رعایت قانون
خانم مرضیه حدیده چی می گوید: یادم می آید در نوفل لوشاتو که بودم، عده ای از ایران برای زیارت امام ـ در دهه عاشورا ـ به آنجا آمده بودند. به لحاظ ساده زیستن امام، اطرافیان ایشان نیز سادگی را در زندگی خود رعایت می کردند. غذای آنها در نوفل لوشاتو عموما نان و پنیر و گوجه فرنگی و تخم مرغ و گاهی اوقات هم اشکنه بود. برادرانی که آمده بودند. پولی جمع کردند و گوسفندی خریدند و آن را در پشت حیاطی که امام برای ادای نماز به آنجا می آمدند، ذبح کردند. سپس مقداری از گوشت آن را به منزل امام فرستادند؛ اما قانونی در فرانسه وجود دارد که ذبح هر حیوانی را در خارج از کشتارگاه منع می کند. هنگامی که امام از چنین قانونی مطلع شدند، فرمودند: «چون تخلف از قانون است، از این گوشت نمی خورم».
اول اجرای مقررات دولت، آن گاه عقد شرعی
از ایوبی نقل شده است: همان گونه که می دانید، حضرت امام هر هفته تعدادی از دختران و پسران را به عقد هم درمی آوردند؛ اما نکته جالب این است که هیچ عقدی را نمی خواندند، مگر آنکه مطمئن می شدند که همه مراحل قانونی و کارهای محضری و ثبت در دفتر و آزمایش های لازم انجام شده باشد، آن گاه حضرت امام آماده عقد کردن می شدند و می فرمودند: «اول مقررات دولت، آن گاه عقد شرعی»؛ زیرا طبق فتوای ایشان عمل بر خلاف مقررات دولت، حرام است. حضرت امام در مهریه و میزان آن دخالت نمی کردند و میزان را توافق دختر و پسر می دانستند و تنها توصیه ای که به همه زوجین می فرمودند، این بود که: «با همدیگر خوب باشید، با همدیگر بسازید»؛ و ضمنا به آقایان می فرمودند: «در زندگی خانوادگی گذشت را هیچ گاه فراموش نکنید».
حتی اگر استالین روی کار باشد
حجت الاسلام رودباری می گوید: در نجف شبی در محضر امام بودم که یکی از طلاب حاضر در مجلس از ایشان سؤال نمود، آیا می توان برای تمبر هشت ریالی دو ریال داد و از تأدیه بقیه امتناع ورزید؟ امام در پاسخ فرمودند: «این کار جایز نیست.» و سپس اضافه فرمودند: «حتی اگر استالین هم روی کار باشد، حفظ نظم از اهم واجبات است».
چرا به شکل قاچاق آمدید!
حجت الاسلام علی اکبر مسعودی: من به دلیل آنکه ممنوع الخروج بودم، به صورت قاچاق به نجف رفتم و در این راه مشکلات فراوانی تحمل کردم.وقتی خدمت امام رسیدم، ظهر بود.در اتاق را باز کردم و سلام کردم. فرمودند: «علیکم السلام. شما هم قاچاق آمدید؟»
گفتم: «بله». امام فرمودند: «دیگر نیایید.» گفتم: «چشم آقا، دیگر نمی آیم.» فرمودند: «منظورم این است که دیگر قاچاق نیایید. چرا به شکل قاچاق آمدید و خودتان را به خطر انداختید؟ دیگر از این کارها نکنید.اگر توانستید، با تذکره (گذرنامه) بیایید؛ ولی قاچاق نیایید.» این اصرار به این دلیل بود که مرا مجبور به رعایت اصول کنند.
حذف مقررات را خلاف شرع می دانند
خانم زهرا مصطفوی: امام خیلی مقید به قانون هستند و احترام زیادی به قانون می گذارند. ایشان رعایت قانون را یک تکلیف شرعی می دانند.یعنی حتی برای راهنمایی و رانندگی، ایشان خلاف شرع می دانند که مثلاً از جایی که تابلوی ورود ممنوع دارد، ماشین عبور کند.اگر کسی در رانندگی از حد سرعت مجاز بیشتر برود، امام این را چون خلاف مقررات رانندگی است، خلاف شرع می دانند.
از روی چمن عبور نمی کردند
حجة الاسلام رحیمیان می گوید: تقید و التزام امام به قوانین و مقررات منحصر به نظام اسلامی نبود. بلکه به رعایت مصالح عمومی جامعه و حفظ بیت المال بستگی داشت. امام حتی در رژیم باطل پهلوی نیز مشابه این روش را داشتند. مرحوم آیت اللّه شهید حاج آقا مصطفی خمینی نقل می کرد: در شهر همدان امام به هنگام عبور از عرض یکی از خیابان ها به خاطر عبور نکردن از روی جدول وسط خیابان که چمن کاری شده بود، مسافت زیادی را طی می کردند تا از تقاطع عابر پیاده عبور کنند و مجبور نباشند قدم روی چمن ها بگذارند.
ایشان نمی تواند رئیس جمهور شود
آیة اللّه خلخالی در مورد کاندیداتوری آقای جلال الدین فارسی که از سوی حزب جمهوری اسلامی اعلام شده بود، امام فرمودند: «چون پدر و مادر جلال الدین فارسی که کاندیدای حزب جمهوی اسلامی بود، افغانی هستند، ایشان نمی تواند رئیس جمهور شود و هر مقدار اصرار شد، امام زیر بار نرفتند».
اگر قانونش این است، نیاورید
خانم زهرا مصطفوی می گوید: یک روز من خدمت امام بودم، ایشان رو کردند به برادرم حاج احمد آقا و گفتند: «شما از اینجا کتاب کشف الاسرار را بگیر.» امام اشاره کردند به یک جای نزدیک. که من احتمال می دادم لابد حسینیه جماران کتابخانه ای دارد و امام به آن اشاره می کنند؛ چون اشاره به جای خیلی نزدیکی کردند و گفتند از اینجا برای من بگیرید. احمد آقا گفت که اگر شما بفرمایید، چشم، من می گیرم و می آورم؛ اما قانون این کتابخانه این است که کتاب بیرون ندهد. هر کس می خواهد کتاب بخواند، باید برود آنجا. امام گفتند: «پس اگر قانونش این است؛ شما نمی خواهد کتاب را بیاورید» و بعد هم اشاره به من کردند و گفتند: «شما می توانید این کتاب را گیر بیاورید؟» من گفتم بله و بعد کتاب کشف اسرار را از جای دیگری تهیه کردم و به ایشان دادم.
قانون داخل خانه را رعایت می کنند
خانم زهرا مصطفوی: حضرت امام در شبانه روز چند بار بیست دقیقه راه می روند.در یکی از روزها که من همراه ایشان بودم، ایشان وقتی قدم زدن شان تمام شد، به نقطه ای از حیاط اشاره کردند و گفتند: «دلم می خواست اینجا می نشستم و یک چای می خوردم.» من گفتم: چه اشکالی دارد.الان یک قالیچه کوچک می اندازم و همین جا چای بخورید.گفتند: «نه، مادرت گفته است که وقتی می خواهید توی حیاط بنشینید، آن طرف ـ ضمن اشاره به یک فرش ـ آن فرش را بیندازید و بنشینید.» یعنی تا این حد امام قانونی را که خانم در منزل وضع کرده بودند، رعایت می کردند که حتی آن روز ننشستند و چای هم نخوردند.
مجاز نیستید
حجت الاسلام قرائتی می گوید: روزی در محضر امام بودم، از ایشان پرسیدم که آقا به دلیل وضعی که دارم، از سازمان ها و مراکز مختلف مرا برای سخنرانی دعوت می کنند و من با ماشینی که متعلق به نهضت سوادآموزی است، در این برنامه ها شرکت می کنم.امام فرمودند: «نه مجاز نیستید که هزینه ای را که طبق قانون مربوط به نهضت سواد آموزی است، صرف سازمان های دیگر بکنید.» منظور ایشان استفاده ازماشین و هزینه بنزین و... بود که از سوی نهضت تأمین می شد.عرض کردم: پس وضع من تا به حال چگونه است؟ امام فرمودند: «البته من به شما اجازه استفاده در موارد دیگر را می دهم، اما دیگران به هیچ وجه مجاز نیستند».
چرا می خواهید داروی مرا تغییر بدهید؟
دکتر پورمقدّس: من کمتر مریضی را در دوران طبابتم دیدم که مثل امام، دستورات پزشکی را دقیق و همان طوری که طبیب می خواهد، عمل کند. فرضا اگر گفته می شد فلان دارو را باید ساعت به ساعت مصرف کنید، این از تحمل یک فرد معمولی خارج است، ولی برای ایشان ـ که از هر نظر انسانی استثنایی بودند ـ کاملاً قابل اجرا بود.ما هم در صدد این بودیم که داروهایی را انتخاب کنیم که «long active» یعنی طویل الاثر باشد، ولی خوف این را داشتیم که جذبش به طور ناگهانی در بدن صورت گیرد و عوارض نامطلوبی را به وجود آورد.در هر حال وقتی که با امام مطرح می کردیم، می گفتند: «شما چرا می خواهید داروی مرا تغییر دهید؟» می گفتیم: ممکن است تحمل شما دربرابر اینکه ساعت به ساعت بخواهیم دارو بدهیم، کم شود و ما باعث ناراحتی وجود شریف تان گردیم. ایشان می فرمودند: «من به هیچ وجه ناراحت نمی شوم و لازم نیست تلاش بکنید که دارو را تغییر بدهید».
دکتر فرمایشی ندارید؟
دکتر عارفی می گوید: یک بار وقتی امام را معاینه کردیم و از ایشان نوار قلب گرفتیم و کار ویزیت تمام شد، ایشان فرمودند: «فرمایشی ندارید؟» من خیس عرق شدم، دیدم رهبر کبیرمان با آن عظمتش از ما به عنوان یک مریض اجازه می گیرد تا از پیش ما برود.
همان مقدار که دکتر توصیه کرده مصرف شود
حسن سلیمی: سال 65 امام به دلیل عارضه قلبی مدتی را در بیمارستان مقابل حسینیه جماران بستری شدند. براثر این عارضه و بیماری به شدت ضعیف شده بودند و لذا دکترهای معالج توصیه کرده بودند که در غذای روزانه ایشان مقدار معینی گوشت قرار داده شود، که این دستور اجرا می شد. شاهد بودم حاج عیسی خدمتکار امام با ترازوی کوچکی که داشت، گوشت ها را دقیقاً وزن می کرد و گاهی که چند گرم اضافه یا کم بود، دو سه بار با کارد از آنها می برید تا متعادل می شد. چون امام به ایشان فرموده بودند: «باید همان مقدار گوشت که دکتر توصیه کرده مصرف شود، نه بیشتر.»
برای نماز برخاستم
دکتر زهرا مصطفوی: یکی از پزشکان قم نقل می کرد، هنگامی که خبر دادند امام دچار ناراحتی قلبی شده اند، خود را به بالین ایشان رسانده و فشار خون شان را گرفتم. فشار ایشان عدد پنج را نشان می داد که از نظر طبی خیلی خطرناک بود. کارهای اولیه را انجام دادم و پس از دو ساعت قدری وضع بهتر شده بود؛ ولی امام قاعدتاً نمی توانستند و نمی بایست حرکتی بکنند. اما ایشان آماده حرکت شدند. عرض کردم آقا جان چرا برخاستید؟ فرمودند: برای نماز. عرض کردم: آقا شما در فقه مجتهدید و من در طب.حرکت شما به فتوای طبی من حرام است، شما باید خوابیده نماز بخوانید.ایشان نیز با دقت به نظر من عمل فرمودند.
به مسئولان اختیار می دادند
مهندس میرحسین موسوی می گوید: نکته برجسته در مدیریت امام، بسط حوزه تصمیم گیری و دخالت نکردن در اموری بود که مطابق نهادهای به وجود آمده، باید کسان دیگر انجام می دادند.ما به برکت این روش و مشی امام، یک پختگی در تشکیلات و نظام پیدا کردیم.امام با دادن اختیار و امتیاز و عدم دخالت در غیر موارد ضرورت و نظارت دقیق، به نیروها رشد می دادند و آنان را پخته می کردند.
شما به نظر خودتان عمل کنید
آیت اللّه موسوی اردبیلی می گوید: موقعی که مسئله برخورد با قاچاق مواد مخدر و تریاک مطرح و مورد ابتلای شدید جامعه بود، من به امام گفتم: این مسئله این طور است، چه کنیم؟ شما فتوا به اعدام اینها نمی دهید، من نظرم این است که باید اینها اعدام بشوند. مرحله ای دارد که بعد از طی شدن این مرحله باید اینها اعدام بشوند. ولی مردم مقلد من نیستند. قضات هم مقلد من نیستند. این نظر شخصی من است. این یک مورد بود که خیلی محذور گیر کرده بودیم. مورد دوم دیرکرد بانک ها بود. من به امام گفتم: مردم آمده اند از بیت المال پول گرفته اند، رفتند با آن پول کارخانه خریده اند. مثلاً دو میلیون، سه میلیون، چهار میلیون، پنج میلیون، ده میلیون. کارخانه ها در نتیجه تحولات و تغییرات، کلاً دویست یا سیصد میلیون قیمتش است، اینها آوردند و هنوز پول را نداده اند. سپس بانک از اینها به عنوان نزول یا به عنوان بهره، ماه به ماه چیزی گرفته اند، الان آمدند بر علیه بانک شکایت کرده اند که اینها سه میلیون به ما دادند، پنج میلیون از ما گرفته اند.دو میلیون ما را پس بدهند و می خواهند هم کارخانه ها را بالا بکشند و هم آن وقتی که پول پول بوده بیت المال را برده و خورده اند، این یک مسئله دوم بود. ایشان فرمود: «شما چه کار کردید؟» گفتم این پرونده هایی که می آید دیوان عالی کشور، من گفتم تمام این پرونده ها را جمع کنند و بگذارند باشد. چون من یک نظر خاصی دارم در اینجا و حضرت مستطاب عالی نظر دیگری دارید و این نظر هم مشکل است. ما ارزش و مالیّت را در اینجا در نظر بگیریم. آقای نوربخش، آن زمان دنبال حل این مسئله بود و مسائل این جوری، ما زیاد داشتیم که پیش می آمد. امام در آنجا گاهی نظر خودش را می داد، اما خیلی کم. زیاد اتفاق می افتاد از من می پرسید شما نظرتان چیست؟ من می گفتم نظرم این است، ایشان می گفتند به نظر خودتان عمل کنید.این کثیرا اتفاق می افتاد.البته گاهی به بعضی ها ارجاع می کرد، ولی بعد آن را مجددا به خود من ارجاع می کرد، می گفت شما به نظر خودتان عمل کنید، هیچ اشکال ندارد. البته گاهی هم نمی گفت: مثلاً در باب مخارج دادرسی در دادگستری، امام نظرشان این نبود که از شاکی باید هزینه گرفته شود.من گفتم آقا من نظرم جور دیگر است.گفت: «شما نظرتان جور دیگر باشد، من نظرم این است.» بنابراین، گاهی هم این طوری اتفاق افتاده و موارد زیادی ما داشتیم.چون جامعه متحول بود و اوضاع عوض شده بود و به آن وضع سابق نمی شد عمل کرد.
روی استقلال مسئولان تکیه داشتند
مهندس میرحسین موسوی می گوید: دخالت های امام در کارهای دولت همیشه در مورد استراتژیک بود. ایشان همیشه از دخالت در وظایف دستگاه ها ابا داشتند و همین روش باعث پختگی و رشد دستگاه ها و دولت گردید. امام به شدت معتقد به نظم در امور بودند و مراجعاتی که به دفتر ایشان می شد، همیشه از طریق دستگاه های ذیربط و مسئول به جریان انداخته می شد.بنده ندیدم دفتر ایشان خود را درگیر وظایف دستگاه های دولتی بکند. حتی به یاد نمی آورم، جز در یک مورد، امام در مورد انتصاب یک فرد به یک پست و یا برکناری او دخالت کرده باشند و در تشکیل دولت توصیه ای در مورد بودن یا نبودن فردی بکنند و آن مورد استثنایی هم وزیر اطلاعات بود.در این مورد هم ایشان اسمی را مطرح ننمودند و فقط به بنده تذکر دادند که وقتی در مورد فرد یا افرادی به نتیجه رسیدم، با ایشان مشورت کنم. در مورد تشکیل کابینه در معرفی وزرا به مجلس، هر وقتی مشکلی پیش می آمد و موضوع از طریق عادی حل نمی شد، ایشان حل مشکل را به شورایی محول می کردند. به هر حال، در مجموع باید بگویم که امام روی استقلال مسئولان و عمل آنان در چهارچوب قانون اساسی تأکید داشتند.
من رویه ام این نیست
حجت الاسلام رفسنجانی: آن روز که ما کارمان را در مورد لایحه حذف فرمان همایونی شروع کردیم، زمزمه ای در مجلس پیچید که آغازگر آن آقای حجتی بود که می گفت: امام مایل نیستند این لایحه در دستور کار باشد.البته من با سابقه ای که از امام داشتم و احترام خاصی که ایشان برای مجلس قائل اند و تأکیدهای فراوانی که در حضور خیلی از افراد کرده اند در مورد اینکه مجلس باید مستقل، معتبر و بدون اعمال نیرویی از خارج کارش را ارائه دهد، برای من قبول آن حرف مشکل بود. لذا در تنفس، از آقای رجایی خواستم که با امام ملاقات کنند تا ببینند مسئله چیست؟ ایشان به خدمت امام رفتند. در حالی که دو نفر از اعضای شورای نگهبان هم در آنجا بودند ؛ امام فرمودند که من رویه ام این نیست که در این گونه موارد چیزی بگویم و از مجلس چیزی بخواهم، ولی هر چیزی را که مجلس با امضای شورای نگهبان تصویب کند، به هیچ وجه هیچ کس حق ندارد خدشه ای در آن وارد کند.
نظرات شما عزیزان: