قرآن بيشترين نكات را درباره زمين به عنوان بستر زندگي انسان مطرح كرده است.
بيش از 450 آيه درباره زمين سخن ميگويد، اما مهمترين نكاتي كه به بحث ما مربوط ميشود، درباره امتيازات و امكانات زمين است.
اينكه خداوند زمين را قابل روييدن آفريده تا بتوان از آن محصولي استخراج كرد بر اثر بارش باران و فرورفتن آن در زمين كه تبديل به چشمه هاي جوشان ميشود زمين را كشيده و پهن آفريده است زمين را گهواره قرار داده و راهها را در زمين ترسيم كرده است زمينه رستنيهاي گوناگون را فراهم ساخته و اينكه ظاهر زمين خشكيده ديده ميشود ـ اما چون آب بر آن فرود برود به جنبش درميآيد و نمو ميكند و آمادگي هر نوع رستني در آن فراهم است و دهها تعبير ديگري كه در توصيف زمين آمده و بيانگر ويژگيهاي زمين نسبت به ساير كرات ميباشد.
اينها نمونههايي از توصيف طبيعت و زمين در قرآن به شمار ميروند.
از جمله موارد توصيف طبيعت در قرآن، توصيف رنگهاست. تنوعي كه حس كنجكاوي انسانها را بر ميانگيزد و به انسان گوشزد ميكند كه درباره علت پيدايش رنگها تأمل كند و از سوي ديگر نسبت به برخي از رنگها ميگويد:
سوره بقره 69
(( ...صَفْرَاء فَاقِعٌ لَّوْنُهَا تَسُرُّ النَّاظِرِينَ ))
(( ...زرد يكدست و خالص كه رنگش بينندگان را شاد میكند ))
اين رنگ، براي بينندگان و تماشاگران ايجاد سرور ميكند
رنگ ها در طبيعت به دو بخش تقسيم ميشوند: رنگهايي كه حزنآورند و رنگهايي كه شاديآفرين هستند.
قرآن به رنگهاي شاديبخش، اهميت ويژهاي ميدهد كه شگفتي همگان را برميانگيزد و انگيزهاي براي جلب توجه به وجود ميآورد مانند رنگ زرد، رنگ سبز و سفيد . مثلاً در اوصاف بهشتيان از رنگ سبز ياد ميكند كه بهشتيان بر پشتيهاي سبزرنگ تكيه زدهاند يا از رنگ سفيد در توصيف نوشيدنيهاي اهل بهشت ياد ميكند.
از تنوع رنگهاي ميوهها به عنوان يك نعمت ياد ميكند:
سوره فاطر 27
(( أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ ثَمَرَاتٍ مُّخْتَلِفًا أَلْوَانُهَا وَمِنَ الْجِبَالِ جُدَدٌ بِيضٌ وَحُمْرٌ مُّخْتَلِفٌ أَلْوَانُهَا وَغَرَابِيبُ سُودٌ ))
(( آيا ندانستي كه خداوند از آسمان آبي فرو فرستاد . ما بدان آب ميوههايي با رنگهاي گوناگون خارج ساختيم و نيز از كوهها راهها و رگههاي سفيد، سرخ و به رنگهاي مختلف و گاه به رنگ كاملاً سياه پديدار نموديم ))
واقعاً اين پرسش مطرح است كه اگر تمام اين ميوهها با طعم ومزههاي مختلف به يك رنگ بودند، جاذبهاي براي خوردن وجود نداشت و از آن لذتي ايجاد نميشد. خداوند اين تنوع رنگها را در طبيعت يكي از نعمتهاي الهي ميداند. اين شيوه از توصيف در طبيعت نسبت به ابرها، بادها، كوهها، دشت و بيابانها و سبزيها نيز صادق است.
به عنوان نمونه ميتوان به آيات زير مراجعه كرد: سوره نبا/14، اعراف/57، نازعات/32 و فاطر/27.
جالب اينجاست كه يكي از محورهاي طبيعت، زمانها و مكانهاست. همانطور كه برخي از مكانها داراي زيبايي و جاذبه است، برخي مكانها در فرهنگ قرآن ارزشمند و مقدس و معنويت آفرين است مانند مسجدالاقصي، مسجدالحرام، كوه طور و محراب زكريا. همينطور از بعد معنوي برخي زمانها در طبيعت ارج و منزلتي خاص دارند و روحافزا هستند.
اين زمانها، مانند مكانهاي لذتبخش، شادابي معنوي به ارمغان ميآورند و خداوند، رحمت و عنايت مخصوص در آن اوقات به انسانها دارد و به عنوان نمونه در قرآن از وقت سحر، صبحگاهان به عنوان زماني بس ارجمند ياد ميكند و ميفرمايد : در آن هنگام به عبادت و راز و نياز مشغول باشيد. كسي كه در اين زمان با خدا ارتباط پيدا كند از فرصتهاي ديگر بهتر و ارجمندتر است. زيرا اميد است كه پرودگار چنين شخصي را كه در اين ساعت بيدارميشود به عبادت و راز و نياز با خدا مشغول ميشود به مقامي ستوده برساند.
سوره اسراء 79
(( وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّكَ عَسَى أَن يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَّحْمُودًا ))
(( و پاسى از شب را زنده بدار تا براى تو [به منزله] نافلهاى باشد اميد كه پروردگارت تو را به مقامى ستوده برساند ))
صبح و نسيم صبحگاهي يكي از بهترين اوقات طبيعت است كه براي ورزش و استشمام هواي آزاد استفاده ميشود، اما قرآن اين زمان را هم براي لذت معنوي و هم براي لذت مادي از بهترين فرصتها معرف ميكند. خوشا به حال آن انسانهايي كه به جاي خواب در اين زمان بيدارند و لذت بهرهگيري از صبح را به غفلت خواب جايگزين نميكنند.
نظرات شما عزیزان: