فاطمه(س) از زبان پیامبر(ص)
رسول خدا(ص) در زمان حیات خویش به ویژه ماههای آخر عمر خود در باره دخترش فاطمه(س) سفارش بسیار نمود به طوری که مردم او را پاره تن پیامبر و روشنی قلب مصطفی و وارث همه خصلتهای خداگونه محمد بنعبدالله۹ میدانستند، او عصمت کبرایی بود که دوستیش دوستی پیامبر و خدای پیامبر بود ودشمنیش دشمنی با خاتم انبیاء و مبدا هستی همه عالم بشمار میرفت، مردم آن روز فاطمه(س) را محدثه، صدیقه، طاهره و زکیه و ... میدانستند، زیرا آنگاه که پیامبر خدا(ص) با سلمان - ره - سخن میگفت مردم از آن حضرت شنیدند که میفرمود:
سلمان! دوستی و محبت دخترم فاطمه در صد موطن و جایگاه سود خواهد بخشید که سادهترین آن جایگاهها این چند موضع است:
هنگام مرگ، خانه قبر، زمان سنجش اعمال، وقتحشر، به هنگام عبور از صراط، زمان حسابرسی.
یا سلمان من احب فاطمه بنتی فهو فی الجنه معی، و من ابغصها فهو فی الناریا سلمان حب فاطمه ینفع فی مائه من المواطن، ایسر ذلک المواطن الموت و القبر و المیزان و المحشر و الصراط و المحاسبه. فمن رضیت عنه ابنتی فاطمه رضیت عنه و من رضیت عنه رضی الله عنه، و من غضبت علیه غضبت علیه و من غضبت علیه غضب الله علیه.
یا سلمان، ویل لمن یظلمها و یظلم بعلها امیرالمؤمنین علیا، و ویل لمن یظلم ذریتها و شیعتها.
ای سلمان، کسی که دخترم فاطمه(س) را دوستبدارد پس آن کس همراه من در بهشتخواهد بود و کسی که او را دشمن بدارد جایگاه آن کس جهنم است.
سلمان! دوستی و محبت دخترم فاطمه در صد موطن و جایگاه سود خواهد بخشید که سادهترین آن جایگاهها - این چند موضع است:
هنگام مرگ، خانه قبر، زمان سنجش اعمال، وقتحشر، به هنگام عبور از صراط، زمان حسابرسی. پس کسی که دخترم فاطمه از او خشنود باشد من از آن کس خشنود خواهم بود و هر کس که من از او خشنود باشم خداوند از او خرسند خواهد شد. و چنانچه دخترم بر کسی خشم کند من را خشمگین کرده است. و کسی که مورد خشم من واقع شود مورد خشم خداوند قرار خواهد گرفت.
ای سلمان وای بر کسی که بر فاطمه و شوهرش امیرمؤمنان علی [ابنابیطالب] ظلم کند و وای بر کسی که بر فرزندان و شیعیانش ستم روا دارد.
باید اذعان کرد که همان توصیههای بیشمار رسول خدا(ص) در باره دخترش فاطمه(س) سبب شده که ابن ابیالحدید معتزلی در صداقت و راستگویی و حقانیت ادعای فاطمه(س) در باره فدک چنین بنویسد:
از استادم (علی بنفارقی) در مدرسه بغداد پرسیدم:
آیا فاطمه(س) در ادعای مالکیت «فدک» صادق نبود؟ پاسخ داد: آری گفتم: پس چرا خلیفه اول فدک را به او نداد در حالی که فاطمه نزد او راستگوبود؟
او تبسمی کرد و با زبان طنز و لطیفه گونهای گفت:
اگر ابیبکر آن روز «فدک» را به مجرد ادعای فاطمه میداد فردا به سراغش میآمد و ادعای خلافتبرای همسرش میکرد!
و او را از مقامش کنار میزد در آن هنگام خلیفه هیچگونه دفاعی از خود نداشت زیرا با دادن فدک پذیرفته بود که فاطمه(س) هر چه را ادعا کند راست میگوید و نیازی به دلیل و گواه ندارد.
سپس ابن ابیالحدید اضافه میکند: این یک حقیقت است، گرچه استادم آن را به عنوان مزاح مطرح کرد.
نظرات شما عزیزان: