ائمه جمعه و جماعات و مبلغان گرامى در صورت هدایت صحیح مردم و مخاطبین خویش در این زمینه توفیقات افزونترى را در امر تبلیغ خواهند داشت و در به وجود آوردن مراكز علمى، عمرانى و بهداشتى كه نوعى باقیات صالحات است شریك خواهند بود؛ چه بسیار از عالمان متعهد و مبلغان پر تلاشى كه از همین زاویه به توسعه و ترویج معارف عالى اسلام پرداختهاند. به همین جهت امیر مؤمنان مردم را به پرداخت دَینِ شرعى خویش تشویق نموده و با یادآورى اهمّیت موضوع مىفرماید: «و اَدّوا فِطرَتَكُم، فَاِنَّها سُنَّةُ نَبیِّكُم وَ فَریضَةٌ مِن رَبِّكُم فَلیُؤدّها كُلُّ اِمرِءٍ مِنكُم عَنهُ وَ عَن عیالِهِ كُلِّهِم ذَكَرِهِم وَ اُنثاهُم، صَغیرِهِم و كَبیرِهِم وَ حُرِّهِم و مَملُوكِهِم عَن كُلِّ اِنسانٍ مِنهُم صاعاً مِن بُرٍّ اَوصاعاً مِن تَمرٍ اَو صاعاً مِن شَعیرٍ؛ زكات فطره خود را ـ كه سنت پیامبرتان و فریضه واجبى از سوى پروردگارتان مىباشد ـ هر یك از شما از سوى خود و افراد تحت تكفل خود از زن و مرد، كوچك و بزرگ، آزاد و مملوك یك صاع گندم یا خرما یا جو پرداخت نماید.» حضرت على علیه السلام در فراز دیگرى از خطبه خویش به مهمترین دستورات الهى پرداخته و به مسلمانان یادآور مىشود كه: «اطیعوا الله فیما فرض الله علیكم و امركم به من اقام الصّلوة و ایتاء الزّكوة و حجّ البیت و صوم شهر رمضان و الامر بالمعروف و النّهى عن المنكر و الاحسان الى نساءكم و ما ملكت ایمانكم؛ در مواردى كه خداوند بر شما واجب كرده و به انجام آن امر نموده است از فرمان خداوند اطاعت كنید، از بپا داشتن نماز، پرداخت زكوة، زیارت خانه خدا، روزه ماه رمضان، امر به معروف و نهى از منكر و نیكى و احسان به همسران و زیردستان خود. مولاى متقیان با تذكر زشتى برخى گناهان كبیره اضافه مىكند كه: «و اطیعوا الله فیما نهاكم عنه من قذف المحصنة و ایتان الفاحشة و شرب الخمر و بخس المكثال و نقص المیزان و شهادة الزّور و الفرار من الزّحف(1)؛ اى مردم! خدا را در مورد چیزهائى كه شما را نهى كرده اطاعت كنید و از انجام آن دورى گزینید كه از جمله نسبت ناروا به زنان شوهردار و آبرومند، انجام اعمال زشت همچون فحشا و شرب خمر، كم فروشى در معاملات، گواهى باطل و دروغ و فرار از میدان نبرد از مقابل دشمن است. حضرت باقر علیه السلام فرمود: «ما مِن یَومِ عَیدٍ لِلمُسلِمینَ اَضحَىً وَلا فِطرٍ اِلّا و هُوَ یُجَدِّدُ اللهُ لآلِ مُحَمَّدٍ (ع) فِیهِ حُزناً قالَ قُلتُ وَ لِمَ ذلِك قالَ اِنَّهُم یَرَونَ حَقَّهُم فى اَیدى غَیرِهِم؛ هیچ عید فطر و قربانی نیست، مگر آن كه با آمدن آن غم و اندوه آل محمد صلی الله علیه و آله تجدید مىشود. راوى گفت: چرا در روز عید غمگین مىشوند؟ امام فرمود: زیرا آنان حق خود را در دست دیگران مىبینند و از این كه افراد غیر شایسته بر جایگاه رهبرى امت قرار دارد و امام راستین هنوز ظهور نكرده است كه حكومت عادلانه و سایه پر از عدل و داد خود را بر مردم بگستراند، غمگین و ناراحتند. برخى از مردم عید را به معنى نشاط و شادى ظاهرى دانسته و با پوشیدن لباسهاى نو و رنگارنگ و با تدارك غذاهاى متنوع و شیرینى و شربت و گفتن و خندیدن و سیاحت و تفرج بىمحتوا خود را سرگرم مىكنند. در حالى كه عارفان با بصیرت و اولیاء خاص الهى با چشم دل، به عید نگریسته و زوایاى معنوى آن را جستجو مىكنند. بخشى از كوشش هاى مردان الهى در ایّام عید بُعد اجتماعى دارد كه در حلّ مشكلات برادران دینى، رسیدگى به نیازمندان و محرومان و گرفتاران، شاد و مسرور ساختن برادران و خواهران دینى، كمك به مستضعفان فكرى جامعه و اهتمام به مسائل عمومى و مبتلا به مسلمانان جلوه مىكند چرا كه آنها بر این باورند كه حضرت علی علیه السلام در مورد ویژگی هاى مردان الهى فرموده است: «نفسه منه فى عناءٍ والنّاس منه فى راحةٍ اتعب نفسه لآخرته و اراح النّاس من نفسه(2)؛ نفس او از دستش در رنج و ناراحتى است امّا مردم (به خاطر خدماتى كه او انجام مىدهد) از او در آسایشاند. او براى (رسیدن به درجات عالى در روز) قیامت خود را به زحمت مىافكند ولى مردم را به رفاه و آسایش مىرساند.» و برخى دیگر از فعالیتهاى اهل ایمان مربوط به ارتباط خود و خدایشان است، آنان از آنجائى كه در طول ماه مبارك رمضان با زحمات شبانه روزى خود بر شیطان نفس تسلط یافته و در جهاد بزرگ به پیروزى نائل شدهاند روز عید فطر را به شكرگزارى و ارتباط نزدیكترى با پروردگارشان مىگذرانند: حضرت امام خمینى در این مورد سخنان قابل توجهى ارائه كرده و مىفرماید: البته عیدهائى كه اسلام تأسیس فرموده است به حسب نظرهاى مختلفى كه اهل نظر دارند و به حسب قشرهاى مختلفى كه برخورد مىكنند برداشتهاى مختلفى وجود دارد. آن برداشتى كه اهل معرفت از عید مىكنند، با آن برداشتى كه دیگران مىكنند بسیار متفاوت است. آنها بعد از این كه در ماه مبارك رمضان آن ریاضت ها را مىكشند و كشیدند، روز عید روز لقاء الله است. «الغیرك من الظّهور ما لیس لك(3)؛ خدایا! براى غیر تو چه ظهورى هست كه براى تو نیست؟!» آنها همه چیز را از او مىدانند و آن روز را عید مىكنند براى این كه بعد از ریاضات یوم ورود به حضرت است. و در عید قربان نیز بعد از این كه تمام عزیزانشان را از دست دادند، مهیا براى ملاقات مىشوند، بعد از این كه نفس خودشان را كشتند و هر چه عزیز است در راه خدا از آن گذشتند آن وقت است كه روز لقاء است و جمعه هم در اثر اجتماعاتى كه مسلمین با هم دارند، اهل معرفت مهیا مىشوند براى لقاء الله. پس برداشت آنها غیر از برداشت ماست و ما امیدواریم كه به تبع اولیاء خدا به جلوهاى از آن جلوهها برسیم و ذرهاى از آن معارف در قلب ما واقع بشود.(4)» به همین جهت حضرت امام مجتبى علیه السلام هنگامى كه مشاهده كرد عدّهاى از مردم در روز عید فطر مشغول لهو و لعب و خنده هستند خطاب به یارانش فرمود: خداوند متعال ماه رمضان را معیار آزمایش مردم قرار داده است كه در آن مردم براى كسب مقامات معنوى و بهشتى مسابقه مى دهند. عدّهاى در این مسابقه برنده شده و برخى دیگر از كسب این مقامات باز مىمانند. كمال شگفتى است از كسى كه بى خبر از نتیجه این مسابقه به خندیدن و خوشگذرانى مشغول است. به خدا سوگند! اگر پردهها كنار رود؛ نیكوكاران به نتائج نیكو رفتارى خود مشغول بوده و بدكاران گرفتار اعمال بد خود هستند.(5) از برجسته ترین و به یادماندنىترین ساعات روز عید فطر لحظاتى است كه منتظران راستین ظهور حضرت ولى عصر(عج) آرزوى دیدار آن حضرت را كرده و در فراقش با دلى مملو از امید، اشك حسرت مىریزند. آنان به یاد سخن حضرت باقر علیه السلام مىافتند كه فرمود: «ما مِن یَومِ عَیدٍ لِلمُسلِمینَ اَضحَىً وَلا فِطرٍ اِلّا و هُوَ یُجَدِّدُ اللهُ لآلِ مُحَمَّدٍ (ع) فِیهِ حُزناً قالَ قُلتُ وَ لِمَ ذلِك قالَ اِنَّهُم یَرَونَ حَقَّهُم فى اَیدى غَیرِهِم(6)؛ هیچ عید فطر و قربانی نیست، مگر آن كه با آمدن آن غم و اندوه آل محمد صلی الله علیه و آله تجدید مىشود. راوى گفت: چرا در روز عید غمگین مىشوند؟ امام فرمود: زیرا آنان حق خود را در دست دیگران مىبینند و از این كه افراد غیر شایسته بر جایگاه رهبرى امت قرار دارد و امام راستین هنوز ظهور نكرده است كه حكومت عادلانه و سایه پر از عدل و داد خود را بر مردم بگستراند، غمگین و ناراحتند. به همین جهت یكى از رایجترین اعمال این روز كه اولیاء خدا و عارفان واصل به آن اهتمام خاص دارند زمزمه دعاى ندبه در روز فطر است كه دردمندانه و عاشقانه با امام زمان(عج) نجوا مىكنند: «هل الیك یابن احمد سبیلٌ فتلقى... متى ترانا و نراك و قد نشرت لواء النّصر ترى... .» برخى از مردم عید را به معنى نشاط و شادى ظاهرى دانسته و با پوشیدن لباسهاى نو و رنگارنگ و با تدارك غذاهاى متنوع و شیرینى و شربت و گفتن و خندیدن و سیاحت و تفرج بىمحتوا خود را سرگرم مىكنند. در حالى كه عارفان با بصیرت و اولیاء خاص الهى با چشم دل، به عید نگریسته و زوایاى معنوى آن را جستجو مىكنند. بخشى از كوشش هاى مردان الهى در ایّام عید بُعد اجتماعى دارد كه در حلّ مشكلات برادران دینى، رسیدگى به نیازمندان و محرومان و گرفتاران، شاد و مسرور ساختن برادران و خواهران دینى، كمك به مستضعفان فكرى جامعه و اهتمام به مسائل عمومى و مبتلا به مسلمانان جلوه مىكند. این ابیات مولوى تا حدودى بیانگر راز دل ندبه خوانان عید فطر است كه به مولاى خویش عرضه مىدارند: در هوایت بىقرارم روز و شب سر ز پایت بر ندارم روز و شب اى مهار عاشقان در دست تو در میان این قطارم روز و شب تا كه بگشایم به قندت روزهام تا قیامت روزه دارم روز و شب چون ز خوان فضل روزه بشكنم عید باشد روزگارم روز و شب جان روز و جان شب اى جان تو انتظارم، انتظارم روز و شب تا بسالى نیستم موقوف عید با مه تو عید دارم روز و شب زآن شبى كه وعده كردى روز وصل روز و شب را مىشمارم روز و شب بس كه كشت مهر جانم تشنه است ز ابر دیده اشك بارم روز و شب عارف وارسته حاج میرزا جواد آقا ملكى تبریزى در این مورد در كتاب ارزشمند المراقبات (7) مىنویسد: بر مؤمن راستین شایسته است امروزه غیبت آن حضرت و غصب حكومت آن حضرت توسط دشمنان، سختى حال شیعیان و رعایاى او را در دست كافران و فاجران بنگرد و ببیند كه به آنان از قتل نفوس و هتك آبرو و غصب اموال و بدى حال و مقام خوارى و ابتذال چه مىرسد بایستى خوشحالى او به اندوه زیاد و خنده او به گریه و عید او به ماتم مبدّل گردد و به خواندن دعاى ندبه بسان زن بچه مردهاى بگرید و فرج او را از خدا بخواهد... بارى چون خواستى براى نماز عید بیرون روى كه با امامى نمازگزارى یا خودت امام جماعت شوى بر توست كه از مصیبتى كه براى غیبت امام خودت بر تو وارد شده است غافل نباشى، زیرا نماز عید حق خاص اوست و آن از مقامات معروفه اوست. پس بنگر حال به چه منوال گشته است كه نماز با امام به نماز تو و امثال تو مبدّل شده است و به زمان حضور آن حضرت و اجتماع مؤمنان به نماز او و نمازشان با او تفكر نماى و در پیش خویش میزان بگیر كه چون براى مؤمن خطیب، امام او باشد و سخنش را بشنود و از علومش فرا گیرد حال او چگونه خواهد بود؟! و به آنچه از بركات و انوار زمان حضور آن بزرگوار و نشر عدالت و محو جور و ضلالت و عزت اسلام و حرمت قرآن و رواج ایمان و تكمیل عقول و تزكیه قلوب و تحسین اخلاق و رفع شقاق و دفع نفاق نظر كن و با صداى بلند خود او را ندا ده و به زبان شوق خویش به ساحت مقدس عرضه بدار: اى زاده احمد! آیا راهى به سوى تو هست كه ملاقات شوى؟... اى آقاى من: و تلافى ان كان فیه أتلافى بك عجّل به جعلت فداكا اگر تلف شدن من در رسیدن به تو باشد، در آن شتاب كن فداى تو شوم. و بما شئت فى هواك اختبرنى فاختیارى ماكان فیه رضاكا و به هر چه بخواهى در راه عشق خودت مرا آزمایش كن كه آنچه را كه رضاى تو در آن است انتخاب مىكنم. بجمال حجبته بجلالٍ هام واستعذب العذاب هناكا قسم به جمال خودت كه از او پوشیدهاى و جلال خودت كه او را سرگردان ساختهاى و در كوى تو عذاب را شربت گوارا مى داند. ذاب قلبى فأذن له یتمنّا ك فیه بقیّة لرجاكا دل من آب شد پس به او اجازه بده كه ترا آرزو كند، در این قلب، نیم رمقى براى امید و تمناى تو هست. بنابراین درخواست برقرارى دولت كریمه حضرت مهدى(عج) بهترین پاداش و عیدى است كه مىتوان در روز عید فطر از خداوند متعال آن را درخواست نمود. در روز عید فطر مسلمانان با شوق وصف ناپذیرى از عبادات و ریاضات شبهاى ماه رمضان و شبهاى قدر و زیباترین لحظات ارتباط با خداوند فارغ شده و در اجتماع روز فطر صف مىكشند و اتّحاد و یگانگى و برادرى و همدلى خود را به نمایش گذاشته و بار دیگر دست رد به سینه شیطان و شیطان صفتان مىزنند و همنوا با برادران دینى خود، پروردگار با عظمت را صدا كرده و توفیق در تمام كارهاى خیر و دورى از تمام بدىها را به همراه حضرت محمّد و آلش ـ كه درود خدا بر آنان باد ـ از درگاه خداوند درخواست مىكنند. سید بن طاووس در ضمن اعمال روز عید از امام باقر علیه السلام نقل مىكند: هنگامى كه از منزل خارج شده و به سوى نماز عید مىروى دعاى "اللّهم من تهیّأ" را مىخوانى و هنگامى كه به نام مبارك حضرت صاحب الزمان(عج) رسیدى با آرزوى تحقق وعده الهى و استقرار حكومت عدل مهدوى (عج) مىگویى: «اللّهم افتح لنا فتحاً یسیراً وانصره نصراً عزیزاً ... اللّهم انّا نرغب الیك فى دولةٍ كریمةٍ تعزّ بها الاسلام و اهله و تذّلّ بها النّفاق و اهله ...(8) ؛ خداوندا براى ما فتح آسان عنایت فرما و آن حضرت را با نصرتى عزتبخش یارى نما، پروردگارا! ما خواهان ایجاد دولت كریمهاى هستیم كه با آن به اسلام و مسلمانان عزت بخشیده و جبهه نفاق و اهلش را به خاك مذلّت بنشانى ... . از آموزندهترین فرازهاى زندگى امام صادق علیه السلام حادثهاى شنیدنى است كه در عید فطر اتّفاق افتاد ماجرا از این قرار بود كه ابوالعباس سفاح، اولین خلیفه عباسى در هنگام خلافت خویش در بغداد، روزى امام صادق علیه السلام را به مركز خلافت خود احضار كرد. او به دنبال فرصتى مىگشت تا آن حضرت را به شهادت برساند تا این كه وى آخرین روز ماه مبارك رمضان را عید فطر اعلام كرد. آن روز هنگامى كه حضرت صادق علیه السلام در منطقه حیره بر او وارد شد خلیفه از او پرسید: اى اباعبدالله! نظر تو راجع به روزه امروز چیست؟ امام صادق با بهرهگیرى از آیه تقیه كه مىفرماید: «لا یتّخذ المؤمنون الكافرین اولیاء من دون المؤمنین و من یفعل ذلك فلیس من الله فى شىءٍ الّا ان تتّقوا منهم تقیهً و یحذّركم الله نفسه و الى الله المصیر(9) ؛ افراد با ایمان نباید به جاى مؤمنان، كافران را به دوستى بگیرند و هر كس چنین كند، هیچ رابطهاى با خدا ندارد مگر این كه از آنان به نوعى تقیه كنید و خداوند شما را از عقوبت خود برحذر مىدارد و بازگشت همه به سوى خداست. و با پیروى از اجداد طاهرین خویش تقیه نموده، و به سفاح فرمود: این مربوط به پیشواى مردم است، تو اگر روزه بگیرى، من هم روزه مىگیرم و اگر افطار كنى من هم افطار خواهم كرد. در این هنگام سفاح به غلام خود دستور داد تا سفره غذا را بچیند و امام صادق علیه السلام به همراه او غذا خورده و روزهاش را شكست با این كه مطمئنّاً مىدانست آن روز از ماه رمضان است و عید فطر نیست. آن حضرت در توضیح عمل خویش به یاران نزدیكش فرمود: «والله انّه یومٌ من شهر رمضان فكان افطارى یوماً و قضاؤه ایسر علىّ من ان یضرب عنقى ولا یعبدالله (10) ؛ به خدا سوگند آن روز از ماه رمضان بود و یك روز شكستن روزه ماه رمضان (به خاطر تقیه و حفظ دین) و اداى قضاى آن براى من آسان تر از این است كه كشته شوم و خدا عبادت نشود.» حضرت صادق علیه السلام با این تدبیر الهى توطئه خلیفه ستمگر را خنثى نموده و به شیعیان درسى دیگر آموخت. آن حضرت در این روایت ضمن تأكید بر اصل قرآنى تقیه، به فلسفه آن نیز اشاره مىفرماید كه تقیه براى حفظ دین است نه براى حفظ زندگى افراد. و اضافه مىكند كه اگر من به خاطر حادثهاى كوچك كشته شوم دین الهى از میان رفته و عبادت و اطاعت از خداوند متعال به فراموشى سپرده خواهد شد. 1. من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 516. 2. نهج البلاغه صبحى صالح، خطبه 193. 3. فرازى از دعاى عرفه. 4. صحیفه امام، ج 18، ص 395. 5. وسائل الشیعه، ج 7، ص 681. 6. تهذیب الاحكام، ج 3، ص 289. 7. المراقبات، ص 343. 8. اقبال الاعمال، ج 1، ص 476. 9. سوره آل عمران، آیه 28. 10. الكافى، ج 4، ص 82. شوق دیدار یار
درسى از امام صادق علیه السلام
پىنوشتها:
نظرات شما عزیزان: