وظایف و اخلاق انتخاباتی مردم
پایگاه اطلاع رسانی بلاغ
مقدمه
«جمهوریت»، یکی از عناصر مهم تشکیلدهندهی جمهوری اسلامی است که در جهت عینیتبخشیدن به آن، در ایران عزتمند، بهطور میانگین هر ساله شاهد یک انتخابات مردمی هستیم. افتخارآمیزتر اینکه انتخابات برگزار شده در کشور ما، از نظر رعایت اخلاق و موازین اخلاقی، در مقایسه با بسیاری از کشورهای مشابه، درخشانترین سابقه را برجای گذاشته است؛ اما نباید فراموش کرد که بداخلاقیهای انتخاباتی، هرچند اندک، زیبندهی جامعهی اسلامی ارزشی و فضیلتگرا و نیز با اهداف بلند نظام اسلامی همسویی ندارد؛ نظامی که همهی ارکان تصمیمگیری و مدیریت آن را باید صالحانی تشکیل دهند که قرآن، فراهمسازی زمینههایی را در عرصههای فردی، اجتماعی و الهی به دست و همت آنان نوید داده است:
الَّذينَ إنْ مَكَّنّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَ لِلّهِ عاقِبَةُ الأُمُور؛[۱] همان کسانى که هر گاه در زمین به آنها قدرت بخشیدیم، نماز را برپا مىدارند، زکات مىدهند، امر به معروف و نهى از منکر مىکنند و پایان همهی کارها از آن خداست.
بر این اساس باید برای برپایی ارزشها در همهی حوزههای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی (امر به معروف) و مقابله با ضدارزشها در همهی ابعاد (نهی از منکر) و توجه به نیازهای جامعه (ایتاء زکات) گام برداشت. بدین ترتیب، مهمترین رسالت اخلاقی انتخابات، تحقق کامل این نوید قرآنی است. به همین دلیل، از آغاز تا پایان تبلیغات و از پیروزی یا شکست تا پس از آن، نامزدها و هوادارانشان و پیروزشدگان و شکستخوردگان در انتخابات، باید اخلاق انتخاباتی و آداب اسلامی را رعایت کنند.
نوشتار پیش رو، اخلاق انتخاباتی و وظایف مردم را تبیین مینماید و در دو محور زیر سامان یافته است:
الف) اخلاق انتخاباتی
۱) شرکت در انتخابات
یکی از اصول اخلاق انتخابات، شرکت در آن است. شاید برخی تصور کنند که بعد از گذشت سالها از انقلاب، شرکت در انتخابات مهم نیست یا اگر ما هم شرکت نکنیم، دیگران شرکت میکنند و حال اینکه اولین وظیفهی اخلاقی مردم شرکت در انتخابات است؛ زیرا هر انسانی وظیفه دارد در تعیین سرنوشت خود و جامعهی خویش نقش داشته باشد و در بهبود آن بکوشد. یکی از راههای ایجاد تغییر، شرکت در انتخابات است: «إنَّ اللّهَ لايُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأنْفُسِهِم؛[۲] خداوند سرنوشت هیچ قوم و ملتی را تغییر نمیدهد، مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است، تغییر دهند.»
مشارکت در انتخابات و تعیین سرنوشت در هر نظامی، علاوه بر جنبههای شرعی ـ که ممکن است ـ داشته باشد، بهعنوان یک حق نیز قلمداد میشود؛ حقی که صاحب حق باید از آن دفاع و آن را «استیفا» نماید؛ یعنی باید تمام حق خود را مطالبه کند و هر گونه بیاعتنایی به آن اقدامی نارواست. پرواضح است که عدم توجه به این موضوع، موجب از بین رفتن حق خواهد شد. به همین دلیل مشارکت در انتخابات، ضرورتی فراتر از تکلیف شرعی است؛ چنانکه مقام معظم رهبری؟مد؟ فرمودهاند: «انتخابات، فقط یک پدیدهی سیاسی نیست. انتخابات، مظهر حضور مردم و مظهر احقاق حق است... . هم حق و هم تکلیف مردم است که بیایند و سرنوشت کشورشان را به دست خود تعیین کنند.»[۳]
از همه مهمتر اینکه امروزه شرکت در انتخابات از هر زمانی دیگر اهمیت بیشتری دارد؛ زیرا دشمنان وانمود میکنند که انقلاب پایگاه مردمی خود را از دست داده است. بر این اساس این پشتوانهی مردم است که تبلیغات دشمنان را خنثی و اقتدار و عظمت جمهوری اسلامی را به نمایش میگذارد. امام راحل; نیز، شرکت در انتخابات وظیفهی ملی و شرعی میداند: «این وظیفهای است الهی، وظیفهای است ملی، وظیفهای است انسانی و وظیفهای است که ما باید به آن عمل بکنیم. همهمان باید در انتخابات شرکت کنیم.»[۴]
مقام معظم رهبری؟مد؟ فرمود: «درست در نقطهی مقابل خواست دشمنان، همهی ما باید در انتخابات حضور فعالی داشته باشیم. انتخابات، آبروی ملی ماست. انتخابات، یکی از شاخصهای رشد ملی ماست. انتخابات، وسیلهای برای عزت ملی است.»[۵]
۲) احترام متقابل و دوری از تهمت
لازمهی انتخابات سالم، ایجاد فضایِ سالم و اجتناب از تشنج است. این امر محقق نخواهد شد، مگر با رعایت اصل «احترام متقابل» و دوری از «حرمتشکنی»، «تهمت» و «افترا». متأسفانه گاهی فضای انتخاباتی ما به گونهای است که طرفداران نامزدها به رقیبان و طرفداران آنها بیاحترامی و تهمت میزنند؛ در حالی که رسول خدا۹ فرمود:
مَنْ بَهَتَ مُؤْمِناً أَوْ مُؤْمِنَةً أَوْ قالَ فيهِ ما لَيْسَ فيهِ أَقامَهُ اللهُ عَزَّوَجَلَّ عَلَى تَلٍّ مِنْ نارٍ حَتَّى يَخْرُجَ مِمّا قالَ فیهِ؛[۶] کسی که به مرد یا زن مؤمنی بهتان بزند، یا چیزی دربارهی او بگوید که در او نیست، خدای عزوجل بر تلّی از آتش نگهش میدارد تا از عهدهی گفتهی خود برآید.
این زبان است که انسان را به چنین سرنوشتی دچار میسازد. حضرت امام; فرمود:
از آقایان کاندیداها و دوستان آنان انتظار دارم که اخلاق اسلامى ـ انسانى را در تبلیغ براى کاندیداى خود مراعات و از هر گونه انتقاد از طرف مقابل که موجب اختلاف و هتک حرمت باشد خوددارى نمایند که براى پیشبرد مقصود، ولو اسلامى باشد، ارتکاب خلاف اخلاق و فرهنگ، مطرود و از انگیزههاى غیراسلامى است.[۷]
مقام معظم رهبری؟مد؟ فرمود: «آنچه در انتخابات لازم است، رقابت سالم است؛ رقابتِ بدون تهمتزنی و بدگویی به یکدیگر.»[۸]
۳) پرهیز از تفرقه
در هر جامعهای، سلیقههای گوناگون وجود دارد. با این حال گروهها باید با وجود اختلاف سلیقهها و تعدد آرا در برابر منافع مشترک خود وحدت کلمه داشته باشند و از تفرقه و اختلافات بپرهیزند. همچنین طرفداران نامزدها، باید بکوشند از تجاوز به حقوق دیگر هواداران نامزدها خودداری کنند؛ زیرا اهانت به هر شکل ممکن، وحدت کلمه را از بین میبرد و زمینهی حقکشی و انحراف را پدید میآورد. باید فضایی سالم و آرام فراهم کرد تا مردم بتوانند بهدرستی و با فراغ بال، دربارهی نامزدها، برنامهها، شعارها و اهداف آنان تصمیمگیری کنند. اختلاف، فضایی را ایجاد میکند که قوهی عقل از کار میافتد و تنها پیروی از هوا و هوس و تعصبهای خشک و نادانی بر جای میماند. همین امر، ما را به ورطهی نابودی نزدیک میکند. حضرت علی۷ میفرماید: «اَلخِلافُ يَهْدِمُ الرَّأْي؛[۹] اختلاف، نابودکنندهی اندیشه است.»
حضرت امام; فرمود:
من دارم به شما آقایان عرض مىکنم، همه توجه به این داشته باشید که دنبال اختلاف نروید. فردا ممکن است انتخابات پیش بیاید؛ خب، در موقع انتخابات البته صحبتها خواهد شد. دنبال این نروید که به هواى نفسانى خودتان براى خودتان درست کنید. مىخواهد یک قضیهاى واقع بشود در ایران، دنبال این نباشید که به نفع من باشد. آن یکى بگوید به نفع من باشد. این مبدأ اختلاف است. انبیا و اولیا و کسانى که وارسته از دنیا هستند، این معانى را ندارند.[۱۰]
۴) انتخاب نامزد اصلح
گزینهی انتخاب اصلح، خواست انسان است؛ زیرا انسان همیشه طالب کمال مطلوب خویش است و حکم عقل نیز، به گزینش شایستهترینهاست.
بنابراین بر آحاد افراد لازم است، ضمن بررسی ویژگیهای افراد، بهترین و شایستهترین ایشان را برای تصدی امور و کارگزاری نظام اسلامی انتخاب کنند؛ زیرا واگذاری مدیریت کلان کشور به چنین افرادی، از اهمیت ویژه برخوردار است. مقام معظم رهبری؟مد؟ در آغاز سال ۱۴۰۰، دربارهی اهمیت و خصوصیات ریاست جمهوری فرمود:
ریاست جمهوری، خیلی مسئلهی مهمی است؛ یعنی مهمترین و مؤثرترین مدیریت کشور، ریاست جمهوری است. اینکه حالا بعضیها میگویند رئیسجمهور اختیاراتی ندارد، رئیسجمهور تدارکاتچی است، رئیسجمهور دوازده درصد یا پانزده درصد اختیارات دارد ـ چهجوری هم محاسبه میکنند من نمیدانم! چند سال است که از این حرفها گاهی گوشهوکنار زده میشود ـ همهی اینها خلاف واقع است؛ یا از روی بیمسؤولیتی گفته میشود، یا از روی بیاطلاعی و یا خدای نکرده غرضورزیای در کار است. این جوری نیست. رئیسجمهور[ی] یکی از پُرمشغلهترین و پُرمسؤولیتترین دستگاهها است... . تقریباً همهی مراکز مدیریّتی کشور در اختیار رئیسجمهور است.[۱۱]
بنابراین باید کسی را بهعنوان رئیسجمهور انتخاب کرد که دارای ویژگیهایی باشد که مقام معظم رهبری؟مد؟ در آغاز سال ۱۴۰۰ به برخی ازآنها اشاره نمود:
... به نظر میرسد هر کسی که به دنبال سعادت کشور است، یک چنین رئیسجمهوری میخواهد. اوّلاً باکفایت باشد و دارای مدیریّت و کفایت مدیریتی. ثانیاً باایمان باشد. اگر بیایمان بود، نمیشود به او اعتماد کرد. آدم بیایمان کشور را، منافع کشور را، مردم را یک وقتی میفروشد؛ پس باید باایمان باشد. بعد، عدالتخواه باشد و ضدّفساد. این، یکی از مهمترین خصوصیاتی است که باید در رئیسجمهور وجود داشته باشد.[۱۲]
بنابراین اگر انسان اصلح بر مسند قدرت قرار نگیرد، موجب گمراهی و فساد مردم میشود و این امر، بزرگترین عامل زوال دولتها به حساب میآید؛ چنانچه حضرت علی۷ فرمود: «إذا مَلَكَ الْأَراذِلُ هَلَكَ الْأَفاضِلُ؛[۱۳] آنگاه که لئیمان حاکم گردند، صاحبان فضیلت هلاک میگردند.
از این رو لازم است مردم با برخی خصوصیات نامزد اصلح آشنا شوند، تا در انتخاب اصلح مشکل ایجاد نشود. رهبر فرزانهی انقلاب؟مد؟ فرمود:
... نکتهی بعدی در باب انتخابات، این است که مردم باید به فکر شناخت اصلح باشند؛ چون امر کوچکی نیست. مسئلهی انتخابات، مسئلهی سپردن سرنوشت بخش عمدهی امکانات کشور به یک نفر و یک مجموعه است؛ سرنوشت مسائل اقتصادی، مسائل فرهنگی، روابط خارجی و مسائل گوناگون دیگر... . در بین این مجموعه نگاه کنیم و کسی را که اصلح است، انتخاب کنیم. این هم وظیفهی بسیار مهمی است.[۱۴]
ب) ویژگیهای نامزدها
در جامعه دینی ویژگیهای متعددی برای مسؤولان عالی کشور لحاظ شده است که رئیس جمهور نیز باید واجد آن ویژگیها باشد. برخی از آنها عبارتند از:
۱. تقواگرایی
تقواگرایی، برای همگان لازم است؛ اما برای نامزدها و مسؤولان کلان، از اهمیت ویژه برخوردار است. به دلیل اینکه اینان با جان، مال و آبروی مردم ارتباط دارند و نقش بنیادی در اصلاح و فساد جامعه. پیامبر اکرم۹ فرمود: «صِنْفانِ مِنْ أُمَّتي إذا صَلَحا صَلَحَتْ أُمَّتي وَ إذا فَسَدا فَسَدَتْ أُمَّتي؛ دو گروه از امت من هستند که اگر اصلاح شوند، امتم اصلاح میشود و اگر فاسد گردند، امت فاسد میگردد.» گفته شد که آن دو گروه کداماند و حضرت پاسخ دادند: «الْفُقَهاءُ وَ الْأُمَراءُ؛[۱۵] فقیهان و امیران.»
حضرت علی(ع) نیز فرمود: «فَلَيْسَتْ تَصْلُحُ الرَّعِيَّةُ إِلّا بِصَلاحِ الْوُلاة...؛[۱۶] پس کار رعیت سامان نمییابد، مگر به شایستگی و درستکاری حکمرانان.»
طبیعی است داوطلبان و مسؤولانی میتوانند به اصلاح جامعه بپردازند که خود تقوامدار باشند؛ از این رو علی(ع) مالک اشتر را به رعایت تقوا سفارش نمود: «أَمَرَهُ بِتَقْوَى اللهِ وَ ايثارِ طاعَتِهِ وَاتِّباعِ ما أَمَرَ بِهِ في كِتابِه.»[۱۷]
از سوی دیگر تقوا و انگیزهی دینی، سبب میشود انسان جذب ریاست و قدرت نگردد و تنها برای اجرای احکام الهی و اقامهی حق حکومت کند. حضرت علی(ع) بارها دلیل پذیرش حکومت را اقامهی حق اعلام کرد. عبدالله بن عباس مىگوید که در منطقهی ذىقار در گذرگاه جنگ بصره، محضر امیر مؤمنان(ع) رسیدم. دیدم نعلین خود را وصله مىزند. در این حال رو به من کرد و گفت: «این نعل چقدر ارزش دارد؟» در پاسخ گفتم: «قیمتى ندارد.» فرمود: «به خدا قسم، این نعل کهنه در نظر من ارزشمندتر از حکومت بر شما است؛ مگر آنکه بتوانم حقى را برپا دارم، یا جلوى باطلى را بگیرم.»[۱۸]
بر این اساس باید توجه داشت که مسئلهی خدمت به مردم و مسؤولیتپذیری در نظام اسلامی، به بهانهای برای قدرتطلبی و هواپرستی نشود؛ زیرا ریاستطلبی با تقواگرایی مسؤولان همسویی ندارد و اگر کسی که صلاحیت کاری را ندارد خود را برای آن کار مطرح کند و آن قدرت را بطلبد، درواقع در جهت هلاکت خویش قدم برداشته است. امام رضا(ع) فرمود: «مَنْ طَلَبَ الرِّئاسَةَ لِنَفْسِهِ هَلَكَ فَإنَّ الرِّئاسَةَ لاتَصْلُحُ إلّا لِأَهْلِها؛[۱۹] هر کس برای خود ریاست بطلبد، هلاک شده است. ریاست جز برای کسانی که صلاحیت آن را دارند، مجاز نیست.» بر همین اساس است که انسانهای ریاست طلب و محب قدرت، مورد لعن اولیای دین قرار گرفته است. امام صادق(ع) فرمود: «مَلْعُونٌ مَنْ تَرَأَّسَ مَلْعُونٌ مَنْ هَمَّ بِها مَلْعُونٌ مَنْ حَدَّثَ بِها نَفْسَهُ؛[۲۰] ملعون است کسی که ریاستطلبی کند، ملعون است کسی که بر آن همت گمارد و ملعون است کسی که به فکر آن باشد.»
۲. ساده زیستی
سادهزیستی، نگاه منطقی و خردگرایانهی انسانهای دانا به زندگی ناپایدار دنیاست که در پرتو آن، آرامش درون و برون حاصل میشود و با نوع شناخت انسان و نگرش او به زندگی دنیا مرتبط است؛ از این رو اگر مسؤولان و مدیران حکومتی این امر را رعایت کنند، بهتر میتوانند به نظام و مردم خدمت کنند که در آموزههای دینی، سخت به این امر توجه شده است. سیره و گفتار حضرت پیامبر(ص) و امیر مؤمنان(ع) نیز شاهد بر این ادعاست. از سوی دیگر در نظام جمهوری اسلامی، مردم انتظار دارند مسؤولان آنها سادهزیست باشند. امروزه اگر مردم یاد و خاطرهی مرحوم رجایی را پاس میدارند، بدان جهت است که طعم تلخ فقر را چشیده و برنامههای او برای محرومیتزدایی بود. مهمتر از همه اینکه سادهزیستی مسؤولان آیندهی کشور، از دو جهت اهمیت دارد: اول آنکه آنان پاسداران ارزشها هستند و باید الگو باشند. دوم: سادهزیستی آنان موجب میشود که مسؤولان با فقر و درد محرومان جامعه بیشتر آشنا شوند و سیاستهایی را در رفع مشکلات آنها اتخاذ نمایند. نامزدها و مسؤولانی که طعم فقر را نچشیدهاند، نمیتوانند درد فقیران را درک کنند. حضرت علی(ع) هم، فلسفهی سادهزیستی حاکمان اسلامی را همدردی با فقیران میداند: «خداوند بر حاکمان عادل واجب کرده است که زندگانی خویش را در سطح مردم فقیر قرار دهند، تا رنج فقر، مستمندان را ناراحت نکند.»[۲۱]
حضرت امام; فرمود:
توجه داشته باشید رئیسجمهور و وکلاى مجلس از طبقهاى باشند که محرومیت و مظلومیت مستضعفان و محرومان جامعه را لمس نموده و در فکر رفاه آنان باشند؛ نه از سرمایهداران، زمینخواران و صدرنشینان مرفه و غرق در لذات و شهوات که تلخى محرومیت و رنج گرسنگان و پابرهنگان را نمىتوانند بفهمند.[۲۲]
مقام معظم رهبری؟مد؟ نیز، به خاطر اهمیت امر، همگان بهویژه مسؤولان را به سادهزیستی و زهدگرایی سفارش کرد:
ما [که هم مسؤول حکومتی هستیم و هم روحانی] باید بیشتر مواظب باشیم؛ دیگران هم باید مواظب باشند، شما هم که دانشجویید، یا استادید، باید مواظب باشید، شما هم که رئیسید، باید مواظب باشید؛ همه باید مواظب باشند که به دام تکلّفات و تعیّنات زندگی نیفتند و در اشرافیگری و اینها غرق نشوند.[۲۳]
۳. استکبار ستیزی
یکی از شاخصه های مهم انقلاب اسلامی استکبار ستیزی است؛ استکبارستیزی بهگونهای با هویت و ماهیت انقلاب اسلامی درآمیخته است که میتوان این آرمان را صفت ذات انقلاب و جزو مفاهیم مُقوّم ماهیت آن قلمداد کرد. یعنی در صورت کنارگذاشتن استکبارستیزی، انقلاب اسلامی بدون تردید دستخوش بیهویتی خواهد شد. معمار کبیر انقلاب امام خمینی سیاست اصلی انقلاب را حول محور تقابل و منازعه آشتیناپذیر با کانونهای استکبار جهانی در شرق و غرب و گسست کامل از آنان تعریف مینمود: «من بارها گفتهام و در این روز بزرگ مىگویم [تا] قطع تمام وابستگیها به تمام ابرقدرتهاى شرق و غرب، مبارزات آشتىناپذیرانه ملت ما علیه مستکبرین ادامه دارد.»[۲۴]
بیتردید یکی از اصول مهم جمهوری اسلامی روابط عزتمندانه و حسنه با کشورها است و هر کشوری که از این اصل پیروی کند، ایران اسلامی از آن استقبال می کند، اما اگر کشوری مانند آمریکا استقلال و عزت و اقتدار کشور ما را خدشهدار نماید و قصد سلطه برکشور ما داشته باشد، ایران مقتدر در برابر این سیاست خصمانه و انگیزه ظالمانه مقابله مینماید. براین اساس مبارزه با آمریکا به خاطرخصوصیات این کشور است، چنانکه رهبرمعظم انقلاب؟مد؟ به این صفات اشاره نموده است:
آنچه ما با آن مخالفیم عبارت است از حاکمیّت ظلم و طغیان و استکبار؛ ...ما با هیچ ملّتی به عنوان ملّت مخالفتی نداریم؛ با هیچ نژادی، با هیچ ملّتی؛ ما با استکبار مخالفیم، با ظلم مخالفیم، با طغیان علیه ارزشهای انسانی و الهی مخالفیم. امروز آمریکا مظهر اینها است؛ مظهر ظلم است، مظهر استکبار است... .[۲۵]
از سوی دیگرداشتن روحیه استکبارستیزی ریشه در عمق تعالیم اسلامی دارد و تمامی کسانی که خود را پیرو راه قرآن و مکتب اهل بیت: میدانند، موظف به ستیز با مستکبران هستند. در برخی کشورها حاکمان برای ادامۀ قدرت و ریاست خود، حاضرند مصالح و منافع کشور و ملّت خود را نابود کنند و با پشتیبانی کافران و مستکبران، بر کشور و مخالفین چیره شوند. اینان تحت سلطۀ کافران مانند عبد ذلیل زندگی میکنند تا حاکمیت ننگین خود را ادامه دهند؛ مانند زمان پهلوی که بردگی آنان در مقابل آمریکا و اروپا کاملاً واضح بود. قرآن هرگونه سلطه پذیری مسمانان را نهی مینماید: «وَ لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكافِرينَ عَلَى الْمُؤْمِنينَ سَبيلا؛[۲۶] خدا تا ابد اجازه نداده است که کافران کمترین تسلطی بر مومنان داشته باشند.»
اما ایران اسلامی با تمام قدرت در برابر روحیه استکباری امریکا ایستاد و این سیاست نتایج مثبتی داشته است: چنانچه رهبرمعظم انقلاب؟مد؟ فرمود: «به کوری چشم آنهایی که میخواستند جمهوری اسلامی را از بین ببرند، ما ریشهدارتر شدیم، تواناییمان بیشتر شد، قدرتمان بیشتر شد، پیشرفت بیشتری کردیم؛ به کوری چشم دشمن»[۲۷]
بیتردید این موفقیت ناشی از روحیه و رویکرد استکبارستیزی رهبر فرزانه انقلاب و پشتوانه مردم از این رویکرد خردمندانه وهوشمندانه است:
کلّ ملّت ایرانند، جوانهای ما، مردم انقلابی ما و مردم مؤمن ما هستند که در مقابل زورگوییهای استکبار ایستادهاند. و هر ملّتی و هر کشوری که مردمش یکپارچه، یکجهت، یکدل، در مقابل دشمن بِایستند، دشمن هیچ تعرّضی نمیتواند به اینها بکند، هیچ غلطی نمیتواند بکند... .[۲۸]
استکبارستیزی یکی ازمهمترین شاخصههای انقلاب اسلامی است که هرگز محدود به زمان خاصی نبوده و نیست واین امر از پشتوانه عقل و شرع برخور دار است، چنانچه رهبر فرزانه فرمود:
...ستیزهگری با این استکبار، با این پدیده، عین عقلانیّت است. حالا بعضیها میگویند «آقا! این خلاف عقلانیّت است، خلاف تدبیر است»؛ نه، خلاف تدبیر نبود؛ این درست عین عقلانیّت بود؛ تسلیم شدن و زیر بار رفتن، ضدّ عقلانیّت بود.[۲۹]...مبارزهی با استکبار در انقلاب اسلامی و در میان ملّت ما یک حرکت معقول و منطقی و دارای پشتوانهی علمی، و یک حرکت خردمندانه است.[۳۰]
بیتردید روحیه سازش کاری برخی مسؤولان، ناشی از غربزدگی و وابستگی قلبی به تمدن غربی و ناشی از تفکر اشرافیگری و لیبرالی است که گاهی این علاقهمندیها به غرب به اندازهای افزایش مییابد که از آرمانها و آموزههای دینی و اسلامی فاصله گرفته میشود. فاصلهگیری از آرمانهای انقلاب اسلامی موجب میشود تا برخی مسؤولان این واقعیت را نپذیرند که کشور ما به عنوان یک کشور عزتمند، مستقل، توسعه یافته و پیشرفته است. از اینرو، انتظار میرود رییس جمهور آینده جمهوری اسلامی و دیگر مسؤولان محترم این سخن امام را که فرمود: «اشخاصى که نه مایل به طرف شرق هستند و نه مایل به طرف غرب، بلکه در صراط مستقیم انسانیت و اسلام هستند، آنها را انتخاب کنید. سرنوشت خودتان را به اشخاص امین بدهید.»[۳۱] مد نظر قرار داده و به هنمودهای رهبرفرزانه انقلاب حضرت آیتالله خامنهای که بارها به کارگزران نظام سفارش نمود که همیشه روحیه استکبارستیزی را حفظ و عزتمندانه جمهوری اسلامی را سکانداری کنید که عزت از آن خدا است :«وَ لِلّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنينَ وَلكِنَّ الْمُنافِقينَ لايَعْلَمُون؛[۳۲] عزت از آنِ خدا و از آنِ پیامبر او و از آنِ مؤمنان است، لکن منافقان نمىدانند.»
۴. مردم مداری
حق تعیین سرنوشت و مشارکت در امور سیاسی، یکی از طبیعیترین حقوق افراد است. در انتخابات، مردم حق حاکمیت را که مربوط به همهی آنان است، برای مدتی به افراد منتخب خود منتقل میکنند. دولت و مجلس که این حقوق به آنها انتقال یافته است، بهصورت اقتداری مشروع به وضع و اجرای قانون میپردازند؛ پس در حقیقت مردم با رأی خود، کسانی را برمیگزینند تا بهجای آنها مدت معینی تصمیمگیری کنند. نکتهی مهم در این قضیه، این است که لازم است داوطلبان در ارتباط دائم با مردم باشند، تا بتوانند در تصمیمگیریهای کلان کشور، نظر مردم را بدانند و مشکلات آنان را منعکس سازند؛ در غیر این صورت، دولت و نماینده تکلیف خود را به خوبی انجام نداده است.
بر این اساس یکی از ویژگیهای مهم نامزدها، مردمیبودن آنان است. اگر مسؤولی پایگاه مردمیبودن خود را از دست داد، بیتردید در ایفای مسؤولیت خود موفق نیست. پایگاه مردمی در صورتی به وجود میآید که مسؤولان خود را تافتهی جدابافته تلقی نکنند و از مردم و در میان آنان باشند؛ زیرا اگر مشکلات مردم را از زبان آنان نشوند، چگونه میتوانند سیاستهای معقول و منطقی برای رفع مشکلات آنها اتخاذ کنند؟ مسؤلانی که در اتاقهای دربسته به فعالیتهای خود بپردازند و از دیدگاهها و خواستههای مردم فاصله گرفته و مردم مدتها انتظار بکشند که موفق به دیدار آنان شوند، هیچگاه موفق نخواهند بود. حضرت علی۷ به مالک اشتر میفرماید: «... بخشی از اوقات خود را به حاجتمندان اختصاص ده، با آنان در مجمع عمومی بنشین، برای خداوندی که تو را آفریده خضوع کن و سپاهیان و پاسداران را از جمع آنان دور گردان تا آنها بدون پروا و هراس با تو صحبت کنند.»[۳۳]
از همه مهمتر اینکه مسؤولان باید با مردم مهربان باشند. حضرت علی۷ به مالک اشتر فرمود: «مهربانى با مردم را پوشش دل خویش قرار ده و با همه، دوست و مهربان باش. مبادا، چونان حیوان شکارى باشى که خوردن آنان را غنیمت دانى! زیرا مردم دو دستهاند: دستهاى برادر دینى تو و دستهاى دیگر، همانند تو در آفرینش هستند.»[۳۴]
امام راحل; فرمود:
در هر صورت من عرضم به آقایان این است که توجّه کنید به اینکه هم صلاح خود شماست و هم صلاح کشور شماست و هم صلاح ملت است که شما با مردم دوست باشید. مردم احساس کنند که اینها دوستهاى آنها هستند که آمدهاند. در هر صورت... هر کدام در هرجا که هستید، مردم را همراه خود نگهدارید. مردم ما واقعاً خوباند. شاید نظیر ملت ایران در هیچ جا نباشد.[۳۵] Anchor
۵. امانتداری
حکومت از دیدگاه اسلام، امانت الهی است و فلسفهی وجودی آن برای اجرای قوانین الهی، برقراری عدالت، احقاق حق و... است. حضرت علی(ع) فرمود:
اللَّهُمَّ إنَّكَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ يَكُنِ الَّذي كانَ مِنّا مُنافَسَةً في سُلْطانٍ وَ لَا الْتِماسَ شَيْءٍ مِنْ فُضُولِ الْحُطامِ وَلكِنْ لِنَرِدَ الْمَعالِمَ مِنْ دينِكَ وَ نُظْهِرَ الْإصْلاحَ في بِلادِكَ فَيَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبادِكَ وَ تُقامَ الْمُعَطَّلَةُ مِنْ حُدُودِك؛[۳۶] بارخدایا تو آگاهى آنچه از ما صادر شده (جنگها)، نه براى میل و رغبت در سلطنت بوده و نه براى بهدستآوردن چیزى از متاع دنیا، بلکه براى این بود که (چون فتنه و فساد در شهرها شیوع یافت و ستم بر مردم وارد شد و حلال و حرام تغییر کرد خواستیم) آثار دین تو را (که تغییر یافته بود) بازگردانیم و در شهرهاى تو، اصلاح و آسایش را برقرار نماییم تا بندگان ستم کشیدهات در امن و آسودگى بوده و احکام تو که ضایع مانده جارى گردد.
همچنین آن حضرت در نامهاى به عامل آذربایجان مىنویسد: «وَ إنَّ عَمَلَكَ لَيْسَ لَكَ بِطُعْمَةٍ وَلكِنَّهُ في عُنُقِكَ أَمانَة؛[۳۷] مبادا بپندارى حکومتى که به تو سپرده شده، شکاری است که به چنگت افتاده است. خیر، امانتى بر گردنت گذاشته شده است.»
ملاحظه میشود بدین ترتیب حاکمان و مدیران جامعه، امانتی سنگین بر دوش دارند که باید آن را خوب حفظ کرده و به مقصد برسانند. امام صادق۷ از پیامبر اعظم۹ روایت میکند: «لَيْسَ مِنّا مَنْ أَخْلَفَ بِالْأَمانَة؛[۳۸] از ما نیست کسی که به امانت پشت کند.»
۶. صداقت
صداقت، یکی از عناصر ارزشی در اسلام است. رسول خدا(ص) فرمود:
لاتَنْظُرُوا إلَى كَثْرَةِ صَلاتِهِمْ وَ صَوْمِهِمْ وَ كَثْرَةِ الْحَجِّ وَ الْمَعْرُوفِ وَ طَنْطَنَتِهِمْ بِاللَّيْلِ، انْظُرُوا إلَى صِدْقِ الْحَدِيثِ وَ أَداءِ الْأَمانَة؛[۳۹] برای امتحان مردم، نگاه به زیادی نماز و روزهی آنها و کثرت حج و نیکی کردن آنها به مردم و سروصدای آنها در عبادات شبانه نکنید، نگاه به راستگویی و امانتداریشان کنید.
به فرمودهی امام صادق(ع)، صداقت سرلوحهی دعوت همهی پیامبران در مسائل معاشرتی و اخلاقی، راستگویی و امانتداری بوده است: «إنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ لَم یَبْعَثِ الأنبیاءِ إلّا بِصدْقِ الحدیثِ وَ أداءِ الأمانَةِ إلَی البَرِّ و الفاجِرِ؛[۴۰] خداى عزوجل هیچ پیامبرى را نفرستاد، مگر با راستگویى و برگرداندن امانت به نیکوکار یا بدکار.»
به گفتهی سعدی:
طاعت آن نیست که بر خاک نهی پیشانی
صدق پیش آر که اخلاص به پیشانی نیست[۴۱]
با توجه به نقش سازندهی صداقت در روابط اجتماعی و سیاسی، رعایت آن برای همگان اهمیت دارد؛ اما رعایت آن برای مسؤولان از اهمیت ویژهای برخوردار است؛ زیرا صادقانه برخورد مسؤولان با مردم و گفتن حقایق و واقعیات به آنان، نقش بنیادی در جلب رضایت و اعتمادسازی دارد. اعتماد مردم به دولتمردان، بزرگترین سرمایهی اجتماعی برای آنان است. بر این اساس صداقت در نامزدها و مسؤولان، از بهترین عوامل موفقیت در کار و حافظ آبرو و برآورندهی وجاهت اجتماعی است. چنانچه مسؤول در محیط کار و صحنههای اجتماعی از صداقت لازم برخوردار باشد، موفقیت او حتمی است؛ در غیر این صورت حتی اگر فرضاً در ابتدای کار و با اغفال دیگران رسوا نگردد، سرانجام روزی با دریدهشدن پردهها، دروغگوییاش آشکار میشود. با توجه به نقش صداقت در شیوهی زمامداری، حضرت علی۷ به مالک اشتر توصیه میکند که با مردم صادقانه برخورد نماید و از وعده و شعارهایی که همراه عمل نیست پرهیز کند؛ چراکه وعدههای بدون عمل و نشاندادن غیرواقع بهصورت واقع، موجب خشم خدا و مردم میشود. حضرت خطاب به مالک اشتر فرمود:
از منتنهادن بر رعیت به جهت احسانی که نمودهای یا بیش از حد جلوهدادن آنچه کردهای، بپرهیز و نیز از دادن وعدهای که خُلف میکنی، احتراز کن؛ چه منت نهادن، احسان را بیارزش میکند و زیادهنگری، روشنایی حق را میبرد و خُلف وعده، موجب خشم خدا و مردم میشود.[۴۲]
متأسفانه بعضی نامزدهای ریاست جمهوری، برای تقویت مواضع خویش از واقعیتهای اجتماعی و ظرفیتهای کشوری، تبیین نادرستی میکنند و اینگونه است که هم مسؤولان فعلی را متهم میکنند و هم مطالباتی را در مردم ایجاد میکنند که وعدههای توخالی از آب درمیآید و دولتهای آینده را نیز، به بیکفایتی و دروغ متهم میکند. قرآن میفرماید: «كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللهِ أَنْ تَقُولُوا ما لاتَفْعَلُون؛[۴۳] نزد خدا بسیار موجب خشم است، سخنى بگویید که به آن عمل نمىکنید.»
امام صادق(ع) میفرماید: «وَ لاتَعِدَنَ أَخاكَ وَعْداً لَيْسَ في يَدِكَ وَفاؤُهُ؛[۴۴] هرگز به برادرت وعدهای نده که انجام آن به دست تو نیست.»
رهبر معظم انقلاب اسلامی؟مد؟ نیز میفرماید: «کسانی که وارد عرصهی انتخابات میشوند، نباید به مردم وعدههای نادرست و در باغ سبز غیرمنطقی نشان بدهند؛ بلکه باید با سخنان منطقی و منطبق بر واقعیت و توکل بر خدا پیش بروند.»[۴۵]
ج) تحقیق و مشورت دربارهی نامزدها
بعد از آشنایی با برخی خصوصیات نامزدها، لازم است مردم تحقیق و مشورتهای لازم را نیز انجام دهند. فضای انتخابات بهگونهای است که ممکن است برخی را در انتخاب فرد اصلح دچار مشکل کند. در چنین فضایی، بایسته است که مردم با دقت داوطلبان را بشناسند. لازمهی این امر آن است که مردم هوشمندانه و با دقت، ویژگیهای نامزدها را بررسی کنند؛ از این رو امام راحل; میفرماید:
من امیدوارم اشخاصى که کاندیدا شدند براى ریاست جمهورى، شما توجه کنید و کسى که از همه متعهدتر به اسلام، سوابقِ خوب، پیوسته به هیچ طرفى، نه شرقى باشد، نه غربى باشد، نه غربزده باشد، نه شرقزده باشد، مسلمان باشد، پیرو احکام اسلام را انتخاب کنید.[۴۶]
در این مرحله، انسان با توجه به ویژگیهایی که اشاره شد، میتواند با مشورت دیگران و با تفکر و تحقیق، نامزد اصلح را از میان نامزدها برگزیند. حضرت علی(ع) میفرماید: «رَأْيُ الرَّجُلِ ميزانُ عَقْلِهِ؛[۴۷] میزان عقل فرد، اندیشهی اوست.»
رهبر معظم انقلاب؟مد؟ نیز، در جواب سؤالی دربارهی انتخاب نامزد اصلح فرمود: در ایام انتخابات جهت شناخت کاندیدای مناسب، میبایست نواقص و عیوب و امتیازات آنها را در گذشته و حال تفحص کرد تا فرد لایق را پیدا نمود. آیا صحبت کردن پشت سر کاندیداها برای انتخاب فرد اصلح، جایز است؟ ملاک چیست؟ در امور مربوط به انتخابات در حد مشاوره، اشکال ندارد.[۴۸]
د) اخلاق انتخاباتی طرفداران نامزدها بعد از انتخابات
طرفداران کاندیداها بعد از انتخابات نیز، وظایف اخلاقی و دینی دارند که به برخی از آنها اشاره میشود:
۱. پرهیز از تحقیر رقیبان و طرفداران آنها
یکی از رفتارهای ناسالم و غیراخلاقی پس از پیروزی در انتخابات، تحقیر احزاب یا نامزدهای دیگر از سوی هواداران رقیب پیروز است. چنین کاری، نشاندهندهی بیشخصیتی است. پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «حَسْبُ ابْنِ آدَمَ مِنَ الشَّرِّ أَنْ يُحَقِّرَ أَخاهُ الْمُسْلِم؛[۴۹] در بدی فرزند آدم همین بس که برادر مسلمان خود را کوچک شمارد.»
انتظار میرود طرفداران کاندیداهای ریاست جمهوری، اخلاق اسلامی را رعایت کنند و بعد از انتخابات، به هواداران طرف مقابل احترام بگذارند و بار دیگر فضای صمیمیت قبل از انتخابات را به جامعه برگردانند؛ زیرا هرگونه بیاحترامی به هواداران و رقیبان انتخاباتی، جامعهی عقلانی ما را زیر سؤال برده و موجب کینه و کدورت میشود.
۲. تمکین به نتیجهی انتخابات
در جامعه ممکن است به لحاظ وسعت تبلیغات، یک جناح سیاسی موفق به برندهشدن در انتخابات گردد و گروه مقابل به فرد برندهی انتخابات اعتقاد نداشته باشند؛ اما با توجه به اینکه اکثریت پذیرفتهاند که این فرد سکان ادارهی امور کشور را در دست گیرد، سایر گروهها و جناحهای سیاسی و طرفداران دیگر نامزدها، با پذیرش این انتخابات و فرد برنده از فردای همان روز، همچون گذشته به کار و فعالیت خود ادامه داده و چیزی را ازدسترفته ندانند.
در این صورت، روح تعامل در هنجار سیاسی کشور توسعه مییابد و انتخابات اخلاقی، چهرهی خویش را برای رشد و تعالی یک کشور میگشاید. انتخاباتی که با مشارکت حداکثری صورت میگیرد و با نظارت هزاران بازرس امین از میان مردم نظارت میشود، در نهایت باید با تمکین مردم به رأی اکثریت و نتیجهی انتخابات همراه شود.[۵۰] مقام معظم رهبری؟مد؟ فرمود:
هر کسی با هر تعداد رأیی که از طرف اکثریّت مردم بر طبق چهارچوب قانون اساسی انتخاب شد، مشروع است، دولت قانونی است و باید مردم او را قانونی بدانند و تا آنجا که میتوانند، به او کمک کنند؛ [البتّه] حقوق دوجانبهای برقرار است.[۵۱]
فهرست منابع
قرآن کریم
ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبة الله؛ شرح نهج البلاغة لابن أبی الحدید؛ محقق / مصحح: ابراهیم، محمد ابوالفضل؛ قم: مکتبة آیتالله المرعشی النجفی، ۱۴۰۴ ق.
ابن بابویه، محمد بن على؛ الأمالی(للصدوق)؛ تهران: کتابچى، ۱۳۷۶ ش.
ابن شعبه حرانى، حسن بن على؛ تحف العقول؛ محقق / مصحح: غفارى، على اکبر؛ قم: جامعه مدرسین، ۱۴۰۴ / ۱۳۶۳ ق.
خمینی، روح الله؛ صحیفۀ امام؛ تهران: مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار امام خمینی;، ۱۳۷۸ش.
شریف الرضی، محمد بن حسین؛ نهج البلاغة؛ محقق / مصحح: صالح، صبحی؛ قم: هجرت، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
قمى مشهدى، محمد بن محمدرضا؛ الدقائق و بحر الغرائب؛ تهران: سازمان چاپ وانتشارات وزارت ارشاد اسلامى، چاپ اول، ۱۳۶۸ ش.
قیومی اصفهانی، جواد؛ صحیفة الإمام الرضا۷؛ قم: دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۸۱ش.
کلینی، محمد بن یعقوب؛ الکافی؛ تحقیق و تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی؛ تهران: دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
لیثى واسطى، على بن محمد؛ عیون الحکم و المواعظ(للیثی)؛ محقق / مصحح: حسنى بیرجندى، حسین؛ قم: دار الحدیث، ۱۳۷۶ ش.
مجلسی، محمدباقر؛ بحار الأنوار؛ تحقیق و تصحیح جمعى از محققان؛ بیروت: دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
مفید، محمد بن محمد؛ الأمالی(للمفید)؛ محقق / مصحح: استاد ولى، حسین وغفارى على اکبر؛ قم: کنگره شیخ مفید، ۱۴۱۳ ق.
مکارم شیرازى، ناصر؛ تفسیر نمونه؛ تهران: دار الکتب الإسلامیة، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش.
ورام بن أبی فراس، مسعود بن عیسى؛ مجموعه ورّام، آداب و اخلاق در اسلام / ترجمه تنبیه الخواطر؛ مترجم: عطایى، محمد رضا؛ مشهد: بنیاد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، چاپ اول ۱۳۶۹ ش.
پایگاههای اینترنتی
http://www.farsnews.com
https://ganjoor.net
http://www.bartarinha.ir
https://farsi.khamenei.ir
[۱]. حج: ۴۱.
[۲]. رعد: ۱۱.
[۳]. https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2994
[۴]. امام خمینی;؛ صحیفهی امام؛ ج۱۸، ص۳۱۸.
[۵]. https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=6642
[۶]. جواد قیومی اصفهانی؛ صحیفة الإمام الرضا۷؛ ص۴۹.
[۷]. امام خمینی;؛ صحیفهی امام؛ ج۱۲، ص۱۳.
[۸]. https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=18923
[۹]. محمد بن حسین شریف الرضی؛ نهج البلاغه؛ ص۵۰۷.
[۱۰]. امام خمینی;؛ صحیفهی امام؛ ج۲۰، ص۲۲۸.
[۱۱]. https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=47576
[۱۲]. https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=47576
[۱۳]. علی بن محمد لیثی واسطی؛ عیون الحکم و المواعظ؛ ص۱۳۴.
[۱۴]. https://farsi.khamenei.ir/newspart-print?id=3063
[۱۵]. حسن بن على ابن شعبه حرانى؛ تحفالعقول؛ ص۵۰.
[۱۶]. محمد بن یعقوب کلینی؛ الکافی؛ ج۸، ص۳۵۳.
[۱۷]. محمد بن حسین شریف الرضی؛ نهجالبلاغه؛ ص۴۲۷.
[۱۸]. همان، ص۱۰۳.
[۱۹]. محمدباقر مجلسی؛ بحارالانوار؛ ج۷۰، ص۱۵۴.
[۲۰]. محمد بن یعقوب کلینی؛ الکافی؛ ج۲، ص۲۹۸.
[۲۱]. عبد الحمید بن هبةالله ابن أبی الحدید؛ شرح نهج البلاغه؛ ج۱۱، ص۲۳۷.
[۲۲]. امام خمینی;؛ صحیفهی امام؛ ج۲۱، ص۴۲۲.
[۲۳]. https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?tid=2071
[۲۴]. امام خمینی;؛ صحیفه امام؛ ج۱۲، ص ۱۴۸.
[۲۵]. https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?tid=1145
[۲۶]. نساء: ۱۴۱.
[۲۷]. https://farsi.khamenei.ir/newspart-print?id=39457
[۲۸]. https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?id=36307
[۲۹]. https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?tid=1145
[۳۰]. https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?tid=1145
[۳۱]. امام خمینی;؛ صحیفه امام؛ ج۸، ص ۳۸۵.
[۳۲]. منافقون: ۸ (ر. ک: ناصر مکارم شیرازی؛ تفسیر نمونه؛ ج۲۴، ص۱۶۳۳۰.
[۳۳]. حسن بن على ابنشعبه حرانی؛ تحفالعقول؛ ص۱۴۲.
[۳۴]. عبد الحمید بن هبةالله ابن أبی الحدید؛ شرح نهج البلاغه؛ ص۴۲۷ .
[۳۵]. امام خمینی;؛ صحیفهی نور، ج۱۳، ص۱۸۹.
[۳۶]. پیشین؛ ص۱۸۹.
[۳۷]. همان؛ ص۳۶۶.
[۳۸]. محمد بن یعقوب کلینی؛ الکافی؛ ج۵، ص۱۳۳.
[۳۹]. محمد بن على ابن بابویه؛ الأمالی( للصدوق)؛ ص۳۰۳.
[۴۰]. پیشین؛ ج۲، ص۱۰۴.
[۴۱]. https://ganjoor.net/saadi/mavaez/ghasides/sh7
[۴۲]. عبد الحمید بن هبةالله ابن أبی الحدید؛ شرح نهج البلاغه؛ ج۱۷، ص۱۱۳.
[۴۳]. صف: ۳.
[۴۴]. حسن بن علی ابنشعبه حرانی؛ تحفالعقول؛ ص۳۶۷.
[۴۵]. http://www.bartarinha.ir/fa
[۴۶]. امام خمینی;؛ صحیفهی امام؛ ج۱۱، ص۴۸۵.
[۴۷]. علی بن محمد لیثی واسطی؛ عیون الحکم و المواعظ؛ ص۲۷۰.
[۴۸] . https://farsi.khamenei.ir/treatise-content?id=323
[۴۹]. مسعود بن عیسی ورام بن ابیفراس؛ مجموعهی ورّام؛ ص۱۲۲.
[۵۰]. http://www.farsnews.com
[۵۱]. https://farsi.khamenei.ir/newspart-print?id=29236
نگارنده: حجتالاسلام والمسلمين علیرضا انصاری(کارشناس تولید محتوای فرهنگی و تبلیغی)
نظرات شما عزیزان: