يك. منشأ و خاستگاه
بى ترديد آنچه امروز در برخى مراسم هاى دينى و بعضى اجتماعات رسمى اجرا مى گردد، مستند شما قرار گرفته است تا اين گونه در مورد شادى و غم قضاوت كنيد و يا دچار ابهام شويد؛ در حالى كه اين قضاوت و اظهار نظر، هرگز با تعاريف و احكام دين حنيف اسلام مطابقت و هماهنگى ندارد.
شكل عملكرد برخى گردانندگان و برگزاركنندگان مراسم دينى، به گونه اى است كه حتى در اعياد دينى و جشن تولد ائمه عليهم السلام، مصيبت خوانى و گرياندن را عنصر ضرورى و ترديدناپذير اين محافل مى دانند!
اين افراد اين گونه مى پندارند كه هيچ مسؤوليتى جز گرياندن و اشك گرفتن از چشمان مردم كارى ندارند! اين پندار غلط از يك انديشه و تفكر بى بنيان تغذيه مى شود كه مى گويد: گريه كردن عملى پسنديده است و انسان در حالت غم و گريه، به خدا مى رسد و با مركز ثقل هستى مرتبط مى شود.
لذا اين افراد به هر وسيله و بهانه اى، در صدد گرياندن مردم هستند واين كار را هنر خود مى دانند و به اصطلاح آن گاه محفل گرم مى شود كه گونه حضّار با اشك چشمان آنها خيس گردد!! رفتار اين گروه افراد به عنوان مرثيه خوان و مصيبت سرا و مداح ـ كه مى پندارند رسالت و وظيفه دينى و شغل شان گرياندن مردم است ـ موجب بروز چنين پندار غلطى شده است! البته اين پندار خود محصول برداشت يك سويه و افراطى از برخى روايات و معارف دين است.
در برابر اين دسته از مسلمانان افراط گر، گروه ديگرى از مسلمانان تفريط گرا قرار مى گيرند كه به استناد دسته ديگرى از روايات و برخى يافته هاى علمى ـ مبنى برآسيب زا بودن غم و ماتم و مذموم بودن غم گسارى و ماتم زده بودن و گرفتگى ـ تمام همت و تلاش خود را صرف شاد بودن و شاد نمودن ديگران مى كنند!
از اين رو به هر وسيله اى براى ايجاد شادى و خوشى تمسّك مى جويند و به هزاران حيله و زور و فشار، در صدد هستند تا خوش باشند و خوشى و شادى بيافرينند؛ هر چند بى خودى خوش باشند!
گروه اول در حالى كه از سرآگاهى تمام عناصر شادى آفرين و فرح افزا را از زندگى خود حذف مى كنند و يا آنها را كم رنگ جلوه مى دهند و حتى لباس هاى شاد و جذّاب را از تن خود دور مى سازند؛ اين گروه از عربده خوش گذارانه خود و سرور دردآور خويش، گوش فلك را كر مى سازند و به وجد ومسرّت بى هدف و حتى مصيبت زا دل خوش مى كنند!
اين شكل رفتار و برداشت، موجب شده است كه عده اى اسلام را دين گريه ببينند و گروهى، آن را دين خنده و خوشى و خوش بودن بپندارند؛ گويا اين حالت با هم قابل جمع نيست!
اين دو گرايش افراطى و تفريطى، آن گونه در تمام سطوح جامعه نفوذ كرده است كه بيشتر مسلمانان در برخوردارى از اين دو حالت، راه اعتدال را كاملاً گم
كرده اند و يا در تيم افراطيان عضو مى شوند و يا در محفل تفريط كنندگان خود را مى يابند؛ گويا راه سوم نمى تواند وجود داشته باشد و و جود ندارد و مجبورند دريكى از دو تيم عضو باشند. غافل از آنكه هر دو گرايش، محكوم به شكست و در مسيرى غلط و انحرافى است و راه حق و اسلام حقيقى، نه اين است و نه آن؛ بلكه خود واقعيتى ديگراست.
نظرات شما عزیزان: