ظاهرا اولین كسی كه در صدد بررسی این عبارات برآمده علامه مجلسی (ره) می باشد. ایشان در مورد این فراز فرموده اند :
« یعنی اگر چه كه یاد شما در ظاهر بین ذاكرین مذكور است ولی هیچ نسبتی بین یاد شما و یاد دیگران نیست.»(1)
همان طور كه خداوند متعال در همه جا حضور دارد مظهر صفات او هم كه ولیّ اوست در همه جا حضور دارد حتی در درون سائر ارواح و سائر نفوس
مرحوم سید عبدالله شُبَّر نیز در كتاب خود كه شرحی بر این زیارت است در مورد این معنی از عبارت گفته است:
«این معنی از بهترین معانی و واضحترین آنهاست » (2) .
ولی با انصاف تمام باید گفت كه این معنی جدای از این كه هیچ ربطی به عبارت زیارت ندارد و كاملا خلاف ظاهر آن است ، فی نفسه معنای غیر معقولی است و مقصود روشنی را افاده نمی كند !
مرحوم شُبَّر در ادامه دو معنی دیگر ذكر كرده اند كه آن دو نیز كاملا بی ربط به عبارت به نظر می رسند :
1- هنگامی كه ذاكران خداوند را با مدح یا ثنائی یاد كنند ، شما اهل بیت در بین آن ذاكران خواهید بود چرا كه شما آقای همه ذاكرانید و همچنین هرگاه كه اسماء شریفه نام برده شود نام شما در بین آنهاست.
2- شایسته است كه یاد شماها بر سر زبان ذاكرین باشد (3) .
مرحوم حاج ملا هادی سبزواری فرموده اند كه ( البته ترجمه و توضیح از نگارنده می باشد ) :
« مراد از این جملات عقل كلی است كه از عالَم لاهوت می باشد و چنین موجودی [ وجود معصوم ] محل ظهور صفات الهی است بگونه ای كه این محل ظهور ، فناء كاملی در آن صفات دارد » (4) .
یعنی همان طور كه خداوند متعال در همه جا حضور دارد مظهر صفات او هم كه ولیّ اوست در همه جا حضور دارد حتی در درون سائر ارواح و سائر نفوس !
این معنی اگر چه بخاطر داشتن بعضی از اصطلاحات علمی ، درك آن سخت به نظر می رسد لكن با ظاهر عبارت بیشتر تطابق دارد .
حضرت امام خمینی رحمه الله در بیانی كه راجع به مطلب دیگریست اما در آن به این فقره از زیارت استشهاد نموده اند، می فرمایند :
« انسان كامل و ولیّ مطلق دارای مقام مشیّة مطلقه می باشد كه سائر موجودات بوسیله این مقام آشكار می شوند و حقایق تحقق پیدا می كنند و ذوات هویت پیدا می نمایند پس انسان كامل بمنزله اصل است و سایر مخلوقات فروعات آن می باشند و بر همه مراتب و منازل وجود و غیب و شهود احاطه دارد ... همه خلایق بمنزله پوست و او بمنزله مغز آنان می باشد و آنها بمنزله صورت و او معنی، و آنها ظاهر و او باطن ، می باشند پس روحِ ولیّ روحِ همه و نفس وی نفس همه و جسم او جسم همه است چنانچه وارد شده است ( ارواحكم فی الأرواح و نفوسكم فی النفوس و أجسامكم فی الأجسام ) .
خداوند در مقابل این كه او روح جزئی خود را به خدا تسلیم نمود ، روح همه را به او اعطا می نماید و در مقابل نفس جزئیش، نفس همه را و در مقابل جسم جزئیش، جسم همه را. پس عالم وجود تبدیل می شود به مملكت وجود و محل سلطنت و إمارت آن ولیّ »
و به عبارت دیگر كسی كه [ مثل اهل بیت علیهم السلام] راه حق را طی كند و از هواهای نفسانی به طور كامل خارج باشد و با همه شئونش در خداوند متعال فانی شود و مملكت وجود خود را به قیوم ذو الجلال واگذار كند و از طریق راه راست به مقام بندگی برسد و به حقیقت « لا موجود سِوی الله و لا هو إلا هو » متحقق شود ، چه بسا باشد كه رحمت واسعه الهی و فیوضات كامل ربوبی شامل حال وی شده و او به مملكت خود باز گردانده شود و ابقاء بعد از فنا شود. پس با دستی پُر از این تجارت خود برمی گردد در حالی كه در معامله خود با خدا ضرر ننموده چرا كه او اكرم الأكرمین و جوادترین معامله گر می باشد .
پس خداوند در مقابل این كه او روح جزئی خود را به خدا تسلیم نمود ، روح همه را به او اعطا می نماید و در مقابل نفس جزئیش، نفس همه را و در مقابل جسم جزئیش، جسم همه را. پس عالم وجود تبدیل می شود به مملكت وجود و محل سلطنت و إمارت آن ولیّ » (5) .
پس در مجموع ما در این نوشته پنج توضیح یا معنی در مورد این فقره از زیارت جامعه از بزرگان نقل كردیم .
اما آنچه به ذهن حقیر می رسد چیزی جز اظهار عجز در مقابل كلام شامخ امام هادی علیه السلام نیست چرا كه امام صادق علیه السلام فرمودند : « إن حدیثنا صعب مستصعب لا یحتمله إلا صدور منیرة أو قلوب سلیمة أو أخلاق حسنة ... » (6) .
همانا حدیث ما بسیار سخت می باشد به گونه ای كه هیچ كس را تاب و توان تحمل آن نیست مگر كسی كه صاحب سینه ای نورانی یا قلبی سلیم یا اخلاقی حسنه باشد !!
پی نوشت ها :
1- بحار الأنوار ، ج99، ص143 .
2و3- الأنوار اللامعة فی شرح الزیارة الجامعة ، ص 188و189 .
4- شرح الأسماء الحسنی ، ج2 ، ص48 .
5- التعلیقة علی الفوائد الرضویة ، ص 60و61 . البته ترجمه از نگارنده می باشد .
6- اصول كافی ، ج1 ، ص401 ؛ و نهج البلاغة ، محمد عبده ، ج2 ، ص139 .
حمید حاج علی
مدرس حوزه علمیه
نظرات شما عزیزان: