چمران وقتی یتیمخانهای را در لبنان دایر کرده بود، در آن فضا به خانم خودش میگوید ما غذایی را منبعد میخوریم که این یتیمها میخورند. خانمش میگوید یک وقت مادر من یک غذای گرم و خوبی را پخته بود برای من و مصطفی. مصطفی دیروقت آمد خانه. بهش گفتم که بیا این غذا را بخور. آمد بنشیند بخورد برگشت از من پرسید که آیا بچهها هم از همین غذا خوردند؟ من به چمران گفتم نه، بچهها غذای یتیم خانه را خوردند، این غذا را مادرم پخته برای شما، شما بنشین بخور. میگوید چمران با تمام گرسنگیای که داشت و ولعی که برای خوردن این غذا داشت، غذا را گذاشت کنار و گفت نه! ما که قرار گذاشتیم فقط غذایی را بخوریم که بچهها بخورند. خانم چمران میگوید که من بهش گفتم بچهها که الآن خواب هستند! شما که همیشه رعایت میکنی، حالا ایندفعه مادر من غذا درست کرده، بخور دیگر! میگوید چمران شروع کرد اشک ریختن. گفت بچهها خواب هستند، خدای بچهها که بیدار است ! این در کلمات حضرت امام کمتر به چشم میخورد اسم خاص ببرند و او را اسوه قرار بدهند. فرمود مثل چمران بمیرید.
یک استفتاء
سوال: حکم گرفتن هدیه توسط کارکنان و دادن آن توسط مراجعه کنندگان چیست؟
جواب: بر کارمندان محترم واجب است که رابطه آنان با همه مراجعه کنندگان براساس قوانين و مقرّرات و ضوابط خاص اداره باشد و قبول هر گونه هديه ای از مراجعه کنندگان به هر عنوانی که باشد برای آنان جايز نيست؛ زيرا باعث فساد و سوءظن به آنان و تشويق و تحريک افراد طمعکار به عمل نکردن به قانون و تضييع حقوق ديگران می شود.
نظرات شما عزیزان: