تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3684
بازدید دیروز : 223
بازدید هفته : 3907
بازدید ماه : 34418
بازدید کل : 10426173
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 25 / 11 / 1399

شگفتی‌های جهان آفرینش/450‌ عـضله در بدن انسان

خلقت هر نوع‌ از انواع حیوانات روی زمین گرچه جالب و شگفت‌ انگیز اسـت؛ ولی‌ هیچ یک از آنها‌ مانند انسان عجیب و اسرارآمیز‌ نیست‌
 
شگفتی های جهان آفرینش/450‌ عـضله در بدن انسان

«انسان»در قسمتی از تجهیزات‌ حیاتی مـانند دستگاه هاضمه، پخش خـون، تـنفس و امثال آن با حیوانات؛ مشابه و شریک است‌ اما امتیاز وی نسبت به حیوانات به اندازه‌ای عمیق و اساسی است که برای او‌ در خلقت فصل‌ درخشان و مخصوصی باز کرده است.
این تفاوت اساسی از دو جنبه سرچشمه می گیرد:

 

1-از نظر اعـضا و اندام ظاهری-
مثلا «انسان» با همه مزایائی که دارد اگر مستقیم- القامه نبود‌ و مثل‌ حیوانات دیگر با چهار دست و پا راه می رفت قطعا از ایجاد این صنایع مهم و آثار شگرفی که پدیده آورده است عاجز بود، یـا فـرضا اگر ساختمان دست انسان به این طرزی‌‌ که‌ فعلا می بینیم نبود بلکه مانند دست حیوانات دیگر بود، در این صورت مسلما نمی توانست‌ نتیجه افکار بلند خود را به عرصه ظهور بیاورد، و همچنین بسیاری از اعـضاء دیـگر...
از همین‌ نظر‌ برای تشریح اعضاء و اندام «انسان» فعل مخصوص و مبسوطی باز می شود تا این خلقت مرموز و کامل، بهتر معرفی می‌ شود.
2-از نظر قوای باطنی.
ما نباید خلقت انسان اسرارآمیز را تـنها‌ در‌ دائره تشریح و وظائف الاعضاء مورد مطالعه‌ قرار‌ دهیم‌ و امتیاز انسان را منحصر در این قسمت بدانیم، راستی اگر این کار را انجام‌ دهیم مسلما به مقام شامخ انسان به نظر تحقیر آمیزی‌ نگاه‌ کرده‌ و جرم بـزرگی مـرتکب‌ شـده‌ایم.
امتیاز انسان بیشتر در‌ نتیجه‌ قـوای بـاطنی او اسـت: این فکری که جهان آفرینش را در زیر قدرت خود مسخر کرده است، این حافظه‌ای که گنجینه‌ سرشار‌ تجربیات‌ فراوان و معلومات ما است؛ این قـوه فـعال تـخیل که گاهی‌ ما را به اوج آسمان و زمانی به اعماق دریـا مـی‌ کشاند، زمانی به قله کوه ها صعود می دهد و گاهی از طبقات قشر زمین‌ می گذراند‌، این‌‌ نیروی نطق بیان که به ما داده شده است، ایـن عـواطف و احـساساتی‌ که‌ در دل ما می جوشد، این استعدادهای پر دامنه و درخشانی که پایه ترقیات مـعنوی و مادی ما گردیده است‌، این‌‌ غرائزی که‌ اساس زندگی ما را تشکیل می دهد، اینها همه مواهب بسیار مهمی است که‌‌ بـه انسان‌ عـطا‌ شـده است مواهبی که هنوز علم به بسیاری از آنها پی نبرده است، اینهاست کـه‌‌ انـسان‌ را‌ «انسان» کرده است.
با این مطالعه همه جانبه درباره انسان و با توجه به اینکه این‌ انسان‌ عـجیب و ایـن مـوجود بدیع از عناصر آب و خاک سرچشمه گرفته و مراحل متعددی را‌ گذرانده‌ تا‌ به اینصورت‌ درآمده اسـت، عـقل در بـرابر قدرت نقاش قدرت و مهندس خلقت یعنی: آفریدگار انسان‌ خاضع‌‌ می شود و زبان به تحسین می گشاید.

عامل اصلی حرکت و فعالیت

یـکی از امـتیازات حیوان نسبت به گیاه این است که‌ گیاه‌ در محل خود ثابت بوده و مواد غـذائی خـود را بـه وسیله ریشه از‌ زمین‌ و به وسیله‌ برگ از هوا می گیرد بدون اینکه از محل خود حرکت کند؛ ولی مواد غـذائی حـیوان‌ مثل‌ علف‌ و گوشت و همچنین سایر احتیاجات زندگی‌ همیشه در دسترس آن نیست و لذا باید‌ در‌ طلب و جـستجوی آنـها حـرکت و فعالیت کند و از محلی به محل دیگر برود تا نیازمندی های زندگی خود را‌ تحصیل‌ و تامین کند.
در اینجا بـاید دیـد کدام عاملی است که به وسیله آن حرکت ها‌ و فعالیت های‌ زندگی انجام‌ می گرید؟ عامل اصلی حرکات و فعالیت ها «عـضلات» بـدن‌ اسـت‌،که‌ در زندگی ما نقش مهمی‌ را ایفا‌ می کند‌ و باعث سهولت هر گونه حرکت لازم می گردد، قسمت عـمده بـدن حـیوانات را عضلات تشکیل‌ می دهد‌، «عضله» در کتاب های تشریح فارسی‌ «ماهیچه‌» نامیده می شود‌ و آن‌ هـمان‌ گـوشت بدن است که می بینیم.

یـکی از امـتیازات حیوان نسبت به گیاه این است که‌ گیاه‌ در محل خود ثابت بوده و مواد غـذائی خـود را بـه وسیله ریشه از‌ زمین‌ و به وسیله‌ برگ از هوا می گیرد بدون اینکه از محل خود حرکت کند؛ ولی مواد غـذائی حـیوان‌ مثل‌ علف‌ و گوشت و همچنین سایر احتیاجات زندگی‌ همیشه در دسترس آن نیست و لذا باید‌ در‌ طلب و جـستجوی آنـها حـرکت و فعالیت کند و از محلی به محل دیگر برود تا نیازمندی های زندگی خود را‌ تحصیل‌ و تامین کند.


این‌ عمل‌ در عضلات به واسطه انقباض و انبساط آنها انجام می شود؛ انقباض یعنی جـمع‌ شـدن‌ که‌ در این صورت قسمت های مختلفه عضله‌ در همدیگر فشرده می شود‌ و انبساط‌ عکس ایـن‌ حـالت است، انقباض‌ و انبساط‌ عضله سبب جابجا شـدن اسـتخوان ها و اعـضاء دیگر که به آنها تکیه دارند می گردد و بـه این وسیله‌ حـرکت‌ اعضای مختلف بدن تامین می شود‌.

450‌ عضله‌ در بدن انسان‌

کلیه‌ حرکت ها و فعالیت های انسان از‌ قـبیل‌ نـشستن، برخاستن، راه رفتن، خم شدن، راسـت شـدن خلاصه مـهم ترین فـعالیت ها تـا مختصرترین اشاره‌ و لبخند‌ و نگاه همه در نـتیجه هـمین‌ عضلات‌ است‌ که تعداد‌ آنها‌ در‌ بدن ما به چهار صد‌ و پنجاه عدد بـالغ مـی گردد و به هر یک از آنها چندین رگ غذا مـی رساند و رشته‌هائی از اعصاب‌ آن را‌ اداره مـی کند؛ و آنـها به طور کلی بر‌ دو‌ قسم‌ اسـت‌:
1-ارادی و آنها عضلاتیست که‌ انسان‌ به دلخواه خود آنها را منقبض می کند و در نتیجه‌ عضو مربوط بـه حرکت در مـی آید مانند عضلات دست‌ و پا‌ و غیر‌ آن.
2-غـیر ارادی و آنـها عـضله‌هائیست که اراده‌ مـا‌ خـارج‌ می باشند‌ مانند‌ عضلات‌ قـلب‌ و مـعده و امثال آن، این دو قسم عضله در ساختمان خود،نیز تا حدی باهم فرق دارند.
ما طـبق هـدف این مقاله به چندین عضله بدن اشـاره مـی کنیم‌ تا مـتوجه شـویم کـه‌ خداوند متعال وجود مـا را به چه وسائلی مجهز ساخته است:

عضلات گرداننده کره چشم

چنانکه در شماره 2 سال 3 همین نشریه در ضـمن دسـتگاه بینائی گفته شد‌ شش‌‌ عضله اطـراف کـره چـشم را احـاطه کـرده مامور گردانیدن آن بـه جهات مـختلف می باشد؛ زیرا منعکس شدن تصاویر اجسام بر روی نقطه معینی از کره چشم، محتاج به این است که‌ جـسم‌‌ مـرئی بـا محل انعکاس تصاویر اجسام (لکه زرد که نـقطه مـعینی اسـت در پرده شـبکیه و تـصاویر اجـسام ابتدا در آنجا منعکس شده و از‌ آنجا‌ به مغز منتقل می شود) مقابل یکدیگر‌ قرار‌ بگیرند و این مقابله به یکی از دو راه محقق می شود که یا جسم مرئی را حرکت داده مقابل محل انعکاس‌ تصاویر قـرار بدهند و یا محل‌ انعکاس‌ تصاویر را حرکت داده‌ مقابل‌ جسم مرئی قرار دهند و چون حرکت دادن جسم مرئی همیشه ممکن نیست؛ زیرا ما در یک دقیقه به ستاره و کوه و دریا و درخت و حیوان و انسان نـگاه مـی کنیم و تصاویری از اینها کره چشم‌ برمی دارد‌ و لذا باید کره چشم به حرکت درآید، و این حرکت به طوری منظم و دقیق باشد که تصاویر کاملا روی‌ محل انعکاس بیفتد،برای تأمین صانع حکیم کره چـشم را بـه شش عضله مجهز ساخته‌ تا‌ آن را در‌ موقع ضرورت در بالا و پایین و چپ و راست و جهت حرکت عقربه ساعت و جهت‌ مخالف آن حرکت دهند.

عضلات‌ پلک چشم

دو پرده نسبتا ضـخیم بـه نام پلک ها صفحه لطیف چشم‌ را‌ پوشـانیده‌ اسـت که یکی از آنها یعنی پلک زیرین ثابت و پلک بالا متحرک است و حرکت منظم پلک بالا ‌‌مانند‌ آلتی که شیشه‌ اتومبیل را از برف و باران پاک می کند صفحه چشم را‌ از‌ گرد‌ و غـبار پاک مـی نماید و در ضمن‌ اشک را بر روی سـطح چـشم پخش می کند تا همیشه‌ مرطوب و باطراوت باشد، برای تحقق این‌ هدف خداوند متعال سه عضله در پلک‌ بالا قرار داده است‌ یکی‌ در وسط برای بالا بردن و دو عضله در کنار برای پائین آوردن.
فیلسوف مـعروف ابـن سینا در کتاب «قانون» می گوید: پلک پائین محتاج به حرکت‌ نیست زیرا مقصود به حرکت پلک بالا تامین‌ می شود و عنایت پروردگار همواره بر این است‌ که آلات را تا آنجا که ممکن است و به مقصود ضرری نمی رساند کـمتر مـصرف کند و لذا فـقط پلک بالا را متحرک قرار داده است؛ گرچه‌ ممکن‌ بود پلک بالا ساکن و پلک پائین متحرک باشد ولی عنایت خداوند متعال ایجاب مـی کند که آنچه حکمت اقتضا می نماید عملی کند و راه‌ حکیمانه ای در خلقت پیـش بـگیرد، و چـون عضلات‌ تحت‌ تدبیر اعصاب اداره می شوند و اعصاب از مغز سرچشمه گرفته است؛ پلک بالا به سرچشمه اعصاب؛ نزدیک تر است و حکمت‌ اقـتضا ‌مـی کند که اعصاب همین راه نزدیکرا طی کنند. بعلاوه اتصال اعصاب‌ به پلک‌ پائین‌ احتیاج بـه انحناء آنـها دارد و تـا ممکن است به وسیله راه نزدیک و مستقیم نتیجه حاصل شود براه‌ دور و غیر مستقیم نوبت نمی رسد.

عضلات جـویدن غذا

داندان ها با شکل های مختلف خود‌ برای‌ بریدن‌ و خورد کردن و نرم نمودن غـذا‌ مهیا‌ هستند‌ و این مـقصود در صـورتی تامین می شود که یکی از آرواره‌ها ساکن و دیگری متحرک‌ باشد.
فیلسوف نام برده می گوید: «از این نظر‌ تنها‌ آرواره‌ پائین متحرک است که از طرفی‌ چون سبک‌تر‌ است‌ و حرکت دادن آن آسان‌تر است و از طرف دیگر چـون آرواره بالا به اعضاء لطیفی مانند مغز و دستگاه بینائی و سامعه و غیر‌ آن‌ اتصال‌ دارد، و ممکن است اگر متحرک‌ شود به این اعضاء لطیف و حساس‌ آسیبی برسد و لذا عضله مخصوصی هنگام جویدن غذا آرواره پائین را بلند کرده بـه آرواره بـالا فشار می دهد و عضلات‌ دیگری‌ آن را‌ پائین می آورد» البته منظور ما از تذکر کلام ابن سینا این‌ نیست‌ که فلسفه این عضلات منحصر در همین ها باشد زیرا ممکن است پیشرفت روز افزون عـلم‌، فـواید‌ بیشتر‌ و مهمتری برای آنها کشف کنند.

قسمت دیگری از عضلات

«عضله تبسمی»گوشه‌ لبها‌ را‌ کشیده باعث تبسم می شود،عضلاتی در موقع لزوم دهان‌ را باز و مسدود می کنند در‌ قسمت‌ تنه‌ عضلات متعددی است کـه بـرای خم کردن تنه به سمت پهلوها و جلو و عقب و حرکات شانه‌ و عقب‌ و جلو و پائین بردن بازوها و بالا و پائین آوردن‌ دنده‌ها و تسهیل عمل تنفسی بکار می روند‌.

تفکر منصفانه در همین موضوع ما را به قدرت و حکمت خـداوند مـتعال‌ مـتوجه‌‌ می کند و عقل را در برابر‌ تشکیلات‌ حیرت افزای‌ بدن‌ متحیر‌ می سازد و به عظمت تعبیر قـرآن‌ مـجید آشـنا‌ می نماید‌ آنجا که می فرماید: «و فی الارض آیات للموقنین و فی انفسکم أفلا تبصرون»


در‌ بازو‌ عضلاتی است که برای تـا کـردن سـاعد روی بازو و باز کردن آن به کار مـی روند‌
در‌ قـسمت جـلو ساعد عضلات دیگری برای تا کردن دست و انگشتان قرار داده‌ شده‌ است‌ و در‌ قسمت زیر ساعد عضلات دیگری برای باز کردن دسـت و انـگشتان بـکار می رود؛ در پا نیز‌ مشابه‌ اینها بکار رفته است.
بـه طور کـلی حرکت های معمولی و فعالیت های ما در اثر‌ نظم‌ و انضباط‌ صدها عضله است‌ که در بدن ما قرار دارد و از کار افتادن یکی از آنها‌ مـوجب‌ فـلج‌ شـدن عضو مربوط می گردد.

دل گواهست که در پرده دل آرائی هست‌

بسیاری‌ از اشخاص هستند کـه با نظر سطحی ببدن خود نگاه می کنند و گمان می کنند که گوشت بدن‌ یک‌ قطعه است که روی استخوان ها را پوشـانیده اسـت و حـال اینکه علم تشریح‌‌ و فیزیولوژی‌ چنانکه گفته شد تعداد 450 عضله را‌ در‌ بدن‌ ثـابت مـی کند که برای هر حرکتی‌ عضله‌ مخصوصی‌ است.
راستی تفکر منصفانه در همین موضوع ما را به قدرت و حکمت خـداوند مـتعال‌ مـتوجه‌‌ می کند و عقل را در برابر‌ تشکیلات‌ حیرت افزای‌ بدن‌ متحیر‌ می سازد و به عظمت تعبیر قـرآن‌ مـجید آشـنا‌ می نماید‌ آنجا که می فرماید: «و فی الارض آیات للموقنین و فی انفسکم أفلا تبصرون»


منبع:
درسهایی از مکتب اسلام » آبان 1340، سال سوم - شماره 9


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: شگفتی های آفرینش
برچسب‌ها: شگفتی های آفرینش
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی