2.معدن نقره
در منزلگاه معدن نقره بدويان بسيارى ساكنند.آب شرب اندك ساكنان آن از چاهها تامين مىشود.اين منزلگاه محل تلاقى راه مدينه، كوفه و بصره است; اصطخرى در اين باره مىگويد: «از كوفه تا مدينه بيست مرحله دارند...
و از بصره به مدينه هژده مرحله باشد و به معدن نقره راه كوفه و بصره به هم اوفتد».از مدينه تا معدن نقره، مسير مشترك حضرت امام رضا(ع) و حضرت معصومه(س) است و از معدن نقره امام رضا(ع) راه «نباج» را در پيش گرفت و حضرت معصومه(س) به قادسيه رفت تا از مسير كوفه به برادر بپيوندد.
3.قادسيه
روستاى كوچكى نزديك كوفه و در مسير كاروانهاى حج است.
خسروپرويز، براى دفع اتراك شخصى به نام قادس را به آنجا فرستاد و به اين جهت اين روستا به نام او «قادسيه» نامگذارى شد.ابوالفداء موقعيت قادسيه را در «تقويم البلدان» اينگونه به تصوير كشيده است: «قادسيه شهرى است كوچك با نخلستانها و آبها.قادسيه و حيره و خورنق همه در حاشيه بيابان و كنار سواد عراق واقع شدهاند.
بيابان در جانب غربى اين شهرها، و نخلستانها و رودها در جانب شرقى آنهاست».
در «المشترك» آمده است كه: قادسيه شهركى است.ميان آن و كوفه پانزده فرسخ است.بر سر راه حجاج، واقعه قادسيه در ايام عمر بنالخطاب در آنجا اتفاق افتاد.نيز قادسيه قريهاى استبزرگ نزديك سامرا در آنجا شيشه مىسازند.در «الترتيب» آمده است كه: قادسيه را بدان جهتبدين نام خواندهاند كه اهل قادس بدان نزول كردند.
و قادس قريهاى است در مروالرود.
4.كوفه و نجف
كوفه از شهرهاى اقليم سوم از عراق، بر كناره شعبهاى از فرات قرار دارد.مؤلف «حدود العالم» در اين باره مىگويد: «كوفه، شهركى استبر لب رود فرات نهاده و بناى وى سعد بنابىوقاص كرده است و روضه اميرالمؤمنين علىبنابىطالب (كرم الله وجهه) آنجاست».
ابوالفداء به نقل از العزيزى مىنويسد: «كوفه» به قدر نيمهاى از بغداد است و قبر اميرالمؤمنين علىبنابىطالب (كرم الله وجهه) در نزديكى آن است.مشهدى عظيم ساختهاند و مردم از اقطار زمين به زيارت آن مىآيند.در «الترتيب» آمده است كه كوفه را از جهت تدوير بنايش بدين نام خواندهاند.چه عرب وقتى تودهاى از رمل را به شكل مدور بيند گويد: «رايت كوفانا» و نيز گفتهاند: از جهت اجتماع مردم در آن به كوفه موسوم شده، چه وقتى رملها در يك جا بر هم انباشته شوند، گويند: «تكوف الرمل».
مدينه از سال اول هجرت تا زندانى شدن امام كاظم(ع)، محل سكونت دائمى آل رسول(ع) محسوب مىشد.با توجه به اين نكته مرقد مطهر امام على(ع) تا زمان هارون الرشيد مخفى بود و امامان شيعه و اصحاب خاص پنهانى به زيارت آن حضرت مىرفتند، به نظر مىرسد حضرت فاطمه معصومه نيز درگذر از اين شهر به زيارت مرقد مطهر حضرت على(ع) رفته است.در اين شهر شمار زيادى از علويان نيز مدفونند كه آرامگاه «مسلم بنعقيل» يكى از آنهاست.
5.بغداد و كاظمين
در «اللباب» آمده است كه: «بغداد» را بدان سبب بدين نام خواندهاند كه به «كسرى»، خواجهسرايى از مردم مشرق اهداء شد.و كسرى اين سرزمين را بدو اقطاع داد و آن خواجهسرا را بتى بود كه در مشرق مىپرستيدند به نام «بغ» و چون آن اقطاع بدو داد او را «بغداد» خواند.» از اين رو فقهاء از ذكر اين نام كراهت دارند و بدين سبب منصور آن را «مدينة السلام» ناميد.چه دجله را «وادى السلام» مىگفتند.
«...برخى گويند: «بغ» به زبان فارسى به معنى «بستان باغ» است و «داد» نام مردى است.يعنى بستان داد.باغ داد...».حمدالله مستوفى در باره مرقد امامزادگان در اين شهر مىگويد: «...بر ظاهر آن مشاهد و مزارات متبركه بسيار است.
بر جانب غربى مشهد حضرت امام موسى كاظم و نواده او حضرت امام محمد تقى الجواد (رضى الله عنهما) است و آن موضع اكنون شهرچهاى است، دورش شش هزار گام بود...».
با توجه به اين نكته كه حضرت فاطمه معصومه(س) از مسير بغداد راه مرو را در پيش گرفته، به احتمال زياد به زيارت مرقد حضرت باب الحوائج امام موساى كاظم(عليه آلاف التحية و الثناء) نيز نائل آمده است.
با توجه به اين نكته مرقد مطهر امام على(ع) تا زمان هارون الرشيد مخفى بود و امامان شيعه و اصحاب خاص پنهانى به زيارت آن حضرت مىرفتند، به نظر مىرسد حضرت فاطمه معصومه نيز درگذر از اين شهر به زيارت مرقد مطهر حضرت على(ع) رفته است.
بغداد تا «رى» حضرت فاطمه معصومه(س) در ادامه مسير مدينه تا مرو، مىبايد خود را از راه بغداد به شهر رى مىرساند و از آنجا راه شمال را در پيش مىگرفت و از راه آمل، سارى و ...
به مرو مىرفت و يا از راه رى، ورامين، خوار، سمنان و ...، كه راه كويرى است، به برادر مىپيوست.
ليكن در اثر حمله دشمنان اسلام و كشته شدن مردان و بيمارى آن حضرت از راه ساوه به قم آمد و در قم به لقاءالله پيوست.
مهمترين شهرها و منازلى كه حضرت معصومه(س) و كاروان همراه در ادامه مسير از بغداد تا ساوه پيمودند عبارتند از:
1 - از بغداد تا نهروان: 4 فرسخ.
2 - نهروان تا دير ترمه: 4 فرسخ.
3 - دير ترمه تا دسكره: 8 فرسخ.
4 - دسكره تا جولا:7 فرسخ.
5 - جولاء تا خانقين:7 فرسخ.
6 - خانقين تا قصر شيرين:6 فرسخ.
7 - قصر شيرين تا حلوان: 5 فرسخ.
8 - حلوان تا ماى ذرواستان: 4 فرسخ.
9 - ماى ذرواستان تا مرج القلعه:6 فرسخ.
10 - مرج القلعه تا زبيديه:7 فرسخ.
11 - زبيديه تا خوش كارش:3 فرسخ.
12 - خوش كارش تا قصر عمر: 4 فرسخ.
13 - قصر عمر تا قرماشين: 8 فرسخ.
14 - قرماشين تا شبديز:3 فرسخ.
15 - قرماشين تا دكان:6 فرسخ.
16 - دكان تا قصر اللصوص:7 فرسخ.
17 - قصر اللصوص تا خنداد:7 فرسخ.
18 - خنداد تا همدان: 8 فرسخ.
19 - همدان تا بوزنجرد:9 فرسخ.
20 - بوزنجرد تا طرزه: 8 فرسخ.
21 - طرزه تا روذه:7 فرسخ.
22 - روذه تا سونقين:7 فرسخ.
23 - سونقين تا ساوه: 8 فرسخ.
در ادامه مسير اصطخرى فاصله ساوه تا قم را 12 فرسنگ ذكر مىكند.
6.همدان
همدان شهرى جليل القدر داراى اقليمها و انسانهاى بسيار است كه در سال بيست و سه فتح شد و خراج آن شش ميليون درهم بود و همان است كه «ماه بصره» ناميده مىشود.چه خراج آن در حساب بخششهاى اهل بصره حمل مىشده است.
و آب آشاميدنى اهالى آن از چشمهها و رودخانههايى بود كه در زمستان و تابستان جريان داشت و برخى از آنها تا «شوش» از استانهاى اهواز جارى مىشد و سپس به «دجيل» [دجله كوچك] نهر اهواز پيوسته تا شهر اهواز مىرسد.
7.ساوه
ساوه در مغرب رى و در جنوب طالقان است و آوه در جنوب غربى ساوه واقع شده است.ساوه شهر بزرگى بود كه بر سر راه حجاج خراسان بازارهاى نيكو داشت.
شهرى خوش با خانههاى نيكو بود.ميان ساوه و قم، دوازده فرسخ است.و در «اللباب» آمده است كه: ساوه ميان رى و همدان است.
مؤلف تاريخ قم از حضور حضرت فاطمه معصومه(س) در شهر ساوه خبر داده است; كه با كاروانى جهت ملاقات برادر امامش، از مدينه راهى مرو بود و در ساوه بيمار شد و به قم آمد.
اما مؤلف بحرالانساب علتبيمارى حضرت را مسموم شدن ايشان در ساوه ذكر مىكند، همانگونه كه برادران آن بانو در اين شهر به شهادت رسيدند و در اثر سمى كه به بانوان كاروان داده شد، «فاطمه صغرى»(س) قبل از «فاطمه كبرى»، حضرت معصومه(س) در روستايى از روستاهاى آشتيان به شهادت رسيد.در بحرالانساب آمدهاست.
«اما ستى فاطمه ملقب به معصومه خاتون دختر امام كاظم (عليه السلام) علو مرتبه زياده از حد بيان است، در سال دويست و يك هجرى زمان ولايت عهدى حضرت امام رضا (عليه السلام) با برادران خود فضل و على و جعفر و هادى و قاسم و زيد با بعضى از برادرزادگان و چند خدمه از بغداد به عزم ديدار برادر عازم خراسان شدند.
بعد از طى طريق چون به شهر ساوه كه يك منزلى قم است، رسيدند ملحدان ساوه خبر شدند، در صدد اذيتبرآمده، با امامزادگان محاربه كردند، آخرالامر تمامى امامزادگان كه بيست و سه نفر بودند شهيد شدند، چون اهالى قم خبر يافتند، بشتافتند، وقتى رسيدند كه امامزادگان شهيد شده بودند، آنها را دفن نموده، ستى فاطمه را با خدم و حشم به شهر قم بردند...»
حمله حراميان بنىعباس در ساوه به كاروان حضرت فاطمه معصومه(س) و شهادت مردان كاروان و مسموم كردن بانوان از سوى برخى ديگر از مورخان نيز تاييد شده است.
استاد جعفر مرتضى عاملى بر اين عقيده است كه حضرت فاطمه معصومه(س) در اين تهاجم به دست عباسيان مسموم شده است.«لسترنج» هم در كتاب «جغرافياى تاريخى سرزمينهاى خلافتشرقى» به مسموميت كريمه اهل بيت اشاره نمودهاست.
بعد از طى طريق چون به شهر ساوه كه يك منزلى قم است، رسيدند ملحدان آنجا خبر شدند، در صدد اذيتبرآمده، با امامزادگان محاربه كردند، آخرالامر تمامى امامزادگان كه بيست و سه نفر بودند شهيد شدند، چون اهالى قم خبر يافتند، بشتافتند، وقتى رسيدند كه امامزادگان شهيد شده بودند، آنها را دفن نموده، ستى فاطمه را با خدم و حشم به شهر قم بردند...
«شهر قم در شمال كاشان، چون مزار حضرت فاطمه خواهر امام رضا(ع) معاصر هارون الرشيد است.نزد شيعيان شهرت كامل دارد و معروف است، هنگامى كه آن معصومه مىخواستبه ديدار برادرش به خراسان رود، در شهر قم مسموم گرديد و وفات يافت.» تفاوت گزارش لسترنجبا ديگران در اين است كه او محل مسموميتحضرت معصومه(س) را شهر قم ذكر مىكند.اما اين گزارش با ديگر قرائن تاريخى موافق نيست.
ليكن تاكيد او و ديگران به مسموميت كريمه اهل بيت7، شهادت آن بانوى مكرمه امرى مسلم و غير قابل انكار مىنمايد.از علل پذيرش قول مؤلف بحرالانساب در مورد حمله حراميان بنىعباس به كاروان مدينه و شهادتمردان كاروان، وجود آرامگاههايى از فرزندان امام كاظم(ع) در شهر ساوهاست.حمدالله مستوفى وقتى از شهر ساوه ياد مىكند، به يادآورى مزارها و مشهدهاى شهر پرداخته، به تربت امامزاده اسحاق اشاره مىنمايد: «...
و از مزار اكابر و اوليا تربتشيخ عثمان ساوجى و بر ظاهر آن به جانب شمال مشهد سيد اسحاق بن امام موسى الكاظم (رضى الله عنهما) است...»
اسحاق بنموسى بنجعفر(ع) يكى از اولاد ذكور امام كاظم(ع) است كه نام وى در كتب انساب ميان فرزندان امام هفتم ذكر شده است.
على اكبر تشيد از مزار ديگرى در ده كيلومترى شهرستان ساوه بنام امامزاده هارون قدس سره ياد مىكند، نامش در كتب انساب در رديف پسران امام كاظم(ع) ذكر شده است، وى گويد: «در ده كيلومترى شهرستان ساوه مزارى موجود است كه به نام امامزاده سيد هارون بنموسىالكاظم (عليه السلام) ناميده مىشود و در السنه مردم نسلا بعد نسل از زمان قديم گفته مىشود كه اين سيد جليل بعد از تفرقه سادات بوسيله سپاه عباسان با جراحات زيادى در داخل زراعات قريه «ورزنه» به زمين افتاده و در حال ضعف و اغماء بوده است....
عمال مامون ملعون كه آن حضرت را جستجو مىكردهاند، ...فورا به قتلش مبادرت مىنمايند.» بدين ترتيب دو تن از برادران همراه حضرت معصومه(س) در ساوه به شهادت رسيدهاند.
8.تفرش
مؤلف جغرافياى تاريخى تفرش و آشتيان از وجود امامزادههايى در اين منطقه كه از فرزندان، بىواسطه و با واسطه، حضرت امام كاظم(عليه السلام) هستند، خبر داده است.
به احتمال زياد اين اشخاص از همراهان حضرت معصومه(س) بودهاند كه در اثر حملهاى ديگر از سوى عباسيان و يا در اثر جراحتى كه داشتهاند در بين راه به شهادت رسيدهاند.
امامزادگان ديگرى كه بدون واسطه از فرزندان امام كاظم(ع) بوده و در روستاهاى تفرش مدفونند، عبارتند از:
1.محمد فرزند امام كاظم(ع) اين امامزاده در خاور شهر تفرش در كويى است كه به مناسبت مزار همين امامزاده محمد، «مشهد» ناميده مىشود.مشهد امامزاده محمد، از بناهاى عصر صفويه و آراسته به كاشيكارى، تزئيينات، گچبرى و نقاشى همان دوره است.
اين مزار داراى بقعه، مرقد، صندوق منبت كارى شده، گنبد و چند ايوان و صحن است.به نظر مىرسد كه بناى گنبد به سال 950 هجرى آغاز و به سال956 به پايان رسيده باشد.ولى قسمتى از تزئينات، همزمان بنيان ايوان سردر ورودى صحن 1050 انجام يافته است.
2.امامزاده هادى فرزند امام كاظم(ع) بقعهاى در دهكده جمزقان در دهستان قاهان از بخش خلجستان به نام امامزاده هادى فرزند موسى كاظم(ع) است كه مردم روستاهاى دور و نزديك به زيارت آن مىروند.
احتمال اينكه اين امامزداگان از همراهان حضرت معصومه(س) بوده و در حمله نيروهاى بنىعباس متوارى و يا شهيد شده باشند، وجود دارد.
نظرات شما عزیزان: