128. مطلب 9. عاقبت کتمان کنندگان احکام الهي:
اين مطلب در عين اينکه با مطلب گذشته يعني احکام مأکولات در ارتباط است، موضوع اکل را با جريان کتمان يعني موضوع اصلي اين کلام پيوند مي زند و مي فهماند که کفر و کتمان تنها شامل حال آيات و بينات نيست، بلکه احکام الهي نظير حرمت و حليت ماکولات را هم دربر مي گيرد. اين سخن با مقايسه آيه 159 و اين آيه تأييد مي شود زيرا آنجا سخن از کتمان آيات و بينات بود و اينجا سخن از کتمان کتاب است. پايان اين کلام با جمله «أُوْلَئِكَ الَّذِينَ اشْتَرُوُاْ الضَّلاَلَةَ بِالْهُدَى...» مي فهماند که اين افراد اهل کتمان همان مدعيان دروغين ايمان هستند که در ابتداي اين سوره سخن از ايشان بود، چون در آنجا نيز با چنين جمله اي از ايشان ياد شده بود (در آيه 16). افزون بر اين در ابتداي فصل سوم يعني جريان بني اسرائيل شواهدي مطرح شده که نشان مي داد بني اسرائيل در اين سوره مصداق مدعيان دروغين ايمان هستند، بنابراين اهل کفر و کتمان مطرح در اين آيات همان بني اسرائيل هستند. آيه «وَتَكْتُمُواْ الْحَقَّ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ» در ابتداي جريان بني اسرائيل مؤيد همين مطلب است: کساني که آنچه را خداوند از کتاب نازل کرده، پنهان مي دارند و بدان بهاي ناچيزي به دست مي آورند، آنان جز آتش در شکمهاي خويش فرو نبرند. و خدا روز قيامت با ايشان سخن نخواهد گفت، و پاکشان نخواهد کرد، و عذابي دردناک خواهند داشت إِنَّ الَّذِينَ يكْتُمُونَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْكِتَابِ وَيشْتَرُونَ بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا أُولَئِكَ مَا يأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ إِلَّا النَّارَ وَلَا يكَلِّمُهُمُ اللَّهُ يوْمَ الْقِيامَةِ وَلَا يزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ«174» آنان همان کساني هستند که گمراهي را به بهاي هدايت، و عذاب را به ازاي آمرزش خريدند، پس به راستي چه اندازه بايد بر آتش شکيبا باشند؛ چرا که خداوند کتاب تورات را به حق نازل کرده است، و کساني که درباره کتاب خدا با يکديگر به اختلاف پرداختند، در ستيزه اي دور و درازند أُولَئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلَالَةَ بِالْهُدَى وَالْعَذَابَ بِالْمَغْفِرَةِ فَمَا أَصْبَرَهُمْ عَلَى النَّارِ«175» ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ نَزَّلَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِي الْكِتَابِ لَفِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ«176»
129. مطلب 10. حقيقت بر:
پس از بيان آيات مربوط به قبله و ريشه يابي کتمان، اين آيه با لحني قاطع مي فرمايد که سمت قبله حقيقت نيکي نيست و نيکوکاران صادق و متقيان واقعي چه کساني هستند. نيکوکاري آن نيست که روي خود را به سوي مشرق و مغرب بگردانيد، بلکه نيکي آن است که کسي به خدا و روز بازپسين و فرشتگان و کتاب آسماني و پيامبران ايمان آوَرَد، و مال خود را با وجودِ دوست داشتنش، به خويشاوندان و يتيمان و بينوايان و در راه ماندگان و گدايان و در راهِ آزاد کردن بندگان بدهد، و نماز را برپاي دارد، و زکات را بدهد، و آنان که چون عهد بندند، به عهد خود وفادارانند؛ و در سختي و زيان، و به هنگام جنگ شکيبايانند؛ آنانند کساني که راست گفته اند، و آنان همان پرهيزگارانند * لَيسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِينَ الْبَأْسِ أُولَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ«177»
130. 6-2- فصل ششم. آيات 178 تا 214
131. دستوراتي براي شکل گيري هويت اجتماعي بر مبناي تقوا
غرض اين سوره مبارکه ارائه منشور هدايت اجتماعي است. به همين منظور تا کنون خلافت را به عنوان چشم انداز هدايت معرفي کرد و سپس آسيب شناسي تحقق خلافت را با بيان جريان بني اسرائيل پي گيري نمود و در ادامه با ذکر ابراهيم نمونه اي عيني از موفقيت در تحقق خلافت را بيان کرد و زمينه ورود به مباحث مربوط به اسلام را فراهم ساخت و در اولين گام مربوط به اسلام، قبله را براي استقلال هويت مسلمانان به سمت کعبه تغيير داد و از آن دفاع کرد و اينک زمان آن رسيده است که با ارائه دستوراتي در صدد شکل دهي هويت اجتماعي مسلمانان باشد. اين فصل در عين اينکه دستوراتي را براي اجتماعي شدن ارائه مي دهد، مي فهماند که مبناي سامان دهي به هويت اجتماعي در اسلام تقواست و باز هم مي فهماند که تقواي فردي زمينه ساز تقواي اجتماعي است.
1-6-2- کلام 1. آيات 178 تا 182
قصاص و وصيت
132. اين کلام قصاص را به عنوان اولين دستور در راستاي شکل دهي هويت اجتماعي مطرح کرده است. قصاص براي پاسداري از کرامت و سلامت هويت افراد است و حفظ هويت افراد پيش زمينه قطعي تشکيل هويت اجتماعي است.
133. مطلب 1. وجوب قصاص:
اين مطلب در عين بيان وجوب قصاص و نحوه آن، مي فهماند که قصاص در اسلام با رويکرد احياء مطرح است و هدف از آن حفظ حيات افراد است: اي کساني که ايمان آورده ايد، درباره کشتگان، بر شما حقّ قصاص مقرر شده: آزاد عوض آزاد و بنده عوض بنده و زن عوض زن. و هر کس که از جانب برادر ديني اش يعني وليّ مقتول، چيزي از حق قصاص به او گذشت شود، بايد از گذشت وليّ مقتول به طور پسنديده پيروي کند، و با رعايت احسان، خونبها را به او بپردازد. اين حکم تخفيف و رحمتي از پروردگار شماست؛ پس هر کس، بعد از آن از اندازه درگذرد، وي را عذابي دردناک است يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالْأُنْثَى بِالْأُنْثَى فَمَنْ عُفِي لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاءٌ إِلَيهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ«178» و اي خردمندان، شما را در قصاص زندگاني است، باشد که به تقوا گراييد وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَياةٌ يا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ«179»
134. مطلب 2. حق وصيت:
حکم قصاص و وصيت هر دو با يک خطاب «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ» مطرح شده است و از سوي ديگر حکم قصاص با عبارت «لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» و حکم وصيت با عبارت «حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ» بيان شده است، اينها مي فهماند که مسئله وصيت در اين مقطع به مناسبت امر به قصاص مطرح شده است: بر شما مقرر شده است که چون يکي از شما را مرگ فرا رسد، اگر مالي بر جاي گذارد، براي پدر و مادر و خويشاوندان خود به طور پسنديده وصيت کند؛ اين کار حقي است بر پرهيزگاران كُتِبَ عَلَيكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَيرًا الْوَصِيةُ لِلْوَالِدَينِ وَالْأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ«180» پس هرکس آن وصيت را بعد از شنيدنش تغيير دهد، گناهش تنها بر گردن کساني است که آن را تغيير مي دهند. آري، خدا شنواي داناست. ولي کسي که از انحراف و تمايل بيجاي وصيت کننده اي نسبت به ورثه اش يا از گناه او در وصيت به کار خلاف بيم داشته باشد و ميانشان را سازش دهد، بر او گناهي نيست، که خدا آمرزنده مهربان است فَمَنْ بَدَّلَهُ بَعْدَمَا سَمِعَهُ فَإِنَّمَا إِثْمُهُ عَلَى الَّذِينَ يبَدِّلُونَهُ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ«181» فَمَنْ خَافَ مِنْ مُوصٍ جَنَفًا أَوْ إِثْمًا فَأَصْلَحَ بَينَهُمْ فَلَا إِثْمَ عَلَيهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ«182»
2-6-2- کلام 2. آيات 183 تا 189
روزه
135. کلام اول با بيان حکم قصاص راهکار حراست از هويت و کرامت افراد را ارائه کرد. اين کلام با بيان روزه راهکار تربيت افراد بر محور تقوا را ارائه مي دهد و مي فهماند که افزون بر پاک سازي جامعه از انسانهايي که امنيت را به مخاطره مي اندازند، بايد افراد جامعه نيز به گونه اي تربيت شوند که بتوانند بر محور تقوا حرکت کنند و روزه راهکاري براي همين امر است.
136. مطلب 1. وجوب روزه:
اي کساني که ايمان آورده ايد، روزه بر شما مقرر شده است، همان گونه که بر کساني که پيش از شما بودند مقرر شده بود، باشد که پرهيزگاري کنيد يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيكُمُ الصِّيامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ«183» روزه در روزهاي معدودي بر شما مقرر شده است. ولي هر کس از شما بيمار يا در سفر باشد، به همان شماره، تعدادي از روزهاي ديگر را روزه بدارد، و بر کساني که روزه طاقت فرساست، کفاره اي است که خوراک دادن به بينوايي است. و هر کس به ميل خود، بيشتر نيکي کند، پس آن براي او بهتر است، و اگر بدانيد، روزه گرفتن براي شما بهتر است أَيامًا مَعْدُودَاتٍ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيامٍ أُخَرَ وَعَلَى الَّذِينَ يطِيقُونَهُ فِدْيةٌ طَعَامُ مِسْكِينٍ فَمَنْ تَطَوَّعَ خَيرًا فَهُوَ خَيرٌ لَهُ وَأَنْ تَصُومُوا خَيرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ«184»
137. مطلب 2. روزه در ماه رمضان:
ماه رمضان همان ماه است که در آن، قرآن فرو فرستاده شده است، کتابي که مردم را راهبر، و متضمّن دلايل آشکار هدايت، و ميزان تشخيص حق از باطل است. پس هر کس از شما اين ماه را درک کند بايد آن را روزه بدارد، و کسي که بيمار يا در سفر است بايد به شماره آن، تعدادي از روزهاي ديگر را روزه بدارد. خدا براي شما آساني مي خواهد و براي شما دشواري نمي خواهد؛ تا شماره مقرر را تکميل کنيد و خدا را به پاس آنکه رهنمونيتان کرده است به بزرگي بستاييد، و باشد که شکرگزاري کنيد شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَينَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيصُمْهُ وَمَنْ كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيامٍ أُخَرَ يرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيسْرَ وَلَا يرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَلِتُكْمِلُوا الْعِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ«185»
138. مطلب 3. دعا:
اين مطلب از چند جهت با قبل و بعد در ارتباط است: اول اينکه در مطلب گذشته سخن از بزرگداشت خدا بود و اين مطلب مي فهماند که تکبير پروردگار و عظمت مقام او باعث نمي شود که از انسانها دور باشد و او در عين عظمت به انسان نزديک است و صداي او را مي شنود و او را استجابت مي کند. دوم اينکه ماه رمضان و ايام روزه داري وقت دعاست و سوم اينکه اين مطلب معبري براي انتقال از معنويت روزه داري به تمتعات مجاز ايام روزه داري است: و هرگاه بندگان من، از تو درباره من بپرسند، من نزديکم، دعاي دعاکننده را، به هنگامي که مرا بخواند، اجابت مي کنم، پس آنان بايد فرمان مرا گردن نهند و به من ايمان آورند، باشد که راه يابند وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيسْتَجِيبُوا لِي وَلْيؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يرْشُدُونَ«186»
139. مطلب 4. تمتعات مجاز ايام روزه داري:
در شبهاي روزه، همخوابگي با زنانتان بر شما حلال گرديده است. آنان براي شما لباسي هستند و شما براي آنان لباسي هستيد. خدا مي دانست که شما با خودتان ناراستي مي کرديد، پس توبه شما را پذيرفت و از شما درگذشت. پس، اکنون در شبهاي ماه رمضان مي توانيد با آنان همخوابگي کنيد، و آنچه را خدا براي شما مقرر داشته طلب کنيد. و بخوريد و بياشاميد تا رشته سپيد بامداد از رشته سياه شب بر شما نمودار شود؛ سپس روزه را تا فرا رسيدن شب به اتمام رسانيد. و در حالي که در مساجد معتکف هستيد با زنان درنياميزيد. اين است حدود احکام الهي! پس زنهار به قصد گناه بدان نزديک نشويد. اين گونه، خداوند آيات خود را براي مردم بيان مي کند، باشد که پروا پيشه کنند أُحِلَّ لَكُمْ لَيلَةَ الصِّيامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَائِكُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَخْتَانُونَ أَنْفُسَكُمْ فَتَابَ عَلَيكُمْ وَعَفَا عَنْكُمْ فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَابْتَغُوا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّى يتَبَينَ لَكُمُ الْخَيطُ الْأَبْيضُ مِنَ الْخَيطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيامَ إِلَى اللَّيلِ وَلَا تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنْتُمْ عَاكِفُونَ فِي الْمَسَاجِدِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَقْرَبُوهَا كَذَلِكَ يبَينُ اللَّهُ آياتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يتَّقُونَ«187»
140. مطلب 5. حرمت حرام خواري:
پس از اينکه در مطلب گذشته، فرمود «كُلُواْ وَاشْرَبُواْ» در اين کلام با استفاده از فرصت امر به اکل از اکل حرام نهي مي کند، افزون بر اين روزه براي خودداري است و انسان به هنگام روزه از خوردن برحذر است و اين فرصتي است تا به او گفته شود همانطور که به هنگام روزه از خوردن پرهيز مي کني هميشه از خوردن حرام بپرهيز: و اموالتان را ميان خودتان به ناروا مخوريد، و به عنوان رشوه قسمتي از آن را به قضات مدهيد تا بخشي از اموال مردم را به گناه بخوريد، در حالي که خودتان هم خوب مي دانيد وَلَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَينَكُمْ بِالْبَاطِلِ وَتُدْلُوا بِهَا إِلَى الْحُكَّامِ لِتَأْكُلُوا فَرِيقًا مِنْ أَمْوَالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ«188»
141. مطلب 6. پرسش از هلالهاي ماه:
در آيه 185 سخن از «فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهْرَ» بود يعني روزه به هنگام رؤيت هلال ماه رمضان بر شما واجب مي شود، همين امر سبب شد تا برخي درباره هلالهاي ماه از رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) بپرسند. اين آيه در عين پاسخ گويي به اين مطلب مي فرمايد براي هر کاري بايد از راه آن وارد شويد و اگر شما از روزه داري در صدد کسب تقوا هستيد بدانيد که حقيقت بر و نيکي به اين نيست که درباره هلالها بهانه جويي کنيد بلکه حقيقت بر و نيکي به تقواست که باعث رستگاري مي شود. اين نحوه پاسخ گويي همانند پاسخي است که در آيه 177 درباره اختلاف در امر قبله داده بود: درباره حکمت هلالهاي ماه از تو مي پرسند، بگو: «آنها شاخصِ گاه شماري براي مردم و موسم حجّ اند.» و نيکي آن نيست که از پشتِ خانه ها درآييد، بلکه نيکي آن است که کسي تقوا پيشه کند، و به خانه ها از درِ وروديِ آنها درآييد، و از خدا بترسيد، باشد که رستگار گرديد * يسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِي مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجِّ وَلَيسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُيوتَ مِنْ ظُهُورِهَا وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَى وَأْتُوا الْبُيوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ«189»
ادامه دارد...
منبع مقاله :
طرح راهنماي مربي تدبر در سوره هاي قرآن کريم 3 و 4، دبيرخانه ي شوراي عالي انقلاب فرهنگي، دبيرخانه ي شوراي تخصصي توسعه فرهنگ قرآني، بهار 1388
/ج
نظرات شما عزیزان: