اوقات فراغت
ايام جوانى به سرعت سپرى خواهد شدوديگربار باز نمى گردد.جوان بايد طورى برنامه خويش را تنظيم نمايد كه از اوقات فراغت خود به نفع سازندگى روحى و روانى خويش بهره گيرد و براى تشكيل خانواده وتربيت فرزند در آينده , آمادگى لازم را به دست آورد, بـايـد قـدر فـرصـتـهـا و ايـام پـر ارزش جـوانـى را بـداند و آن را بيهوده هدر ندهد((41))حضرت على (ع ) مى فرمايد:.پيش از آن كه دوره پيرى ات فرا برسد از جوانى خود استفاده كن((42)).و نيز مى فرمايد: كسى كه وقت خود را به كسالت و بيهودگى صرف كند, به خوشبختى نمى رسد.جـوان بـايـد در زنـدگـى اش برنامه و نظم داشته باشد, تا اوقاتش چراگاه وسوسه هاى شيطانى نگردد.اوبايد از تفريح و ورزش براى سالم سازى بدن درجهت پرورش روح استفاده كند, زيرا تفريح سالم , انسان را از ملالت كارهاى يكنواخت زندگى ,رهايى مى بخشد.حضرت على (ع ) مى فرمايند: فرح و شادمانى باعث وجد و نشاط روح مى شود((43)).مـتاسفانه بعضى از جوانان ما نمى دانند چگونه از اوقات فراغت خود بهره جويند, گاهى در خلال ايام تعطيلى و فراغت , مرتكب معصيت و گناه مى شوند و دست به كارهاى ناشايست مى زنند و در نتيجه , موجبات كسالت و پشيمانى خود و ديگران را فراهم مى سازند((44)).بـنـابـر ايـن جـوان مـى تـواند قسمتى از فرصتهاى خود را پس از مطالعه دروس , به ورزش و نيز فعاليتهاى فكرى و هنرى با دوستان خوب اختصاص دهد.موارد زير براى اوقات فراغت پيشنهاد مى گردد:.ـ از نـرمـش و حركات سبك به طور مرتب و روزانه و يا هفته اى يك بار از ورزشهاى نيمه سنگين استفاده نمايد.بايد در انجام آنها برنامه اى وجود داشته باشد و از فرصتها استفاده شايسته اى به عمل آيد.ـ هـر جـوانـى بـايد استعدادهاى ذوقى خود را نيز شناسايى كند و پرداختن به خياطى , طراحى و دوزنـدگـى , گـلـدوزى , قـالى بافى و مليله دوزى , آشپزى وغيره كه مى توان پس از خستگى از مـطـالعه , پاره اى از فرصتهاى مرده را كه معمولا بلا استفاده باقى مى ماند, اختصاص به اين قبيل امور تفننى داد ودر عين حال از آن , بهره جست .پرداختن به امور ذوقى از اين جهت , اهميت دارد كه اولا: برتوانايى انسان مى افزايد.ثانيا: سبب تلطيف روح او مى شود و زندگى را از حالت خشك و بى روح , خارج ساخته و شخصيت انسان به صورت چند بعدى (نه يك بعدى )رشد مى يابد.ـ در مـطـالـعـه بايد علاوه بر كتب درسى به افزايش اطلاعات عمومى و فراگيرى قرائت قرآن و تجويد و زبانهاى خارجى و كتابهاى مفيد در زمينه هاى اعتقادى , اخلاقى , ادبى , تاريخى و سياسى نيز توجه داشت و در زمينه هاى مختلف بر اطلاعات خود افزود تا وسعت ديد پيدا نمود.ـ پاره اى از مهارتهاى فنى و عملى نيز در زندگى , مورد نياز است و بهتر است در دوران جوانى با اسـتـفـاده از اوقات فراغت به فراگيرى آنها پرداخت ,از قبيل : دوزندگى و برش پارچه و لباس و آشپزى و درست كردن غذا و شيرينى كه دختر جوان را براى زندگى آينده , آماده مى سازد.پـس بـايد در زندگى , برنامه ريزى همه جانبه كرد وبه پرورش استعدادهاى فكرى , ذوقى , هنرى , عـلمى پرداخت تا ديدى واقع بينانه پيدا كرده وشخصيتى جامع به دست آورده و به كمال انسانى نزديك شود.
نظم در جوان
وجـود نـظـم در زنـدگـى جوان يكى از مسائل بسيار مهم بوده و موفقيت او در آينده تحصيلى , مـرهـون رعايت كامل نظم و ترتيب در زندگى اش مى باشد, انسان در سايه نظم بهتر مى داند كه چگونه زندگى كند, چطور از اوقات فراغت خود به نحو شايسته اى بهره بردارى نمايد.مـنـظور از نظم و ترتيب , انجام كارها و اعمالى است با هدف معين كه از وحدت و هماهنگى لازم برخوردار باشد, بطورى كه با رعايت آن , انسان بتواند در مراجعه و دستيابى به كارها و موضوعها و وسائل و اطلاعات , دچار سردرگمى و اتلاف وقت نگردد.رعـايـت مـقـررات و قوانين جارى در زندگى و قرار دادن هر چيزى در جاى معين خود و انجام دادن هر كارى در وقت و زمان خود, نمونه اى از نظم است .نـظـم در زنـدگـى , دامـنه اى وسيع دارد و همه مسائل زندگى ازقبيل : لباس پوشيدن , نظافت كـردن , خـوردن , خـوابيدن , مسواك زدن , معاشرت بادوستان و فاميل و همچنين چيدن وسائل و نـوشـت افـزار و كـتـابهاى خود در جاى معين , مطالعه كردن , حفظنمودن اطلاعات , فراگيرى معلومات , تفكركردن وب را شامل مى شود.جوان بايد بداند كى بايد بخوابد, كى بيدار شود و چه وقت مطالعه كند و چه موقع , تفريح و ورزش نمايد و چه زمانى كارهاى محوله خانه را انجام دهد.مـكـان و زمان هر چيزى را به موقع تشخيص دهد و برايش برنامه ريزى كند, هر چيزى را به جاى خود بگذارد تا هنگام مراجعه به آن دچارسردرگمى و آشفتگى نشود.قـواى ذهنى و عقلى جوان در سايه نظم , ترتيب منطقى يافته و سبب موفقيتهاى درسى در آينده خواهد شد.از طـرفـى در سـايه نظم , زندگى تحت قاعده در مى آيد و فعاليتها و كارها نظام پيدا مى كند و با راحتى بيشترى انجام مى پذيرد.مشكلات سريعتر حل مى شود و جوان از آشفتگى در كارها و مطالعه مطالب تكرارى , بخصوص در دروس تحصيلى رهايى مى يابد.هـدف عـمـده نـظـم در زنـدگـى , بهره گيرى و صرفه جويى در وقت و داشتن ضابطه و معيار صحيحى براى اندوختن اطلاعات در ذهن است .رعـايـت نـظـم و تـرتيب در زندگى روزمره از جهت روانى سبب مى شود كه جوان , حتى هنگام تـحـصـيـل و فراگيرى دانش , اطلاعات علمى خود راتحت قاعده و نظم , فراگيرد و يادگيرى بطور منظم صورت پذيرد, بطورى كه مطالب , منسجم و به ترتيب در خزانه حافظه جايگزين شود و هـرگـاه شخص بخواهد به اطلاعات قبلى خود مراجعه كند, به راحتى و به سرعت , اطلاعات و مطالب در ذهنش حاضر شود.ايـن مساله در آينده جوان , تاثير بسزايى دارد, بخصوص در دوران تحصيل , هنگامى كه مى خواهد خود را براى امتحانات آماده سازد.هـمـچـنين رعايت نظم اصولا در سلامتى فكر و صحت جسم و اعتدال روح و روان انسان , بسيار موثر است .به سبب رعايت كردن نظم , جوانان افكارشان شكل مى يابد و زمينه ابتكارات و خلاقيتهاى هنرى , علمى و فرهنگى در آنها فراهم مى گردد.بـى نـظمى در جسم و جان آثار ناگوارى بجا مى گذارد و خارج شدن از قاعده طبيعت , عوارض منفى در رفتار آدمى ايجاد مى كند.نظام آفرينش بر اساس نظم و ترتيب بنا شده است و بر اساس نظم , جريان دارد.رعـايـت نظم , موجب هماهنگى انسان با طبيعت گرديده و در اين راستا انسان از جهت روحى و روانى از سلامت و آرامش خاصى برخوردارخواهد بود.مـعـمولا افراد بى نظم در زندگى عصبانى و رفتارشان غير عادى و نامتعادل است , زيرا بى نظمى خود در عكس العمل هاى روحى و اخلاقى آنان تاثيرمتقابل داشته و سبب تضعيف اراده و زمينه ساز عوارض و ناكاميهاى فراوانى در تحصيل آنان خواهد شد.تـجـربـه نشان داده است كه بى نظمى در فعاليتهاى حركتى و هوشى و عاطفى تاثير منفى دارد, بخصوص عكس العمل هاى آن در دوران بلوغ به صورت حادترى ظاهر مى گردد.بـى نـظـمى سبب اتلاف وقت و ضايع شدن عمر و احساس ناراحتى و ايجاد روحيه شك و ترديد و دمـدمـى بـودن مزاج گرديده و خلاصه آثارنامطلوبى در شخصيت فرد بجا مى گذارد, به همين جـهت است كه نظم در كارها و امور زندگانى از ديدگاه مولاى متقيان على (ع ) آن قدر اهميت داردكـه در آخرين لحظه هاى حيات خود ككه معمولا حساسترين و پر اهميت ترين سخنها گفته مـى شـودك در قـسمتى از سفارشهاى خود, خطاب به دوفرزند عزيز خويش (امام حسن (ع ) وامام حسين (ع ) و همه جوانان آينده ) مى فرمايند: سفارش مى كنم به شما و همه فرزندانم و خانواده ام و (همه )كسانى كه سخن من به آنان مى رسد: به رعايت تقوا و نظم در كارها((45)).
معاشرت با دوستان
مـعـاشـرت و هـمـنـشـيـنى با دوستان سالم و با ايمان , موجب رشد شخصيت اجتماعى و تقويت ارزشهاى اخلاقى و معنوى در جوان مى گردد.انتخاب دوستانى كه از لحاظ درسى و اخلاقى شايسته اند, خود مى تواند بهترين بازوى موفقيت در آينده جوان باشد.بـا دوسـتـان خـوب و مورد اعتماد مى توان در زمينه هاى درسى و مسائل اجتماعى و فرهنگى به تبادل نظر و همكارى پرداخت .الـبـتـه نشست دوستانه مى تواند در بالا بردن روحيه اجتماعى و اخلاقى و سطح بينش فكرى , به يكديگر كمك كند, به شرط آن كه دوستان خوب به مصداق اين حديث شريف كه مومن آينه مومن است باشند و در اصلاح و رفع عيوب همديگر تلاش نمايند, كوشش صميمانه براى اصلاح يكديگر, موجبات ارتقاى اخلاقى خود و ديگران را فراهم مى سازد.دوستى با افراد پست و فرومايه ككه معمولا آلوده به انحرافهاى اخلاقى هستندك يكى از زمينه هاى مضر و انحرافى جريان رشد جوان است .دوسـتان منحرف و بى بندو بار و لاابالى , گاهى در جمع دوستانه خود, سعى دارند كه احساسها و تجربه هاى راست يا دروغ خود يا ديگران را درباره مسائل جنسى با حرص و ولع خاصى براى جوانان پاك و معصوم تعريف كنند و آنان را بدين طريق از راه بدر نمايند.گـاهـى يك دوست ناباب , سرنوشت انسان را بطور كلى از مسير اصلى خود خارج كرده و او را در ورطـه هـولناك فساد و گمراهى و انحرافات جنسى مى اندازد و موجبات سياه بختى و تيره روزى وى را فـراهـم مـى سـازد, بـه هـمـيـن علت , قرآن كريم از عاقبت حسرت آور كسى كه در دنيا با دوسـتـان مـنـحرف و پليدى , معاشرت داشته و بواسطه آنان به گناه و آلودگى كشيده شده ياد مـى كند و زبان حال وى را چنين توصيف مى نمايد: واى بر من ! اى كاش فلان شخص را دوست و رفـيـق خود نگرفته بودم !((46))بنابر اين به عنوان يك اصل كلى مى توان به اين نكته اشاره كرد كـه : يـكـى از مـهـمـترين وحياتى ترين مسائل جوانان , مساله دوستيابى و انتخاب دوست خوب و مـنـاسـب اسـت , بطورى كه اگر در اين زمينه دقت و احتياط لازم به عمل نيايد,بقيه تلاشها نيز سودى نخواهد داشت .
روابط جوانان با والدين
شما جوانان عزيز بايد به خاطر داشته باشيد كه والدين شما انسان معصوم نيستند.بنابر اين هم داراى صفات برجسته و نيك و هم داراى نقاط ضعفند, حال اگر نقاط ضعف آنها در خـصـوص كـار شـمـا و يا در طرز رفتارشان با شماآشكار شود, بهتر اين است كه با واقع بينى با آن برخورد كنيد و اين نقص را طبيعى بدانيد.در ضمن خصلتهاى برجسته و نيك آنان , محبت پاك و بى آلايششان به شما, بخصوص مواظبتى را كه از ابتداى طفوليت تا كنون درباره شماداشته اند, از نظر دور نداريد و آن را بخاطر داشته باشيد و همواره از آنان قدردانى نماييد.بـه هـر حال در جامعه , امكانات زندگى و تحصيل براى همه يكنواخت و يكسان نبوده و بعضى از والدين , آگاه به اين مسائل نيستند و يا آموزش لازم را در اين باره نديده اند و آشنا به مسائل جوانان نمى باشند و به رفتار و كردار صحيح , آگاهى ندارند.از طـرفـى بـايـد بـا كمال ميل و رغبت از راهنماييها و اندرزهاى دلسوزانه و مفيد آنان كه حاصل چـنـديـن سـال تـجربه گذراندن عمر است , بهره گيريد و درمواقعى كه احيانا با شما برخوردى تـنـدمـى كنند, چشم پوشى نماييد و از خود, خونسردى لازم را نشان دهيد, اگر هم لغزشى دارند محترمانه و بطورغير مستقيم به آنان گوشزد نماييد.همچنين شما دختر جوان بايد در زمينه بهداشت بدن با مادرتان مشورت كنيد و از تجربيات مفيد او در زمينه هاى مختلف بهره جوييد.هـرگـز نـگـذاريد كه والدين از شما آزرده خاطر شوند, چرا كه در قرآن مجيد سفارشهاى زيادى دربـاره احترام به پدر و مادر شده است و حتى دربرخوردها از گفتن كوچكترين سخن نامناسب , چون اف ((47))كه حاكى از تنفر و دلتنگى از آنان است , به شدت نهى گرديده است .
نظرات شما عزیزان: