اشعار ویژه مبعث
 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4503
بازدید دیروز : 223
بازدید هفته : 4726
بازدید ماه : 35237
بازدید کل : 10426992
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 15 / 2 / 1395


و آن شب تا سحر غار حرا خورشید باران بود
زمان،دل بی قرار لحظه تکوین قرآن بود

سکوت لحظه ها را می شکست از آه خود مردی
که در هر قطره اشک او غمی دیرین نمایان بود

امین مکه را می گویم آن نارفته مکتب را
یتیم خسته آری او که چندین سال چوپان بود

هُبَل آن سو میان کعبه در آشفته خوابی سرد
و عزی غرق حیرت از خدا بودن پشیمان بود


حضور عرشیان را در حریم خود حرا حس کرد
که «اقرأباسم ربک» یا محمد ذکر آنان بود

شاعر: محمود شریفی

عید نجـات عـالم خلقـت مبارک است
آوای وحـی و لیلـۀ بعثـت مبارک است

عیـد نـزول سـورۀ اقـرأ بـه عقـل کل
جشن کمال و علم و فضلیت مبارک است


ریحانه‌های زنده نهان گشته زیر خاک
عیـد حیات، عیـد ولادت مبارک است

عیـد نـزول وحـی الهی به احمد است
جان در طبق نهید که عید محمّد است


آوای وحی می‌رسد از شش جهت به گوش
بر قلب‌های مرده دمد روح از این سروش

از سنگ‌هــای غـار حـرا آیـد ایـن نـدا:
فریاد بی‌صدای خـدا تا بـه کی خموش؟


اقرأ! بخوان! بخوان! که خدا گویدت بخوان
اقرأ! و ربک ای همـه سر تا قدم خروش

اقرأ! بخوان! که قلب بشر بی‌قرار توست
فصـل خـزان گذشت؛ طلوع بهار توست

اقرأ! بخوان! که نور نبوت دمیده است
اضرب گذشت؛ نوبت اقرأ رسیده است

اقرأ! بخـوان! بخوان! که خداوندگار تو
بهر نجات خلق، تـو را برگزیـده است


اقرأ! بخوان! که پیش‌تر از خلقت وجود
ذات خـدا پیامبــرت آفریــده اسـت

اقرأ! بخوان! که از همگان دلبری کنی
مــا کبریـایـی و تـو پیــام‌آوری کنی


بنگر به کعبه ذکر بتـان یامحمّد است
فریاد بی‌صـدای جهـان یامحمّد است

خورشید و ماه و قطره و دریا و کوه و دشت
با هم ندایشـان همگان یامحمّد است


آوای اولیـای خــدا تـا خـدا خـداست
هر لحظه با هزار زبان یامحمّـد است

در پهن‌دشت ملک خـدا انقلاب کن
با دست ما تو بتکده‌ها را خراب کن


ای کل وحی، در نفـس جان‌فـزای تو
دیگر بـه تخته‌سنگ حرا نیست جـای تو

ما کرده‌ایم اراده که تا حشر، سرکشان
سـر آورند یکسـره بر خـاک پـای تو

ما کرده‌ایم اراده کـه بـر قلـۀ کمـال
باشـد در اهتــزاز، همیشـه لـوای تو

ای بت‌شکن که هست سر بت شکستنت
دسـت علـی بـود تبـر بـت شکـستنت


تو پیش‌تر ز خلق و پس از خلق، رهبری
هـم اولیـن رسـول هم آخـر پیمبری

پیغمبری به نام تو گردید ختم و بس
با آن کــه از تمـام پیـام‌آوران سری


از آدم و خلیل و کلیم و مسیح و نوح
ای برتـرین سفیـر الهـی تـو برتری

تا روز حشـر، زنـدۀ جاوید، دین توست
قرآن کتاب توست، علی جانشین توست


یاری که هست بـر تو برادر فقط علی‌ست
پیروز بـدر و خنـدق و خیبر فقط علی‌ست

شهـر بــزرگ علـم الـهـی فقــط تویـی
این شهـر را دری‌ست که این در فقط علی‌ست


شمشیـرِ حـق و شیـر خروشـان توست او
اعلام کن به خلق که حیدر فقط علی‌ست

تو جان جان عالمی و جان تو علی‌ست
مـا حافظ توایم و نگهبان تو علی‌ست


امـروز، اوج قلـۀ هستـی سریـر توست
خورشید بر فراز فلک سر به زیر توست

تـا دیـن زنـدۀ تـو نمیــرد نوشتـه‌ایم
غـار حـرا مقدمـه‌ای بـر غدیر توست


تـو شهریـار عالـم امکـان محمّــدی
حکم صریح ماست که حیدر وزیر توست

این نکته در صحیفه وحی تو خواندنی‌ست
بعثت اگـر غدیـر نباشـد نمانــدنی‌ست


برخیـز تــا ابـوذر و سلمـان بپروری
مقــداد در تجلــی قــرآن بپـروری

در روزگار تیرگی و جهل و خودسری
اسـلام آوری و مسلمــان بپــروری

برخیز تا به خُلق خوش و ذوالفقار عدل
در سینه‌هـا محبت و ایمـان بپروری

فرق صنم بکوب و سخن از صمد بگو
سنگت اگـر زننـد سپـر شـو احد بگو


باید رها خلایق از این خودسری شوند
رو سوی حق کنند و ز باطل بری شوند

باید کلاف جان همه گیرند روی دست
بازار یوسفـی چـو تـو را مشتری شوند


تا مکتب تـو زنـده بمـاند چـو نـام تو
بایـد تمـام امـت تـو حیـدری شـوند

آغاز کار تو همه نور و هدایت است
اما کمال مکتب تو در ولایت است


تو آفتاب و نور جهان‌گسترت علی‌ست
تو خود پیمبری و پیـام‌آورت علی‌ست

حتـی اگـر تمـام جهان دشمنت شوند
ما یاور توایم و همه لشکرت علی‌ست


با آن که هست بر سر دستت کتاب وحی
قـرآن ناشنـاختۀ دیگـرت علــی‌ست

هرجا دلت گرفت سخن با علی بگو
حتی به جنگ بدر و احد یاعلی بگو


ای روی حق جمال منیر تو یاعلی
ای قلـۀ کمــال سریــر تو یاعلی

تنهـا نه در صحابـه کـه در جمـع انبیا
هرگز کسی نبوده نظیر تو یـاعلی


مـا از طریـق تـو بـه محمّد رسیده‌ایم
غار حرای ماست غدیر تو یـاعلی

روز نخست تـا کـه ولـی آفریده شد
«میثم» هم از برای علی آفریده شد


شاعر: حاج غلامرضا سازگار


ز انواری که تابان است امشب
حرا آیینه بندان است امشب

حرا آن غار متروک زمان ها
تجلی گاه قرآن است امشب

حرا آن غار دور افتاده از شهر
ز شوکت قبله جان است امشب

حرا هر قلبه سنگش نقش قبریست
که همچون اشک لرزان است امشب

حرا سر برده در دامن نداند
که خورشیدش به دامان است امشب


ز خورشیدی که او دارد به دامان
جهانی نور باران است امشب

ز اعجازی که او دارد پیاپی
حرا مبهوت و حیران است امشب

شروع عصر ناب حق پرستی
طلوع ماه ایمان است امشب

حرا آن معبد مأنوس احمد
ز نور وحی رخشان است امشب

حرا طور تجلی هست و او را
امین وحی مهمان است امشب

به مأموریتی جبریل تا أرض
روان از سوی یزدان است امشب

به کف لوحی ز اسرار الهی
به لب آیات رحمان است امشب

ک
ه این آیات بر خوان یا محمـــد
بِاِسم ربک الأعلی محمـــد 


شاعر:سید رضا موئید


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
برچسب‌ها: اشعار ویژه مبعث
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی