یا ایُهَا النّاس اِنّا خَلَقناكُم مِن ذَكَرٍ وَ اُنثى(1)؛
اى مـردم مـا شـمـا را از یـك مـرد و زن آفـریـدیم، پس همه
انسان‎هانژادها، قبیله‎ها با هم برابرند.


رسول گرامى اسلام(صلی الله علیه و آله) با همه به گونه‎اى مساوى برخورد مى‎كرد.

اما خـلیـفـه اول و خـلیـفـه دوم و خـلیـفـه سـوم بـه سـنـّت رسـول خـدا(صلى الله علیه و آله)
عمل نكردند، و انواع تبعیضات در تقسیم مدیریت‎ها، و توزیع بیت المال
صورت گرفت كه قابل چشم‎پوشى نبود.

خـلیـفـه اول، حتى به بزرگان انصار در لشگرهاى خود مقام فرماندهى نمى‎داد
و تنها ثابت بن قیس را با اصرار و اجبار به كار گماشت كه انصار اعتراض كردند.(2)

و خلیفه دوم و سوم، آنقدر در زنده شدن
روح نژادپرستى، افراط كردند كه همه
زبان به اعتراض گشودند. در این سال‎ها عرب خود را بر غیر عرب برترى مى‎داد.

بنى امیه همه مراكز كلیدى كشور را در زمان خلیفه دوم و به خصوص در زمان
خلیفه سوم در دسـت گـرفـتـنـد و یـك نـظـام طـبـقـاتـى جـاهـلى به وجود آوردند
كه شباهتى با جامعه رسول خدا(صلى الله علیه و آله) نداشت .

حـضـرت امـیـرالمـؤمـنین على(علیه‎السلام) یكى از
اهدافش، شكستن بافت طبقاتى ظالمانه موجود جامعه بود.

موجودى بیت المال را مساوى تقسیم كرد، كه اعتراض امتیاز خواهان بلند شد.