موضوع: چهل حدیث از معصومین علیهمالسلام
1- اولین زائر امام حسین علیهالسلام در کربلا
2- جایگاه عقل در فرهنگ اسلامی
3- جایگاه اهل بیت در نزد رسول خدا علیهمالسلام
4- دین، یک مجموعه به هم پیوسته، نه از هم گسسته
5- نقش صله رحم در زندگی دنیا
6- اخلاق کریمانه پیامبر گرامی اسلام
7- ارزش علم و عالم در فرهنگ اسلامی
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
عزیزان پای تلویزیون بحث را غروب اربعین میبینند، اربعین 99، ما در هر سال به اربعین که میرسیدیم معمولاً یک چیزهایی را گفتیم، امسال میخواهیم یک حدیث معروفی است که هرکس چهل حدیث را حفظ کند، قیامت با فقها محشور میشود. دوست دارم انشاءالله خدا کمک کند، بتوانم انجام بدهم. در نیم ساعت، 25 دقیقه میخواهم چهل حدیث بخوانم که انشاءالله اینهایی که پای تلویزیون هستند، این چهل حدیث را گوش بدهند، انشاءالله ذخیره میشود برای آیندهشان. منتهی چون روز اربعین است، بحث را گوش میدهید، یک چند جملهای در مورد اربعین باید حرف بزنم.
1- اولین زائر امام حسین علیهالسلام در کربلا
اولاً اینکه زیارت اربعین برای امام حسین است و امامان دیگر زیارت اربعین ندارند. زیارت اربعین فقط برای امام حسین است. امام حسین(ع) استثنائاتی دارد، لب گذاشتن به خاک ممنوع اما خاک کربلا ممنوع نیست. مسافرت میروید نماز را شکسته بخوانید اما اگر در حرم امام حسین بودید، آنجا خانه خودت است ولو مسافر هستید لازم نیست شکسته بخوانید. زیارت هم لازم نیست از نزدیک باشد. اصل زیارت از نزدیک است ولی از راه دور هم میشود سلام کرد. قرآن سلامهایی که داده، از راه دور سلام داده است. «سَلامٌ عَلى إِبْراهِيمَ» و «سَلامٌ عَلى مُوسى وَ هارُونَ»،«سَلامٌ عَلى نُوحٍ فِي الْعالَمِينَ» (صافات/79) سلامهایی که خدا به اولیاء داده از راه دور بوده، البته برای خدا دور و نزدیکی ندارد. همین الآن که شما پای تلویزیون هستید یک سلام ساده به امام حسین بدهیم، زائر امام حسین از راه دور میشویم. «السلام علیک یا أباعبدالله، السلام علیک و رحمة الله و برکاته»
مسألهی اربعین مسألهی خطشکنی بود. چون وقتی امام حسین را عاشورا کشتند، خیمههایشان را آتش زدند و زن و بچههایشان را اسیر کردند، دیگر چنان سکوت و ترس حاکم شده بود که هیچکس نمیتوانست حرف بزند. چند روزی گذشت یکی از اصحاب پیغمبر به نام جابر بن عبدالله انصاری، پیرمرد صحابی بلند شد کربلا آمد. این خطشکنی مهم است. اول کسی که زیارت کرد، خط شکنی جابر بن عبدالله، خفقان را شکست. شهادت هم ولو شهادت یک بچه مثل علی اصغر، یک سند بزرگ، یک نامه بزرگ را یک مهر کوچک ارزش میدهد ولو نامه بزرگ است اگر این مهر کوچک نباشد، شهادت مهر قبولی است. بگذارید این را بگویم. شما اگر مکه بروی و مدینه نروی، حدیث داریم جفا کردی. کسی مکه برود، مدینه نرود جفا کرده است. اگر مدینه رفتی سر قبر حمزه، احد، کنار مدینه نرفتی جفا کردی. یعنی توحید بند به نبوت است. مکه بند به مدینه است و مدینه بند به شهادت است. احد، حمزه، شهادت. خود امامان ما، روی امام حسین حساب میکردند. امام دهم، امام هادی به یک نفر پول داد گفت: برو کربلا، کنار قبر امام حسین به من دعا کن. گفت: آقا شما خودت امام هستی، فرمود: من امام هستم ولی دعا کنار قبر امام حسین مهم است. یاران امام حسین هم همینطور است. وقتی امام حسین به یارانش فرمود: من بهتر از شما سراغ ندارم، خوب ما باید زندگی اینها را بشناسیم، از حبیب من مظاهر بتوانیم روی ساعت یک دقیقه صحبت کنیم. این خیلی مهم است. حبیب بن مظاهر، فامیلهایش کنار کربلا بودند، به امام حسین گفت: میروم فامیلهایم را جمع میکنم کمک تو میآیم. رفت فامیلهایش را جمع کرد، آمد وارد کربلا شوند کمک امام حسین، لشگر یزید آنها را تحت تعقیب قرار داد، اینها فرار کردند، حبیب بن مظاهر دست خالی برگشت و گفت: حسین جان، فامیلهایم را دعوت کردم، بیارمشان لشگر یزید اینها را تحت تعقیب قرار داد و تار و مارشان کرد. ولی غصه نخور، من پیر هستم و یک نفر هستم، یک نفره تا آخر خط با تو هستم. یکبار دیگر سلام کنیم، «السلام علیک یا أباعبدالله، السلام علیک و رحمة الله و برکاته»
2- جایگاه عقل در فرهنگ اسلامی
این یک مقدمه برای اربعین، اما آنچه که تند تند میخواهم امروز بگویم، خواستید در خانه ضبط کنید و بعد حفظ کنید. چهل حدیث کاری ندارد، لازم نیست عربیاش را حفظ کنید، فارسیاش را حفظ کنید. بسم الله الرحمن الرحیم، حدیثها در یک راستا نیست، در مورد هرچیزی گیرم آمده نشستم دو سه ساعتی این حدیثها را انتخاب کردم. پیغمبر فرمود: اگر چیزی از من نقل شد، صاف قبول نکنید به قرآن عرضه کنید و به عقل عرضه کنید، اگر طبق عقل، من عرضه کنید به قرآن را شنیده بودم اما این چیزی که برایم تازگی داشت، نوشته بود عرضه کنید «علی کتاب الله و حجة عقولکم» بعضی وقتها آدم یک چیزی میشنود خلاف عقل است. پیغمبر فرمود: اگر از من چیزی نقل شد به قرآن عرضه کنید و به عقلتان و اگر طبق عقل و قرآن بود بپذیرید. این حدیث یک،
حدیث دو، همه زمانها یکجور نیستند. قرآن میگوید: «أَيَّامٍ نَحِسات» (فصلت/16) بعضی روزها نحس است. «فِي يَوْمِ نَحْس» (قمر/19)، بعضی روزها مبارک است، «فِي لَيْلَةٍ مُبارَكَة» (دخان/3) حدیث فرمود: پنج وقت و زمان، زمان با ارزشی است. کی؟ یکی وقتی که باران میآید. 2- وقتی جنگ شروع میشود. 3- صدای اذان میشنوی. 4- قرائت قرآن، 5- وقت اول اذان ظهر و وقت زوال و وقت طلوع فجر، صدای اذان که میآید صبح، ظهر، وقت باران و وقتی جنگ شروع میشود بین حق و باطل، این ساعتها ساعتهای مقدس است. قرآن هم در مورد ساعتهای مقدس ارزش قائل شده و میگوید: «وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُون» (ذاریات/18) اینها سحرها استغفار میکنند. شب جمعه، شب قدر، روز عرفه، همه ساعتها یکجور نیستند. ساعتهای عزیز و ساعتهای نحس!
3- حضرت فرمود: هرکس چهل حدیث حفظ کند خدا روز قیامت او را فقیه و عالم محشور میکند. منتهی هر علمی نه، بعضی علمها مفید نیست. میگوید: چهل حدیثی که «مِمَّا يَحْتَاجُونَ إِلَيْه» (وسایل الشیعه/ج27/ص94) چهل حدیثی که به درد بخورد. آخر گاهی وقتها آدم یک چیزی میخواند، بوعلی سینا چند کیلو است، این علم است؟ کوه فلان چند متر است؟ عمق اقیانوس فلان چند متر است؟ سؤالهایی که سؤال هست و حتی گاهی در تلویزیون سؤالهایی طرح میشود، چه فایدهای دارد؟ سی و سه پل اصفهان از چند آجر ساخته شد؟ سی و سه پل اصفهان را نجف آبادیها ساختند یا نائینیها یا اصفهانیها یا کیا؟ یکسری اطلاع هست ولی فایده ندارد. این چهل حدیثی که میگویند: کسی چهل حدیث حفظ کند روز قیامت با فقها است، این چهل حدیثی که مورد احتیاج باشد، یعنی علم نافع باشد، خیلی از علمهایی که در دبیرستان و دانشگاه و حوزه هست بود و نبودش فرقی نمیکند. لذا حدیث داریم اگر عالمی مرد، جایش در جامعه خالی است. یعنی چه؟ یعنی اینقدر علم این عالم حساس بوده است. مثل مطهری که جایش خالی است و بهشتی جایش خالی است. اما خیلی وقتها مشهور هم هست ولی بمیرد هم طوری نمیشود. علمی را یاد بگیریم که مورد نیاز و مفید باشد. هر اطلاعی ارزش ندارد. جدول روزنامه خوب است و سرگرمی است. خیابان قدیمی دو حرفی تهران، مینشنید فکر میکند خیابان قدیمی دو حرفی تهران، یک مدتی جوانی خودش را آتش میزند و بعد میگوید: ری! حالا که فهمیدی چه گلی بر سرت زدی و نمیدانستیم چه خاکی بر سرمان میکردیم؟ هیچی، هر اطلاعاتی مفید نیست.
مسأله دیگر امام رضا فرمود: مردم اگر زیبایی کلام ما را بدانند، دنبال ما میروند. خیلی از کسانی که به اسلام رغبت نشان نمیدهند یا رغبتشان کم است، اینها خبر از اسلام ندارند، اگر مردم خبر داشته باشند از حرفهای ما تابع ما هستند.
3- جایگاه اهل بیت در نزد رسول خدا علیهمالسلام
«من مات على حب آل محمد مات شهيدا» حدیث پنجم، کسی با عشق اهلبیت از دنیا برود ولو در رختخواب بمیرد، شهید مرده است. حدیث ششم، پایههای اسلام روی پنج چیز است. «بُنى الاسلام على خمس» چهار موردش تغییر پذیر است و یکی قابل تغییر نیست. حج تغییر میکند، پول نداری نرو، ممنوع است مکه نرو. زکات نداری، زکات نده. روزه، سالم نیستی روزه نگیر. ولی یک چیزی که سالم باشی یا مریض و فقیر باشی یا پولدار باید باشد. آن چیه؟ رهبری حق، ولایت اهلبیت(ع)، در آنها دیگر به شما اجازه تعطیل نیست.
حدیث هشتم، یک آیه در قرآن داریم «ثُمَّ لَتُسْئَلُنَ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ» (تکاثر/8) روز قیامت از نعمتها میپرسند، امام فرمود: نعمتی که از آن میپرسند چیست؟ «النعیم الذی انعم الله علیکم من ولایتنا» میپرسند: پای پرچم چه کسی سینه زدی؟ نمیپرسند خرما خوردی، نان خوردی، گوشت خوردی، میوه خوردی، سبزی خوردی. میپرسند: پای پرچم چه کسی سینه زدی؟ رهبرت که بود؟ روز قیامت از رهبری میپرسند. حدیث نو، هر عبادتی بالاترش هست جز «حُبُّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ أَفْضَلُ عِبَادَةٍ» (المحاسن، ج 1، ص 150) منتهی محبت و ولایت علی نه اینکه فقط اسم علی بگذاری، این هم هست، اما ولایت علی یعنی دوستی که دنبالش کشش باشد. شما اگر به بچهات گفتی: دوستت دارم. میگوید: بیسکوئیت بخر. اما اگر گفتی دوستت دارم ولی بیسکوئیت نمیخرم، میگوید: دروغ میگویی. تو اگر دوست داری یک عملی هم انجام بده. شما به خانمت بگو: دوست دارم، میگوید: بلند شو بازار برویم. بگویی نه حرف بازار نزن، همینطور دوستت دارم. میگوید: دروغ است. دوستی باید عملش، اینکه میگویند: ولای علی، یعنی محبت علی حبُّنا، حبیّ که این بستری برای عمل باشد. شیعه امام صادق کیست؟ امام صادق فرمود: شیعیان ما آرم دارند. اگر اینها را دیدید، «اولئک شیعة جعفر» چه کسانی هستند؟ «مَنْ عَفَّ بَطْنُهُ» جلوی شکمش را بتواند بگیرد، به لقمه حرام رسید. «وَ فَرْجُهُ» جلوی شهوتش را بتواند بگیرد. «وَ عَمِلَ لِخَالِقِهِ» برای خدا کار کند، «رَجَا ثَوَابَهُ» به ثواب خدا امید داشته باشد. «خَافَ عِقَابَهُ» از قهر خدا بترسد، «فَإِذَا رَأَيْتَ» اینها «فَأُولَئِكَ شِيعَةُ جَعْفَرٍ» یعنی شیعه بودن با اسم نیست، با عمل است. اهل جهاد باشد، اهل حفظ شکم، حفظ شهوت، کار خالص، ترس از قهر خدا، این شیعه میگوید: «فَأُولَئِكَ شِيعَةُ جَعْفَرٍ» شیعه امام صادق است. «إِنَّمَا شِيعَةُ جَعْفَرٍ مَنْ عَفَّ بَطْنُهُ وَ فَرْجُهُ وَ اشْتَدَّ جِهَادُهُ وَ عَمِلَ لِخَالِقِهِ وَ رَجَا ثَوَابَهُ وَ خَافَ عِقَابَهُ فَإِذَا رَأَيْتَ أُولَئِكَ فَأُولَئِكَ شِيعَةُ جَعْفَرٍ.» (خصال شیخ صدوق، ج1، ص296)
یک روایت دیگر داریم که ظهر که میشود چنان مسجد بروید که هرکس شما را دید بگویند: «هولاء جعفریه» اینها شیعیان امام صادق هستند که اینطور به نماز اول وقت ارزش قائل میشوند. مسألهی دیگر حدیث یازدهم، امام باقر فرمود: میدانید چرا مرده را پنج الله اکبر میگویند؟ الله اکبر، اشهد ان لا اله الا الله، دوباره الله اکبر میگویند و پنج بار الله اکبر میگویند. امام باقر فرمود: چون نمازهای شبانه روزی پنج تا است. صبح، ظهر و عصر، مغرب و عشاء، چون پنج نماز واجب داریم، به مرده پنج الله اکبر میگویند و هر الله اکبری نماد یکی از این نمادها باشد. این هم چیز قشنگی است. این نمادها کد است برای نمازهای واجب!
4- دین، یک مجموعه به هم پیوسته، نه از هم گسسته
حدیث دوازدهم، فرمود: بعضی دین دارند ولی بعضی دستورها را عمل نمیکنند. اینها هم وای به حالشان، «وَيْلٌ لِقَوْمٍ» وای به جمعیتی که «لا يَدِينُونَ اللَّهَ» دین خدا را قبول نمیکنند، در کجا «بِالامْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيِ عَنِ الْمُنْكَرِ» (كافي، ج 5، ص 56) نماز میخواند، روزه میگیرد، قرآن میخواند و صدقه میدهد، ولی خوب و بد را نسبت به خوب و بد بی تفاوت است. نه نسبت به خوبیها آفرین میگوید و نه نسبت به بدیها عبوس میکند. این خاصیت است. فرمود: «ویلٌ» وای به حال مؤمنی که یک جای اسلام را قبول دارد، یکجا را قبول ندارد. همه چیزش خوب است ولی حجابش خوب نیست. همه چیزش خوب است، درس نمیخواند. تنبلی میکند، این همه دانشگاه و دبیرستان و آموزش و پرورش بودجه خرج میکند، این به جای اینکه درس بخواند، حدیث سیزدهم، حدیث فرمود: «الورعٌ فی الخلوه» اگر کسی نبود گناه نکردی، معلوم میشود با تقوا هستی. آخر آدم روبروی مردم، میبیند مردم میبینند، دوربینها کار میکنند گناه نمیکند. ورع، اگر میخواهید ببینید چه کسی تقوا دارد ببیند در خلوت چه میکند. 1- «وَ الصَّدَقَةُ فِي الْقِلَّة»، «الْوَرَعُ فِي الْخَلْوَةِ وَ الصَّدَقَةُ فِي الْقِلَّةِ وَ الصَّبْرُ عِنْدَ الْمُصِيبَةِ وَ الْحِلْمُ عِنْدَ الْغَضَبِ وَ الصِّدْقُ عِنْدَ الْخَوْفِ» 1- وقتی کسی هم نیست گناه نکند، 2- وقتی هم کم دارد باز هم صدقه بدهد. 3- مشکلی برای شپیش آمد تحمل کند.4- عصبانی شد، خودش را نگه دارد. حرف راست بزند ولو به ضررش باشد.
حدیث چهاردهم، شیعه را معنا میکند، میگوید: اینها شیعه هستند. کسانی که «إِذَا أَحْسَنُوا اسْتَبْشَرُوا» (کافی/ج2/ص240) کار شیعه این است که اگر یک کار خوب کرد، خوشحال شود. «وَ إِذَا أَسَاءُوا اسْتَغْفَرُوا» کار خلاف کرد عذرخواهی کند. «وَ إِذَا أُعْطُوا شَكَرُوا» به او محبت شد تشکر کند، «وَ إِذَا ابْتُلُوا صَبَرُوا» گرفتار شد، صبر کند. «وَ إِذَا غَضِبُوا غَفَرُوا» (كافي، ج 2، ص 240) وقتی هم عصبانی شد، خودش را نگه دارد. به هر حال بودن مؤمن و شیعه بودن تاوان دارد. نمیشود گفت: من شیعه هستم ولی وقتی عصبانی شد، هرچه فحش میخواهد بدهد. جوش آورده، خودت را نگهدار. شیعه کسی است که کار خوب کرد شاد شود، کار بد کرد عذرخواهی کند. به او خدمت کردند تشکر کند، گرفتار شد حوصله کند، عصبانی شد، قورتش بدهد و کظم غیظ کند.
5- نقش صله رحم در زندگی دنیا
حدیث پانزدهم، حدیث داریم اگر خدا یک چیزی را خیر برای کسی بخواهد، سه تا چیز به او میدهد، «إِذَا أَرَادَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِعَبْدٍ خَيْراً» خدا که میخواهد خیر به کسی بدهد، سه کار میکند. «زَهَّدَهُ فِي الدُّنْيَا» زندگیاش ساده است. «وَ فَقَّهَهُ فِي الدِّينِ» در دین فقیه است. «وَ بَصَّرَهُ عُيُوبَهَا» آسیب شناسی میکند و عیبهای خودش را میفهمد، نقاط ضعفش را میفهمد و در فکر جبران است. بعد میگوید: هرکس این سه مورد را داشته باشد، خیر دنیا و آخرت دارد. یکبار دیگر بگویم. زندگی ساده، شناخت عمیق، آسیب شناسی از کارهایش، اگر کسی زندگیاش ساده بود، در دین فقیه بود، آسیبهای کار خودش را دریافت و در فکر اصلاحش بود، «وَ مَنْ أُوتِيَهُنَّ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ» به این سه تا راه دادن، خیر دنیا و آخرت دارند.
حدیث شانزدهم، آقایانی که دیر پای تلویزیون نشستند، بحث این است. غروب اربعین بحث را گوش میدهند. من در مورد اربعین در این چهل سال چهل بحث داشتم با کم و زیادش. امسال فکر کردم چه بگویم، فکر کردم یک روایت داریم میگویند: هرکس چهل حدیث حفظ کند روز قیامت فقیه محشور میشود، با فقها محشور میشود. چهل حدیث هست، هرکدام را نیم دقیقه بگویم. حدیث شانزدهم هستیم، اگر تا حالا گوش ندادید، از هفدهم گوش بدهید. صله رحم چه برکاتی دارد؟ 1- «تُزَكِّي الْأَعْمَالَ» فامیلها را بروید ببینید اعمال شما پاک میشود. مالتان زیاد میشود. خطر و بلا از شما دفع میشود. حساب و قیامت شما آسان میشود. مرگتان به تأخیر میافتد. همه کلمات ناب است. «وَ تُنْمِي الْأَمْوَالَ، وَ تُيَسِّرُ الْحِسَابَ، وَ تَدْفَعُ الْبَلْوَى، وَ تَزِيدُ فِي الْأَعْمَار» دیگر چه…
حدیث هفدهم، فرمود: دو خصلت هست که بالاتر از اینها چیزی نیست. ایمان و خدمت به مردم، «الْإِيمَانُ بِاللَّهِ وَ نَفْعُ الْإِخْوَانِ» بالاتر از اینکه آدم ایمان داشته باشد و به مردم خدمت کند. خدمت به مردم گزینشی نیست که این را دوست دارم به او خدمت کنم، آن کسی که دوست نداری هم به او خدمت کن. یکبار حضرت ابراهیم یک دعا کرد و گفت: خدایا به مؤمنین بده بخورند. «وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَراتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّهِ» (بقره/126) هرکس ایمان دارد رزقش بده. فرمود: این حرفها چیست میزنی؟ «وَ مَنْ كَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ» من کافر هم باشند رزق میدهم بخورند. رزق لازم نیست دین داری بخور، دین نداری نخور. در هیأت ما سینه زدی بیا غذا بخور. اگر اینجا روضه را گوش ندهی، اینها… یک خاطره یادم آمد بگویم.
یک بنده خدایی بود روضه خوانی میکرد، نماز مغرب، بعد هم منبر و بعد هم عزاداری و شام، یک مشت افراد سر کوچه میایستادند اینها نه نماز جماعت میآمدند نه پای روضه و نه عزاداری، فقط وقتی سفره پهن میشد، اینها میآمدند. این صاحبخانه آمد گفت: شما نه نماز میخوانید و نه روضه میآیید، هیچ کاری نمیکنید. فقط وقت شام میآیید؟ اینها آدمهای رنگارنگی بودند، گفتند: دیگر نمیآییم. بلند شدند رفتند. شب این آقا امام حسین را خواب میبیند، میگوید: اینها بخاطر تو نیامدند. اگر بخاطر تو میآمدند وقتهای دیگر میآمدند. چون پرچم روضه زدی میآیند. روضه میآیند و شام هم میخورند. اینها بخاطر تو نیامدند و بخاطر روضه آمدند. اینها جزء اصحاب من هستند. اصحاب مثل درخت توت است. بعضی توتها هفته اول میرسد. بعضی توتها هفته دوم میرسد. بعضی توتها آخر تابستان میرسد. شما چرا اینها را طرد کردی؟ گفت: آقا جبران میکنم. رفت سر کوچه فردا شب گفت: آقا من دیشب به شما جسارت کردم و شما قهر کردید. من دیشب امام حسین را خواب دیدم و گفتند: شما جزء ما هستید. من از شما معذرت میخواهم، امشب تشریف بیاورید.
خدمت به مردم گزینش نمیخواهد. «مَنْ قَضَى لِأَخِيهِ الْمُؤْمِنِ حَاجَةً كَانَ كَمَنْ عَبَدَ اللَّهَ دَهْرَهُ» امام فرمود: اگر کسی مشکل مسلمانی را حل کند، مثل کسی است که تمام عمر عبادت کند. سعی کنید مشکلی را حل کنیم. بهترین زن کیه؟ حدیث داریم حدیث هجدهم، بهترین زن زنی است که برای شوهرش آرایش کند و برای غریبه آرایش نکند. هرچه میخواهد آرایش کند برای شوهر باشد.
6- اخلاق کریمانه پیامبر گرامی اسلام
حدیث بیستم، در قرآن یک آیه داریم «وَ إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ» (قلم/4) پیغمبر خلق تو خیلی بزرگ است. آنوقت امام فرمود: میدانید چرا خدا به پیغمبر گفت: خلقت بزرگ است؟ بخاطر این سه کار، سه تا کار چه بود؟ اینکه «وَ تَصِلُ مَنْ قَطَعَكَ» هرکس با تو قطع رابطه میکند تو با او صله رحم انجام میدهی، یعنی تو قیچی نمیکنی. «وَ تُعْطِي مَنْ حَرَمَكَ» او به تو نداد، کمک تو نکرد. وام نداد و خانهات نیامد، ولی تو انتقام نکش تو برو. «وَ تَعْفُو َمَّنْ ظَلَمَكَ» به تو ظلم کرد عفوش کن. «فَإِنَّكَ إِذَا فَعَلْتَ ذَلِكَ» چون پیغمبر با کسانی که قطع رابطه میکرد ایشان وصل میکرد، پیغمبر را محروم کردند، پیغمبر آنها را محروم نکرد. به پیغمبر ظلم کردند، پیغمبر آنها را بخشید. میگوید: «فلما فعل ذلک» چون این سه کار داشت، خدا «اوحی الله الیه» خدا به او وحی کرد«وَ إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ» پیغمبر تو خلق بزرگ داری. پس قرآن میگوید: پیغمبر خلق بزرگ دارد، حدیث داریم معنای خلق بزرگ است. انتقام نکشید. «أَحْسَنَ الْحَسَنِ الْخُلُقُ الْحَسَنُ» بهترین نیکیها اخلاق خوب است.
حدیث بیست و یکم، خدا میگوید چند کار را شما بکنید، حدیث قدسی است. تو این کار را بکن من این کار را می کنم. چه کنیم؟ تو عذرخواهی کن، بخشش از من. توبه از تو، بخشش از من، اطاعت از تو، جزا و بهشت از من. تشکر از تو و رزق از من، رضایت از تو و حل مشکلات از من، دعا از تو و استجابت از من، الآن مشکل مسکن است، اگر خانهای داری، اتاقی داری، بده به یک مسلمان بنشیند. حدیث دیدم، پیغمبر، خداوند فرمود: به عزت خودم آنهایی که خانه دارند و در اختیار دیگران نمیگذارند، خدا روز قیامت میگوید: این یک اتاق کوچک داشت در اختیار نگذاشت. من چطور بهشت بزرگ را در اختیار او بگذارم؟ یکبار مردم مشکل مسکن دارند، یکبار مشکل تغذیه دارند، یکبار مشکل لباس دارند و یکبار مشکل مرکب دارند. از خواب بلند شویم برای اینکه خدمت کنیم. میخوابیم که فردا جان داشته باشیم باز هم خدمت کنیم. در راه خدمت، «وَ جَعَلَنِي مُبارَكاً أَيْنَ ما كُنْتُ» (مریم/31) یعنی بعضیها وجودشان مبارک است. آنوقت امام فرمود: مبارک است یعنی به این و آن خیر میرسانند، برای چه پولت را خواباندی؟ به چهار نفر وام بده، چهار تا گره را باز کن.
حدیث بیست و دوم، حدیث داریم اگر کسی سه چیز را حفظ کند، سه چیز مایه هلاکت است. «قَبْقَبَهُ وَ ذَبْذَبَهُ لَقْلَقُه» (کنزالفوائد/ج2/ص10) هلاک انسان در قبقبه، قبقبه، شهوترانی، لقلقه، زبان، شکم، اگر کسی شکم و شهوت و زبانش را حفظ نکند، هلاک میشود. یعنی افرادی که هلاک میشوند یا یک حرفی میزنند یا یک شهوترانی میکنند و یا برای یک لقمه نان است. «قَبْقَبَهُ وَ ذَبْذَبَهُ لَقْلَقُه»
حدیث بیست و سوم، حرف خوب صدقه است. «الْكَلِمَةُ الطَّيِّبَةُ صَدَقَة» با مردم خوب حرف بزنیم. باز هم نمیگوید: به مؤمنین، «وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنا» (بقره/83) نمیگوید: «قولوا للذین آمنوا حسنا» با همه خوب حرف بزن. بعضی هستند هر حرفی میزنند، یک کلمه زشتی با آن میزنند. فلان کوتاه، فلان بلند، فلان نفهم، فلان خر و فلان گاو، یعنی اسم هرکسی را میبرند یک پسوند بدی میزنند. پیغمبر، حضرت فرمود: «الْكَلِمَةُ الطَّيِّبَةُ صَدَقَة» (مکارم الاخلاق/ص467) تو زبانت را مراعات کن، حرف خوب میزنی ثواب صدقه دارد. مسأله دیگر افرادی هستند خطشان بد است. تحصیلاتشان بالاست ولی خطشان بد است. حدیث داریم خط شما زیبا باشد «عليكم بحسن الخطّ فانّه من مفاتيح الرّزق» خط شما خوب باشد کلید روزی است. یعنی خوش خط باشی، شغل داری. بعضی جوانهای ما اگر خطشان خوب بود میبرند یکجایی از اینها استفاده میکنند. خطش هم بد است انگار یک مورچه روی کاغذ راه میرود. خط زیبا،
7- ارزش علم و عالم در فرهنگ اسلامی
ارزش علم، نگاه به صورت عالم با علاقه، عبادت است. به چند چیز نگاه کردن عبادت است. به کعبه نگاه کردم عبادت است. به پدر و مادر نگاه کردن عبادت است. به معلم نگاه کردن عبادت است. به عالم نگاه کردن عبادت است. مسألهی دیگر اینکه خودتان را فارغ التحصیل ندانید. امام فرمود: «لَا فِقْهَ لِمَنْ لَا يُدِيمُ الدَّرْسَ» (عیون الحکم/ص537) اگر کسی درسش را دائماً درس نخواند فقیه نمیشود. با یکبار خواندن، گاهی میگویند: چرا در قرآن تکرار است؟ یکوقت قرآن کتاب آموزش است. بله، همین که طرف یاد گرفت کافی است. آموزش با یکبار آدم یاد گرفت کافی است. اما یکوقت میخواهی تربیت کنی، تربیت با یکبار تربیت نمیشود. یک کمالی نیاز دارد در ایشان نهادینه شود. اگر میخواهید یک کمالی نهادینه شود با یکبار و دوبار نمیشود. اگر میخواهید یک خرما برسد با یک خورشید تابیدن نمیرسد. اگر میخواهی زنده بمانیم با یک نفس آدم زنده نمیماند. با یک جریان خون قلب انسان از کار، به کار… اگر با یک جریان خون انسان زنده نمیماند. خون باید دائم در حال حرکت باشد. نفس دائماً در حال حرکت باشد و خورشید دائماً بتابد، کمالاتی را باید دائم تکرار کرد. شما اگر یکبار مرگ بر شاه میگفتی شاه نمیرفت. اینقدر گفتند و گفتند تا این مرگ بر شاه آرم جمهوری اسلامی شد. ارزش معلم…
میگوید: درباره تحصیلات، انسان یا باید معلم باشد یا متعلم، یا استاد باشد یا شاگرد، «ولا خیر فیما…» اگر نه استاد هستی و نه شاگرد آدم بی خیری هستی. نگو من استاد دانشگاه هستم یا آیت الله هستم. شما هم باید… عارمان نشود از چیز یاد گرفتن. یک خاطره یادم آمد برای شما بگویم. یک پسری… آیت الله سبحانی میفرمود. میگفت: یک جوان شانزده هفده ساله سالهای را بردند خدمت آیت الله العظمی گلپایگانی، یک مرجع شیعه هشتاد نود ساله، یک پسر شانزده هفده ساله را بردند و گفتند: ایشان قاری است و از مصر آمده است. آقای گلپایگانی به این جوان نگاه کرد و گفت: شما قاری مصری هستی؟ گفت: بله، گفت: من نمازم را میخوانم ببین درست است؟ نماز آقا که درست است و مرجع تقلید است ولی میخواست ببیند با آهنگ عربی مصری، یعنی مصریها هم میپسندند. چون ممکن است نمازش درست باشد ولی محلی نماز بخواند. یک بنده خدا کاشانی است و به زبان کاشانی نماز بخواند. یک کسی یزدی است و یکی اصفهانی است. میخواهم ببینم به زبان شما… آقایانی که در اتاق بودند گفتند: زشت است و در شأن شما نیست که یک مرجع شیعه هشتاد ساله نمازش را نزد یک پسر شانزده هفده ساله بخواند. زشت است، فرمود: نخیر زشت نیست. هرچه گفتند: آقا این کار را نکنید، آقا گفت: نه، باید بکنیم. آقا نمازش را برای این پسر خواند. یک لیسانسی، یک فوق لیسانسی، حجت الاسلامی، یک لقبی گرفته است دیگر میگوید: من بروم قرآن یاد بگیرم؟ چه اشکالی دارد؟ ده روز برو شاگردی کن. امام دهم، امام هادی فرمود: کسانی که یک ساعت عار شاگردی را قبول نمیکنند عمری عار بی سوادی را قبول میکنند. بابا سی ساعت برو آموزش رانندگی یاد بگیر وگرنه تا آخر عمر اسیر هستی یک کسی ببرد و یک کسی بیاورد. تابستان وقت این کارهاست. چقدر آدم بد خط داریم، چقدر آدم داریم که شنا بلد نیستند. کشور ما شمال و جنوبش دریاست، آقا میافتد مثل آجر پایین میرود. این چیزهایی که بلد نیستیم یاد بگیریم.
امام فرمود: «إِنَّ النَّاسَ رَجُلَانِ» دو دسته آدم داریم «عَالِمٌ وَ مُتَعَلِّمٌ» یا باسواد شو، یا از سواد دیگران استفاده کن وگرنه خیری نیست. یک خرده هم شاد باشید. روایت داریم «الهوا و العبوا» یک خرده اهل لهو و لعب و بازی و شوخی باشید، طنز، منتهی گناه نکنید. بعد میفرماید: «الهوا و العبوا فإنّي أكره أن يرى في دينكم غلظة» من دوست ندارم مؤمن آدم خشن و بداخلاق باشد. یک خرده شاد و شوخ باشید. ما اگر بتوانیم یک سایت خنده درست کنیم. من این کار را کردم منتهی ناقص است. مگر ما گاز اشک آور هستیم فقط روضه بخوانیم؟ ایام عزاداری روی چشم روضه میخوانیم با افتخار، اما ایامی که عزاداری نیست لای حرفهایمان گاهی بخندانیم. من اگر هنر داشته باشم خندههای حلال و حکیمانه، نه دلقک بازی و تحقیر این و آن، ما متأسفانه میخواهیم بخندیم با هم نمیخندیم، به هم میخندیم. یعنی من سر به سر او میگذارم و او سر به سر من میگذارد. من شهر او را مسخره میکنم و او روستای مرا مسخره میکند. به هم میخندیم نه با هم، اگر یک خندهی حکیمانه تولید کنیم چند میلیون بیننده بحث تلویزیونی من بیشتر میشود. ما چرا از این حلالها استفاده نمیکنیم؟ من دوست ندارم مسلمانها عبوس باشند. حدیث 29 « التَّدْبِيرُ قَبْلَ الْفِعْلِ يُؤْمِنُ الْعِثَارَ» (غررالحکم و درر الکلم/384/ 1) اگر میخواهید پشیمان نشوید اول فکر کنید.
یک حدیث دیدم از امام فرمود: آدم احمق قلبش در دهانش است. یعنی هرچه به ذهنش میآید، میگوید. آدم حکیم و عاقل زبانش در قلبش است. بین اینکه قلبش در زبانش باشد یا زبانش در قلبش باشد، فرق است. قلبش در زبانش است یعنی هرچه به ذهنش میآید را میگوید. نپخته و حساب نشده. زبانش در قلبش است، یعنی چه؟ یعنی اول سراغ قلب میرود فکر میکند و اگر خوب بود میگوید. «لاخیر فی الدنیا لا تدبر فیه…» ما سی تا از این حدیثها را خواندیم. آن ده حدیث باقی را چون وقت نیست بخوانم فهرستش را میگویم بدانید.
پرخوری نکنید. هرکس کم خور باشد بدنش سالمتر و قلبش باصفا تر است. هرکس پرخوری کنید بیماریاش نزدیکتر است. نظافت، «النظافة من الایمان» هم محکمکاری و هم دل نبستن، میگوید: چنین کار کن که انگار تا آخر عمر هستی. یعنی کارهایت را محکم کن. محکمکاری یعنی طوری خانهات را بساز که گویی نسلهای آینده هم میخواهند زندگی کنند. «اعمل للدنیاء کانک تعیش ابدا» طوری کار دنیایت را محکم کاری کن گویی تا ابد هستی ولی همچنان وابسته نباش و متوجه دینت باش که گویی فردا میمیری. یعنی کارهای دینی را عجله کن، انگار فردا میمیری. کارهای دنیا را هم محکم کاری کن، گویی تا آخر عمر هستی. خیلی این قشنگ است. هر منطقه سه چیز میخواهد. فقیه میخواهد، امیر خبیر مطاع میخواهد، طبیب بصیر… یعنی پزشک حاذق، امیر قوی و خبیر، مجتهد عادل.
پدرها مسئولیتشان چیست؟ پدرها چند مسئولیت دارند. به بچهها آموزش بدهند، «يعلّمه الكتابة و السباحّه» شنا یاد بچههایشان بدهند. «والرمایة» تیراندازی یاد بچههایشان بدهند، « لايرزقه الا طيّبا» لقمه حلال به بچهاش بدهد. «یزوجّه اذا بَلَغَ» (روضة الواعظین/ج2/ص369) به تکلیف رسید دامادش کند، عروسش کند. وظیفه پدر در یک جمله است. آموزش، شنا، تیراندازی، رزق حلال، ازدواج! اینها وظیفه پدر است. سیاست خوب کلید تداوم است. هر حکومتی و دولتی میخواهد بماند باید سیاست او خوب باشد. «حُسْنُ السِّيَاسَةِ يَسْتَدِيمُ الرِّئَاسَةَ» (عیون الحکم/ص229) یعنی اگر تدبیرت درست باشد، دور دوم و سوم هم به شما رأی میدهند. حالا سیاستش خوب است، میگوید: «مِلَاكُ السِّيَاسَةِ الْعَدْلُ» اگر عادل بودی سیاست تو درست است.
36، من امروز خیلی گفتم چون میخواستم در یک جلسه 40 مورد را بگویم. عوامل سقوط دولتها، دولتها میمانند یا میروند. میگوید: عوامل سقوط دولتها چهار چیز است. 1- «تضیع الاصول» اصول را ضایع میکنند. سرگرم کارهای جزئی هستند. «تقدیم الاراذل» آدمهی اراذل میآیند پست میگیرند، «تأخیر الافاضل» آدمهای فاضل را عقب میرانند. اگر در یک جامعه دیدید آدمهای اراذل رو آمدند، صدام میآید حزب بعث را رو میآورد، معاویه بنی امیه را رو میآورد. اگر یکوقت دیدید که اراذل آمدند رو، افاضل افراد با فضیلت عقب رفتند، مسائل اصلی را فراموش کردند، به مسائل جزئی پرداختند این علامت سقوط یک کشور است. به کسی نگویید نوکر. قرآن میگوید: نوکر بزرگوار است. «سَيِّدُ الْقَوْمِ خَادِمُهُمْ فِي السَّفرِ» (بحارالانوار، ج 73، ص 273) در جمعیت آن کسی که کار میکند آقاست. مؤمن آینه مؤمن است، یعنی همینطور که آینه عیبت را میگوید تو هم عیب رفیقهایت را بگو. منتهی آینه داد نمیزند. تو هم داد نزن. آینه فقط عیب را نمیگوید، زیبایی را میگوید. تو اگر عیبش را گفتی، خوبیاش را هم بگو. آینه مراعات پست و مقام را نمیکند، هرکس بود میگوید: اینجا سیاه هست. آینه غرض و مرض ندارد، چون جلا و شفاف است عیبت را میگوید. تو هم اگر عیب مردم را میگویی روی غرض و مرض نباشد. آخرین حدیث این است که انسان میمیرد ولی سه چیز او را زنده نگه میدارد. چه کنیم تا ابد زنده باشیم؟ صدقه جاریه، یک درختی بکاریم، بیمارستانی، درمانگاهی، مدرسهای کتابخانهای، حوزه علمیه، جادهای، پلی، صدقه جاریه، «علماً ینتفی به» یک کتابی، مقالهای که در تاریخ از آن استفاده کند.
«ولدٌ صالح» یک اولاد صالحی که در حقت دعا کند. خیلی از افراد از دنیا میروند نه کتاب مفیدی دارند و نه اولاد صالحی تربیت کردند و نه صدقه جاریه، حداقل یک چیزی را وقف یک جایی کنیم، شما که بچههایت الحمدلله، به خصوص آنهایی که دخترشان را شوهر دادند و پسرشان را داماد کردند، یک قطعه زمین را وقف یک چیزی کن. منتهی با مشورت افراد متقی که اولویت دارد. امروز به مناسبت اربعین چهل حدیث را فهرست وار گفتیم، هر حدیثی حرف دارد، خیلی فشرده گفتیم که در نیم ساعت همه را گفته باشیم. خدایا به آبروی امام حسین و اصحابش آبروی همه ما را ختم بخیر بفرما. ما را از غافلین در دنیا و خاسرین در دنیا و آخرت و از اهل حسرت یوم الحسره قرار نده. کشور ما، مسئولین ما، رهبر ما، مرز ما، انقلاب ما، جوانهای ما، نسل و ناموس ما، آبروی ما، هر نعمتی به ما دادی در پناه امام زمان حفظ بفرما، و از الآن تا ابد قلب حضرت مهدی(ع) را برای همیشه از همه ما راضی بفرما.
«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»
نظرات شما عزیزان: