عقل و علم در بصيرت
هرچند كه علم و شناخت از واقعيت ها و حقايق، بسيار اساسي و مفيد است ولي از آن جايي كه علم به معنايي دانايي است هرگز نمي تواند چنان كه بايد و شايد در يافتن مسير اصلي كمك كند.
دانايي و دانش، به عنوان مقدمه مي تواند به بصيرت بخشي و روشنگري كمك كند ولي آن چه به آدمي كمك مي كند تا اهل بصيرت شود عقل است.
بسياري از اهل علم و دانايي به سبب فقدان عقلي كه پاي هواي نفس را عقال كند و بند راهش شود، گرفتار بدبختي و شقاوت ابدي شده اند؛ زيرا آگاهي و دانايي نسبت به جهان واقعيت ها بلكه حتي حقايق ملكوتي هستي، نمي تواند نگرش و رفتار شخص را مشخص كند؛ اين جاست كه عقل به عنوان عامل مهم نگرش ساز وارد عمل مي شود.
عقل انساني است كه همانند پيامبر دروني و وجدان بيدار فطرت، آدمي را نسبت به آن چه يافته و آگاه شده، با انگيزه مي سازد و انگيزه حركتي را براي تحقق حقايق فراهم مي آورد. در حقيقت عقل آدمي به وي كمك مي كند تا از شناخت خويش نسبت به واقعيت ها و حقايق به درستي بهره گيرد و پس از سنجش و داوري، در مسيري قرار گيرد كه او را به سوي كمال و حقايق هستي سوق دهد.
نظرات شما عزیزان: