دانستن یا ندانستن دلیل احکام و دستورات الهی
آگاهی و عدم آگاهی داشتن نسبت به علت احکام الهی همیشه مورد سوال انسان ها بوده است. مثلا چرا خداوند نماز خواندن یا روزه گرفتن را واجب و شرب خمر و گوش دادن به موسیقی را حرام کرده است. این دسته از سوالات در ذهن افراد بسیاری به خصوص جوانان نقش بسته و ممکن است جواب مناسبی برای آن ها نیافته باشند. برای رسیدن به جواب و روشن شدن مطلب سعی می کنیم در قالب تشبیه ومثال آن را برای شما توضیح دهیم.
در این بحث می توان انسان های کامل و عاقل را به کودکان خردسالی تشبیه کرد که درکشان از زندگی بسیار محدود می باشد وقتی کودک خردسالی مریض می شود، درک درستی از بیماری و آثار آن ندارد و این والدین او هستند که نسبت به بیماری و اثرات مخرب آن آگاهی کامل دارند، به همین خاطر به اجبار دارو را به فرزندشان می خورانند، اگر چه او راضی نباشد و از این کار ممانعت بورزد. در آن لحظه شاید در ذهن کودک چنین سوالی وجود داشته باشد، که چرا من باید چنین داروی تلخی را بخورم و چرا مادرم خوردن چنین زهری را بر من واجب کرده است.
یا مثلا کودکی که از خوردن غذا ممانعت می کند و مادرش گاهی با عصبانیت و پرخاشگری او را وادار به خوردن غذا می کند، شاید زبان حال کودک در آن لحظه این باشد که به چه دلیل باید غذا بخورم. به نظر شما اگر مادر فلسفه خوردن غذا و فواید موجود در مواد غذایی را برای فرزندش شرح دهد، کودک آن مطالب را درک می کند و اثری در غذا خوردن کودک دارد، و یا اصلا نیازی هست که مادر به خاطر کاری که می کند برای فرزندش دلیل اقامه کند؟
کودک اگر به چنین درک و فهمی برسد که او مادر من است، مرا دوست دارد و برای خوشبختی و راحتی من حاضر است هر کاری بکند و هرگز به من دستوری نمی دهد که به ضرر من تمام شود، در این هنگام می گوید: پس حتما این دارو یا غذا برای من مفید است که مادر مهربانم مرا ملزم به خوردن آن کرده است، و بدون هیچ سوالی درباره فلسفه خوردن دارو و غذا ، آن ها را تناول می کند.
فهم و درک انسان ها نسبت به خالق و نسبت به فلسفه خلقتشان محدود است و همه چیز را با عقل ناقص خود می سنجند. اگر انسان ها به چنین درکی برسند که اولا عقلشان محدود است و قادر به درک همه مصالح ،حکمت ها و چرایی احکام نمی باشد، ثانیا خداوند متعال نسبت به بندگانش رئوف و رحیم است و علم و حکمت بی پایانش ایجاب می کند که هیچ فرمانی را بدون رعایت مصالح بندگانش صادر نکند، ثالثا وظیفه انسان در برابر خالق متعال بندگی و قبول دستورات او می باشد، دیگر نسبت به احکام الهی چون و چرا نمی کند.
خداوند متعال علت تمام علت ها می باشد، اگر توانستیم علت العلل را بشناسیم دیگر نیازی به شناخت چیزی نداریم
تهیه شده در موسسۀ جهانی سبطین (علیهماالسلام)
نظرات شما عزیزان: