پرسش 1 . «رمضان» يعنى چه و آيا ماه رمضان و روزه گرفتن، در اديان گذشته نيز وجود داشته است؟ فرق روزه مسيحيان و يهوديان با مسلمانان چگونه است؟
برخى «رمضان» را از «رمض» مشتق مى دانند كه به معناى تافته شدن سنگ ها، از شدّت گرما است و چون وجوب روزه در ماه رمضان، مصادف با شدّت گرما بوده است، نام اين ماه را رمضان گذاشته اند. به يك تعبير ماه رمضان، ماه سوزاندن گناهان و بلكه بالاتر سوزاندن نفس آدمى است كه انسان خام را پخته مى كند تا حجاب انانيت و خود خواهى از ميان برداشته شود.
برخى ديگر رمضان را مشتق از «رميض»، به معناى ابر و باران در پايان چلّه تابستان و ابتداى فصل پاييز مى دانند كه گرماى تابستان را دور مى كند. به اين دليل اين ماه را «رمضان» گفته اند كه بدن هاى آدميان را از گناهان مى شويد1. برخى ديگر «رمضان» را بر گرفته از «رمضت النصل ارمضه رمضاً» مى دانند؛ به اين معنا كه نيزه را ميان دو سنگ مى گذاشتند و بر آن مى كوفتند تا نازك شود. به اين تعبير رمضان؛ يعنى، انسان خود را ميان طاعت و عبادت الهى قرار مى دهد تا نفس او نرم و آماده بندگى شود. از اين رو برخى مى گويند: «رمضان» نامى است كه اسلام بر اين ماه گذاشته است و بنابر نظر ديگر، از زمان جاهليت بر اين نام بوده است2. در معناى «رمضان» به دو نكته كه در روايات بيان شده، اشاره مى گردد:
1. در بسيارى از احاديث اهل بيت عليهم السلام از گفتن كلمه «رمضان» به تنهايى نهى و توصيه شده است كه آن را «ماه رمضان» نام گذارند؛ زيرا «رمضان» يكى از اسماى الهى است3. از امير مؤمنان عليه السلام نقل شده است: «نگوييد رمضان؛ بلكه بگوييد ماه رمضان و احترام آن را رعايت كنيد»4. امام باقر عليه السلام فرمود: «نگوييد «اين رمضان» و «رمضان رفت» و يا «رمضان آمد»؛ زيرا «رمضان» نامى از نام هاى خداوند است كه نمى آيد و نمى رود. رفتن و آمدن، ويژگى هاى موجود زايل شدنى است»5.
پس در حقيقت «رمضان»، نامى از نام هاى خداوند است و ماه رمضان، ماه الهى است. به همين تعبير از پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله در خطبه شعبانيه وارد شده است: «ايها الناس قد اقبل اليكم شهر الله»6؛ «اى مردم! همانا ماه خدا به سوى شما روى آورده است».
2. در روايات متعدد، ماه رمضان اول سال معرفى شده؛ چنان كه امام صادق عليه السلام فرموده است: «اول سال ماه رمضان است»7 و به اين دليل اگر اين ماه سالم باشد، همه سال درست و سالم خواهد بود8.
فروردين اول سال، بر اساس اعتدال طبيعت و مناسب براى كشاورزى است و ماه محرم، اول سال در ماه هاى قمرى است. اما براى ساكنان و كسانى كه به دنبال خودسازى هستند، ماه رمضان اول سال است. در ماه هاى رجب و شعبان، بايست حساب سالشان را صاف و پاك كنند و با پاكى به مهمانى خداوند گام نهند.
بر اساس صريح آيه قرآن، روزه براى امت هاى گذشته نيز واجب بوده است: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ»9. از اين آيه به دست مى آيد كه در ملت ها و امت هاى پيشين نيز روزه واجب بوده است. اما اين ملت ها چه كسانى بوده اند؟ نقل هاى تاريخى از مصر، يونان، روم و هند باستان، نمونه هاى روزه دارى را نقل كرده است. در كتاب مقدس نيز بر روزه دارى تأكيد و تشويق شده است10.
در قاموس كتاب مقدس آمده است: «روزه در تمام اوقات در ميان هر طايفه و هر ملت و مذهب، در موقع اندوه و زحمت غيرمترقبه، معمول بوده است»11.
از تورات نيز برمى آيد كه موسى عليه السلام چهل روز روزه داشته است: «هنگام بر آمدنم به كوه، لوح هاى سنگى را (لوح هاى عهدى كه خداوند با شما بست) بگيرم. آن گاه در كوه چهل روز و چهل شب ماندم؛ نه نان خوردم و نه آب نوشيدم»12.
همچنين از انجيل لوقا نيز برمى آيد كه حواريون مسيح روزه مى گرفتند13.
روزه به عنوان يك عمل عبادى، در ميان يهود رواج دارد؛ ولى تنها در روز «كيپور» (روز كفار) اين عمل صورت مى گيرد. در اين روز يهوديان از غروب روز قبل تا شبانگاه اين روز، براى كفّاره گناهان روزه مى گيرند و از خوردن و آشاميدن، استحمام و كار پرهيز مى كنند و در كنيسه ها به عبادت و استغفار مشغول مى شوند14.
پرسش 2 . «ماه رجب»، ماه اميرمؤمنان و «ماه شعبان» منسوب به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله است و «ماه رمضان» ماه خدا است كه مخصوص امت پيامبر مى باشد؛ اين مسائل را توضيح دهيد.
براساس روايات «ماه رجب»، ماه تقويت ارتباط با خداوند است و در «ماه شعبان» صلوات بر محمد و آل محمد و التزام به سنت پيامبر صلى الله عليه و آله بسيار سفارش شده است. در «ماه رمضان»، قابليت ضيافت الهى و بخشش امت در هر شبانه روز مطرح است كه نقطه اوج آن، شب قدر و شب عيد فطر است.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «رجب ماه خدا، شعبان ماه من و ماه رمضان، ماه امت من است»15.
روايات در اين زمينه مختلف است؛ بعضى، ماه رجب و ماه رمضان، ماه خدا معرفى شده است. البته در حقيقت تمامى اين ماه ها، متعلق به خداوند است؛ لكن بعضى از ماه ها، ويژگى خاصى دارند. در برخى ديگر، ماه رجب به امام على عليه السلام نسبت داده شده و اين ممكن است به جهت تولد آن حضرت در اين ماه باشد و يا اشاره به مقام ولايت باشد. ارتباط صحيح و حقيقى با خداوند، جز از طريق ولايت ممكن نيست؛ زيرا «ولايت» انسان را به «نبوت» متصل مى گرداند و «نبوت» نيز ما را به «توحيد» مرتبط مى كند. اين حقيقت در «شب قدر» براى اولياى الهى كشف مى شود؛ به طورى كه ملائكه و روح، مقدّرات عالم را بر قلب مبارك امام زمان(عج) نازل مى كنند. در حديثى آمده است: «با سوره قدر بر ولايت ما ائمه استدلال كنيد»16.
بنابراين چون اين امت با اقتدا به رسول خدا صلى الله عليه و آله و حضرت على عليه السلام، مى توانند به بالاترين مقامات توحيدى و معنوى نايل شوند و اين معنا در ماه رمضان امكان پذيرتر است؛ لذا ماه رمضان به ماه خدا ناميده شده است و به جهت شرافت اين ماه براى امت و آمرزش گناهان و پاك شدن بندگان، به ماه امت نيز نسبت داده شده است17.
پرسش 3 . ميهمانى خداوند در ماه رمضان چيست؟ چگونه در ماه رمضان برنامه ريزى كنيم تا بهتر از بركات اين ماه بهره ببريم؟
ميهمانى خداوند، به معناى اكرام و رحمت خاص الهى بر بندگان است؛ زيرا بندگان ـ اعم از مؤمن و كافر ـ در سراسر زندگى خود، در سر سفره اكرام و رحمت الهى نشسته اند. اما ميهمانى در ماه رمضان، اكرام و رحمت خاص براى روزه داران است. بر اساس روايات، چند موضوع نشان از ميهمانى خداوند است:
1. از شب اول ماه رمضان، درهاى بهشت باز مى شود و تا شب آخر بسته نمى شود18.
2. از ابتدا تا انتهاى ماه رمضان، درهاى جهنم بسته مى شود19.
3. شياطين در بند و زنجير مى شوند تا نتوانند روزه بندگان را خراب كنند20.
4. ماه رمضان، ماهى است كه ابتداى آن رحمت، وسطش آمرزش گناهان و پايان آن، آزادى از آتش جهنم است21؛ يعنى، با رحمت الهى به ميهمانى دعوت و آمرزيده مى شويم و در پايان ميهمانى به عنوان هديه، از آتش جهنم آزاد مى گرديم.
5. وجود شب قدر در اين ماه است كه ارزش آن، از هزار ماه بيشتر است و عبادت در آن، نتايج بسيارى دارد و سرنوشت يك سال بندگان در آن تعيين مى گردد22. بدون ترديد موفقيت در هر كارى، مستلزم برنامه ريزى صحيح است و آن هنگامى ميسّر است كه:
الف. برنامه ناظر به اهدافى باشد كه انسان، در پيش روى دارد.
ب. اهداف وقتى از شفافيت برخوردار مى شود كه فرصت پيش آمده يا امكانات فراهم شده، به خوبى شناخته و ارزش گذارى گردد.
ج. وقتى انسان ارزش فرصتى را بداند و يا اهميت نعمتى را درك كند، قدر آن را بهتر مى داند و بيشتر از آن بهره مى برد.
پس بايد از اين فرصت سرنوشت ساز، بيشترين بهره را ببريم و اگر بخواهيم به اين هدف دست يازيم، بايد براى لحظه لحظه آن حساب باز كنيم؛ حتى براى ساعاتى كه در حال خواب يا استراحت هستيم.
براى استفاده كامل از ماه رمضان، هر كس بايد متناسب با موقعيت شغلى و وضعيت جسمانى و روانى خويش، برنامه ريزى كند. در اين صورت بايد وقت خود را به چند بخش تقسيم كنيم:
بخش اول. علم و معرفت
در اين ماه بايد با جديت تمام، در جهت دانش افزايى تخصصى و معرفت يابى بنيادين و اعتقادى بكوشيم.
بخش دوم. عبادت و مناجات
در ماه رمضان، علاوه بر عبادت هاى معمول ـ كه در طول سال هميشه بايد انجام دهيم ـ عبادت هاى واجب و مستحب ديگرى نيز اضافه شده است؛ مانند: روزه گرفتن، تلاوت قرآن، خواندن دعاهاى ماه رمضان، احسان و... براى انجام دادن اين اعمال، تأكيد فراوانى شده است و بايد در برنامه ريزى ماه رمضان، در نظر گرفته شود.
بخش سوم. خواب و استراحت
لازمه استفاده بهينه از دو بخش گذشته، اين است كه خواب و استراحت انسان به مقدار كافى انجام شود. در غير اين صورت در دو بخش اول نيز موفق نخواهد بود. در ماه مبارك رمضان، به دليل جابه جايى اوقات غذا و تغييراتى ديگر، تا حدودى چرخه خواب و استراحت نيز تغيير مى كند. توصيه ما اين است كه بكوشيد ميزان خواب خود را خيلى تغيير ندهيد و وقت آن را نيز خيلى به هم نزنيد. فقط با كمى تغيير در چرخه خواب، برنامه خواب و استراحت خود را ادامه دهيد؛ براى مثال اگر هنگام سحر حدود يك ساعت (براى سحرى خوردن و خواندن نماز شب و نماز صبح) بيدار مى مانيد؛ اين مقدار از خواب را در روز جبران كنيد. بعد از نماز ظهر و عصر ـ با توجه به اينكه ناهار از برنامه روزانه حذف شده است ـ زمان مناسبى براى استراحت و خواب است. در اين صورت مقدارى از شب را مى توانيد بيدار بمانيد و از وقت تان استفاده بهترى بكنيد.
توصيه هاى ماه رمضان:
علاوه بر آنچه بيان شد، رعايت نكات زير به كيفيت استفاده از ماه رمضان مى افزايد:
1. بر ترك محرماتى كه بر اعضاى ديگر لازم گرديده ـ به ويژه محرمات چشم، گوش و زبان ـ و نيز استفاده از غذاى حلال، اهتمام ويژه اى داشته باشيد.
2. در شبانه روز چند نوبت قرآن تلاوت كنيد؛ براى مثال حدود پانزده دقيقه در روز و پانزده دقيقه در شب.
3. دعاها را تقسيم كنيد و آنها را در چند نوبت در شبانه روز بخوانيد. روزها به همان مقدار دعايى كه بين نماز يا بعد از نمازهاى يوميه خوانده مى شود، اكتفا كنيد. اما شب ها وقت بيشترى را صرف خواندن دعا كنيد. اگر بعضى از دعاها طولانى است، لازم نيست هر شب همه آن دعا را بخوانيد.
4. براى استفاده بهينه از زمان در هنگام رفت و آمد، ذكر بگوييد (البته ذكرهاى بدون صدا و آرام تا شائبه ريا به وجود نيايد). بكوشيد از مرحله ذكر زبانى، به مرتبه توجّه به معناى ذكر و ذكر قلبى و ياد واقعى خداوند برسيد؛ به طورى كه او را حاضر و ناظر بر خود بدانيد.
بهترين ذكر ـ به ويژه براى رفع بعضى مشكلات ظاهرى و نيز روحى و روانى ـ ذكر «استغفار» و «لا اله الا الله» است.
5. دائم الوضو باشيد و حتى قبل از خواب نيز وضو بگيريد و به بستر خواب برويد؛ زيرا در ماه رمضان، خواب نيز عبادت است و نفس كشيدن تسبيح به حساب مى آيد.
6. از شب زنده دارى و احيا ـ به ويژه در شب هايى كه فرداى آن تعطيل است ـ غفلت نكنيد. شايد يكى از مهم ترين اعمال در اين ماه، شب زنده دارى، تهجّد، استغفار و نماز شب در نيمه شب ها است.
7. در مجالس بيان احكام و معارف دينى و موعظه، در مساجد يا حسينيه ها شركت كنيد. بسيارى از علما و مجتهدان نيز مقيدند، به موعظه و ذكر مصيبت واعظان و سخنرانان گوش فرا دهند.
به طور كلى شركت در مجالس مذهبى، قرار دادن خود در معرض نفحات و نسيم هاى رحمت الهى است كه نقش مهمى، در حفظ دين و معنويت انسان دارد.
8. از انجام دادن ورزش هاى سنگين، در طول ماه رمضان بپرهيزيد و بكوشيد ورزش هاى سبك و آرام (مانند پياده روى يا نرمش) انجام دهيد.
9. از غذاهاى قندى و پروتئين دار در رژيم غذايى خود بيشتر استفاده كنيد (مانند خرما و لبنيات).
10. از پرخورى هنگام افطار و سحرى جدا بپرهيزيد؛ زيرا علاوه براينكه چرخه خواب شما را به هم خواهد زد، از ساير برنامه هاى عبادى و درسى نيز بهره كافى نخواهيد برد.
11. از هدر دادن انرژى بى جا و بى مورد اجتناب كنيد؛ براى مثال از حرف زدن هاى بى مورد و تماشاى برنامه هاى تلويزيونى غيرضرورى بپرهيزيد.
پرسش 4 . اثرات تربيتى، اجتماعى و بهداشتى روزه چيست؟
روزه ابعاد گوناگونى دارد و آثار فراوانى از نظر مادى و معنوى در وجود انسان مى گذارد كه از همه مهم تر «بعد اخلاقى و فلسفه تربيتى» آن است.
يك. آثار تربيتى
1ـ1. تلطيف روح
روح انسان، همواره در حال تدبير بدن است و بدن بدون تدبير روح، مانند كشتى بدون ناخدا است. در ماه رمضان، به دليل امساك از خوردن و آشاميدن و محدود كردن آن به ساعاتى مشخص و نيز كنترل حواس (مانند چشم، گوش و تمامى مجارى ورود اطلاعات به درون ذهن)، فراغت روح و نفس بيشتر فراهم مى شود. فعاليت روح براى پرداخت به امور مادى و دنيوى كاهش مى يابد و امكان پرداخت به امور معنوى بيشتر مى شود. در نتيجه روح از لطافت بيشترى برخوردار مى گردد.
1ـ2. تقويت اراده
خداوند برنامه روزه دارى را به گونه اى تنظيم كرده است كه انسان بايد در ساعت معيّنى، از خوردن و آشاميدن بپرهيزد و در ساعت خاصى، مى تواند آزادانه بخورد و بياشامد و از لذت هاى حلال استفاده كند.
ملزم شدن انسان ها به اجراى دقيق اين برنامه و تكرار آن طى يك ماه، تمرين بسيار مناسبى است براى عادت دادن نفس به امورى، غير از آنچه در ماه هاى ديگر عادت كرده بود و اين عمل، عزم و اراده انسان را تقويت مى كند.
1ـ3. كنترل غرايز
روزه دار بايد در حال روزه ـ با وجود گرسنگى و تشنگى ـ از غذا و آب و ساير لذات (از قبيل لذت جنسى)، چشم بپوشد و ثابت كند كه او همچون حيوانات، در بند اسطبل و آب و علف نيست. او مى تواند زمام نفس را به دست گيرد و بر هوس ها و شهوت هاى خود مسلّط شود و اين امر باعث مى گردد كه غرايز به كنترل او در آيد و علاوه بر اين، در بهره ورى از آنها تعديلى به وجود آيد. خلاصه اينكه روزه، انسان را از عالم حيوانى ترقى داده و به جهان فرشتگان صعود مى دهد.
تقوا و پرهيزگارى در تربيت اخلاق اسلامى يك مسلمان، نقش بسيار مهمى دارد و براى رسيدن به اين صفت شايسته، بهترين عبادت روزه است. قرآن درباره آن مى فرمايد: «لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»23؛ يعنى، نتيجه و علّت غايى روزه، تقوا از محارم الهى است.
وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله در خطبه «شعبانيه»، فضايل ماه رمضان و روزه را برشمرد، اميرمؤمنان على عليه السلام پرسيد: بهترين اعمال در اين ماه چيست؟ فرمود: «الورع عن محارم اللّه »24 ؛ «پرهيز و اجتناب از معاصى و گناهان است». بنابراين روزه، عامل بازدارنده از گناه و عامل سركوب كننده نفس عصيانگر است. شخص با عمل به اين دستور الهى، به خوبى روح تقوا و پرهيزگارى را در خويش زنده مى كند؛ زيرا با روزه، اصلاح نفس و تربيت آن، آسان تر مى شود؛ زيرا گرسنگى و ديگر محروميت هاى روزه، شعله هاى سركش غريزه هاى حيوانى و هواهاى نفسانى را خاموش مى سازد.
پر شدن شكم زمينه بسيارى از ناهنجارى ها و تحريك شهوات، غوطه ورى در حرام و ظهور خواهش هاى باطل در نفس مى شود؛ چنان كه در حديثى آمده است: «انى اخاف عليكم من البطن والفرج»25؛ «من از شكم و شهوت بر شما بيمناك هستم». اگر شكم عفيف باشد و به قدر ضرورت اكتفا كند و از حرام و شبهه بپرهيزد، بدون شك دامن نيز عفيف مى شود. عفت اين دو عضو، زمينه بسيار خوبى براى نشاط معنوى و صفاى دل و باطن خواهد شد.
1ـ4. روحيه ايثار و نوع دوستى
انسان موجودى اجتماعى است و انسان كامل، كسى است كه در همه ابعاد وجودى رشد كند. روزه، بعد اجتماعى انسان را در كنار ساير ابعاد او رشد مى دهد؛ بدين صورت كه درس مساوات و برابرى در ميان افراد اجتماع است. با عمل به اين دستور مذهبى، افراد متمكن وضع گرسنگان و محرومان اجتماع را به طور محسوس در مى يابند و به دنبال آن درك، به اين نتيجه مى رسند كه بايد به فكر بيچارگان و محرومان باشند. اگر توجه به حال گرسنگان، جنبه حسّى و عينى پيدا كند، اثر بيشترى دارد و روزه به اين موضوع مهم اجتماعى، رنگ حسّى مى دهد. با رشد اين بعد اجتماعى، انسان نسبت به هم نوعان خود بى تفاوت نمى شود و دردهاى فراگير اجتماعى (مانند فقر و گرسنگى) را حس مى كند و مصداق اين سخن حكيمانه سعدى مى شود كه:
بنى آدم اعضاى يكديگرند
كه در آفرينش ز يك گوهرند
چو عضوى به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
به راستى اگر كشورهاى ثروتمند جهان و اغنيا، چند روز از سال روزه بدارند و طعم گرسنگى را بچشند، باز هم اين همه گرسنه در جهان خواهد بود؟! آيا ميليون ها انسان با سوء تغذيه و كمبود مواد غذايى مواجه خواهند شد؟!
دو. آثار بهداشتى
بدون ترديد در علم پزشكى، اثر معجزه آساى امساك، در درمان انواع بيمارى هاى جسمانى و روانى به اثبات رسيده است. عامل بسيارى از بيمارى ها، زياده روى در خوردن غذاهاى مختلف است. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «واعلم ان المعدة بيت الداء و ان الحمية هى الدواء»26؛ «معده مركز و خانه هر دردى است و پرهيز [ از غذاهاى نامناسب و زياده خورى]، اساس هر داروى شفابخش است». منشأ بسيارى از بيمارى هاى روانى، افكار غلط، سوء ظن، گناه و شناخت غيرمعقول و غيرمنطقى است و روزه با ايجاد محدوديت هايى، هم معده و دستگاه گوارشى را تقويت مى كند و هم با كنترل افكار و اجتناب از گناه، روان انسان را از آلودگى ها باز مى دارد.
به عبارت ديگر روزه، زباله ها و مواد اضافى و جذب نشده بدن را مى سوزاند و در واقع، بدن را «خانه تكانى» مى كند و روح را با تلاوت قرآن و خواندن دعاهاى ويژه تقويت مى نمايد. خلاصه اينكه با روزه، سلامتى جسمانى و روانى انسان تضمين مى شود و بر همين اساس پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله فرمود: «صوموا تصحّوا»27؛ «روزه بگيريد تا سالم شويد». روزه اگر با شرايطى كه دارد گرفته شود، اثرات مهم تربيتى، اجتماعى و بهداشتى براى انسان دارد28.
پرسش 5 . آيا روزه نوعى رياضت نيست؟ اگر چنين است تفاوت آن با رياضت هاى غيردينى در چيست؟
«رياضت» در لغت چند معنا دارد: 1. تحمل رنج و تعب براى تهذيب نفس و تربيت خود يا ديگرى؛ 2. تمرين و ممارست؛ 3. كوشش و سعى؛ 4. گوشه نشينى توأم با عبادت و كفّ نفس29. در اصطلاح؛ يعنى، تحمل رنج و مشقت و از نظر جسمانى خود را در محدوديت قرار دادن و در قبال آن به يك توانمندى هاى روحى رسيدن.
انواع رياضت
از يك چشم انداز مى توان رياضت را به دو نوع تقسيم كرد: 1. رياضت به صورت مطلق؛ قطع نظر از آموزه هاى دينى؛ 2. رياضت در قالب آموزه هاى دينى و براساس معيارهاى شرعى. فرق هاى اين دو عبارت است از:
يكم. رياضت به معناى مطلق، عبارت است از اينكه انسان از هر راه ممكن، جسم خود را به مشقّت بيندازد تا مهارت ها و توانمندى هايى را در بعد روحى به دست آورد؛ قطع نظر از اينكه آيا چنين عملى از نظر احكام شرعى و مبانى دينى صحيح است يا نه. از اين رو مرتاضانى كه بدون در نظر گرفتن شريعت الهى، رياضت مى كشند، براى رسيدن به هدف خود، هر عملى را انجام مى دهند! حال فرقى نمى كند اين كار از نظر شرعى حرام باشد، يا با كرامت انسانى سازگار نباشد؛ زيرا آنان بر اين باورند كه فلان عمل، موجب تقويت روح يا اراده شان مى شود. حال آنكه در رياضت هاى دينى (مانند روزه)، هرگز فرد از چارچوب شريعت خارج نمى شود و هر قدرت و نيرويى براى او مطلوب نيست. او براساس احكام الهى روزه مى گيرد؛ زيرا اعمال احكام دينى، براى اين است كه انسان را در حوزه عبوديت خدا قرار دهد و او را به مقام قرب الهى برساند. پس نتيجه واثر رياضت هاى شرعى و غيرشرعى كاملاً با هم متفاوت است.
دوم. فرق ديگر رياضت دينى با رياضت غيردينى، اين است كه دين، به انسان اجازه ضرر زدن به خود يا به ديگرى را نمى دهد و اعمال او همواره بايد فايده عقلايى داشته باشد. براى مثال روزه عمل واجبى است كه افراد مكلّف، بايد آن را بگيرند. اما همين روزه اگر در جايى موجب آسيب شديد جسمانى، يا بيمارى و يا تشديد آن گردد، حكم آن لغو مى شود و چنين فردى نبايد روزه بگيرد.
در حالى كه مرتاض، ممكن است عملى را به اين جهت انجام دهد كه موجب تقويت اراده شود و كارى ندارد به اينكه اين عمل ممكن است براى او ضرر داشته باشد يا نه. به عبارت ديگر بر اساس قاعده كلى «لاضرر و لا ضرار فى الاسلام»، ضرر رساندن و ضرر ديدن در اسلام و احكام آن، قرار داده نشده است. همچنين بر اساس قاعده «لا يُكَلِّفُ اللّهُ نَفْساً إِلاّ وُسْعَها»30، خداوند براى هيچ كس بيشتر از توانايى اش تكليف نمى كند. مرتاض اين قواعد و اصول را نه تنها مد نظر ندارد؛ بلكه ممكن است برخلاف آن عمل كند؛ به اين جهت كه مى خواهد با رياضت، ابعاد روحى و روانى خود را تقويت كند. از همين رو بسيارى از احكام اوليه، ممكن است در مورد عده اى، تغيير كند يا آن تكليف اوليه از دوش آنان برداشته شود. براى مثال اگر كسى بيمار است و روزه گرفتن براى او ضرر دارد، يا درمان او را به تأخير مى اندازد و نيز افرادى كه مسافر هستند، نبايد روزه بگيرند.
سوّم. فرق ديگر مربوط به انگيزه و هدفى است كه مرتاض دنبال مى كند. اگر از مرتاض سؤال شود انگيزه و هدف تو از اين عمل چيست، ممكن است بگويد: براى تقويت روح، يا به جهت تقويت اراده، يا به دليل اينكه بتوانم توانايى به دست آورم. اما نخستين شرط روزه اين است كه روزه دار، بايد نيت و قصد «قربت» كند: «انما الاعمال بالنيات»31. البته روزه دار نيز ممكن است انگيزه اش دستيابى به بهشت و نعمت هاى بهشتى باشد؛ اما بايد قصد «قربة الى الله» كند. او مى خواهد در قالب بندگى، رضايت خدا را به دست آورد و به دنبال آن، از نعمت هاى مادى و معنوى نيز بهره بگيرد. پس در رياضت هاى الهى، قصد و انگيزه الهى است؛ ولى معلوم نيست مرتاض چنين هدفى را دنبال كند.
چهارم. يكى ديگر از فرق هايى كه بين رياضت هاى غير دينى و رياضت هاى دينى وجود دارد، به كارگيرى محصولات و نتايج رياضت است. يك انسان مؤمن ـ كه در قالب عمل به احكام الهى به كمالاتى دست مى يابد ـ هرگز حاضر نيست از اين كمالى كه به دست آورده، سوء استفاده كند و در راه حرام، آن را به كار گيرد. اما مرتاض ممكن است در اثر رياضت، توانمندى هايى به دست آورد و در راه غيرصحيح و غيرمشروع از آن استفاده كند. حال ممكن است سؤال شود: مگر مى شود انسانى از طريق رياضت هاى غير دينى، به جايى برسد؟
جواب آرى است؛ زيرا رياضت و نتايج آن، تحت نظام علّى و معلولى قرار دارد؛ يعنى، اگر علت (به مشقّت انداختن جسم) ايجاد شد، معلول (تقويت روح در بعدى از ابعاد) نيز حاصل مى شود. حال اين علّت و معلول، ممكن است در قالب يك نظام ارزشى و الهى شكل بگيرد و يا ممكن است خارج از اين نظام باشد. درست مثل يك چاقوى تيز كه مى توانيم در راه صحيح و يا غلط از آن بهره بردارى كنيم و ممكن است اين چاقو از طريق صحيح تيز شده باشد و يا از راه غصبى. بنابراين تقويت روح چيزى شبيه تيز كردن چاقو است. پس در سايه رياضت هاى دينى، علاوه بر اينكه نفس انسان قدرتمند مى شود و او به كمالاتى مى رسد؛ به سعادت واقعى و جاودان نيز دست مى يابد. اين امرى است كه با رياضت هاى غير دينى حاصل نمى شود.
نظرات شما عزیزان: